به گزارش مشرق، «در حلب چه می گذرد؟» شاید این برای بسیاری در ایران سوال باشد که اوضاع در شهر حلب به عنوان مهمترین منطقه درگیریها در سوریه چگونه است و مردم در خبرسازترین جغرافیای این روزهای سوریه چطور زندگی میکنند؟
حلب، در شمال سوریه، یکی از قدیمی ترین شهرهای جهان و پایتخت تجاری این کشور، این روزها اوضاع چندان مساعدی ندارد.
بیش از 5 سال از بحران سوریه می گذرد و این شهر همیشه یکی از مراکز درگیری ها میان تروریستها و ارتش سوریه بوده است؛ نبردی که میتواند سرنوشت جنگ در سوریه را تعیین کند.
گزارش زیر حاصل مشاهدات میدانی در شهر حلب است.
***
صدای آژیر آمبولانس ها در شهر قطع نمی شود. حرکت آنها سریع است تا مجروحان را از خطوط اول درگیری با تروریستها به بیمارستانهای حلب منتقل کنند و گاهی برای انتقال مجروحان از تاکسیها هم استفاده میشود.
دومین شهر مهم سوریه -پس از دمشق- این روزها با مرگ و زندگی دست و پنجه نرم میکند.
از 2هفته قبل، هزاران نفر از تروریستهای وابسته به گروههای مسلح و متحدان «جبهة النصره» برای شکست محاصره تعداد زیادی از نیروهایشان در حلب دست به عملیاتی گسترده زدند اما موفقیتی نداشتهاند.
عملیات تروریستها در مناطق جنوب و جنوب غرب شهر نظیر «راموسه»، «ضاحیة الاسد»، «حمدانیه» و... صورت می گیرد و دولت سوریه روزانه چندین پیامک به ساکنان حلب ارسال می کند که شامل پیام های هشدار و مراقبت به مردم و نیز اخطارهایی به مسلحین حاضر در این شهر می شود.
در این پیامها به مردم گفته شده که به مناطق تحت اشغال مسلحین نزدیک نشوند و به آنها اطمینان داده می شود که ارتش برای حفظ امنیت شهر و مقابله با تروریستها، تمام تلاش خود را می کند و خطاب به مسلحین هم گفته می شود که یا دست از جنگیدن و آشوب بردارند و یا بدانند که ارتش تا آخر برای نابودی آنها دست از کار نخواهد کشید.
تروریستها با اشغال بخش هایی در شهر، سکنه آن را گروگان گرفته و اجازه خروج به آنها نمی دهند.
دولت هرچند وقت یک بار مسیرهای امنی را برای خروج تروریستها و یا مردم به گروگان گرفته شده باز می کند اما نه تروریستها خارج می شوند و نه اجازه خروج مردم را می دهند.
در یک مورد، چند روز قبل، دولت سوریه با اعلام آتش بس موقت، دو مسیر اصلی را در مناطق «کاسلتو» و «بستان القصر» به عنوان دو مسیر امن اعلام کرد تا هر کدام از تروریستها که می خواهند از حلب خارج شوند، از این دو مسیر و بدون هیچگونه تهدیدی به استان ادلب بروند.
برای این کار حتی خبرنگاران هم چند روز به محل مورد نظر رفتند اما نه تنها کسی خارج نشد بلکه در منطقه «بستان القصر» هم اقدام به پرتاب خمپاره کردند.
تروریستها که در ادبیات مردم سوریه به «مسلحین» هم مشهور هستند، در شرق و شمال حلب نیز حضور دارند ولی این روزها جنوب و جنوب غرب این شهر در متن درگیری ها قرار گرفته است.
در مناطق دیگر مثل مرکز شهر اوضاع آرامتر است و مردم باقی مانده در حلب، علیرغم سختیهای ناشی از جنگ، به زندگی روزمره خود مشغولند و امیدوارند روزی این جنگ تمام شود.
بازار مرکز شهر -جمیلیه- شلوغ است اما همین بازار هم چند روز قبل با خمپاره تروریستها مورد هدف قرار گرفت.
حلب در سرشماری سال 2013، حدود 3 میلیون نفر جمعیت داشت که این تعداد در طول 5 سال اخیر به نصف - و یا حتی کمتر- رسیده است و بسیاری از مردم مهاجرت کردند و به شهرهای دیگر کوچیدهاند.
برخی محلات حلب مانند منطقه «بنی زید» که در ماههای اخیر از دست تروریستها آزاد شده، خالی از سکنه هستند و بیشتر به شهر ارواح می مانند.
خانه ها کاملا ویران شده و جز تعدادی از نیروهای ارتش، فرد دیگری در این مناطق نیست.
شهرک صنعتی شیخ نجار هم در شمال شرق حلب اوضاعی مشابه دارد. یکی از برگترین شهرکهای صنعتی سوریه که روزگاری محل صادرات محصولات مختلف ازجمله نساجی به دیگر کشورها بود، پس از اشغال و غارت کارخانجات آن توسط تروریستها، به محیطی متروکه تبدیل شده است.
وضعیت در شهرک -سابقا- مسکونی 1070 و منطقه «مسکن الشباب» وخیم تر است. این دو منطقه به صورت کامل ویران شده و تا همین یکی دو روز قبل هم محل جولان تروریستها بود اما الان این منطقه آزاد شده و ارتش سوریه بر آن مسلط است.
این وضعیت تقریبا در تمامی روستاهای مسیر دمشق به حلب نیز دیده می شود. البته اتوبان اصلی حلب-دمشق تنها در حد فاصل دمشق به حمص حالت عادی دارد و مابقی مسیر تا حلب را باید -به دلیل ناامنی- از راه دیگری طی کرد که مسافت حدودا 400 کیلومتری دمشق به حلب را بسیار طولانی تر می کند.
در حلب هم مانند شهرهای دیگر، پست های ایست و بازرسی زیادی وجود دارد و خودروهای عبوری به صوت مختصر بازرسی میشوند اما این میزان سخت گیری در مناطق حساس قدری بیشتر است و برای مردمی که 5 سال است در سختی زندگی می کنند، گاهی تحمل این شرایط، طاقت فرساست.
حضور دائمی خودروهای مسلح ارتش در سطح شهر
در مناطق نزدیک به درگیری ها مانند «حمدانیه» و «صلاح الدین» خطر بیشتری وجود دارد. ماشین های نظامی و لانچرهای پرتاب کاتیوشا و موشک در نقاط مختلف مستقر هستند و دود ناشی از انفجارات و درگیری ها در آسمان این مناطق به وفور دیده می شود.
بسیاری از جوانان برای دفاع از شهر خود عضو ارتش و گروههای جهادی شده اند و دفاع از محلات برعهده خود آنهاست.
این افراد حقوق زیادی نمی گیرند ولی بیشترین انگیزه را برای پوشیدن لباس نظامی دارند.
در اینجا هم مثل بسیاری از شهرهای دیگر، ماشین های متعلق به نهادهای وابسته به سازمان ملل تردد زیادی در شهر دارند، از یونیسف گرفته که شعارش حمایت از کودکان است تا کمیساریای حمایت از پناهندگان جنگی که آرم و نشانش را می توان بر روی برزنت های بزرگ و کوچک در جای جای محلات حلب دید.
در نزدیکی حمدانیه ورزشگاه بزرگ حلب قرار دارد که این روزها به پادگان ارتش و محل استقرار تسلیحات و ماشین های نظامی تبدیل شده است.
این ورزشگاه چند سال قبل با حضور رجب طیب اردوغان و بشار اسد روسای جمهور ترکیه و سوریه افتتاح شد و شاید کسی فکرش را هم نمی کرد، فردی که آن روز در کنار رئیس جمهور سوریه ایستاد، مدتی بعد به یکی از منفورترین اشخاص در میان مردم این کشور و خصوصا حلب تبدیل شود.
مردم این منطقه از دولت ترکیه متنفر هستند و آنها را یکی از اصلی ترین عوامل ناامنی و ویرانی شهرها و خانهها و آوارگی خود و همسایگانشان می دانند.
اطراف جاده ورودی به حلب از سمت «راموسه»، خاکریزهای طولانی زده شده و در برخی نقاط هم با بشکه ها و ماشین های نیمه سوخته، برای کور کردن دید تک تیراندازان تروریست موانعی ایجاد کردند.
هواپیمای جنگنده MiG-29 نصب شده در میدان ورودی حلب هم این روزها وضعیت قبل را ندارد ولی علی رغم ترکشهای متعدد به بدنه آن، هنوز روی پا ایستاده است.
کارخانه سیمان بزرگ شهر هم در همین منطقه قرار دارد که حالا محیطی نظامی محسوب میشود و کارکرد خود را به کلی از دست داده است.
تروریستها برای گرفتن آکادمی نظامی اسد در حلب شبانه روز تلاش می کنند و انتحاریون زیادی هم برای شکستن خط نیروهای مقاومت، خودشان را با هزاران تُن مواد منفجره مجهز کردهاند؛ تلاشی که البته راه به جایی نبرده است و جنازه برخی از آنها توسط خانواده هایشان و یا برخی مردم دیگر در اطراف حلب و در کنار جادهها مدفون شده است.
محل دفن جنازه برخی تروریستها در اطراف جادهها
چند روزی اینترنت در تمام شهر حلب قطع شده اما بزرگترین مشکل برای زندگی در شهر، نبود برق است.
برق در شهرهای زیادی از سوریه تنها چند ساعت در روز برقرار می شود و مابقی شبانه روز را یا باید از مولدها و ژنراتورهای برق استفاده کنند و یا در تاریکی و بی برقی بگذرانند.
حتی در هتلها و مراکز عمومی هم مشکل برق و به تبع آن، نبود آب گرم تبدیل به یک معضل بزرگ شده است.
درآمدها به دلیل بحران جنگ پایین آمده و در مغازه ها اگرچه تقریبا همه چیز از خورد و خوراک و پوشاک وجود دارد اما تنوع آنها کم شده است.
در جاده های منتهی به حلب هم می توان تعداد زیادی از کامیونها و تریلی های بزرگ حمل سوخت و کالا را که به سمت شهر حرکت میکنند، مشاهده کرد.
در شب و با قطع شدن برق، تاریکی مطلق بر برخی مناطق حاکم میشود. البته در حالت عادی هم وقتی از بالا به حلب نگاه میکنی، بخشی از شهر را می توان دید که در ظلمات به سر میبرند. خصوصا بخش هایی که در اشغال تروریستهاست.
با قطع شدن برق و حکمفرما شدن سکوت، صدای شلیک ها و انفجارها با شفافیت بیشتری شنیده می شود.
در حلب مراکز تفریحی، پارکها و رستوران ها رونق گذشته خود را از دست داده اند اما با این حال در برخی اماکن مثل رستوران ها و کافه ها جوانها حضور دارند.
«ایهم» پسری است 29 ساله که با دوستانش در نزدیکی ما نشستهاند. سوال می کنند که از کجا آمدیم و وقتی می فهمند ایرانی هستیم، بسیار گرم برخورد کرده و با ما همصحبت می شوند. میگوید با دوستانش حدس زده بودند ما عراقی و یا کرد باشیم. به ایران علاقه دارد و میگوید دوست دارد به ایران سفر کند.
تلویزیون با صدای بلند در حال پخش اخبار درگیری ها در حلب است و صحبت ما هم به همین سمت کشیده میشود.
می گوید باید قبل از جنگ به حلب می آمدید تا شهر را ببینید.
وقتی از جنگ صحبت می کند، چهره اش درهم کشیده شده و ناراحت می شود.
جنگ و ناآرامی در بسیاری از شهرهای سوریه برای همه
خسته کننده شده است اما اینجا در حلب، با هر مشقتی که هست، زندگی با جریان
آرامی ادامه دارد. صداهای جنگ برای مردم عادی شده و دیگر صدای گلوله کسی را
لرزان و هراسان نمی کند.
مردم حلب زندگی در سایه جنگ را بخوبی آموختهاند...
پینوشت: این گزارش تقدیم به روح بلند شهید «محسن خزاعی» خبرنگار شجاع رسانه ملی که ساعاتی قبل در شهر حلب و درحین تهیه گزارش از خط مقدم مقابله با تروریستها، براثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید.