به گزارش مشرق، عبدالله عبادی- روابط سیاسی آمریکا و جمهوری ونزوئلا از قرن نوردهم آغاز شد ،در ابتدا روابط دو کشور در زمینه تجاری و سرمایه گذاری بسیار خوب بود ، در دوران دولت محافظه کار رافائل کالدرا سطح روابط دو کشور به اوج خود رسید ، طی این دوران آمریکا به بزرگترین شریک نفتی ونزوئلا تبدیل شده و یکی از بزرگترین سرمایه گذران در بخش نفت و انرژی این کشور به حساب می آمد ، با به قدرت رسیدن هوگو چاوز ماه عسل روابط دو کشور به پایان رسید و تنش بین آمریکا و ونزوئلا آغاز شد .
چاوز و هم حزبی هایش ساختار سیاسی و اقتصادی ونزوئلا را کاملا دگرگون کرده و پایه و اساس این دگرگونی را بر تفکرات چپ و اقتصاد ملی متکی کردند ، یکی ازاولین سازمانهایی که در تیرس چاوز قرار گرفت صنعت نفت این کشور بود ، چاوز برای افزایش درآمد دولت از فروش نفت و تغییر در مدیریت آن، مدیران آمریکایی شرکت نفت ونزوئلا را اخراج و نقش دولت را در سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اپک) افزایش داد.
دیگر اصلاحاتی که مد نظر قرار گرفت افزایش حق امتیاز شرکتهای خصوصی به دوبرابر و تلاش در جهت ملی کردن صنایع بزرگ و حتی دارایی شرکتهای بزرگ بین المللی همچون اکسون موبیل در ونزوئلا بود . این اقدامات تلاشی بود برای کاهش فقر در ونزوئلا که درصد بالایی از جامعه این کشور را تشکیل می دادند ، باید اذعان کرد که به قدرت رسیدن چاوز با رای همین فقرا بود که در رقابت انتخاباتی قول تغییر در شرایط زندگی آنها را داده بود ، از نظر بسیاری از مردم و سیاستمداران ونزوئلا سیستم لیبرالی اقتصاد دلیل فقر و فساد در ونزوئلا بود بنابراین چاوز با عملکرد غیر دوستانه نسبت به اندیشه لیبرالی همچون سیاست جدید نفتی ، افزیش حق امتیاز شرکتهای خصوصی خارجی به دو برابر و سلب حق مالکیت از زمینداران بزرگ به جرم عدم پرداخت مالیات ، ملی کردن دارایی شرکتهای بزرگ بین المللی در این کشور علاوه بر این که در داخل مخالفانی پیدا کرد ، آمریکا و نظام اقتصاد جهانی را نیز با خود دشمن کرد .
بین سالهای 2000 تا 2001 آمریکا مبلغی حدود 800 هزار دلار برای مبارزه با چاوز اختصاص داد ، این مبلغ عموما برای گروه های مخالف چاوز و یا مخالفت با سیاستهای چاوز هزینه شد ، برای مثال حدود 300 هزار دلار به کنفدراسیون مرکزی کار که رهبری آن با (پدروکارمونا) بود اختصاص داده شد ، علاوه بر این آمریکا به بنیاد بین المللی جمهوری کمک کرد تا بتواند احزاب داخلی مخالف چاوز را در این کشور تقویت کند .
در سال 2002 آمریکائی ها تلاش کردند تا نسخنه کودتای ژنرال پینوشه در شیلی درسال 1352 را دقیقا در ونزوئلا پیاده کنند. همه اعتصاباتی را که علیه دولت آلنده وضع کرده بودند، در ونزوئلا علیه دولت «چاوز» نیر براه انداختند، همان تحریم ها راعلیه دولت قانونی وی وضع کردند. همان برچسب ها، اتهام ها و فشارهای سیاسی را برای به زانو درآوردن حکومت چاوز اعمال کردند و از همان نظامیان بریده از مردم و ژنرال های سرسپرده لائیک که در شیلی در اختیار داشتند، در ونزوئلا نیز برخوردار بودند. همان نقشه ها و برنامه ریزی ها زمان بندی شده ای را که درتدوین کودتای شیلی تدارک دیده بودند در ونزوئلا نیز دقیقا طرح کرده بودند. اما خطای محاسبه آمریکائی ها در ونزوئلا این بود که فراموش کرده بودند ملت های امروز جهان از درک و شعور سیاسی و فهمی به مراتب بالاتر از ملل 30 سال پیش جهان برخوردار هستند. به همین دلیل اگر در آن روز مردم شیلی پس از کودتای ژنرال ها، به خانه های خود رفتند، در سال 2002 در ونزوئلا پس از کودتای ژنرال ها، از خانه بیرون آمده و یکصدا علیه آمریکا، علیه رژیم کودتائی و به نفع حکومت منتخب خویش فریاد زدند، کشته دادند و توانستند نظامیان شورشی را به پادگان هایشان بازگردانند.
هرچند در ابتدا حکومت چاوز در اثر این کودتا سرنگون شد ، اما به فاصله اندکی وی مجددا به صحنه سیاسی بازگشت ، پدروکارمونا بعد از به قدرت رسیدن قانون اساسی را معلق کرده و احزاب سیاسی را محدود و از قدرت نظامیان کاست ، علاوه بر این مردم که دیگر نمی خواستند دیکتاتوری نظامی را تجربه کنند به خیابانها آمدند و به قول مدیران بنیاد بین المللی جمهوری از دموکراسی خود دفاع کردند ، اقدامات کارمونا و اعتراضات مردمی باعث شد نظامیان از وی روی برگردانده و چاوز بار دیگر به قدرت برسد.
اما با بازگشت چاوز به قدرت مخالفان به رهبری آمریکا که حال با کمک کاخ سفید در یک ائتلاف دور هم جمع شده بودند ، بیکار ننشسته و فشار دوباره ای بر حکومت چاوز را آغاز کردند ، مخالفان این بار خواستار برگزاری رفراندوم برای بقای ریاست جمهوری وی شدند ، این مخالفتها ونزوئلا را بار دیگر وارد یک بحران سیاسی یک سال کرد که سرانجام با وساطت سازمان کشورهای آمریکایی (OAS)با یک توافق بین مخالفان و چاوز به پایان رسید .
چاوز و کلینتون
چاوز در سال 2012 با 55 درصد آرا نسبت به رقیب انتخاباتی خود هنریکو کاپرس نامزد ائتلاف احزاب دموکرات ، پیروز انتخابات شد ، اما وی بر اثر شدت یافتن سرطان دیگر قادر به مدیریت کشور نبود بنابراین جانشین خود نیکلاس مادورو ، وزیر امورخارجه سابق را به نیابت از خود به مدیریت امورگماشت . مادورو از جمله نزدیکان و از افراد مورد اعتماد وی بود که از نظر مرام سیاسی به احزاب چپ نزدیک بود ، چاوز در نهایت 5 مارس 2013 از دنیا رفت .
پس از مرگ چاوز مادورو وظایف وی را تا برگزاری انتخابات ریاست جمهوری بر عهده گرفت ، این دوران فرصت مناسبی برای آمریکا بود تا با حمایت مستقیم و غیر مستقیم از گروه های مخالف چاوز به تضعیف جایگاه ایدئولوژی چاویسم در این کشور بپردازد .
فقدان یک شخصیت هم طراز هوگو چاوز که بتواند از کاریزما و نفوذ وی در جامعه ونزوئلا برخوردار باشد البته یکی از مشکلات چاویسم بعد از چاوز بوده است .با اینحال نیکلاس مادورو به عنوان ادامه دهنده راه چاوز توانست با حدود 220 هزار رای برتری نسبت به کاندیدای اپوزوسیون انریکه کاپریلس که توسط امریکا و سرمایه داران در داخل نیز حمایت می شد ریاست جمهوری کشور دست یابد.
بنابراین، مخالفان راه چاوز( که در ونزوئلا به آن انقلاب بولیواری تعبیر میشود) که بارها در انتخابات دوره هوگو چاوز مغلوب شده بودند، امیدوار بودند بعد از چاوز در انتخابات به پیروزی برسند اما؛ نیکلاس مادورو آنها را شکست داد و جنبش های انقلابی در ونزوئلا ادامه پیداکرد. البته این اختلاف ناچیز آرا از همان آغاز دولت جدید به نوعی خبر از دوقطبی شدن جامعه ونزوئلا بعد از در گذشت چاوز می داد.
نیکلاس مادورو و هوگو چاوز
بعد از این انتخابات، اعتراض ها و اشوبهای خیابانی در شهرهای بزرگ ونزوئلا با رمز تقلب در انتخابات آغاز شد و اگرچه در آن مقطع زمانی بعد از گذشت دو هفته فرو نشست اما؛ در موج جدید اعتراضات در پی جلسات محرمانه برخی ماموران سفارتخانه امریکا با سران گروه های مخالف دولت و تامین مالی آنها، این اعتراضات دوباره از سرگرفته شد و البته این بار بهانه مخالفان، نابسامانی اقتصادی، گرانی وکمبود کالاهای اساسی و ناامنی است.
در معادله اعتراضات در ونزوئلا، رهبران اصلی مخالفان دولت را انریکه کاپریلس رقیب شکست خورده ی نیکلاس مادورو و همینطور لئوپولدو لوپز رهبر راستگرای مخالفان (که در کوتای سال 2002 علیه چاوز دست داشت) باید دانست که مورد حمایت دولت امریکا بودند و همچنین عمده ی طرفداران آنهارا سرمایه داران، تجار و بازرگانان وابسته به امریکا تشکیل می دهند. درمقابل حامیان راه چاوز و دولت نیکلاس مادورو را عمدتا طبقات پائین جامعه تشکیل می دهند.
چنین به نظر می رسد با پایان یافتن قضیه انتخابات و خاموش شدن اعتراضات دولت مادورو با یک آرامش نسبی مواجه شود اما این پایان کار نبود و عوامل دیگری در ونزوئلا وجود داشت که قابلیت استفاده برای بی ثبات سازی دولت و تحریک مردم را داشت از جمله آنها بحران های اقتصادی وارد شده بر این کشور بود ، در دوران چاوز وی به لطف افزایش قیمت نفت توانسته بود اصلاحات سوسیالیستی مورد نظر خود و همچنین حمایت از فقرا را به پیش ببرد ، مساله ای که دیگر در دوران مادورو وجود نداشت . تحریم های مالی آمریکا و کمپانی های بزرگ بینالمللی ، کاهش قیمت نفت و برخی دیگر از مسایل که ناشی از عدم همکاری بنگاه های خصوصی داخلی بودند ونزوئلا را به سمت بحران اقتصادی هدایت می کرد از جمله بحرانهای اقتصادی که دولت مادورو با آن روبرو بود عبارت بودند از : افزایش قیمت مواد اولیه ، تورم 58 درصدی در سال 2013 ، کاهش رشد اقتصادی به 2 درصد در سال 2014 ، کاهش سرمایه گذاری به علت تحریم های کمپانی های بین المللی و اخیرا نیز کاهش قیمت نفت ، کسری بودجه شدیدی را برای دولت مادورو به همراه داشت . این کسری بودجه دولت را وادار کرد که سوبسیدهای دولت به مردم در بخش های مختلف همچون هزینه تحصیل ، بنزین ، مسکن ، دارو و مواد غذایی را کاهش دهد و یا قطع کند ، این مساله همچنین باعث شد تشدید بحرانهای پیش گفته شد .
مادورو و جان کری
مشکلات دولت مادورو تنها به بحران اقتصادی ختم نمی شود بلکه علاوه بر بحران اقتصادی این کشور در خشونت ها و بحران های اجتماعی که از پیامدهای بحران اقتصادی است گرفتار شده . در سال 2013 ، 24 هزار و 763 مورد قتل گزارش شد که معادل 79 نفر در 100 هزار نفر است که این یکی از بالاترین ارقام در دنیا محسوب می شود که در سال 2014 نیز ادامه پیدا کرد .همچنین 583 مورد آدم ربایی نیز در این سال گزارش شد در پی این خشونت ها و همچنین در اعتراض به افزایش سرقت و تجاوز به دانشجویان و به طور کلی کاهش امنیت اجتماعی دانشجویان غرب ونزوئلا در سن کریستوبال پایتخت ایالت تاچیرا در هفته اول فوریه 2014 تصمیم گرفتند راهپیمایی اعتراضی انجام دهند که با خشونت پلیس سرآغاز اعتراضات بعدی دانشجویان در بیشتر نقاط این کشور از جمله کاراکاس شد ، به مرور اعتراضات خیابانی که در آغاز به صورت خود جوش توسط دانشجویان در اعتراض به بحرانهای اجتماعی بود از دست آنها خارج شد و سمت و سوی برنامه ریزی شده پیدا کرد .
با اضافه شدن جریانهای سیاسی و بازیگران خارجی ، رهبری معترضان را لوپولدولوپز رهبر حزب اراده مردم ازائتلاف احزاب دموکراتیک و مارینا کوریناکونچادو از معترضان مجلس ملی بر عهده گرفتند ، در پی این این اتفاق موج اعتراضات به خشونت گرایید و در اثر آن سه نفر از معترضان کشته شدند ، در پی کشته شدن این افراد اعتراضات خیابانی شدید تر شده ، لوپز در 13 فوریه به اتهام تلاش برای سرنگونی دولت و خیانت به کشور توسط نیروهای دولتی دستگیر و به اتهام خسارت به اموال عمومی و تشویش افکار عمومی محاکمه شد .
اعتراضات ونزوئلا و خواسته های معترضان در سال 2014 نشان داد که این جریان از برنامه حساب شده ای پیروی می کند و بازیگران فعال آن از جمله لوپز و کونچادو مورد حمایت همه جانبه کاخ سفید و رسانه های آمریکا قرار دارند از طرفی آمار و ارقام وزارت امورخارجه آمریکا نشان داد که این کشور در سال 2013 ، 7 میلیون و 600 هزار دلار را بین افراد و گروه های خاص در ونزوئلا تقسیم کرده است البته بنا به سیاست جدید آمریکا از سال 2010 فهرست اسامی و افراد و گروهایی که این پول را دریافت کرده بودند محرمانه محسوب شده و هرگز فاش نشد .
در طول مدت اعتراضات سیاستمداران آمریکایی در سنا و کاخ سفید دولت مادورو را به نقض حقوق بشر متهم کرده ، خواستار توقف سرکوب مردم شدند ، سنای آمریکا طبق طرح پیشنهادی از مردم و معترضان حمایت کرده دولت و نزوئلا را مورد سرزنش و نکوهش قرار داد علاوه بر آن به دولت این کشوردستور داد لغو مسدود شدن دارایی های مقامات ونزوئلایی را در دستور کار خود قرار دهد .
در همین ایام کنگره با تصویب طرحی 15 میلیون دلار را برای حمایت از شورشیان در ونزوئلا در اختیار سازمان توسعه بین المللی آمریکا قرار داد تا در راستای حمایت از به ظاهر دموکراسی در بین افراد و گروه های مورد نظر تقسیم شود .
دولت ونزوئلا در پاسخ به اقدامات آمریکا و سازمان های وابسته به آن سه تن از دیپلماتهای این کشور را عنصر نامطلوب اعلام و آنها را مجبور کرد خاک ونزوئلا را ترک کنند . آشوب های سال 2014 بدون تغییر اساسی در ونزوئلا پایان یافت ،این دور از اعتراضات 44 کشته و صدها زخمی برجای گذاشت ، این در حالی بود که سیاستهای خصمانه آمریکا کماکان علیه این کشور مهم آمریکای لاتین باقی ماند .
کارشکنی های کاخ سفید علیه مادورو تمام شدنی نبود ، در سال 2015 مادورو دستور داد شرکت مواد غذایی (هنیز)«یکی از بزرگترین شرکتهای تولید مواد غذایی در ونزوئلا» که بر اساس گزارشات صاحبانش با سفارت آمریکا در کاراکاس ارتباط دارند ، مورد بررسی قرار گیرند ، این دستور پس از آن صادر شد که برخی کارکنان این شرکت گزارش دادند با وجود امکانات کافی برای ادامه روند تولید مواد غذایی ، صاحبان شرکت از ادامه ی تولید ممانعت می کنند .
در سال 2016 کاهش مواد غذایی ، افزایش قیمتها ، افزایش بیکاری و بحران برق احزاب طرفدار آمریکا و در راس آن حزب (میز وحدت دموکراتیک ) یعنی محور اصلی اپوزیسیون با تهیه طوماری که یک میلیون و 850 هزار نفر آن را امضا کرده بودند خواستار برگزاری همه پرسی در این کشور شدند ، مادورو در واکنش به این اقدام گفته بود : اگر مقامات انتخاباتی اعتبار 85/1 میلیون امضای جمع آوری شده را تایید کنند وی اجازه برگزاری همه پرسی را خواهد داد .
فرجام سخن
هژمونی آمریکا بر آمریکای مرکزی و آمریکای لاتین جزو اصول تغییر ناپذیر سیاست خارجی این کشور می باشد و در اجرای آن از تمامی روشهای ممکن خواه اجرای کودتا (شیلی) و خواه اعتراضات خیابانی استفاده خواهد کرد .
با توجه به گسترش جنگ نرم در عرصه بین الملل و استفاده موردی از جنگ سخت آمریکا در اجرای سیاستهای خود سعی دارد با به کارگیری شیوه های خاص همچون ایجاد احزاب جدید ، تقویت احزاب لیبرال ، نفوذ درجنبشهای دانشجویی و زنان و حمایت از رسانه ای از این گروه ها و صرف بودجه های فراوان ، افراد ، گروهها و احزاب مخالف خود را از میدان به در کند