به گزارش مشرق، ابوالقاسم طالبی، از آن دسته فیلمسازانی است که آثارش در عین تنوع و
تکثر موضوعی اما همیشه سیاسی هستند. از اولین فیلم خود «بازگشت پرستوها»
در حوزه دفاع مقدس و «آقای رئیسجمهور» که به طور خاص به نقد رئیسجمهور
وقت میپرداخت، «نغمه» که یک فیلم عاشقانه بود، تا «عروس افغان» و «جنگ
کودکانه» با موضوعات بینالمللی و «قلادههای طلا» که مهمترین فیلم درباره
فتنه سال 88 محسوب میشود و آخرین فیلمش «یتیمخانه ایران» که اثری تاریخی
است، همواره پیگیر و دغدغهمند آرمانهای خود بوده است.
حتی در 55 سالگی،
سیاسیتر از گذشته فیلم میسازد و حرف میزند. علاوه بر این، در سیر
فیلمسازی ابوالقاسم طالبی میتوان پیشرفت و ارتقا را هم به طور عینی دید.
به طوری که «یتیمخانه ایران» که این روزها بر پرده سینماهای کشورمان است،
در عین مضمون مهم درباره هولوکاست انگلیس علیه ایران در یک قرن قبل، از نظر
تکنیکی نیز یکی از بهترینهای هنر هفتم در سالهای اخیر شناخته میشود. به
همین بهانه با این کارگردان که این روزها مشغول تحقیق و پژوهش برای ساخت
فیلمی اجتماعی است، گفتوگو کردیم.
***
*«یتیمخانه ایران» یک فیلم ضدانگلیسی است و به ماجرای کشتار 9 میلیون ایرانی در سالهای ۱۲۹۵ تا ۱۲۹۷ میپردازد. همچنین دو اثر قبلی شما یعنی سریال «به کجا چنین شتابان و «قلادههای طلا» هم محتوایی ضدانگلیسی داشتند. با توجه به اینکه امروز دشمن اصلی کشور ما آمریکاست، چرا به جای انگلیس علیه آمریکا افشاگری و فیلمسازی نمیکنید؟
مسئله فیلم «یتیمخانه ایران» اجنبی و اجنبیپرستی و نشان دادن انگلیس به عنوان یک واقعه تاریخی است. در تمام دوران حاکمیت پهلوی دوم که کشور و نظام آموزشی ما و تبلیغات به طور کلی دست آمریکا بود اشارهای به این جنایت عظیم (قحطی بزرگ و مرگ و میر میلیونی ایرانیان) نشده است، بلکه با آن همه فریاد حقوق بشری، این جنایت بزرگ را کتمان و پنهان هم کردند.
امروز هم چون آمریکا در کشور ما سفارتخانه ندارد، انگلیس نماینده
عملیات آنها در ایران است. فتنه سال 88 نمونه بارز یک پروژه آمریکایی بود
که سفارت انگلیس در تهران آن را اجرا کرد. ضمن اینکه الان شیفتگان آمریکا
که در حاکمیت ما نفوذ جدی دارند، عموما یا تحصیلکرده انگلیس هستند یا
کشورهایی که پادشاه انگلیس در آن فرماندار حاکم را مشخص میکند. کشورهایی
مثل استرالیا، کانادا و... مخاطب وطندوست وقتی فیلم را میبیند از هر
اجنبی متجاوز و زیادهخواه از هر نوعش متنفر میشود.
*شما در صحبتها و مصاحبههای خود همیشه بر پیچیدگی و مکار بودن انگلیس و انگلیسیها تأکید میکنید. اما به نظر میرسد که شخصیت فرمانده مستشاران انگلیسی در فیلم «یتیمخانه ایران» که ضدقهرمان فیلم هم محسوب میشود، آنچنان که باید و شاید، پیچیده و مکار نیست.
در خود فیلم، مکار بودن انگلیس در ایجاد قحطی کاملا مشخص است. به عنوان مثال، وقتی لرد روچیلد با چکش به سر آن جوان میزند و او را به قتل میرساند، میگوید خبر بدید از وبا مرد و بعد با لباس قزاقی بروید اطراف آن روستا که دلیجان را بردند مانور بدهید. آنگاه گلولههای توپ را هدیه کریسمس برایشان بفرستید! کاملا مشخص است که جنایت را میاندازد گردن قزاقها که اگر کسی زنده ماند و نقل کرد بگوید قزاقهای روس جنایت را مرتکب شدند.
لرد، مظهر مکاری نظام سلطنتی بریتانیا است، بقیه
عمله اجرایی او هستند. حتی دستور میدهد به کسانی که به خاک سیاهشان نشانده
غذا بدهند و از پیرزن میخواهد که این مهربانی بریتانیا را برای نوههایش
تعریف کند. این جریان در سایر بخشهای فیلم هم دیده میشود.
* چرا در «یتیمخانه ایران» تأکید دارید که آن زمان، شبهروشنفکران و منورالفکرها با استعمار و به طور خاص با انگلیس، همراه بودند؟
تاریخ نشان میدهد که جریان منورالفکری ما از اول به بیماری ضدمردم بودن و عشق به فرنگ و آداب و رسوم و فرهنگ فرنگی مبتلا بوده است. آن هم به طور بدخیم. تا حدی که جاسوسی برای آنها و خیانت به ایران را نوعی خدمت در جهت آدم کردن ایرانی جماعت میدانستند! در کتابها و مقالات و سخنرانیهای آنها بینهایت توهین به مردم و فرهنگ و آداب و رسوم ایرانی دیده میشود. همین الان هم شما وقتی سخنان، نوشتهها و احساسات صادق زیباکلام را میخوانید یا میبینید، انگار تقیزاده در عصر قاجار درحال گول زدن ملت است!
*با توجه به اینکه میگویید ماجرای قحطی بزرگ در تاریخ گم شده بود، شما چگونه آن را پیدا کردید؟ براساس کدام اسناد و مدارک؟
ماجرا از آنجا آغاز شد که قرار بود یک سریال درباره تاریخ معاصر بسازم. اما به دلایلی، منصرف شدم. این موضوع، مقدمهای شد تا بار دیگر تاریخ معاصر را مطالعه کنم. در میان همه اتفاقات تاریخی و از کنار هم قرار دادن پازلهای مختلف به این قطعه حذف شده از تاریخ ایران پیبردم و دیگر مطالعات خود را معطوف به همین مسئله کردم و هرچه جلو رفتم بیشتر به عمق فاجعه رسیدم.
اما
برخی کتابهای تاریخی خیلی کوتاه و تنها در حد دو صفحه اشاره به قحطی آن
سالها داشتند و برایم جالب بود که بیشتر در اینباره بخوانم و در نهایت
نادیدگی تاریخی نسبت به آن وقایع وحشتناک مرا ترغیب به ساخت فیلمی در
اینباره کرد. من پنج سال برای تولید این اثر وقت صرف کردم که بخش اعظم این
زمان صرف تحقیق و پژوهش شد. بهطوری که حدود ۱۶۰ کتاب و خاطرات سربازان و
ژنرالهای انگلیسی درباره دفن ۹ میلیون نفر از مردم ایران را خواندم.
همچنین یادداشتهای روزانه و خاطرات افراد از آن زمان را بررسی کردم. مثل
کتاب «خاطرات داناهو» که برای این منظور دادیم ترجمهاش کردند. کتاب «قحطی
بزرگ» دکتر محمدقلی مجد هم از جمله آثاری است که برای ما ترجمهاش کردند و
آن هم به ما کمک کرد. حذف شدن این قطعه از تاریخ واقعا مسئله مهمی است و ما
با ساخت «یتیمخانه ایران» سعی کردیم آن را دوباره به تاریخ برگرداندیم.
*یکی از پرسشهایی که برای مخاطب پیش میآید این است که اصلا چرا دولت انگلیس باید چنین جنایتی را علیه مردم ایران مرتکب میشد؟ آنها از اینکه در ایران قحطی و بیماری و مرگ و میر رخ دهد، چه سودی میبردند؟
هیچ کدام از کارهای انگلیسیها بدون نقشه و برنامهریزی نیست. حتی سریال «دایی جان ناپلئون» هم که سخن «کار کار انگلیسیهاست» را مسخره و القا میکرد که هر کس از فریب انگلیس سخن بگوید، متوهم است هم براساس سفارش خود انگلیس شکل گرفت. دلیل جنایتی که در تاریخ به عنوان «هولوکاست ایرانی» از آن یاد میشود هم این بود که با روی دادن انقلاب شوروی، انگلیس منافع خود را در این کشور در خطر میدید. آنها از این هراس داشتند که اتفاقات مشابه شوروی به ایران هم سرایت کند. این شرایط حتی سلطه انگلیس بر هند را هم تهدید میکرد.
به همین خاطر، اتفاقاتی که در «یتیمخانه ایران» به تصویر کشیده
شده را علیه مردم ایران انجام دادند. حتی طراحی آنها بهگونهای بود که
بسیاری از جنایات خود در آن مقطع را به اسم روسها ثبت کردند. به این ترتیب
که انگلیس بعد از انقلاب شوروی، سراغ لشکرهای بلاتکلیف روس رفت و همه
لوازم و حتی لباس، توپ و اسب آنها را خرید و در اختیار گرفت. یعنی با لباس
روسی جنایت میکردند. آنها بسیاری از نقشههای خود را با همین قزاقهایی که
در لباس سربازان روس بودند انجام میدادند.
بریتانیا هیچگاه سر منافع خود با کسی شوخی نداشته است. آنها هر کس را که سر راه خود میدیدند، حذف یا بیآبرو کردند. به همین دلیل هم برای اجرای برنامه خود در آن دوره هیچ رحمی به مردم ایران نکردند. حتی نمیگذاشتند مواد غذایی از هند به ایران برسد. کاری کردند که مردم توان خرید نان را هم نداشتند.
یعنی هر چه قیمت
بالا میرفت آنها با قیمت بالاتری مواد غذایی و نان را میخریدند.
انگلیسیها حتی به آب آشامیدنی مردم ایران نیز رحم نکردند و آب قناتها را
هم آلوده کردند. در نتیجه، بیماریهای واگیرداری مثل وبا و طاعون در ایران
آن زمان گسترش یافت. در چنین شرایطی بود که توانستند به راحتی، فرد
بیسواد و قلدری به نام رضاخان را به عنوان دست نشانده خود، پادشاه ایران
کنند! چون دیگر مردم توانی برای مقابله و اعتراض نداشتند. حتی شخصیتهایی
چون شهید آیتالله مدرس را هم با نقشههای خود از پا درآوردند.
*همزمان با نمایش «یتیمخانه ایران» در داخل کشورمان علیه انگلیس، دولت انگلیس نیز یک فیلم ضدایرانی را به عنوان نماینده سینمای خود به آکادمی اسکار معرفی کرده است. چرا برای تقابل، اقدامی جهت اکران جهانی «یتیمخانه ایران» نمیکنید.
هدف اصلی ما آگاه کردن مردم خودمان است و میخواهیم با این فیلم بگوییم که استعمار و استکبار چه بلایی سر مردم آورده و خواهد آورد. اما درباره حضور «یتیمخانه ایران» در خارج هم قبلا در مصاحبهای بیان کرده بودم که متأسفانه اکرانهای جهانی، دست افرادی است که نسبت به فیلمسازان انقلابی بغض دارند. به نظر من آنها نقش موثری در سقوط افرادی مثل مخملباف، پناهی، قبادی و... داشتند. این افراد در همه دولتها مسئول بخش بینالملل بودهاند و از سوی مسئولان نیز حمایت میشوند! همیشه هم از فیلمهای ضدایرانی و ضدانقلابی برای اکران جهانی حمایت میکنند.
*با وجود این فشارها آیا باز هم فیلم انقلابی و استراتژیک خواهید ساخت؟
من با افتخار خودم را فیلمسازی در خدمت انقلاب میدانم و انشاءالله تا آخر عمر برای این انقلاب کار خواهم کرد. بگذارید ضدانقلاب و وابستگان به استکبار هر چه میخواهند علیه ما بگویند؛ اهمیتی ندارد. آنها جایی در بین مردم ما ندارند. ما همان هسته سختی از انقلاب اسلامی هستیم که آمریکا، انگلیس، استکبار جهانی و ضدانقلاب داخلی از آن میترسد. ما اما از آنها ترسی نداریم.
* فعالیت آینده شما چیست؟
اگر عمر و سلامتی باشد انشاءالله با دعای صاحبدلان در حال تحقیق و پژوهش برای یک کار اجتماعی هستم.
* با چه موضوع و عنوانی؟
طلاق!