به گزارش مشرق، به دنبال رای غیرمنتظره بریتانیایی ها به ترک اتحادیه اروپا و پیروزی به همان اندازه غافلگیرکننده ترامپ در ماه جاری، این احتمال وجود دارد که لوپن در این شگفتی آفرینی تنها نباشد. هفته گذشته مانوئل والس نخست وزیر فعلی فرانسه تایید کرد که در انتخابات سال آینده، ممکن است رهبر جبهه ملی به ریاست جمهوری جدید جمهوری فرانسه انتخاب شود.
لوپن 48 ساله که وکیل مبرزی است، امید دارد که حال و هوای زمانه یا آنچه که خود آن را «قیام مردمی علیه نخبگان حاکم» می نامد، یاری رسان او در تلاش برای رسیدن به کاخ الیزه باشد.
هم اکنون شانس او برای رسیدن به نامزدی ریاست جمهوری حزب مرکز- راستگرای جمهوریخواهان و رهبری بزرگ ترین کشور عضو اتحادیه اروپا پس از آلمان به نسبت فرانسیس فیلون که انتظار می رفت نامزد منتخب باشد، قوت گرفته است. فیلون در حال رقابت با آلن ژوپه برای کسب نامزدی در حزب خود است که در آخر هفته جاری نتیجه آن معلوم خواهد شد.
در حالی که فیلون در مسائلی چون وضع کنترل های سختگیرانه تر بر ورود مهاجران با لوپن اشتراک نظراتی دارد، اما در مسائل اقتصادی همچنین ارتباط فرانسه با بلوک اتحادیه اروپا تفاوت های زیادی بین برنامه های این دو وجود دارد.
فیلون که در دوران ریاست جهموری نیکولا سارکوزی نخست وزیر بود (2012-2007) یک باز نئولیبرال اقتصادی است. او با افتخار از مارگارت تاچر نخست وزیر درگذشته انگلیس به عنوان یکی از معلمان ایدئولوژیک خود نام می برد. فیلون وعده کاستن شدید مشاغل خدماتی و بودجه های دولتی را می دهد، در حالی که در نظر دارد قوانین کار فرانسه را از محتوا تهی کند و محدودیت های قانونی بر سر راه حداکثر ساعات کاری را از میان بردارد و سن بازنشستگی را افزایش دهد.
دشوار می توان نامزد دیگری را برای ریاست جمهوری نشان کرد که بیش از او از لحاظ سیاسی یکسویه نگر باشد. در سال جاری فرانسه شاهد ماه ها تظاهرات گسترده مردمی در اعتراض به تمهیدات ریاضتی سختگیرانه ای بود که فیلون مدافع آنهاست.
بنابراین اگرچه شعارهای شدیداللحن او درمورد سختگیری بر مهاجرت و مخالفت از نظر اجتماعی محافظه کارانه او با ازدواج همجنس گرایان می تواند برخی شهروندان را به سمت راست سیاسی جذب کند، به نظر می رسد که نظرات ماری لوپن با دغدغه های طیف گسترده تری از رای دهندگان همساز باشد. این دغدغه ها از ناامنی اقتصادی و نبود پاسخگویی دمکراتیک در یک دوران جهانی سازی مالی انگیزه می گیرند.
جبهه ملی راه درازی را از اصول اولیه خود پشت سر گذاشته است، یعنی زمانی که این حزب خار چشم فرانسه و سیاست های اروپایی متمایل به گرایش های فاشیستی و نژادپرستانه قلمداد می شد. این حزب که در سال 1993 توسط ژان ماری لوپن پدر مارین تاسیس شده، هرگز از یک پوشش رسانه ای جریان اصلی برخوردار نبود و هنوز نیز از چنین امکانی برخوردار نشده است.
وقتی که مارین لوپن در سال 2011 به رهبری جبهه ملی رسید، یک برنامه «سم زدایی» از حزب را در پیش گرفت و کوشید تصویر آن را به عنوان یک جنبش فرعی یهودستیز و نژادپرست بهبود بخشد. این کار به شکافی تلخ با پدرش منجر شد که به دلیل اظهارات مکررش در این باره که هولوکاست نازی ها چیزی جز یک «پانوشت تاریخی» محض نیست، از آن پس تنها عنوان «ریاست افتخاری» این حزب را یدک می کشید.
جبهه دمکراتیک در زمان مارین نیز یک دستور کار اقتصادی صرفا دست چپی را در پیش گرفته است، مثل صیانت از حقوق استخدام، افزایش حداقل دستمزدها و وعده مبارزه با کاپیتالیسم شرکتی از طریق تشویق معاملات تجاری بین المللی نئولیبرال را می دهد.
شاید این حوزه همان حوزه ای باشد که لوپن وعده می دهد بتواند زمانی که رای دهندگان فرانسوی برای دور اول و دوم انتخابات ریاست جمهوری در 23 آوریل و 7 می به پای صندوق های رای می روند، آنها را به نفع خود بسیج کند.
فرانسیس اولاند رئیس جمهوری سوسیالیست فعلی و مانوئل ولس نخست وزیرش به مثابه زهری در کام کارگران و رای دهندگان دست چپی سنتی فرانسوی شده اند. محبوبیت اولاند از زمان انتخاب او در سال 2012 به رکورد بی سابقه تک رقمی تنزل کرده است. به رهبر حزب سوسیالیست اتهام زده می شود که از طریق تسهیل سرمایه فاینانس و در پیش گرفتن سیاست های ریاضت اقتصادی نئولیبرال به مردم عادی«خیانت» کرده است.
بنابراین با توجه به جایگاه حزب سوسیالیست در نظر رای دهندگان، نمی توان تصور کرد که این حزب بتواند برسر یک نامزد قدر برای انتخابات ریاست جمهوری به توافق برسد.
این مسئله، انتخابات را به رقابتی بین ماری لوپن و فرانسیس فیلون تبدیل می کند که طرفدارانشان ممکن است جذب شعارهای ضدمهاجران او شوند که با فریبکاری برای جلب آرای دست راستی مطرح می کند. علاوه بر این فیلون 62 ساله دارای بیشتر از سه دهه تجربه پارلمانی است که می تواند برای رای دهندگان مرکزگراتر جذابیت ایجاد کند.
اما چنین محاسباتی می تواند به شکل نامطلوبی درسنجش حال و هوای اجتماعی فرانسه و هرجای دیگر نادرست باشد. نارضایتی عمومی از سیاست های متعارف، از دغدغه های دست راستی بر سر افزایش تعداد مهاجران و «چند فرهنگ گرایی» فراتر می رود. این دغدغه ها عمدتا با به چالش کشیدن وضعیت موجود سرکوب اقتصادی که سیاستمدارانی چون فرانسیس فیلون آن را نمایندگی می کنند، مربوط می شوند.
در این ارزیابی لوپن می تواند آرای زیادی را در میان انبوهی از رای دهندگان و شهروندان فرانسوی هم در میان چپ سنتی و هم راست که همگی زیر پرچم مطالبه کنترل دمکراتیک بر مسائل اقتصادی اساسی متحد شده اند، به خود جذب کند.
اگر جبهه ملی در ماه می آینده بتواند به قدرت برسد، چشم انداز سیاسی اروپا دچار شکاف می شود. یک رئیس جمهورفرانسه ضد اتحادیه اروپا، می تواند پرچمدار فروپاشی این بلوک 28 عضوی به شکلی که می شناسیم باشد.
این امر تبعات عمیقی بر روابط آمریکا، اروپا و روسیه خواهد داشت. فرانسه و اروپا که دیگر در بند آتلانتیک گرایی طرفدار واشنگتن نخواهند بود، می توانند شروع به برقراری روابط دوجانبه متعادل تری با مسکو کنند. با توجه به نیات عملگرایانه تر و دوستانه تر دونالد ترامپ نسبت به ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه، کل چشم انداز ژئوپلتیک سال آینده می تواند به سمت خیر بیشتر برای کل جهان وارونه شود. به این ترتیب امکان دارد خصومت فعلی تحت رهبری آمریکا نسبت به روسیه کنار گذاشته شود و نقاط بحرانی در اوکراین و سوریه موضوعیت خود را از دست دهند.
فرانسیس فیلون نامزد ریاست جمهوری مرکز- راستگرا در مقایسه با رهبری برده وار حزب سوسیالیست تحت اولاند و والس دیدگاهی معقولانه تر نسبت به روسیه دارد. هفته گذشته او خواستار یک ائتلاف بین المللی با مشارکت روسیه به عنوان یک شریک در مبارزه جهانی علیه تروریسم شد.
با این حال در این مورد نیز نظرات لوپن با خواسته های رای دهندگان همسازتر به نظر می آید. او رهبران واشنگتن و اروپایی را به خاطر سیاه نمایی روسیه ملامت کرده و خواهان رفع تحریم های خودویرانگر علیه مسکو شده و علنا در اهداف سیاست خارجی، همسویی خود را با ولادیمیر پوتین نشان داده است، از جمله حمایت پوتین از سوریه در مقابله با شورشیان مسلح غیر قانونی که تهدیدات امنیتی شدیدی را متوجه فرانسه و بقیه اروپا نیز کرده اند.
اینکه لوپن بتواند سیاست هایی را برای بهبود بخشیدن به جامعه و اقتصاد فرانسه به اجرا بگذارد یا نه جای بحث دارد. اما روابط خارجی بهبود یافته فرانسه و اروپا با آمریکا و روسیه چیزی است که انسان احساس می کند رای دهندگان فرانسوی تمایل دارند فرصتی به آن بدهند.
شاید زمان نشان دهد که برگزیت، ترامپ، لوپن سه لحظه بزرگ در یک سال پر هیاهو باشند. در هر تغییری همیشه خطراتی برای طبقات پایینی وجود دارد. اما با توجه به پوسیدگی سیاست های متعارف در غرب، از احتمال تغییر استقبال می شود.
و زلزله سیاسی لوپن می تواند آخرین تکانه برای به زیرکشیدن این عمارت پوسیده باشد.
نویسنده: فینان کانینگهام[1]
ترجمه: محمود سبزواری
منبع: https://www.rt.com/op-edge/367836-madame-president-le-pen-europes-earthquake/
Finian Cunninghamروزنامه نگار که مقالات بسیاری را به چند زبان در زمینه مسائل بین المللی منتشر کرده است.