سرویس جهان مشرق - رییس جمهور ترکیه، رجب طیب اردوغان، آدم صبوری نیست. «دکترین جدید» او برای ترکیه هم قرار نیست این خصلت را تغییر دهد.
راهبرد فعلی اردوغان، جلب توجه بدنه طرفداران است. اردوغان اخیرا میزبان کدخدایان روستاهای ترکیه در کاخ ریاست جمهوری خود در آنکارا بود. او صراحتا قصد داشت برای آن ها خودنمایی کند.
به ادبیات او در این جلسه توجه کنید: "از امروز به بعد، ما منتظر شکسته شدن سد مشکلات نخواهیم ماند، دیگر تا آخرین دقیقه منتظر نمی مانیم، منتظر نمی مانیم که کاملا در یک باتلاق غرق شویم. از حالا به بعد، ما با مشکلات مقابله خواهیم کرد. آیا با مشکل تروریزم مواجهیم؟ منتظر نمی مانیم که تروریست ها به ما ضربه بزندد. هر کجا که باشند، می رویم و پیدایشان می کنیم و ضربت سختی به آنان وارد خواهیم کرد."
پایهی این رویکرد امنیتی جدید، که از سوی رسانه های طرفدار دولت «دکترین اردوغان» نام گرفته، این است که در مواجهه با مشکلات خارجی و تهدیدات امیتی پیش رو، ترکیه باید سیاستهای فعالانه و پیشگیرانه در پیش بگیرد. این دکترین، که اکنون در راهروهای سیاست ترکیه و رسانههای این کشور همه جا از آن بحث می شود، قرار است نقطه عطفی در امنیت و سیاست خارجیِ فعال آنکارا باشد. این دکترین شباهت بسیاری دارد به مفهومی که رییس جمهور سابق آمریکا، جرج دابلیو بوش، در 2002 در زمینه راهبرد امنیت ملی مطرح کرده بود: «پیش دستی» یا «اقدام پیشدستانه و پیشگیرانه».
«شبان کارداش»، مدیر مرکز مطالعات راهبردی خاومیانه در آنکارا، و از طرفداران شاخص دولت، در مقاله ای که در 25 اکتبر در روزنامه «یِنی شفق» (از مهم ترین روزنامه های طرفدار اردوغان) منتشر کرد، برخی سرفصلهای این دکترین را توضیح داد. این راهبرد دربرگیرنده مفاهیمی چون کاربرد موثر نیروی نظامی در وقت ضرورت در خارج از مرزها، احتمال کنار گذاشتن روابط سنتی ترکیه با ائتلاف آمریکایی و در پیش گرفتن اقدام یکجانبه مستقل از آمریکا و ناتوست.
به نظر کارداش، در دکترین اردوغان، تهدیدهای اولویتدار برای ترکیه، شمال سوریه و حزب کارگران کردستان(پ کا کا) است که دایره نفوذ این حزب در عراق، رو به افزایش است. کارداش می نویسد: " وقتی ظرفیت جذب نیرو، تسلیحات پیشرفته و تجربیات آنها را در نظر بگیرید، درک می کنید که مواجهه با پ.ک.ک بدون یک سیاست امنیتی در خارج از مرزها امکانپذیر نیست."
«نوریس گونی»، رییس دانشکده روابط بین الملل در دانشگاه فنی «ییلدیز»، در مقاله 2 نوامبر خود در همان «ینی شفق» می نویسد: " این تغییر در مفهوم راهبردی ترکیه، در واقع مقاومت در برابر محاصره شدن، از طریق تبدیل رویکرد تدافعی به تهاجمی است. این یک واقعیت عملیاتی است. با عملیات «سپر فرات»، ترکیه موفق شد که کریدور پ.ک.ک را در شمال سوریه قطع کند."
نکته جالب و غیرمعمول این است که این مفهوم جدید امنیت ملی مدتهاست که در رسانه های ترکیه مورد بحث قرار می گیرد. می توان این طور استنباط کرد که آنکارا به شدت با تبلیغ دکترین پیشدستانه به عنوان تنها راه مقابله با تهدیدات امنیتی، به دنبال کسب پشتیبانی افکارعمومی است که به طور معمول از عملیات های برون مرزی حمایت نمی کند.
بر مبنای همین دکترین، جابهجایی نیروی نظامی در مقیاس بزرگ اکنون در ترکیه به امری عادی تبدیل شده است. آخرین مورد، انتقال لشکر پیاده مکانیزه 28 آنکارا (معروف به مجهزترین واحد ارتش که نیروی احتیاط راهبردی آن هم هست) به شهر «سیلوپی» در مرز عراق است. هرگاه ترکیه واحدهای زیادی از ارتش خود را به در سیلوپی مستقر کند، می توان نتیجه گرفت که به دنبال یک عملیات نظامی در شمال عراق، مثلا برای ایجاد یک «منطقه امن» در شمال موصل، است. فعلا اما تنها لشکر 28 به آن جا منتقل شده که نشان می دهد چنین عملیاتی، قریبالوقوع نیست.
منابع امنیتی در آنکارا دست کم سه دلیل برای پوشش رسانه ای جا به جایی لشکر زبده ارتش ذکر می کنند: دلیل نخست که البته چندان برجسته نمی شود، دور کردن لشکر پیاده مکانیزه 28 از پایتخت است. باید به یاد داشته باشیم که واحدهای لشکر زرهی دوم ترکیه، مستقر در استانبول، بعد از کودتای نافرجام 15 جولای، به شهر «اصلاحیه» در مرز سوریه منتقل شد. همین نوع اقدامات، برای دور کردن واحدهای نظامی، به ویژه اسکادرانهای نیروی هوایی، از شهرهای بزرگ ترکیه، از دیگر نقاط این کشور هم گزارش شده است.
همچنین بسیار محتمل است که آنکارا بخواهد با رسانهای کردن انتقال نیروهای نظامی خود، دست خود را برای چانهزنی با آمریکا قوی تر کند. انتقال واحدهای زبده ارتش به حدود 80 مایلی موصل و تبلیغ گسترده آن، قطعا علامتی به آمریکا و ناتو هم هست که ترکیه قصد دارد سیاست مستقل خود را در منطقه پیش ببرد.
دلیل سوم این است که ترکیه به شدت از فعالیتهای پ کا کا در کرکوک، و همچنین قصد حشد الشعبی عراق برای حرکت به سوی شهر عمدتا ترکمان نشین «تل عفر» نگران است.
آشکار است که آنکارا می خواهد یگانهای نظامی قابل و حاضر یراق را در منطقه داشته باشد، تا در زمان وقوع تغییرات شدید در غرب و شمال موصل، بتواند تاثیرگذار باشد.
با این حال، حرف آخر را درباره خط مشی عملی ترکیه در شمال عراق، معامله دیپلماتیک میان آنکارا و واشینگتن خواهد زد. بر خلاف تبلیغات پر آب و تاب و احساساتی برخی رسانههای طرفدار دولت ترکیه درباره اعزام لشکر 28 به سیلوپی، فعلا خبری از عملیات نظامی ترکیه در شمال عراق نیست.
گرچه آنکارا تلاش می کند تا افکار عمومی را برای عملیات احتمالی ارتش در عراق آماده کند، واقعیت اصلا به این سادگی نیست. یک شکاف چشمگیر بین روایتی که دولت در رسانههای نزدیک به خود تبلیغ می کند و واقعیت میدانی وجود دارد.
می توان از رفتار و گفتار نخبگان سیاسی ترکیه، به ویژه شخص اردوغان، فهمید که آنکارا در سوریه منافع حیاتی دارد: در منطقه عفرین، که توسط یگانهای حفاطت خلق(YPG) وابسته به پ کا کا کنترل می شود، در الباب، در منطقه کوبانی(عین العرب) در شرق فرات ، و رقه در جنوب فرات. اردوغان در عراق بیش از همه، به «سنجار» علاقهمند است که سوریه را به عراق متصل می کند و در نهایت چشم اردوغان به ناحیه شمال موصل است. آنکارا به دقت تحولات این مناطق را زیر نظر دارد و می خواهد پ کا کا و YPG را نابود کند، پیش از آن که بیش از حد به مرزهای ترکیه نزدیک شوند.
حالا وقت آن است که این سوال اساسی را بپرسیم: آیا ترکیه می تواند این مفهوم جدید را اجرایی کند؟
پاسخ منطقی به این پرسش محتاج آن است که بدانیم قابلیت های نظامی ترکیه تا چه اندازه منطبق بر این روایت دولت اردوغان از امنیت ملی است. شکی نیست که بسیاری از تحلیل گران در بغداد و واشینگتن (همین طور مسکو و تهران) به دنبال دانستن پاسخ دقیق این پرسش هستند.
و اما رویکرد روسیه در این مساله چیست؟ آیا مسکو آنکارا را برای تحقق این آمال منطقه ای توانمند می بیند؟ مسکو از 28 اکتبر تا 1 نوامبر، میزبان رییس ستاد مشترک ارتش ترکیه، ارتشبد «خلوصی آکار» و رییس سازمان امنیت ملی ترکیه، «هاکان فیدان»، بوده است. شاید روس ها این سوال را شخصا از این دو پرسیدهاند.
منبع: المانیتور