سرویس فرهنگ و هنر مشرق - شب گذشته جمعی از فیلمسازان هندی به بهانه اکران َ«سلام بمبئی» وارد ایران شدند. یکی از کسانی به واسطه جواد نوروز بیگی همراه این گروه به ایران آمده اکبر خان است کارگردان سریال شمشیر «تیپو سلطان» که سالها قبل از تلویزیون ملی ایران به نمایش درآمد. او یکی از مشهورترین فیلمسازان هندی در مقام فیلمنامه نویس، کارگردان، بازیگر است که خانوادهاش یعنی برادرش سانجیخان، فیروزخان، عباسخان به همراه فردین خان (فرزند برادرش)، زیاد خان( فرزند برادرش) در سینمای هند فعالیت میکنند.
اکبر خان در سنین جوانی در سال سال 1974 به عنوان دستیار کارگردان کار خود را با برادرش در فیلم Anjaan Rahain آغاز کرد و با فیلم «حادثه» در سال 1983 در مقام بازیگر در سینمای هند با ایفای نقش «جای کومار» به چهره سرشناسی بدل شد. دهه هشتاد دوران درخشش اکبر خان در مقام بازیگر است و وی با ایفای نقش در فیلم «سواتی» در کنار شیشی کاپور، وینود مهرا، ماندوری دیکست، خود را در مقام بازیگر در سینمای هند تثبیت کرد. پس از سال 1988 اکبر خان وارد صنعت تلویزیون شد و شمشیر تیپو سلطان را با پروداکشنی سینمایی برای تلویزیون ساخت.
پس از آن رسانه های هندی لقب امپراطور اکبر را به وی دادند. کسی که موجب شده مختصات سریال سازی در هند بشدت ارتقا پیدا کند. او در سال 2005 گرانترین فیلم سینمایی هند را با عنوان «تاج محل؛ داستان یک عشق ابدی» را ساخت. همچنین وی صاحب کمپانی پتروشیمی Abraiz است. در مشخصات فردی او در ویکی پدیا آمده است که او بشدت مدافع کسب و کار در ایران است. این جمله ابهام برانگیز سرفصلی مهمی برای این گفتگوست. او در تهران چند روز میهمان است و فرصتی فراهم شد تا با وی به گفتگو بنشینیم.
*برای مخاطبان ما که این مصاحبه را میخوانند کمی از خودتان بگویید؟
فیلم حادثه را مهمترین فیلم من در دهه هشتاد میلادی بود، پس از آن شانزده تا فیلم بازی کردم و معروفترین سریالی که ساختم شمشیر تیپو سلطان بود که از تلویزیون ایران پخش شده و من به پخش این سریال از تلویزیون شما خیلی افتخار می کنم. سریال اکبر پادشاه بزرگ را هم ساختم که خیلی دوست داشتم این کار من هم از تلویزیون ایران پخش شود که متاسفانه نشد.
*می دانستید که این سریال وقتی در ایران پخش میشد خیابانهای شهرهای بزرگ در ایران خلوت میشد ؟
عین همین اتفاق در هندوستان افتاد. این سریال زبان خانوادهها در هند شده است و من و شما درباره استعمار بریتانیا مواضع کاملا مشترکی داریم. این نخستین سریال حماسی هند بود که با تکنیک سینمایی ساخته شد. قبل از سریال تیپو سلطان اغلب تولیدات تلویزیون هند خیلی تلویزیونی بودند. من قابلیت مدیای سریال های تلویزیونی را با تکنیک سینمایی افزایش دادم.
من فیلم حماسی «تاج محل» را با همین وسواس ساختم. خیلی دارم تلاش میکنم که این فیلم را به ایران بیاورم و در ایران نمایش دهم اما همیشه مشکلاتی هست و نمی دانم دلیل اینهمه مشکل چیست؟ خیلی دوست دارم که با دوبلورهای منحصر به فرد ایرانی دوبله اش کنم و در سینماها نمایش دهم.اما انگار تعمدا دربهای تبادل فرهنگی را بستهاید!
داستانش هم درباره پادشاه شاجان ( شهاب الدین نحمد شاه جهان) است که تاج محل را ساختهاست. پادشاهی که مانند پدربزرگش اکبر شاه عاشق هنر، معماریو شعر و ادب فارسی بود. صادقانه بگویم من هم مثل شاجان به کشور و تمدن شما ایرانی ها عشق می ورزم . توی فیلم نشان میدهم که ساخت تاج محل چگونه بر اساس نگرش عشق به معماری ایرانی ساخته شده. نمیدانم میتوانم در قالب این مصاحبه عشق به سرزمین ایران را بیان کنم یا نه !
*چون خیلی عشق به ایران دارید و اثر شما در ایران با اقبال مخاطبان همراه بوده اصلا چرا این سریال را ساختند؟
انگلیسی ها بیشتر 200 سال به مردم هند ظلم کردند. ظلمی که مردم هند هیچ وقت نمیتوانند فراموش کنند. انگلیسیها زمان جهانگیر پادشاه هند به اسم تاجر کار جاسوسی کردند و یکدفعه کار نظامی کردند و هند را تصرف کردند. تاریخ هم نمی تواند جنایات انگلیسی و بردهداری انگلیسی را فراموش کند. من به عنوان فیلمساز وظیفه داشتم بخشی از این جنایات را به تصویر بکشم و اگر فرصت دیگری هم پیداکنم بازهم این کار را خواهم کرد.
*مرد هند امروز با وجود تغییر مناسبات سیاسی هنوز از انگلیسی ها متنفرند؟!
مردم هند قلب بزرگی دارند ما انتقام به شیوه خودشان نگرفتیم اما انتقامی که داریم میگیریم به مراتب سختتر از کاری است که بریتانیاییها با ما کردند. خداراشکر خیلی از مردم هند سرمایه دار و پولدار شدند امروز بسیاری از مردم هند به انگلیس رفت و آمد دارند و تمام راننده های ما و کارگران ما انگلیسی هستند و توی خانه شهروندان هندی کار میکنند. تمام ثروتمندان هندی ساکن انگلیس هستند.
*دوست دارید در ایران فیلم بسازید؟
بزرگترین رویای من این است که در ایران فیلم بسازم. دوست دارم «رستم و سهراب» را در ایران با عوامل فنی و تکنیکی ایران بسازم. این قصه ریشه در ایران دارد و فقط در ایران میشود این فیلم را خوب ساخت. مثلا ما لیلی و مجنون را در کشور هند ساختیم اما اگر در ایران میساختیم خیلی فیلم بهتری میشد. در ضمن دوست ندارم با بودجه کم و اندک فیلم را بسازم .
دوست دارم فیلم را با سرمایه بزرگی بسازم و قطعا با وجود عوامل فنی و تکنیکی فوق العاده در ایران می توانیم فیلمی در قواره گلادیاتور بسازیم. منتهی میدانی این قضیه را دنبال نکردم چون کارگردان بزرگی مثل مصطفی عقاد بارها به ایران آمد تا صلاح الدین ایوبی را بسازد اما موفق نشد. نمی خواهم خیلی منفی صحبت کنم اما همانطور که نمی توانم فیلم شاجان را در ایران نمایش دهم و خیلی سخت ممکن است که این اتفاق برای من بیفتد. به همان دلایل نامعلوم عقاد نتوانست در ایران فیلم بسازد، فکر نکنم موفق بشوم در ایران رستم و سهراب را بسازم. حتی با سرمایه گذار های مربوطه در هند هم مذاکره کردیم اما نمی دانم چرا نمیشود در ایران این فیلم را ساخت. برای خود من هم سئوال است!
*آیا با مسئولان فرهنگی ایرانی هم درباره این موضوع مذاکره کردند؟
خود من شخصا این کار را نکردم. علاقهای هم ندارم خود من این کار را انجام بدهم. من این چند روزی هم که به ایران آمدم به دعوت آقای نوروز بیگی دوست صمیمی ام به ایران آمدم تا در مراسم افتتاحیه فیلم شرکت کنم.
*چرا اینقدر ایران را دوست دارم؟
نمی دانم واقعا. من هند به دنیا اومدم ولی همیشه نیمی از وجودم در ایران است.
*ببخشید ... می دانم عموما به سئوالات شخصی و خصوصی در مورد مسائل شخصی پاسخ نمیدهید چون معمولا شما هم مثل فیلمسازان هالیوودی عموما به سئوال خبرنگاران در مورد مذهب و سیاست پاسخ نمیدهید اما برای یکبار سئوال میکنم ریسک هم دارم میکنم ممکن است مصاحبه را متوقف کنید و دیگر به گفت و گو ادامه ندهید اما میپرسم، چرا اینقدر با شور و حرارت در مورد ایران صحبت می کنید. یه احساس عجیبی در چشمان شما موج می زند؟
(کمی مکث می کند..... ) دوست نداشتم این مسائل را به صورت عمومی در مصاحبه با رسانه های ایرانی بگویم اما ایرانی بودن در DNA بنده موجود است.(بازهم مکث می کند.....). من از نوادگان نادرشاه هستم و مادرمادربزرگم اصلا اهل شیراز بوده. من با افتخار شیعه هستم. این بهترین دلیلی است که برای دوست داشتن ایران دارم..... ( مکث.....). ما در بنگرون هند قبرستان خصوصی داریم. قبرستانی که خصوصی است و فقط شیعیان را در آن دفن می کنند. قبرستان سرکار خانم کیاب سلطان و ایشون دختر پادشان ایران، نادر شاه است و این قبرستان را از همان زمان اجداد من تاسیس کردند.
نمایی از سریال شمشیر تیپو سلطان
*چون مسائل مذهبی را خودتان پیش کشیدید و ممنونم که اجازه دادید وارد حریم خصوصی شما بشویم دغدغه خودتان به عنوان یک شیعه که دوست دارید در حوزه مدیا و تصویر تجلی داشته باشد چیست؟
ببین من به عنوان شیعه به مرزهای سیاسی اعتقادی ندارم. اصلا به مرز میان مسلمانان اعتقادی ندارم . دلیل این جدا افتادگی و دور شدن مسلمان در منطقه خاورمیانه همین مرزهایی است که انگلیسیها برای ما درست کردند. مسئله جدایی پاکستان از هند بزرگترین دغدغه است. درباره یک غم بزرگ میخواستم فیلم بسازم. درباره همین جدایی. پدر هند جناب گاندی پیام آور صلح بود اما انگلیسی یک بازی کثیف میان هندوها و مسلمانان براه انداختند میان نهرو و محمد جناح. اینها بین نهرو و جناح یک اختلاف درست کردند که آنها مجبور شدند که پاکستان از هند جدا بشود. من در این مورد می خواستم فیلم بسازم.
*البته ریچارد آتبرو فیلم گاندی را ساخته است با اینکه اغلب می گویند فیلم خوبی است اما به عنوان یک شیعه مثل خودتان من از این فیلم خیلی ناراحت هستم چون تمامی تقصیرها (مسئله جدایی هند از پاکستان) را به گردن جناح می اندازد.
خیلی دردناک است که راجع به این مسائل حرف می زنیم. می دانی چرا ؟چون با جدایی هند از پاکستان به لحاظ جغرافیایی از ایران دور شدیم. در مورد اون مقطع باید فیلم میساختیم. با حرف شما خیلی موافقم اما کاری نمیتوانستیم بکنیم چون سرمایه گذار اصلی فیلم «ریچارد آتنبرو» بانو گاندی بود و متاسفانه مسئله اصلی جدایی را در فیلم خوب تحلیل نشد. اون بالانس تحیلی در فیلم لحاظ نشد.خیلی از نگاه و تحلیل شما به عنوان یک روزنامه نگار سینمایی خوشم آمد. انگلیسیها میدانستند که جناح مبتلا به سرطان است و به خیلی زود دار فانی را وداع خواهد گفت. به همین علت کشور را دو تکه کردند.
*سینما می تواند زمینه پیوند میان دو ملت باشد ؟
متاسفانه زمانی که من ستاره سینما شدم ایران با عراق در حال جنگ بود و من متاسف بودم که دو کشور شیعه در حال جنگاند و با تعصبی که به ایران داشتم باور کنید هر اتفاق تاسف آوری برای ایرانیها می افتاد قلبم به درد می آمد و خیلی ناراحت می شدم. دکتر علی لاریجانی عزیز ( یکی از بهترین دوستان ایرانی من) چهار سال پیش که تشریف آورده بودند فرمودند اگر هند و ایران اتحاد یکپارچه ای داشته باشند بزرگترین قدرت اقتصادی در منطقه خواهند بودند. سخنرانی ایشان بسیار مهم بود. تمام فرهنگ و رسومات ما خیلی نزدیک است. باید از این پتانسیل در ابعاد فرهنگی خیلی استفاده کنیم.چرا نمی کنیم، نمیدانم؟!
*فرمودید دکتر علی لاریجانی از دوستان صمیمی شما هستند. با ایشان چگونه آشنا هستند؟
ایشان یکی از نخبگان فرهنگی ایران هستند. مردی که در حوزه مدیا و فرهنگ متفاوت میاندیشد. تیپو سلطان در زمان مدیریت فرهنگی ایشان از تلویزیون پخش شده است. اصلا یکی از کارهایی که ایشان در آن دوره کردند آشنایی با شیعیان هندوستان و هنرمندان شیعه بود. این تبادل فرهنگی فراتر از تبادل های فرهنگی رایج در زمان مرد بزرگی مثل دکتر علی لاریجانی عزیز بود.
من آمده بودم اینجا که قرارداد پخش تیپو سلطان را ببندم و با هم آشنا شدیم و پخش این سریال از تلویزیون ایران خیلی برایم هیجان آور بود و ناراحت بودم چرا فیلمهای خوب من که قابل پخش در سینماهای ایران هستند، پخش نمیشود. همان زمان با انگیزه بیشتری سریال دومم را ساختم و خیلی علاقه مند بودم این سریال من هم با حتی مبلغ کمتری از تلویزیون ایران پخش شود. اما آقای اکبر غمخوار از مسئولان فرهنگی بودند و سریال مرا قبول نکردندو من خیلی ناراحت شدم.
*الان چرا و به چه دلیل ایران هستید؟
من برای حضور در مراسم نمایش سلام بمبئی ایران هستم . خوشحالم که این فیلم ساخته شد. به عنوان یک شیعه خیلی خوشحال هستم. در ابتدا تصور می کردم که عوامل ایرانی به هند آمده اند که یک فیلم بسازنند که فقط داستانش در هندوستان می گذرد
*ما اینجا به این فیلمها می گوییم فیلم توریستی ؟
سلام بمبئی اصلا اینطوری نیست. من قبل از ساخت فیلم متوجه شدم داستان فیلم درباره پسر شیعهای است که عاشق یک دختر هندو می شود و دختر هندو به اسلام شیعی ایمان می آورد و قرآن در دست می گیرد. چنین داستانی برای من که شیعه هستم خیلی زیباست و دوستش دارم. من فکر میکنم نوروز بیگی و قربان(محمدپور) با آمدنشان به هندوستان موجب نزدیک تر شدن شیعیان و حتی مسلمانان هنرمند شدند. باور کنید میان ستاره های بزرگ هند رقابت بود که چه کسی محمدرضا گلزار را به خانهاش دعوت کند. تصور کند قبل از هر تحلیلی این مسئله به خاطر مسلمان بودن عوامل ایرانی در هند بود. این اشتیاق نباید به هیچ عنوان از بین برود.
*خیلی تشکر می کنم از وقتی که گذاشتید و قبول کردید با من گفتگو کنید؟!
من هم تشکر می کنم از شما و رسانه شما.
***گفتگو از علیرضا پورصباغ