گروه جهاد و مقاومت مشرق- هفته دفاع مقدس فرصت خوبی بود برای آغاز خاطره بازی با کتاب های دفاع مقدس. کتاب هایی که سال ها از انتشارشان می گذرد و خیلی از آن ها هیچگاه دوباره، طعم غلتک های ماشین چاپ را روی تنشان حس نکردند. کتاب هایی که به خاطر نزدیکی شان به آن هشت سال مقدس، مستندتر و گاهی دلنشین­ ترند. این خاطره ­بازی را بعد از هفته دفاع مقدس هم ادامه می دهیم و به سراغ کتاب های قدیمی در حوزه دفاع مقدس می رویم و یادشان را زنده کرده و با آن ها دیداری تازه می کنیم.

 

 

این کتاب در 11 فصل گردآوری شده و حاصل خاطراتی فردی به نام سید است که نام آن در هیچ کجای کتاب نمی آید و علت آن هم در اشاره اول کتابی آورده شده. خاطرات سید تا ارتحال امام و خاطرات تفحص در منطقه فکه ادامه پیدا می کند.

 

یکی از ویژگی های این کتاب، همین دو بخش پایانی آن است که به سال 67 منتهی نشده و تا ساله 1369 ادامه پیدا کرده است.

 

 سید در این کتاب، از درگیری هایش با مسئولین آموزش و پرورش دزفول گفته و از جریان به زندان افتادنش به رغم جانبازی و قطع بودن پای راستش، پرده برداشته است. راوی خاطرات این کتاب، اهل دزفول بوده و در یکی از فصل های کتاب، غم و اندوه روزهای منتهی به رحلت حضرت امام (ره) را هم بیان کرده است.

 

سید همچنین ماجرای تفحص شهدا در منطقه رملی فکه را هم بازگو کرده و خاطرات خود از قطع شدن پای چپش بر اثر انفجار مینی گوجه ای را بازگو کرده است.