سرویس فرهنگ و هنر مشرق - فیلم«ابوزینب» اثری قابل توجه در بیان سینمایی مفهوم مقاومت بوده و هنگامی که دلنوشته ستایشآمیز سردار قهرمان قاسم سلیمانی ضمیمه این نگاه شد ارزشی والاتر یافت و این بهانهای شد برای گفتوگو با کارگردان «ابوزینب». علی غفاری که سابقه ساخت اثر تحسین شده «استرداد» را در کارنامه دارد در گفتوگو بامرتضی اسماعیل دوست در «وطن امروز» از شکلگیری فیلم جدیدش گفت و به صراحت از جایگاه غریب سینمای مقاومت نزد متولیان فرهنگی گلایه کرد.
***
*چگونه از «استرداد» به «ابوزینب» رسیدید؟ به طور حتم در فاصله میان این 2 فیلم پیشنهادات و پروژههای دیگری هم در دست داشتید اما تصمیم گرفتید به مفهومی چون مقاومت در اثری فراگستر بپردازید.
جرقه ساخت این فیلم بعد از تماشای اثری مستند از آقای مرتضی شعبانی با عنوان «زیتون تلخ» حاصل شد که در آن به تاریخ پیدایش مقاومت لبنان پرداخته میشود و یکی از شخصیتهای آن فیلم «عامر کلاکش» معروف به «ابوزینب» بود. آقای شعبانی از پرسابقهترین مستندسازان کشور و جزو فیلمبرداران آثار شهید آوینی بوده و سالها آثاری در زمینه مقاومت ساخته و دغدغههای زیادی برای این کار دارند.
* یعنی شما بعد از تماشای مستند پیشنهاد ساخت فیلمی سینمایی را با آقای شعبانی مطرح کردید؟
بخواهم دقیقتر در این باره بگویم اولین بار در سفر گروهی هنرمندان به لبنان بود که با آقای شعبانی آشنا شدم. ایشان به دلیل شناختی که از منطقه داشتند نقش راهنما را در آن سفر ایفا میکردند و من هم با توجه به آشنایی ایجاد شده علاقهمند شدم کارهایی را که ساخته بودند، ببینم. در آن کاروان حدود 50 هنرمند حضور داشت و منبعی برای آشنایی و علاقه من درباره پرداخت به مسائل منطقه بود. البته سالها پیش مستندی کوتاه در این باره ساخته بودم اما آن سفر و آشنایی با مرتضی شعبانی مرا مشتاق به تحقیق و پیگیری موضوع مقاومت کرد تا اینکه یک روز آقای شعبانی به دفتر ما مراجعه و پیشنهاد ساخت فیلمی سینمایی را مطرح کرد و من هم که از قبل زمینه و علاقه لازم را درباره چنین کاری داشتم با اشتیاق پذیرفتم.
* اگر کمی به عقبتر بازگردیم انگار پیشنهاد تولید چنین پروژهای از سوی سیدحسن نصرالله بود.
من بعدها متوجه شدم پیشنهاد اولیه از سوی سیدحسن نصرالله بوده است. ایشان به طور مشخص با آقای شعبانی درباره 2 موضوع صحبت کرده و پیشنهاد ساخت آنها را داده بود. یکی همین زندگی ابوزینب و دیگری عملیاتی به نام انصاریه بود که موضوعی حماسی دارد. در مجموع به این نتیجه رسیدیم که درباره ابوزینب کار کنیم و همه تلاش خود را در این باره به کار بردیم تا اثر قابلی بسازیم.
*با آقای سیدحسن نصرالله هم دیدار مستقیم داشتید؟
ارتباط با ایشان از طریق آقای مرتضی شعبانی انجام شد و روزی که چنین مسالهای را مطرح کردند دیگر به گروه تولید سپردند و با توجه به مشغله ایشان که درگیر اتفاقات و جنگهای منطقه بودند دیگر امکان ارتباط نبود و ما هم با توجه به حساسیتها سعی کردیم طی پروسهای طولانی با دقت به تحقیقات و نگارش فیلمنامه و ساخت فیلم دست بزنیم.
*برای ساخت فیلم «ابوزینب» مانند هر اثر هنری دیگر میتوانستید از زوایای مختلفی ورود پیدا کنید به طوری که بیشتر متمرکز به شخصیتپردازی شده یا اینکه از طریق پرداخت به حوادث و درگیریها ابعاد مقاومت را در قالب فیلمی جنگی نمایان سازید اما شما محوریت روایت را بر مبنای شخصیت مادر بهعنوان مام یک سرزمین قرار دادید. چگونه به این نوع نگاه رسیدید؟
همه تمرکز ما در فیلم «ابوزینب» به خانواده این شهید بود و مادری که سالها رازی را برای حفظ سرزمین خود پنهان نگاه داشت. همان طور که اشاره کردید مادر بهعنوان نماد و سمبل یک سرزمین میتوانست ابعاد متفاوتی از مفهوم مقاومت را نشان دهد. این مادر کار بزرگی کرده بود که فرزندش را راهی جنگ کرده و بعد هم کنار خانهاش صدای عملیات را شنیده و شهادت فرزندش را میدانسته اما 14 سال به هیچ کس و حتی همسرش نگفته که فرد کشته شده فرزند آنهاست.
*در واقع مفهوم مقاومت از طریق راز عظیم مادر شکل گرفت و به جای پرداختی بیرونی از عملیات جنگی ابعادی درونی یافت.
من به دنبال ارائه زبان جدیدی از فرهنگ مقاومت به مردمان جهان بودم. ما فیلم «ابوزینب» را تنها مختص منطقه نمیدانستیم و فکر میکردیم مخاطبانی گسترده میتواند داشته باشد که اکرانهای فیلم در نقاط مختلف جهان این را نشان میدهد.
*باتوجه به اهمیت انتقال مفهوم مقاومت نزد جهانیان چه اقداماتی جهت اکرانهای بینالمللی صورت گرفته است؟
فضای صهیونیسم به شکل عجیبی در سینمای جهان نفوذ دارد و لابیهای قدرتمندی در سینما دارند. آنها بشدت فیلمهای ضد صهیونیستی را شناسایی کرده و جلوی پخش آنها را میگیرند. برای همین نتوانستیم برنامههای اکران را طبق برنامه پیش ببریم.
*اشاره روشنی از سوی مراکز سینمایی درباره عدم اکران فیلم «ابوزینب» به دلیل هراس از صهیونیسم ارائه شد؟
ما برای اکران فیلم در ترکیه قرارداد بسته بودیم و قرار بود در بهار سال 1394 اکران شود و بارها اقدام کردیم اما بهانههایی آوردند که ترافیک اکران است و شرایط پخش فیلم مهیا نیست در صورتی که ما از حقیقت ماجرا اطلاع داریم. البته هنوز ناامید نیستیم و با توجه به اینکه این مشکل برای اکران فیلم «حضرت محمد(ص)» برطرف شده ما هم امید به اکران «ابوزینب» در ترکیه داریم.
وضعیت اکران داخلی فیلم «ابوزینب» هم پس از اینکه بارها به تعویق افتاد در شرایطی باری به هر جهت در سینمای ایران جریان دارد!
مسؤولان سینمایی در برابر تحرکات صهیونیسمها کاملا دستهای خود را بهعنوان تسلیم بالا گرفتهاند! من از این فرصت استفاده کرده و به متولیان فرهنگی گلایه میکنم که در برابر اقدامات دشمن هیچ کاری نکردهاند! به صراحت بگویم مسؤولان فرهنگی خوابیدهاند و در برابر هر تهدید فرهنگی جز تسلیم کاری نمیکنند.
*فکر میکنید این وادادگی فرهنگی از غفلت نشأت گرفته یا حرکتی آگاهانه در شکلبخشی به سینمایی خاص بوده است؟ در واقع عدم توجه به سینمای مقاومت میتواند نشانه از جریان تفکری مشخص باشد!
به نظرم هر 2 نکتهای که اشاره میکنید در مسؤولان فرهنگی ما وجود دارد. البته به نظرم بیشتر غفلتزدهاند و اصلا برنامهای برای عرصه فرهنگ و هنر ندارند. ببینید، ما در کتاب درسی مقطع ششم ابتدایی درسی داشتیم به نام رهبر کوچک که داستان عملیات شهید فهمیده بود اما امسال از کتابها حذف شد. من خیلی کنجکاو شدم تا دلیل این اقدام را پیدا کنم و طی تحقیقی که کردم متوجه شدم اسرائیلیها مدتی است فشار رسانهای علیه ایران میآورند که آنها از کودکی دارند در کتابهای درسی آموزش تروریستی میدهند! مسؤولان فرهنگی ما هم خیلی راحت این بخش را از کتاب حذف کردند. من در اخبار 20:30 تلویزیون دیدم که یکی از مسؤولان آموزش و پرورش در پاسخ به این مساله عنوان کرد ما مخالفتی با این موضوع نداریم اما بهتر است به صورت شفاهی و از طریق جزوه به بچهها آموزش داده شود!
همین تسلیم شدن در برابر خواسته غربیها را در نظر بگیرید که در عرصه فرهنگ هم همین گونه است. هنگامی که درباره شخصیتی که رهبر انقلاب اسلامی از او چنان تعبیری میکند اینگونه برخورد میکنند چه میتوان گفت! شهید فهمیده و شهید عامر کلاکش برای انجام هدفی مقدس اقدام کردند و نگاهشان با امثال تکفیریها به طور کلی متفاوت است. اما ما نتوانستیم از اینگونه فرهنگ در سینما پاسداری کنیم.
* در واقع اعتقاد دارید باید سردارانی فرهنگی را برای مبارزه به میدان فراخواند؟
باید در عرصه فرهنگ سردارانی را حمایت کرد تا جبهه فرهنگی ما را در آن سوی مرزها نمایان کنند و صدای ما را به دنیا بفرستند. برخلاف سردار سلیمانیها که همه وجودشان را برای مقاومت گذاشتهاند در میان مسؤولان فرهنگی نه تنها سردار بلکه سرباز فرهنگی هم نداریم. مسؤولان سینمایی به دنبال یکسری فیلمهای بیخطر و خنثی و بیمساله هستند که شخصیتهایش را افرادی سرخورده و ناامید و بیهویت تشکیل میدهند.
* شاید به لحاظ سیاسی نگران برخی بازخوردهای جهانی از تولید و اکران آثاری در زمینه مقاومت و دفاعمقدس باشند یا اینکه گمان بر این است که دوران جدید، سینمایی دیگر میخواهد!
به شما بگویم که برای مسؤولان اصلا مفاهیم ارزشی اهمیتی ندارد. به نظرم جریان خزندهای جهت از میان بردن سینمای مقاومت در کشور شکل گرفته است! شما ببینید فیلم «Top Gun» در زمانی ساخته شد که نیروی هوایی آمریکا دچار افت وحشتناک نیرو شده بود. اما هالیوود در این مسیر اعلام وجود کرد و فیلمی را طراحی کردند که موجب تشویق مردم برای حضور در جنگ شود.
و کارگردانی شناخته شده چون تونی اسکات و بازیگری چهره همچون تام کروز را آوردند!
بله! برای آنها مهم بود تا فیلمی بسازند که باعث شود جوانان آمریکایی آرزوی حضور در نیروی هوایی را داشته باشند و در زمان اکران فیلم و بیرون سالنهای سینمایی دکههایی وجود داشت که اقدام به نامنویسی افراد داوطلب به نیروی هوایی میکرد! در سینمای کشورمان هم در دوران دفاعمقدس فیلمهایی تاثیرگذار داشتیم که حماسی بودند و موجب افزایش علاقهمندی مردم جهت حضور در جبهه میشدند. حالا سوالم این است که اگر خدای ناکرده دشمنی به ما حمله کند آقای ایوبی چه فیلمی را میخواهد نمایش دهد تا موجب ترغیب جوانان شود؟!
* ایشان که بارها در سخنان خود اشاره به شکوفایی سینمای ایران در این سالها دارند! شما واقف به این نگاه نیستید؟
دروغ محض است! بارها ادعاهای آقای ایوبی و وعدههای عمل نشدهاش ثابت شده است. انگار یک نوع سیاستی در این دولت پیش آمده که همه را بیخودی امیدوار نگاه دارد! فروش چند فیلم که موضوعات خاصی را دنبال میکنند که نشانه موفقیت نیست. رونق اکران در دست چند نفر جابهجا میشود و بقیه بیرون صف ماندهاند. شما میتوانید خیلی از موضوعات خط قرمزی را بسازید و میلیاردها فروش کند اما مسؤولان درباره تولید آثار باهویت چه کردهاند؟ شخصیتهای سینمایی ما به جای ایجاد روحیه سلحشوری و مقاومت کاملا سرخورده و افسرده هستند! شما چند سال است صدای تشویق تماشاگران را در سالنهای سینمایی نمیشنوید؟ به دلیل اینکه قهرمانی وجود ندارد و همه شخصیتها ژست روشنفکری و درونگرا گرفتهاند! دولت بهعنوان پاسدار خون شهدا موظف است از آثار دفاعمقدسی حمایت کند. نباید فرهنگ مقاومت در کشور از بین برود. آیا آقای ایوبی طی این 3 سال و چند ماه از مسؤولیتی که دارد توانسته سالی 2 فیلم ارزشمند تهیه کند؟ ساخت آثار درخشانی مانند «ایستاده در غبار» و «بادیگارد» هم که ربطی به دولت ندارد و توسط دیگران تولید شد. اما دولت پشت این فیلمها قایم شده است در حالی که بنیاد سینمایی فارابی بهعنوان بازوی اجرایی سازمان سینمایی باید اقدام به سرمایهگذاری آثاری در شأن نظام جمهوری اسلامی ایران کند.
*انگار شما برخلاف شعارهایی مانند «حال سینما خوب است»، احوال خوبی ندارید!
اینکه برخی میگویند حال سینما خوب است که دیگر شعار بیهودهای است. متاسفانه دولت تدبیر و امید به تدریج تبدیل به دولت تحقیر و امید شده است! یعنی آنقدر فیلمساز ارزشی را تحقیر میکنند تا قید این نوع سینما را بزند. اصلا بخش امید دولت هم تبدیل به ناامیدی شده و بهرغم اینکه آقای ایوبی با شعار حمایت از سینمای مقاومت آمدند اما هیچ کاری انجام ندادند. من امیدوارم آقای ایوبی صدای مرا بشنود و بداند که وضعیت معیشت بسیاری از سینماگران امروز خوب نیست و وضعیت اکثر اعضای خانه سینما را که بررسی کنید میبینید کارد به استخوانشان رسیده است. دیگر مدافعان سرسخت آقای ایوبی هم تبدیل به منتقدان وی شدهاند یا حداقل سکوت کرده و دیگر حمایتی نمیکنند چون میبینند ایشان گلی به سر سینمای ایران نزده است. شما ببینید در عرصه بیمه، بیکاری و تولید و هر زمینه دیگری هیچ کار مثبتی در دوره آقای ایوبی نشده است. به نظرم آقای ایوبی مشاوران خوبی ندارد و اطلاعات غلطی به ایشان میدهند و وانمود میکنند سینمای ایران خیلی گل و بلبل شده است! به هر حال این دوره که دیگر گذشت و جز افسوس باقی نگذاشت اما امیدوارم در دولت بعدی شاهد اتفاقات بهتری باشیم.
*در سالهای اخیر سینمای ایران علاقهمند به فضاهایی داخلی شد و آثاری آپارتمانی که بیشتر متعلق به طبقه متوسط رو به بالا بود، شکل گرفت. شما برخلاف این نوع سینما علاقهمند به ساخت فیلمهایی در نماهای لانگشاتی هستید. آثاری که تنها در پرده سینما بتوان به ابعادش چشم دوخت و مخاطب منتظر نباشد تا نسخه خانگی فیلم را از قاب تلویزیون تماشا کند!
دقیقا همین طور است. البته یکی از دلایل کوچک شدن فیلمها به مسائل اقتصادی برمیگردد که فیلمسازی حوزه گرانقیمتی شده است اما من معتقدم فیلم سینمایی باید برازنده پرده عریض سینما باشد و برای سالن تاریک با مخاطبانی گسترده تعریف شده باشد و از این نظر نیاز به طراحی و قالب متفاوتی نسبت به تلویزیون دارد. سینما یعنی عظمتی که پرده عریض تماشاچی را در آغوش بگیرد. الان شاهد تولید تلهفیلمهایی هستیم که برخی از آنها به اکران هم نمیرسند. به نظرم در سینما بویژه در تولید آثاری با موضوع مقاومت باید دولت حمایت کند و به گونهای باشد که حداقل 10 درصد تولیدات سالانه اختصاص به سینمای مقاومت داشته باشد. نباید مدیر سینمایی در داخل اتاقش باشد و سینماگر پشت در اتاقش منتظر دیدار با او شود و بعد هم آنقدر فیلمساز را خسته کنند تا دیگر سراغ اینگونه آثار نرود. باید مسؤول سینمایی سراغ هنرمندان برود و حتی دست فیلمسازان ارزشی که با سختی فیلم میسازند را ببوسد. در حالی که مسؤولان با نوع برخوردی که در تولید و اکران نسبت به فیلمهای ارزشی میکنند در واقع به شکل پنهانی به ما میگویند شما از این نوع فعالیت خسته نمیشوید؟ آنها میخواهند ما از رو برویم و از این نوع فیلم ساختن دست بکشیم اما ما رویمان زیاد است و باز هم سراغ این نوع فیلمهای پردردسر خواهیم رفت! چون عشق ما این است. من فکر میکنم بالاخره دوران فیلمسازی هم میگذرد و ما پیر میشویم و خوب است هنگامی که به پشت سر نگاه میکنیم بگوییم الحمدلله که آن دورانی که توان داشتیم فیلمهای آبرومندانهای توانستیم بسازیم.
* فیلم «ابوزینب» مخاطبی ویژه داشت که طی دلنوشتهای به تحسین فیلم پرداخت. با توجه به اینکه سردار سلیمانی تاکنون درباره فیلمی اینگونه اظهارنظر نکردهاند، این واکنش را چگونه میبینید؟
من که از دلنوشته و نگاهی که ایشان داشتند حظ بردم و آن یادداشت زیبایی که برای فیلم «ابوزینب» نوشتند. انگار سردار یک خسته نباشید جانانه به ما برای این کار گفتند. خیلی هم دوست داشتم در جلسه نمایش فیلم که آقای شعبانی هماهنگ کردند حضور داشته باشم اما چون برنامه سردار مشخص نبود این دیدار امکان نیافت اما آن اظهار لطفی که داشتند برایمان ماندگار شد.
* اشاره داشتید که 2 موضوع مقاومت مورد توجه سیدحسن نصرالله برای ساخت اثری سینمایی بوده که یکی از آنها درباره عملیات «انصاریه» است. به دنبال تولید فیلمی در این باره خواهید بود؟
آقای شعبانی بشدت دنبالش است و دوست دارد عملیات «انصاریه» ساخته شود اما انجامش کار بسیار سختی است و نیاز به مشارکت همگانی دارد تا شرایط اجرایش فراهم شود. ساخت آن عملیات نیاز به امکانات گستردهای دارد، چرا که موضوع نفوذ 15 نیروی ویژه اسرائیل به مرکز خاک لبنان را باید نشان داد که اسرائیلیها در آنجا گرفتار شده و بعد هم این شکست را تکذیب کردند. در این عملیات نیروهای مختلف دریایی، هوایی، زمینی و ناوچههای اسرائیلی درگیر بودند و آن منطقه به نام دروازه انصاریه موجود است. این پروژه نیاز به امکانات بالایی دارد و با همه تلاشهای آقای شعبانی ساخت آن بزودی نخواهد بود.