۳۰ مهرماه سال ۱۳۹۵ کوروش قویدل تکنسین برق در جریان ماموریتی به کرکوک عراق توسط گروه داعش به شهادت رسید. تنها دختر وی این روزها مصمم تر از قبل در حال پیگیری تمریناتش در اردوی تیم قایقرانی و حضور قدرتمندتر در رقابتهای لیگ برتر قایقرانی است. با آرزوی اینکه بتواند رویاهای پدر شهیدش را با حضور در المپیک و کسب مدال در میادین بین المللی محقق کند.
* : اردوی تیم قایقرانی جوانان این روزها در تهران برگزار می شود، تمرینات تیم چطور بود؟
- راسپینا قویدل: تیم
قایقرانی جوانان برای حضور در مسابقات قهرمانی آبهای آرام آسیا در سال
۲۰۱۷ (چین) هر ماه به طور منظم تمرینات خود را در دریاچه آزادی تهران دنبال
می کند. تمرینات خوبی را پشت سر گذاشتیم و شرایط تیم خوب است. من دوسالی
است به اردوهای قایقرانی دعوت شده ام اما تا به امروز در هیچ مسابقه ای تیم
ملی را همراهی نکرده ام.
* چطور با رشته قایقرانی آشنا شدید؟
- من از خردسالی وارد رشته شنا شدم و تقریبا ۱۰ سالی در این رشته فعالیت
کردم. در تیم شنای ما مائده طهماسبی یکی از اعضا تیم قایقرانی هم حضور
داشت. به واسطه وی با رشته قایقرانی آشنا شده و به مرور علاقمندتر شدم. من
تمام رشته های روئینگ، اسلالوم، کانو و کایاک را بررسی کردم و در نهایت با
دیدن کایاک به این رشته بیشتر از مابقی علاقمند شدم و تصمیم گرفتم در این
رشته فعالیت کنم. تقریبا دوسالی است که در این رشته فعالیت کرده و با تیم
ملی و باشگاهی هم تمرین می کنم. قرار بود همراه تیم ملی قایقرانی مهرماه
امسال به مسابقات ازبکستان بروم اما اعزام این تیم از سوی فدراسیون لغو شد.
راسپینا بعد از شهادت پدرش در مسابقات قهرمانی کشور قایقرانی درخشش بی نظیری داشت. وی که با انگیزه بیشتری در رقابتها حاضر می شود موفق به کسب دو مدال طلا و نقره در رقابتهای قهرمانی آبهای آرام کشور آبان ماه شد.
* آیا با تیم های باشگاهی هم همکاری دارد؟
- بله در فاصله بین اردوهای تیم ملی با تیم قایقرانی باشگاه قوا تمرین
کرده و در لیگ حاضر هستم. باشگاه های قایقرانی یکی دوسالی است که در ترکیب
خود از قایقرانان رده سنی جوانان هم استفاده می کنم و من هم در این دوسال
در تیم قوا پارو می زنم. همراه این تیم عناوین مختلفی هم کسب کرده ام. همین
طور در مسابقات قهرمانی کشور امسال صاحب دو مدال طلا و دو نقره شدم.
* بهترین مشوق راسپینا در قایقرانی چه کسی است ؟
- پدر شهیدم بهترین مشوق من در قایقرانی است. مادرم بیشتر دوست داشت که من
درس بخوانم اما من قایقرانی را بیشتر دوست داشتم. پدرم همیشه من را به سر
تمرینات می آورد و پیگیر تمرینات و برنامه های حضورم در این رشته بودم. وی
همیشه معتقد بود که من باید بهترین باشم. آرزویش کسب مدال و حضورم در
المپیک بود. هرچند مادرم دوست داشت من بیشتر به درس هایم برسم اما وقتی حرف
قایقرانی پیش می آمد من با جان و دل به سر تمرین می رفتم. بعد از شهادت
پدرم مادرم بیشتر از قبل برای تحقق خواسته پدرم به من دلگرمی داده و کمکم
می کند.
* آرزوی پدرت چه بود؟
- پدرم دوست داشت روزی شاهد کسب موفقیت من در این رشته و حضورم در المپیک
باشد. من هم با همین هدف مصمم تر از قبل در اردوها حاضر هستم و امیدوارم
بتوانم روزی به المپیک رفته و مدال بگیرم تا آرزوی پدرم را برآورده کنم.
* هدف خودت در قایقرانی چیست؟
- آروزی هر ورزشکاری رسیدن به بالاترین حد آن ورزش است یعنی حضور درالمپیک.
من هم تمام تلاشم را برای موفقیت در این رشته انجام می دهم تا این اتفاق
بیافتد. من در کنار ورزش دوست دارم روزی بتوانم مربیگری هم کنم. به نظرم
توان مربیگری و آموزش را دارم و می توانم از پس این کار برآیم.
* راسپینا به غیر از ورزش دوست دارد چه برنامه ای برای آینده و تحصیلاتش داشته باشد؟
- می خواهم در رشته تغذیه ورزشی ادامه تحصیل دهم. به این رشته علاقمندم و به نظرم با ورزش نیز مرتبط است.
* می توانید یکی از خاطرات با پدرتان را تعریف کنید؟
- من با پدرم خیلی خاطره دارم.
«راسپینا بعد از دقیقه ای سکوت تنها خواستار ادامه گفتگوی شد.»
* برنامه ها و امکانات قایقرانی در ایران چطور است و چه توقعی از فدراسیون برای تیم جوانان می رود؟
- ما اردوهای داخلی خوبی داریم اما به نظرم لازم است که در اردوهای برون
مرزی و مسابقات برون مرزی نیز حاضر شویم. قرار است تیم ما سال آینده در
رقابتهای قهرمانی آسیا شرکت کند اما ما هیچ شناختی از رقیبان خود نداریم و
تا به امروز آنها را ندیده ایم. مطمئنا حضورمان در مسابقات برون مرزی یا
اردو می تواند کمک زیادی به ما کند. از نظر تجهیزات شرایط ما خوب است. همه
ما قایق و پاروی شخصی داریم و مشکلی از این بابت نیست.
* ظاهرا در هفته های اخیر و در سرمای تهران شرایط سختی برای تمرین داشتید؟
- هوای سرد هفته های گذشته در تهران و تمرین زیر برف برای ما تجربه جالبی
بود و حال ما را بهتر کرد. این اولین بار بود که این طور در تهران تمرین می
کردیم. به حدی هوای دریاچه سرد ویخ بود که باران و برفی که روی کلاه
هایمان می بارید قندیل می بست .