خدعه و نیرنگ و دروغپردازی و پشت هم اندازی، فریبکاری و جوسازی از خوی و خصلت ننگبار تسلیم طلبان و بیوطنانی است که در کشور ما زیر عنوان فریبنده «اصلاحطلبان» بازیگر صحنه شدهاند و به این عنوان نان میخورند و کاسبی میکنند و آن روز که به قدرت دست یابند فاشیستیترین و خودکامهترین حکومتها را برپا میکنند و در راه به دست آوردن قدرت و تداوم آن، کثیفترین و پلیدترین روشها و شگردها را به کار میگیرند. به ظاهر از آزادی دم میزنند،مظلومنمایی میکنند و برای آزادی قلم و بیان اشک تمساح میریزند. از اعتدال و انصاف سخن میگویند، لیکن تحمل کوچکترین انتقاد سازنده و دلسوزانه را ندارند،اگر جرأت و قدرت داشته باشند، دهان منتقدین را پر از سرب میکنند و اکنون که توان چنین جنایتهای شاهانه و لیبرال منشانه را ندارند تلاش میکنند انتقادکنندگان را با فحش و ناسزا بیسواد، بی شناسنامه، دنیا ندیده، عقب مانده کودکهای تازه به دوران رسیده و ... و ... و ... از صحنه بیرون برانند، قلمها را بشکنند، زبانها را ببرند و نفسها را قطع کنند.
بررسی آمار و ارقام سانسورها و بستن و تعطیل کردن روزنامهها و کارشکنیها بر ضد سخنرانان آزادیخواه، غیور و پیروان راستین اسلام ناب محمدی (ص) که در این سه سال و اندی که از حکومت کثیف لیبرالیستهای تسلیم طلب میگذرد، از مجال این فرگرد بیرون است، لیکن آنچه بر خودم در این مدت گذشته است، بایسته است به صورت اشاره و گذرا بازگو شود.
به دنبال سخنرانی من در دانشگاه آزاد شیراز در تاریخ 93/3/5 رئیس دانشگاه و اساتید و دیگر مسئولان به جرم اینکه پای سخنرانی من نشسته بودند، از آن دانشگاه اخراج شدند و از آن تاریخ به دانشگاههای آزاد سراسر کشور بخشنامه شد که حضور من در آن دانشگاهها برای سخنرانی قدغن است. از این رو، در تاریخ 93/8/1 از برگزاری یادواره شهدای دامغان که قرار بود در دانشگاه آزاد آن شهرستان برگزار شود،به رغم اینکه رئیس آن دانشگاه مجوز داده بود برای جلوگیری از سخنرانی من، از برگزاری آن مراسم، ممانعت کردند و دانشجویان عزیز و غیرتمند، ناگزیر شدند آن مراسم را در جلوی آن دانشگاه برپا دارند، جایگاه بزنند، فرش پهن کنند، صندلی بگذارند و یادواره شهدای دامغان را با سخنرانی این حقیر در خیابان و بیرون دانشگاه برگزار کنند که ننگ و رسوایی این کارشکنی و بیفرهنگی هیچگاه از دامان آلوده سردمداران سانسورچی و دیکتاتور مأب دانشگاه آزاد اسلامی زدوده نخواهد شد. به دنبال آن، از برگزاری سخنرانی من در دانشگاه های آزاد، مشهد، نیشابور و چند دانشگاه دیگر جلوگیری به عمل آمد و هیچ فریادی نیز از خودباختگان و تسلیم طلبانی که همیشه برای آزادی قلم و بیان اشک تمساح میریزند برنخاست.
اما اکنون که یک آقازاده فریبخورده و بیاراده را به علت اهانت او به ساحت مقدس حضرت رضا (علیه آلاف التحیه و الثنا) از سخنرانی در مشهد مقدس بازداشتهاند،میبینیم چه جار و جنجالی به راه انداختهاند،قلم به مزدان واداده که در مکتب فاشیستی - امپریالیستی آمریکا و غربیها درس جوسازی و حقهبازی آموختهاند. آه و فریاد راه انداختهاند که واویلا چه نشستهاید که آزادی و دموکراسی در معرض خطر قرار گرفته است!! رئیسجمهور که دیروز در راه دفاع از دزدان بیتالمال و حرامخواران و تجاوزگران به حقوق محرومان تمام قد به صحنه آمد و با دستاویز اینکه کارشناسان، صاحب نظران و حقوقدانان باید به بررسی کارشناسانه بپردازند که چرا شماری از مدیران حقوق نجومی گرفتهاند و نباید فورا دار و درفش برپا کرد، اجازه نداد که دزدان تبهکار بیتالمال مجازات شوند. در این مورد یادش رفت که کارشناسان و حقوقدانان را به بررسی و ارزیابی کارشناسانه فراخواند تا بررسی کنند که ریشه این برخوردها و واکنشهای منفی در برابر یک آقازاده لیبرال منش که همچون پسر نوح اصالت خانوادگی خود را گم کرده است، چه میباشد و چه مشکلی در کار است، فورا دستور پیگیری و تعقیب را صادر کرد. او در فرمان «به کار گرفتن دار و درفش» آورده است: «... اتفاقی که در شهر مشهد رخ داد مایه شرمساری است»!! باید از او پرسید آیا آنچه که در شیراز،دامغان و خیلی از جاهای دیگر رویداد که به دستور مقامات دولتی از سخنرانی غیرتمندان انقلابی و دلاورمردان اسلامی، جلوگیری به عمل آمد مایه افتخار است؟! آیا از دید او آزادی بیان برای کسانی است که زبان آمریکا را در دهان دارند و به غیرت و شرافت و عزت و استقلال وطن چوب حراج زدهاند؟ آیا از دید او دفاع از ارزشهای اسلامی - ملی و انقلابی مایه شرمساری است اما سرسپردگی به شیطان بزرگ مایه افتخار است؟ آیا به نظر او در این کشور تنها وابستگان به آمریکا و دلبستگان به برجام بی فرجام حق حیات دارند؟!