هر رزمندهای که چند ماهی جبهه رفته باشد و چند محور عملیاتی را در ذهن تصور کند؛ بعید است که مطالب دروغ و غلوآمیز را باور کند و بیشک اینگونه مطالب عمدتاً از گلوی قلم شبهنویسندگانی تراوش میکند که نه رنگ جبهه را دیدهاند و نه نفسی با شهدا و رزمندگان زندگی کردهاند.
نگارنده قصد ندارد به علل دروغگویی و دروغنویسی این جماعت کجاندیش بپردازد ولی قصد دارد دراین مجال به همرزمان خود یادآور شود که اگر پیشکسوتان جهاد و شهادت خاطرات حضور خود در دفاع مقدس را مدون نکنند و اگر مجاهدین و شهدای آن حماسه را بدون کوچکنمایی و بزرگنمایی روایت نکنند؛ در آینده شاهد کتابها و روایتهای جعلی بیشتری خواهیم بود.
شنیدن داستانِ نفوذ و عبور از خطوط دفاعی دشمن و سفر به کربلا، ایستادن در صف غذای ارتشیان بعثی با ریش بلند توسط فلان شهید و بریدن گوش حدود ۱۰۰نفر از بعثیها و حمل و به دوش گرفتن آن گوشها در یک گونی تا پادگان ابوذر و.... دل همهٔ همسنگران و محبین آن شهید را به درد میآورد. هرچند در بعضی یادوارهها از اینگونه مطالب دردآور شنیده میشود ولی بحمدالله با قلم توانای نویسندگان و پژوهشگرانی همچون سردار جعفر مظاهری و حمید حسام راه بر این یاوهسراییهایی که قصد نفوذ به سطور کتابهای دفاعمقدس داشت، در استان بسته شد.