مخاطبان شبکه پنج سیما سالهای متمادی است که شما را در جایگاه مجری برنامه خانوادهمحور«به خانه برمیگردیم» دیدهاند، اجرا در این برنامه شما را به تکرار در حیطه کاریتان نینداخته است؟
بهتر است ابتدا در جواب سوالتان این طور بگویم که من در حدود 24سال است که در تلویزیون فعالیت دارم یعنی از سال۷۴ تا الان. در تمام این مدت باور شدیدی مبنی بر اجرای تخصصی در برنامههای تلویزیونی دارم؛ موضوعی که در یک مقطع زمانی، توجه خوبی به آن شد اما خیلی زود به فراموشی سپرده شد. پس از آن دیدیم مجریان در بعضی مقاطع بدون یک نگاه درست در برنامهها قرار میگرفتند، در تمام این مدت باور من و بسیاری از همکاران این بوده و هست که اگر مجریان در رشتههای تخصصی خود سالها ثابت بمانند تکراریشدنشان آنقدرها مهم نیست، بلکه نکته مهم این است که در عرصه فعالیت خود میتوانند بهعنوان یک کارشناس مجری ظاهر شوند و برنامه خود را اجرا کنند. من خیلی موافق کپیبرداری شبکههای داخلی از یکدیگر نیستم حتی در بخش دعوت از مهمانان یک برنامه. اما بهشدت معتقدم وقتی یک مجری برای دو سال برنامهای را اجرا میکند قابلیت تبدیل شدن به یک مجریکارشناس را دارد بهشرط آنکه حواسش بهطور کامل معطوف به برنامه باشد. ما دوستانی داریم که با در دست داشتن سوال مکتوب برای بار دوم همان سوال را از مهمان خود میپرسند میخواهم بگویم گاهی اوقات مجریان و همکاران ما فقط در جلوی دوربین قرار دارند بدون اینکه حضور کاملی در برنامه داشته باشند.(حضور جسمی و فکری توأمان) از طرفی برخی مجریان ما جزو افرادی هستند که هر برنامه حکم یک دوره آموزشی را برایشان دارد و این همکاران بعد از یک مدت دو یا چندساله آنقدر در زمینههای مختلف اطلاعات کسب کردهاند که خودشان بهعنوان یک کارشناس مطرح میشوند.
این طور از پاسخ شما برداشت میشود که مجریان اینگونه برنامهها بهتر است از پیشکسوتان و یا حداقل از بین باتجربههای اجرا باشند؟
نظر و اعتقاد من این است که مجریان برنامههای خانوادهمحور نباید دارای سن و سال بسیار پایینی باشند؛ زیرا جایگاه مناسبی برای اجرای یک برنامه خانوادهمحور را ندارند تعداد زیادی وارد این حوزه شدهاند که نتوانستند بمانند و رفتهاند بنابراین مجری برنامه خانواده، نیازمند یک حداقل سنی است. نکته بعدی اشتباه گرفتن بعضی برنامههای خانوادهمحور با گپشو است. برنامههای خانوادهمحور گپشو نیستند که یک مجری بیستوپنجششساله را بگذاریم و بگوییم اجرا کن، اتفاقی که متأسفانه در برخی شبکهها رخ میدهد. خاطرم هست زمانی که من، مرتضی حیدری و چند نفر دیگر وارد سازمان صداوسیما شدیم استدلالی وجود داشت آن هم این بود که وقتی گوینده اعلام میکند کوپن شماره فلان، آن مجری باید آنقدر تبحر داشته باشد که مردم حرف او را بفهمند نه اینکه فاتحهای هم برای حرف او نخوانند، در برنامه خانوادهمحور هم همین روال را پیش رو داریم یعنی وقتی با یک کارشناس همکلام میشویم حداقل باید تجربه یک زندگی خانوادگی را داشته باشیم و فرازوفرودهای آن را بدانیم؛ سپس از کارشناس نظرخواهی کنیم، متأسفانه گهگاهی دوستان و تصمیمگیرندگان شبکهها به این موضوع فکر نمیکنند. من روزی به یکی از مدیران وقت آن روزهای شبکه گفتم شما با تغییر مجریان برنامه نمیتوانید قدمی در جهت بالا بردن کیفیت برنامه بردارید بلکه باید محتوای یک برنامه را بالا ببرید. بعد ازآن اجرا، در قالب مورد نظر را از مجری بخواهید، به همین خاطر باورم این است که بهجای تکراریشدن از لفظ کسب تجربه استفاده کنیم، بهتر است. حتی برای خودم میگویم بهجای اینکه به رفتن از یک شبکه به شبکه دیگر و از یک ژانر به ژانر دیگر فکر کنم در یک قالب باقی بمانم تا مردم آن هویت را بپذیرند و بعد از چند سال فعالیت هنگام مواجهه با مردم در کوچه و خیابان متوجه شوم درخواستها و سوالات آنها را در برنامه مطرح کردهام. البته این هدف زمانی میسر میشود که ما درمجموع و در همه عرصههای برنامهسازی استانداردهای مورد نظر مخاطبان را داشته باشیم و مخاطب نیز بیننده برنامه ما باشد تا بعد از آن نظرات مثبت خود را اعلام کند.
چقدر دغدغه برنامه «به خانه برمیگردیم» را دارید؟
من قدیمیترین مجری این برنامه هستم زمانی که برنامه در سال۷۸ با حضور جواد آتشافروز کار خود را آغاز کرد، ماه دوم من به برنامه اضافه شدم. زمانی که یک برنامه برای شما 18سال قدمت دارد به یکی از اجزای اصلی زندگیتان مبدل میشود، بسیاری من را به اسم برنامه «به خانه برمیگردیم» میشناسند درواقع خیلیها هویت من را با هویت «به خانه برمیگردیم» یکی میدانند، شاید این موضوع جزو شانسهای من بوده است مانند برنامه «سیمای خانواده» که در گذشته هویت آن را با خانم بیدمشکی یکی میدانستند. در این شرایط برنامه به دغدغه اصلی من تبدیل میشود. «به خانه برمیگردیم» از پسر من یک سال بزرگتر است پس بهطور قطع بخشی از ذهن من را درگیر خود میکند و من مجبورم در کنار همه پیشنهاداتی که در عرصه کاری خود و بیرون از سازمان دارم، این برنامه، زمانش و حضور در آن برایم اولویت داشته باشد. حتی در فرازوفرودهای زیادی که شبکه با آن روبهرو بود، جایم را تغییر ندادم. بهعنوان مثال زمانی این پیشنهادها مطرح میشد که به شبکههای دیگری مانند «دو» یا «سه» برویم، اما من ترجیح دادم در دل شبکه بمانم و انتظار داشتم که مدیریت شبکه این تصمیم را در لحظه در نظر داشته باشد و بسیاری از مدیران وقت شبکه متوجه این امر شدند که نه فقط من بلکه دوستان دیگری هم بودند که ترجیح دادند هویتشان با هویت برنامه اجین بماند و در برنامه ماندگار شوند البته تابهامروز این طور بوده و از اینجا به بعد را نمیدانم که به چه صورت خواهد بود.
آیا ارتباط نزدیک و دوستی عمیق با همکاران خود و مجریان برنامه «به خانه برمیگردیم» و دیگر برنامههای سیما دارید؟
بله، طبیعتا با خیلی از مجریان شبکههای دیگر در ارتباطم و رابطه دوستانهای دارم اما این ارتباط بیشتر در حیطه کاری است و معمولا ارتباط بیرون سازمانی کمی داریم.
ممکن است چند نفر از دوستانتان را نام ببرید؟
بله، ارتباط خوبی با محمد سلوکی، محمد اسکندری، حسین مولایی، رضا امیراحمدی، قاسم بینیاز، بهروز تشکر و هومن حاجیعبداللهی داریم و بارها باهم همکاری کردهایم. البته همه دوستیهای ما اوج و حضیض دارد یعنی ممکن است در یک مقطع زمانی من و یکی از دوستان از نظر کاری بسیار به یکدیگر نزدیک شویم و بعد از اتمام برنامه ارتباطمان محدود شود، نکته قابل توجه در این بحث این است که بهطور معمول مجریان ارتباط نزدیک و صمیمی باهم ندارند.
دلیل آن چیست؟
بهعلت رعایت محدودیتهایی که شغلشان برای آنها ایجاد میکند خیلی وارد ارتباطهای گروهی نمیشوند علیالخصوص مجریان قدیمیتر، چراکه از این طریق کمتر وارد حاشیه میشوند. با مجریان زیادی ارتباط دارم و احترام بسیاری برای آنها قائلم و احساس میکنم که از سربازی به سرداری رسیدهاند و پختگی لازم را نیز دارند البته دوستان جوانی داریم که یکشبه به سرداری رسیدهاند و شاید به برخی حفظ حریمها، قائل نباشند آن هم به این علت که یکشبه ره صدساله را رفتهاند اما ماندگاری با کسانی است که این رویه را طی نکردهاند.
شما با اعمال تغییر در چهارچوب کلی برنامه موافق هستید؟
«به خانه برمیگردیم» یک قالب ثابت را 18سال است که دنبال میکند، یعنی مخاطب را به این شکل عادت داده که در یک فضا و زمان محدود جمعی از مطالب را کنار هم قرار داده و به مخاطب ارایه کند این وجه تمایز برنامه با دیگر برنامههای این ژانر بود، نگاه اصلی «به خانه برمیگردیم» این بود که اگر از طیفهای گوناگون دارای مخاطب باشد، در هر 10دقیقه باید عدهای را پای تلویزیون نگه دارد تا جایی که در زمان اوج خود یعنی دهه۸۰ به این هدف دست پیدا کرد اما شما این را بپذیرید. درست است که ما یکسری مخاطب خاص و قدیمی داریم و هنوز طبق آمارها این برنامه هچون برنامه «نود» جزو پرمخاطبترین برنامههای سیما شناخته میشوند اگر در زمانی با ریزش مخاطبان سیما مواجه میشویم یکی از دلایل آن وجود شبکههای مجازی است که مردم اطلاعات خود را آنجا ردوبدل میکنند، اما همچنان بر این باورم که در کنار مخاطبان خاص که با قالب ثابت برنامه انس پیدا کردهاند، عوامل برنامه از هر تغییری استقبال میکنند و هیچ یک از همکاران مخالفتی با اعمال تغییرات نخواهد داشت. برای ما هم بسیار خوشایند است که برنامه هر ششماه یکبار در دکور، تیتراژ و مهمانان با تغییر همراه باشد، متأسفانه محدودیتهایی وجود دارد و نمیتوان این تغییرات را بهسرعت اعمال کرد. عمدهترین این محدودیتها مشکلات مالی است که وجود دارند.
خودتان در مقام مجری تا چه اندازه با عوامل و دستاندرکاران برنامه تعامل دارید؟
معمولا مجریان در برنامههای روتین با مدیرگروهشان و یا مدیر شبکه در ارتباط هستند بهطوری که آقای زینالعابدین؛ مدیر شبکه، نظارت مستقیم روی برنامه دارد و تصمیمات کلی در دفتر مدیر شبکه گرفته میشود. بنابراین نشستهایی که عوامل برنامه در کنار مدیر شبکه قرار میگیرند بسیار کمککننده است، به همین منظور تقریبا در هر فصل عوامل برنامه جلساتی با مدیران شبکه دارند که درمورد ویترین شبکه که شاید برنامه «به خانه برمیگردیم» باشد تصمیمات کلی گرفته میشود و ما در مواجهه با مخاطب آن را اجرا میکنیم. گاهی ممکن است اظهارنظرهای ما برای مدیران خوشایند نباشد اما ما این فرصت را داریم که با آنها به گفتوگو بنشینیم و نظرات خود را مطرح کنیم.
شاید برخی بر این عقیده باشند که تماشای برنامههای خانوادهمحور با اجرای خانمها قابلپذیرشتر است با این نظریه موافقید؟
من زمانی وارد این برنامه شدم که همکار من جواد آتشافروز، پیر دیر این کار بود. چطور میتوانستم در سن سیسالگی با او وارد این گردونه شوم و در برابر او اجرا کنم، رمز موفقیت من در طول دهه80 و اواخر دهه70 این بود که من در آشپزخانه برنامه از مهمانان برنامه سوالاتی را میپرسیدم که باعث شهرتم در این عرصه شد. شاید این عامل یعنی پرسیدن سوالات حرفهای از تمام مهمانان، باعث ماندگاری من در برنامه شد این موضوع به معنای این نیست که من زیاد میدانم بلکه بدین معناست که من تمرکز زیادی صرف برنامه کردهام و اطلاعاتی که خود مهمان به من میداد را بهعنوان یک وسیله برای گفتوگو استفاده کردم. از آنجاکه برنامه خانوادهمحور موضوعات متعددی دارد اگر به سمت فمینیستیکردن برنامه برویم و با مجری خانم برنامه را پیش ببریم یک طیف وسیعی از بینندگان خود را از دست خواهیم داد. مطمئن باشید خیلیها «سیمای خانواده» را بهخاطر هرمز شجاعیمهر تماشا میکنند نه فقط بهخاطر خودش بلکه برای کاراکترش در دل آن برنامه. من این جمله را مینویسم و امضا میکنم.
پیام ناراحتکنندهای از جانب مخاطبان دریافت کردهاید که حالتان را دگرگون کند؟
بله، یک روز پیامی آمد که همیشه آن را به خاطر دارم، یک خانم محترمی پیامی برای من فرستاده بود که این آقای مجری چرا باید سوالات تخصصی بپرسد، ما نیازی به سواد او نداریم فقط باید یک سلام و خداحافظی از او بشنویم و فقط مهمان باید صحبت کند. خیلی دردناک بود نگاه مخاطب بعضی مواقع آنقدر سطحی میشود که باید ابراز تأسف کرد. البته به هیچ وجه قصد توهین به مخاطبان را ندارم ما مخاطبان بسیار دقیق و فهیمی داریم.
خانواده چقدر در مسیر حرفهای و کاریتان با شما همراه بودهاند؟
در یک جمله میگویم همین که مانع کار من نشدهاند جای تشکر دارد، لازم نیست خانواده به ما دستهگل بدهند همین که در برابر همه محدودیتها حرفی نمیزنند باید از آنها تشکر کرد. (بسیاری از همکاران با باورهای خاص، محدودیتها و خطوط قرمز در رسانه باقی ماندهاند وگرنه ترک محل میکردند و من هم مثل آنها هستم. پس طبیعی است این محدودیتها و خطوط قرمز وارد زندگی من هم بشود.)
پوشش و ظاهر هنگام اجرا چقدر برای شما حائز اهمیت است؟
من که پیر شدهام(باخنده)، خیلی مهم است با وجود همه محدودیتهایی که باید رعایت شود خوب است به بهترین شکل، آراستهترین وضعیت و قابلقبولترین شکل در مقابل دوربین تلویزیون ظاهر شویم. درواقع تلویزیون مدیومی است که رنگ در آن حرف اول را میزند بنابراین مجری بهعنوان اولین کسی که مخاطب در برنامه با او برخورد میکند باید در محدوده اختیاراتش رنگ و لعاب را رعایت کند، به زبانی سادهتر طبق باورها و در قالب زبان معیار اتوکشیدهترین حالت ممکن را داشته باشید.