به گزارش مشرق، «وقتی شما شعر میخوانید یا دم میدهید تا مثلاً در نوحهخوانی سینه
بزنند، چیزی بگویید آنکس که سینه میزند، بر معرفتش بیفزاید، یک چیز
جدیدی بفهمد. بله! میشود گریه گرفت و مثلاً فرض کنید که مصیبتخوانی کرد
بدون بصیرت، آن هم یک مرحلهای است، بلاشک یک مرحلهای از فضیلت است اما
آن فضیلت برتر، این است که ما بصیرتهایمان افزایش پیدا کند.» این جملات
از رهبر انقلاب این روزها در میان مداحان کم مصداق ندارد. مداحان جوانی که
به این توصیهها جامه عمل میپوشانند و حوزه اندیشهای و معرفتی را در
مراثی و نوحههای اهلبیت طرح میکنند، از رویشهای فضای مداحی کشور هستند.
با حاج مهدی رسولی، مداح معروف و جوان زنجانی که نوحههایش امسال با استقبال عموم
مردم مواجه شد درباره این نگرش به فضای عزاداری گفتوگو کردهایم. متن این
گفتوگو را میخوانید.
***
آقای رسولی به عنوان اولین سوال از چه زمانی مداحی و خواندن روضه را آغاز کردید؟
من از کودکی میخواندم. اولین روضههایی که در آنها شرکت کردیم، مجالسی
بود که در منزل آیتالله موسوی زنجانی، امام جمعه فقید زنجان برگزار میشد.
آیتالله موسوی ابوالشهید و مرد خدا بود. به قول برخی میگفتند تا ایشان
بود، زنجان، قم بود. امام و رهبری هم ایشان را خیلی دوست میداشتند. مجلسی
که در منزل ایشان برگزار میشد، مجلس به خصوصی بود. روضهها را حاجاصغر
زنجانی که ایشان هم پدر شهید است، میخواندند و اهل مجلس همه خانواده شهدا
بودند. پدران شهدا، مادران شهدا، همسران و فرزندان شهدا؛ مادر ما هم دست ما
را میگرفت و به این مجالس میبرد. هنوز هم در حسرت آن مجالس هستم.
هیچ وقت در کلاسهای مداحی شرکت کردید؟
در عمرم کلاس مداحی نرفتم اما از محضر روضه حاجاصغر زنجانی استفاده کردم.
آقای شبیری در این مسیر خیلی کمک کردند و بعدها هم خیلی از حاجولیالله
کلامی بهره بردم. دورادور هم کار خیلی از آقایان را میدیدم اما کلاس به آن
معنی که وجود دارد، نرفتم. بیشتر به مرشد و راهنما اعتقاد دارم. اینکه در
مجلس پای استاد بنشینی و بلند شوی و یاد بگیری!
از چه سالی فعالیت هیات ثارالله با مداحی شما شروع شد؟
خودمان میگوییم ما هیاتهای روئیده از دل فتنه88 هستیم. اگر چه از قبل هم
مجلس ثابت داشتیم ولی به این شکل فعلی را از بعد از آن سال شروع کردیم.
بیشتر مخاطبانتان چه کسانی هستند؟
مخاطبان ما دانشجویان، دانشآموزان و طلاب هستند. البته هیات مختص سن خاصی
نیست ولی بیشترین جمعیتی که حضور دارند جوانان هستند. کسبه بازار و مردم
هم البته حضور جدی دارند. در واقع نوجوانها و جوانها با خانوادههایشان
به هیات ما میآیند.
درباره فضای هیاتها نظرات مختلفی جود دارد. برخی به وجوه سیاسی
و توجه به مسائل زمان دقت دارند، برخی دیگر میگویند روضه مهمتر است و به
این بهانه میخواهند از مسائل سیاسی فاصله بگیرند. برخی هم نظر دیگری
دارند. شما چطور فکر میکنید؟
ببینید ظرافتهای خاصی در این مسیر وجود دارد. مثلا در برخی فضاها مثل
فتنه باید روی مصداق ایستاد و تاکید کرد اما آیا نمیشود در جاهای دیگر با
ظرافت بیشتری صحبت کرد؟ به نظر من ما اگر شعارهای خود اباعبدالله را مطرح
کنیم که عام و خاص هم ندارد هم جریان انقلابی را رشد دادهایم، هم اینکه
کسی نمیتواند، بگوید «جای اینها در هیات امام حسین (ع) نیست» چرا که
ادبیات خود اباعبدالله است. مثلا «هیهات منا الذله» یا «لا أری الموت إلاّ
سعادهً ولا الحیاه مع الظالمین إلا برما» یا جملات دیگر ایشان.
ما اینها
را با ظرافت و ذوق میتوانیم در دل نوحه جای دهیم. خوب این ساحت را دیگر
کسی نمیتواند مورد تعرض قرار دهد، مگر اینکه با خود امام حسین(ع) مشکل
داشته باشد، چرا که اگر این ادبیات سیاسی است، متعلق به اباعبدالله است نه
مداحی که آن را میخواند. اینها مسائل اندیشهای است. در حوزه اندیشهای
اگر نخواهیم اینها را بگوییم خیلی خطرناک میشود. امام حسین را که نباید
منفعل نشان داد، چون اگر خدای ناکرده اباعبدالله اینطور شناسانده شود،
تکلیف قیام برای حق چه میشود؟ از روضههای اباعبدالله باید از اقامه عزا
به اقامه حق رسید اگر نه همه چیز روی هواست.
اینکه گفته میشود گریه برای
امام حسین اگر به اندازه بال مگسی باشد گناهان را محو میکند و بهشت را
واجب، این کدام گریه است؟ من میگویم همه گریهها. گریه بر مصیبتشان، گریه
بر شوقشان، گریه بر فراقشان، گریه بر اسارتشان. همه این گریهها هست اما
یک گریه هست که اگر باقی عزاداریها و اشکها به آن وصل شوند، مقبول این
حدیث میافتند؛ گریهای که شما را در صف سیدالشهدا نگه دارد. گریهای که
مصداق «یالیتنا کنا معک» باشد اگر نه داریم در روایات که ملعونین هم برخی
برای اباعبدالله گریه کردند. لذا روی گریهای که شما را در این محور نگه
ندارد، نمیشود زیاد حساب باز کرد.
شما سیاست را چگونه تعریف میکنید؟
من اینطور استدلال میکنم، جامعهای را تصور کنید مثل جامعه خودمان؛ به خیلیها میگویم این مثال را اگر بر فرض محال بیایند بگویند دشمنی پیدا شده میخواهد چادر از سر زنهای شما بردارد، چه کار میکنید؟ برخورد میکنید. بعد اگر بگویند که در شهر شما دشمن میخواهد این کارها را بکند، باز بیشتر تلاش میکنید. بعد اگر دشمن یک گام پیش برود و بگوید در کل کشور میخواهد این کار را بکند، شما قطعا برخورد خواهید کرد. خب این میشود سیاست دیگر. ما هم همین را میگوییم. مثلا برخی برای اینکه سیاسی بودن امام حسین(ع) را زیر سوال ببرند میگویند خطبه منا به نقل از امام حسین را نمیتوانند توجیه کنند. خب نمیشود سر این موضوع بحث کرد.
من اینطور استدلال میکنم، جامعهای را تصور کنید مثل جامعه خودمان؛ به خیلیها میگویم این مثال را اگر بر فرض محال بیایند بگویند دشمنی پیدا شده میخواهد چادر از سر زنهای شما بردارد، چه کار میکنید؟ برخورد میکنید. بعد اگر بگویند که در شهر شما دشمن میخواهد این کارها را بکند، باز بیشتر تلاش میکنید. بعد اگر دشمن یک گام پیش برود و بگوید در کل کشور میخواهد این کار را بکند، شما قطعا برخورد خواهید کرد. خب این میشود سیاست دیگر. ما هم همین را میگوییم. مثلا برخی برای اینکه سیاسی بودن امام حسین(ع) را زیر سوال ببرند میگویند خطبه منا به نقل از امام حسین را نمیتوانند توجیه کنند. خب نمیشود سر این موضوع بحث کرد.
سیدالشهدای تابلوی سیاست انقلابی
است. برخی فهم از سیدالشهدا را در اقامه عزا نگه داشتند به طوری که به
اقامه حق نرسد. مگر در این مکتب من میتوانم اقامه حق نکنم؟ میفرماید:
«کونوا للظالم خصما و للمظلوم عونا» یعنی بر ظالم خصم کن. نه تنها از ظالم
بدت بیاید بلکه از ظالم مطالبه کن، بگو غلط میکنی ظلم میکنی. من میتوانم
در جلسهام مظلوم را و ظالم را معرفی نکنم؟ ظالم زمان کیست؟ خب بله اینها
سیاست است. البته برخی با بدسلیقگی و عدم رعایت ظرافت کار را خراب
میکنند. ورود به مسائل سیاسی در نوحه ظرافت میخواهد.
ظرافتهایی که میفرمایید را چگونه در شعر رعایت میکنید؟
در حوزه مضمونسازی و شعر در روضه، باید مخاطبشناسی خوب داشته باشیم و جریانهای تربیتی را مورد استفاده قرار دهیم. بگذارید مثالی بزنم؛ یک جملهای از امام هست که میفرمایند: «این انقلاب اسلامی آنقدر عزیز هست که اگر امام زمان برای آن فدا شود جا دارد». حتی خیلی از حزباللهیها ممکن است باور نکنند این جمله، جمله امام است. خب گفتن این جمله برای مستمع عادی حتما نیاز به مقدمه و ظرافت دارد.
در حوزه مضمونسازی و شعر در روضه، باید مخاطبشناسی خوب داشته باشیم و جریانهای تربیتی را مورد استفاده قرار دهیم. بگذارید مثالی بزنم؛ یک جملهای از امام هست که میفرمایند: «این انقلاب اسلامی آنقدر عزیز هست که اگر امام زمان برای آن فدا شود جا دارد». حتی خیلی از حزباللهیها ممکن است باور نکنند این جمله، جمله امام است. خب گفتن این جمله برای مستمع عادی حتما نیاز به مقدمه و ظرافت دارد.
فضای شعر مدافع حرم را چگونه میبینید. ارزیابی شما از اشعاری که در این مسیر توسط مداحان خوانده میشود، چیست؟
مثلا من برخی اشعار را درباره فرزندان شهدا و خانواده شهدا میشنوم، تعجب میکنم. اشعاری که ضرورت هم ندارد. برخی به بهانه تزریق عاطفه، مدلهای بدی ارائه میکنند. شعرهای سطحی که برخی از آنها حتی بیاحترامی به خانواده شهداست. شما ببینید چرا رهبر انقلاب از کلیپ ارغوان تعریف و تمجید کردند؟ چون تعدادی از بچهها میآیند و این فرزند شهید را از داخل خانه به حرکت در میآورند. این زیباست. اگرنه اینها هم بیایند کنار بچه شهید گوشه خانه گریه کنند فایدهاش چیست. این نوع نگاهها موضوع شهادت را تخریب میکنند. ما خودمان خانواده شهید هستیم. اصلا رکود نداشتیم و منفعل نبودیم. بحثهای عاطفی خوب است اما نه اینکه مانع حرکت شود و انفعال ایجاد کند.
ظرافت مهم است. نوحه باید این مفاهیمی که عرض کردم را داشته باشد و در عین حال مخاطب داشته باشد. عامه هم بپذیرند. در واقع خواص پسند و عوام فهم باشد. مثلا شما به این شعر و نوحه شور درباره مادران شهدا دقت کنید:
قصد کربلا کردی، اصحابو صدا کردی
عاشق بودی و شور عاشورا به پا کردی
عاشورای رویایی، رویای تماشایی
ظهری که زبون زد شد تو عالم به زیبایی
بنازم وهب و ام وهب رو
بنازم همه مردی و ادب رو
یه زن با سر بچش توی میدون
فراری میده یلهای عرب رو
بعد شما در این کار که نگاه میکنید هم عاطفه است، هم شور است، هم حماسه
هست. هم انقلاب اسلامی است. ظرافت مورد توجه قرار گرفته. یا شعر دیگری
خواندیم به این مضمون:
لباس خاکی مو بیار مادر
جبهه علمدار و علم میخواد
بزار برم که عمه سادات
بازم مدافع حرم میخواد
تموم همسنهای من رفتن
تا برسن به ظهر عاشورا
تو رو خدا بزار برم مادر
حیفه که من جا بمونم اینجا
جبهه، لباس خاکی، علم، علمدار، حرم این واژهها و این مجموعه عبارات مضمونسازی است.
لباس خاکی مو بیار مادر
جبهه علمدار و علم میخواد
بزار برم که عمه سادات
بازم مدافع حرم میخواد
تموم همسنهای من رفتن
تا برسن به ظهر عاشورا
تو رو خدا بزار برم مادر
حیفه که من جا بمونم اینجا
جبهه، لباس خاکی، علم، علمدار، حرم این واژهها و این مجموعه عبارات مضمونسازی است.
شعرهای مخصوص هیات را دوستان خودتان میگویند؟
بله مجموعهای هستیم که همکاری داریم.
درباره موضوع مدافعان حرم به نظر شما کارکرد چه نوع ادبیاتی بهتر است؟
ببینید یک شعرهایی وجود دارد که شاید زیاد به نظر من جالب نباشد؛ مثلا اینکه خطاب به داعشیها گفته شود «ما از سرهای شما کوه میسازیم» خب! اینکه کار تکفیریهاست! ما باید در ادبیات توجه داشته باشیم به چیزی که مطرح میکنیم. من با رجز مخالف نیستم. اتفاقا شعرهای حماسی را هم خیلی استفاده میکنیم. اما دقت لازم است. مثلا در همین حوزه آقای مطیعی شعری خواندند که خیلی خوب بود: یا تکفیری، صبرک، صبرک» به نظرم این از آن جمله اولی تاثیرگذارتر است. تهدید این اتفاقا بیشتر است. مخاطب نباید پس بخورد.
بحر طویلی که امسال خواندید هم حماسی بود و هم اشاره مستقیم به دشمن داشت.
بله! «یقین حرمله و شمر همین آل سعود است که دریوزه درگاه یهود است. آغوش به کفار گشوده است و اردوی یزیدان زمان کاخ سفید است.» البته آن ظرافتی که گفتم در موضوع مسائل سیاست داخلی هم باید مورد توجه قرار گیرد.
بله! «یقین حرمله و شمر همین آل سعود است که دریوزه درگاه یهود است. آغوش به کفار گشوده است و اردوی یزیدان زمان کاخ سفید است.» البته آن ظرافتی که گفتم در موضوع مسائل سیاست داخلی هم باید مورد توجه قرار گیرد.
بدترین ظلم به مفاهیم انقلابی استفاده غیرهنری در سرودها و شعرهاست. اشاره مستقیم از آن جمله است. مثلا در بند زیر اشاره مستقیم وجود ندارد اما مفهوم را میرساند.
یا حسین ای گل زهرا
ما نمردیم هنوز
یالیتنا، ما میآییم به کربلا
یالیتنا، ماه روی نیزهها
خب! این روح دارد و هیاتیها هم میپسندند. فهوای کلام را هم میرساند.
هنوزم تن عریان امامی ته گودال غریبه
هنوزم حسین بن علی منتظر حر و حبیبه
میزنه ما رو صدا، زینبش تو خیمهها
همسفر بیا بریم به کربلا
این کار هیاتی است. آن وقت گوشواره کار این است. یعنی آن چیزی که مردم
تکرار میکنند مهم است:«عاشورا هنوز شب نشده» این جمله سید مرتضی آوینی
است. عاشورا هنوز به شب نرسیده است. البته باز هم عرض میکنم. سرود انقلابی
نباید به جایی برسد که روضه فراموش شود. روضه مهم است. اصل و نفس هیات
روضه است. البته اگر به لحاظ اندیشهای مداح عمیق باشد در روضه هم میتواند
مفهوم را جای دهد. مثلا بنده چند سالی است که لالاییهای خاص میخوانم. به
این نوحه دقت کنید:
وقتی برا گریه و زاری نمونده
مادر برو که کس و کاری نمونده
ای وای بعد سقا به بابا میخندن
میگن تو سپاهش یاری نمونده
علی من میدونم، شش ماهگی تو اهل درد شدی
علی پاشو برو نشون بده که خیلی مرد شدی
لالا لالا لالا بگو لبیک یا ثارالله
بعد در خلال این نوحه میگویم فدای مادرانی که با این لالاییها دارند شهید تربیت میکنند. این کار من به نظرم انقلابیترین کاری است که خواندم. این خودش سبک زندگی است. یک نفر در حرم امام رضا(ع) مرا دید. گفت همسرم بعد از شنیدن این نوحه به بچهاش نگاه و گریه میکرد. گفتم چرا گریه میکنی؟ گفت دارم به این فکر میکنم آیا میتوانم این بچه را طوری تربیت کنم که سرباز امامزمان شود؟! خب! ببینید اینها مسائل تربیتی را به همراه دارد. خیلی عمیقتر از شعارهای روزمره در مداحی است این کارها.
وقتی برا گریه و زاری نمونده
مادر برو که کس و کاری نمونده
ای وای بعد سقا به بابا میخندن
میگن تو سپاهش یاری نمونده
علی من میدونم، شش ماهگی تو اهل درد شدی
علی پاشو برو نشون بده که خیلی مرد شدی
لالا لالا لالا بگو لبیک یا ثارالله
بعد در خلال این نوحه میگویم فدای مادرانی که با این لالاییها دارند شهید تربیت میکنند. این کار من به نظرم انقلابیترین کاری است که خواندم. این خودش سبک زندگی است. یک نفر در حرم امام رضا(ع) مرا دید. گفت همسرم بعد از شنیدن این نوحه به بچهاش نگاه و گریه میکرد. گفتم چرا گریه میکنی؟ گفت دارم به این فکر میکنم آیا میتوانم این بچه را طوری تربیت کنم که سرباز امامزمان شود؟! خب! ببینید اینها مسائل تربیتی را به همراه دارد. خیلی عمیقتر از شعارهای روزمره در مداحی است این کارها.
انتقادهایی که از سوی برخی جریانات به هیاتها میشود، دامن هیات شما را هم گرفته است؟
برخی میگویند شور شما کم است. میگوییم ما نجابت جلسه برایمان مهم است. هیات اهلبیت باید نجیب باشد. حتی در همین نوحههای انقلابی هم اشاره مستقیم نداریم. مثلا تا نفوذ مطرح شد یکسری خواستند شعر بگویند برای نفوذ مستقیم اشاره میکردند. اصلا هم نمیدانستند نفوذ چیست. خوب نبود. مخاطب پس میزند. سال پیش ما خیلی فکر کردیم که نفوذ چیست. آقا فرمود یکی از منافذ جدی نفوذ عافیتطلبی و دنیاطلبی است. شهید بهشتی هم فرمود ما عافیتطلب نیستیم، ما شهادت طلبیم. عاشورا تجلی بین عافیتطلبی و شهادتطلبی است. ما این را خواندیم. دنیاطلبی را نقد کردیم و زیربنایی برای حرف آقا هم کار کردیم. یا مثلا آقا جای دیگری فرمودند فتنههای ما شبیه فتنههای دوران امیرالمومنین است. ما گفتیم خب در نوحهها اهل کوفه دوران حضرت امیر را بشناسانیم. شعار « ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند» شعار معروفی است.
سعی کردیم این را جا بیندازیم. از حوزه اندیشه به این شعار رسیدیم. اینکه
مگر مردم کوفه چگونهاند که ما انگونه نیستیم؟ دوستان ما در مجموعه
نهجالبلاغه تحقیق کردند. 20 صفت از مردم کوفه را درآوردیم و به شاعر دادیم
تا رویش کار کند. حالا به شعری که ماحصل این کار بود توجه کنید که من در
شب قدر خواندم:
«اهل کوفه همه اهل قیل و قالند
پرآرزو ولی رو به زوالند
همگی بیعملند مرد شعارن
اهل کوفه همه اشباح الرجالند»
اینها همه از نهجالبلاغه است.
بعد در ادامه، شعر این بود:
«ما ولی پیرو آزاده عاشوراییم
ما فدایی قیام حیدر و زهراییم
توی کربلا اگر نبودیم اون روزا
ما مدافع حریم زینب کبراییم
مادرای شهدامون میگن عالم بدونه
ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بمونه»
این شعر هم به «ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند» رسید ولی پشتش حوزه اندیشهای است.
«اهل کوفه همه اهل قیل و قالند
پرآرزو ولی رو به زوالند
همگی بیعملند مرد شعارن
اهل کوفه همه اشباح الرجالند»
اینها همه از نهجالبلاغه است.
بعد در ادامه، شعر این بود:
«ما ولی پیرو آزاده عاشوراییم
ما فدایی قیام حیدر و زهراییم
توی کربلا اگر نبودیم اون روزا
ما مدافع حریم زینب کبراییم
مادرای شهدامون میگن عالم بدونه
ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بمونه»
این شعر هم به «ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند» رسید ولی پشتش حوزه اندیشهای است.
اگر در حوزه موسیقی پیشنهادی شود، با همین مضمون عاشورا و کربلا میپذیرید؟
باید به اصل مستند وفادار بود. من قائل به کار در خارج از فضای هیات نیستم. اگر قرار هست کاری ساخته شود، باید در هیات خوانده شود، بعد رویش کار ساخت. این فاصله گرفتن از هیات مناسب نیست.
فضای استقبال در خود هیات ثارالله چگونه است؟
جمعیت خیلی بالاست الحمدلله. جمعیتی که نشان میدهد یکسوم جمعیتی است که حضور دارد. ما 6000 متر مفروش کردیم. خیلی هم در فضای خود گلزار حضور داشتند. جمعیت بالایی هستند و استقبال میکنند. سخنران هم خیلی مهم است. این نگاهی که تازه در حوزه ادبیات شکل گرفته مخاطب دارد و کاش فهمیده شود.
جلسات هفتگی هم دارید؟
بله، الحمدلله مستمرا پنجشنبه شبها جلسه داریم.
منبع: وطن امروز