پس از سخنان چند بازیکن سابق مبنى بر تعرض جنسى آنها در زمان کودکى، این موضوع در صدر اخبار قرار گرفت. گاردین در گزارشی که اوون گیبسون آن را تهیه کرده بود، نه چندان واضح و شفاف اما در هر حال به این واقعه پرداخت و نوشت: مدام صحبت از امنیت و آرامش و فرهنگ برتر در آکادمی ها می شود اما اکنون باید به حال و روز آلوده و کثیف پنهان شده در آنها گریست.
در این میان البته بودند کارشناسانی که قلم خود را همچون گذشته ارزان روی کاغذ کشیدند، ماجرا کلا تغییر کرد و حتی بخش ورزشی میرر نوشت: "فرهنگ سازی در دو دهه گذشته به خوبی جواب داده و دیگر خبری از کودک آزاری جنسی در فوتبال پایه انگلیس وجود ندارد!"
کاش نویسنده میرر کمی صبر می کرد تا لااقل سیاهی خبرهای مربوط به افشاگری های اخیر کمرنگ می شد. بیش از دو دهه است که فدراسیون انگلستان به خوبى از شرایط نامساعد آکادمىها و تیمهاى پایه آگاهى دارد و کاری که صورت گرفته البته در ویترین آن زیبا و تحسین برانگیز است، مقامات فوتبال انگلیس به سراغ آموزش و پرورش رفتند و از آنجا آموزش به کودکان در عرصه امنیت جسمی و اعتماد به پدر و مادر و مالکیت بر حریم خصوصی را در دستور کار قرار دادند. از طرفی نزدیک به 3000 معلم ورزش آموزش دیده زیر نظر روان شناس و کارشناس اخلاق و فلسفه، به بدنه آکادمی ها و مدارس ابتدایی تزریق شد اما آیا آمار مربوط به تجاوز جنسی و تعرض به کودکان کاهش یافت؟ هرگز.
پل استوارت، دیوید واست، استیو والترز و اندی وودوارد درباره مورد تجاوز جنسی قرار گرفتن با خبرنگار گاردین درددل کردند. آنقدر برایشان مهم بود که دیگر به آبروی خود فکر نکردند و تصمیم گرفتند از یک واقعیت پنهان شده پشت ویترین فوتبال به ظاهر امن و پاک بریتانیا پرده بردارند.
در ابتدا گمان می شد مشکل تعرض های جنسی در گذشته این بوده که کودکان به خاطر فاصله زیاد بین منزل مسکونی و آکادمی مجبور می شدند در خوابگاه بمانند و مربیانی که به نوعی از بیماری جنسی و روانی رنج می بردند، از این موقعیت استفاده می کردند اما اکنون چه؟ آیا امروز مشکل اصلی، طولانی بودن فاصله زمین تمرین با منزل مسکونی است؟ مقامات فوتبال انگلیس به خوبی می دانند که مشکل اصلی چیست اما نوشتن از آن در یک روزنامه پرتیراژ شجاعت می خواهد. شاید بشود کل این مشکلات را در "فرهنگ بی ریشه" و مبتذل خلاصه کرد.
طبق قانون جدید فدراسیون انگلستان، بازیکنان زیر هفده سال نه تنها نمىتوانند قرارداد حرفه اى داشته باشند؛ بلکه فاصله باشگاهها از محل سکونت آنها نباید بیشتر از شانزده کیلومتر باشد. این قانون البته اگر حلال مشکلات غیر اخلاقی و فساد شدید بود، تا کنون به درد فوتبال جزیره خورده بود.
طبق چنین قانونى، بازیکن قرارداد حرفهای ندارد و به صورت بورسیه جذب باشگاه مى شود و در کنار تحصیل، تمرین نیز مى کند. اما اگر باشگاهى به یکى از بازیکنان مستعد علاقه مند باشد، موظف است محل سکونت بازیکن و خانواده او را در محدودهاى کمتر از شانزده کیلومتر فراهم کند تا بتواند به عضویت باشگاه دربیاید.
دوره حمایت از کودکان، یکى از مهمترین برنامه هاى فدراسیون انگلستان است. شرکت در این دوره براى تمامى مربیان و در تمامى رده مربیگرى الزامى است. اما گیبسون در یادداشت تازه خود می نویسد: "از این مربیان بپرسید در این کلاسها و جلسات توجیهی چه چیزی به آگاهی آنها اضافه می شود"
در این دوره مربیان از نحوه برخورد با بازیکنان جوان و کودکان آشنا مى شوند و در صورتی که طبق قانون عمل نکنند، با مجازات سنگین کیفرى روبرو خواهند شد؛ در صورتی که والدین براى گرفتن بچه ها سروقت حاضر نشوند، مربى اجازه ندارد بازیکن مورد نظر را سوار خودرو شخصى خود کرده و او را به مقصد برساند. مربى باید در محیطى باز منتظر والدین بماند تا آنان براى گرفتن کودک خود برسند و در صورت نیامدن والدین، مربى موظف است با پلیس تماس بگیرد.
این موضوعات نمونه اى از دستور العمل اتحادیه فوتبال انگلیس در این دوره های آموزشی است.
بررسی سو پیشینه مربیان براى کار در رده پایه، اساسى ترین و مهمترین بخش کار در چنین رده اى است. با بررسى همه جانبه تمامى زوایاى زندگى شخصی مربى مورد نظر و در صورت نداشتن هیچگونه سوابق کیفرىT اجازه کار در چنین ردهاى براى او صادر مى شود. اتفاقی که البته همیشه به صورت شفاف رخ نمی دهد و بسیاری از مربیان پس از بازداشت توسط پلیس به خاطر تجاوز جنسی به نوجوان و کودک ثبت نام شده در اکادمی، دارای سابقه کیفری بوده اند!
گیبسون در ادامه گزارش خود می نویسد: "در کنار مربی و بازیکن، مورد مهم دیگری به نام والدین وجود دارد، والدین باید مراقب همه چیز باشند، اما کدام والدین؟ گاهی خود مربیان به فرض دلسوز و عاری از فساد اخلاقی بودن، کودک را از ترس والدینش مورد مشاوره قرار می دهند. پدرها یا مادرانی که تنها زندگی می کنند و خود کوهی از افسردگی ها و نگرانی های اجتماعی هستند. در این میان تکلیف کودک روشن استY او باید در این مبارزه تمام عیار و طبق قانون بقای گونه ها در جنگلی انبوه از درختان مصنوعی به پیروزی برسد و این کار چیزی شبیه به حرکت لاک پشت نوزاد به سمت دریا است که احتمال سالم رسیدنش به آب تقریبا صفر است."