سرویس جهان مشرق -
پایگاه اینترنتی ویکیلیکس به تازگی رازی را فاش کرد که ثابت میکند
آمریکا تسلیحاتی را در اختیار مزدوران عبد ربه منصور هادی، رئیس جمهور
مستعفی و فراری یمن، قرار داده است. این اسناد شامل ۵۰۰ نامه از مکاتبات
سفارت آمریکا در صنعا است و ثابت میکند آمریکا مسئولیت تامین تسلیحاتی،
مالی و آموزش نیروهای منصور هادی را پیش از آغاز جنگ فعلی در یمن برعهده
گرفته است.
زمانی که باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا شد، این کشور در نتیجه سیاستهای جنگ طلبانه جرج بوش در باتلاق نظامی افغانستان و عراق گرفتار شده بود. اوباما به ظاهر با رویکردی صلح طلبانه، وعده پایان بخشیدن به حضور سربازان آمریکایی در خاورمیانه را مطرح کرد و با همین وعده ها به ریاست جمهوری رسید. اما با گذشت چندین سال مشخص شد که چیزی که تغییر کرده، رویکرد دولت آمریکا برای رسیدن به همان اهدافی است که بوش دنبال می کرد. برهم زدن ثبات سیاسی و مرزهای به رسمیت شناخته شده، هدف اصلی آمریکاییها در راستای تحقق خاورمیانه بزرگ بود.
طبق آمار منتشر شده حدود 900 حمله پهپادی از سال 2014 تاکنون از سوی پنتاگون در مناطق جنگی سوریه و عراق انجام شد که نزدیک به 20 برابر بیشتر از تعداد حملات پهپادی دوره جرج بوش بر ضد کشورهای مختلف است. جنگ در یمن که با تجاوز مستقیم عربستان و همپیمانان آن شروع شد، نیز بخشی از سیاست کلی اوباما در منطقه به شمار میرود.
بر اساس آنچه که سایت ویکی لیکس منتشر کرده، در واقع اوباما می خواست بدون اعزام سربازان آمریکایی به جنگ و بدون هزینههای سیاسی و نظامی زیاد بر این کشور، تنها از طریق معامله های تسلیحاتی پرسود و با وقوع یک جنگ جدید در بحبوحه بحرانهای سوریه، عراق، بی ثباتی های لیبی و مصر مقدمه ترسیم مجدد مرزهای خاورمیانه را مهیا کند.
زمانی که باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا شد، این کشور در نتیجه سیاستهای جنگ طلبانه جرج بوش در باتلاق نظامی افغانستان و عراق گرفتار شده بود. اوباما به ظاهر با رویکردی صلح طلبانه، وعده پایان بخشیدن به حضور سربازان آمریکایی در خاورمیانه را مطرح کرد و با همین وعده ها به ریاست جمهوری رسید. اما با گذشت چندین سال مشخص شد که چیزی که تغییر کرده، رویکرد دولت آمریکا برای رسیدن به همان اهدافی است که بوش دنبال می کرد. برهم زدن ثبات سیاسی و مرزهای به رسمیت شناخته شده، هدف اصلی آمریکاییها در راستای تحقق خاورمیانه بزرگ بود.
طبق آمار منتشر شده حدود 900 حمله پهپادی از سال 2014 تاکنون از سوی پنتاگون در مناطق جنگی سوریه و عراق انجام شد که نزدیک به 20 برابر بیشتر از تعداد حملات پهپادی دوره جرج بوش بر ضد کشورهای مختلف است. جنگ در یمن که با تجاوز مستقیم عربستان و همپیمانان آن شروع شد، نیز بخشی از سیاست کلی اوباما در منطقه به شمار میرود.
بر اساس آنچه که سایت ویکی لیکس منتشر کرده، در واقع اوباما می خواست بدون اعزام سربازان آمریکایی به جنگ و بدون هزینههای سیاسی و نظامی زیاد بر این کشور، تنها از طریق معامله های تسلیحاتی پرسود و با وقوع یک جنگ جدید در بحبوحه بحرانهای سوریه، عراق، بی ثباتی های لیبی و مصر مقدمه ترسیم مجدد مرزهای خاورمیانه را مهیا کند.
به این ترتیب اوباما می خواست با هوشمندی سیاسی و بدون سر دادن شعار جنگ طلبی اهداف سلطه طلبانه این کشور را از طریق مهندسی کودتاها، استفاده از هواپیماهای بدون سرنشین، توسعه شبکه پایگاه های نظامی آمریکا در 60 کشور دنیا از جمله 34 کشور آفریقایی، تحریک نظامی چین در دریای جنوبی چین، طولانی کردن جنگ در سوریه، شدت بخشیدن به جنگ در عراق، تخریب ارکان باقیمانده از دولت لیبی و سکوت در برابر تجاوز عربستان در یمن محقق سازد.
دولتهای استکباری نقشها و مأموریتهای لازمالاجرا برای تحقق سناریوهای جنگ یمن را بین کشورهای شرکتکننده در این تجاوز و سایر کشورهای حامی آن توزیع کردهاند، عربستان و امارات نقش اساسی تری در راستای تحقق این اهداف و مطامع آمریکایی صهیونیستی دارند.
اهداف استعماری تسلط بر یمن
تسلط بر جزایر راهبردی یمن از جمله جزیره سقطری و میون القابعه در تنگه باب المندب و بخشهای ساحلی غرب یمن مشرف به دریای سرخ از جمله المخا و ذو باب از مهم ترین اهداف راهبردی استعمار غربی در یمن به شمار می رود، علاوه بر اینها تسلط بر منابع نفت و گاز یمن در شمال و جنوب این کشور و تسلط بر بنادر دریای استراتژیک آن شامل عدن و حضرموت از دیگر اهدف دولتهای استعماری برای تقویت حضور اقتصادی و نظامی و سیاسی خود در منطقه ژئوپلیتیک و اقتصادی مشرف به مرزهای یمن است.
لزوم کنترل و نظارت بر کشتیرانی در تنگه باب المندب و تأمین امنیت خطوط انتقال نفت و گاز کشورهای حاشیه خلیج فارس از طریق بنادر دریایی و ضرورت تغییر این خطوط به خط لوله های زمینی در پروسه عبور از منطقه حضرموت تا بندر الضبة در این منطقه از دیگر اهداف تسلط بر یمن به شمار می رود.
استفاده اقتصادی از بندر عدن به عنوان جایگزین بندر دبی یکی دیگر از چشم داشتهای عربی و اروپایی از تلاش برای تحت سلطه گرفتن یمن است، رژیمهای عربی و متحدان غربی آن با توجه به موقعیت استراتژیک و بینالمللی این بندر معتقدند که استفاده از آن میتواند هزینههای حملونقل و گمرک را کاهش داده و برای آنها مقرون به صرفه باشد، علاوه بر این که جزیره میون نیز میتواند به عنوان یک جاذبه گردشگری و منطقه تجاری و اقتصادی مورد بهرهبرداری قرار گیرد.
همچنین نارضایتیهای عمومی از رژیمهای عربی حاشیه خلیج فارس و تزلزل پادشاهی موروثی آنها در نتیجه خشم عمومی مردم باعث شده آمریکا و غرب به دنبال یک جایگزین استراتژیک برای پایگاهها و استحکامات نظامی خود بر آمده و یمن بر اساس شرایطی که به آن اشاره شد، میتواند بهترین جایگزین در این زمینه بوده و تمامی امکانات نظامی آمریکا در قطر و کویت و حتی بحرین و عربستان را در خود جای دهد.
سناریوی دو مرحله ای آمریکا در یمن
برنامههایی که آمریکا برای مدیریت توطئههای خود در یمن به کار میگیرد را میتوان به دو بخش مستقل تقسیم کرد: مرحله اول مرحله هدف قرار دادن مستقیم مطالبات مردمی یمنیهاست. در این مرحله تمامی زیرساختها و امکانات دولت یمن هدف حملات اقتصادی و نظامی قرار میگیرد تا شاید بتواند دولت و مردم این کشور را برخلاف منافع و تمامیت ارضی و کرامت انسانی یمنی ها تحت سلطه دیکتههای آمریکایی قرار دهد.
تخریب کامل زیرساختها و مؤسسات خدماتی در این منطقه به دنبال از بین بردن وحدت داخلی و منطقهای یمنیهاست تا جلوی هر نوع توسعه بر اساس منابع داخلی ملت یمن گرفته شود. آمریکاییها همچنین از فتنههای مذهبی و قبیلهای در راستای پروژههای خود استفاده میکنند تا روح اختلاف و تجزیهطلبی را در مناطق مختلف یمن ایجاد کنند. بخشی از این پروژه را میتوان در تبلیغ دیدگاههای مرتبط با لزوم برگزاری همهپرسی نسبت به قانون اساسی جدید این کشور مشاهده کرد. این اقدامات بیشتر در مناطق شمالی و مرکزی یمن که تحت حاکمیت دولت این کشور و جریانهای مردمی قرار داشته و هدف حملات هوایی رژیمهای متجاوز به یمن قرار میگیرد، دنبال میشود.
روزنامه نيويورك تايمز اخیرا در گزارشي با عنوان «ردپاي آمريكا در حملات يمن» به وضوح نقش واشنگتن در اين حملات را توضيح داده است. در اين گزارش آمده است كه آمريكا به عنوان متحد ديرينه عربستان دهها ميليارد دلار تسليحات پيشرفته به رياض فروخته كه در حملات عليه يمن مورد استفاده قرار ميگيرد. همچنين اكثر حملات به يمن توسط خلبانهايي صورت ميگيرد كه توسط آمريكا آموزش ديدهاند و جنگندههاي ساخت آمريكا را هدايت ميكنند. حتي سوخترساني به اين جنگندهها در آسمان هم توسط هواپيماهاي ويژه آمريكا صورت ميگيرد.
دونالد ترامپ هم كه بهعنوان رئيسجمهور جديد آمريكا انتخابشده هيچ موضعگيري مشخصي درباره يمن نداشته اما بهنظر نميرسد با سودي كه آمريكا از فروش تسليحات به عربستان و خريد نفت از اين كشور ميبرد، ترامپ هم حمايت واشنگتن از حملات به يمن را قطع كند.
جيمي مكگلدريك، هماهنگكننده سازمان ملل در يمن ميگويد: بعد اقتصادي اين جنگ تبديل به يك تاكتيك شده است. از بندرها و پلها گرفته تا كارخانهها هدف قرار ميگيرند تا فشارهاي سياسي بيشتر شود. استفاده عربستان از تسليحات و جنگندههاي ساخت آمريكا در حملات و بمباران غيرنظاميان يمن باعث شد تا چندي پيش گروهي از نمايندگان كنگره آمريكا خواستار تعليق فروش تسليحات به رياض شوند.
بخش دیگری از اقدامات تخریبی آمریکا در یمن را میتوان در مناطق تحت سلطه گروههای تروریستی و جماعتهای وابسته به عبد ربه منصور هادی رئیسجمهور فراری یمن و جریان های تجزیه طلب مشاهده کرد. تقویت توانمندیهای نظامی متنوع در ابعاد مختلف امنیتی و آموزشی ، ارسال تجهیزات نظامی سبک و سنگین و توزیع آن در مناطق مختلف جنوب یمن از جمله مهمترین برنامههای آمریکا در این مناطق است. این همان چیزی است که سایت خبری ویکی لیکس اخیرا از آن پرده برداشته است.
آمریکاییها همچنین سعی دارند جریانهای نظامی وابسته به خود را از میان یمنی ها انتخاب کرده و آنها را در پایگاههای نظامی اریتره و جیبوتی و حضرموت آموزش دهند تا بتوانند ابزارهای تسلط بر حضرموت و عدن و باب المندب را برای خود دست و پا کنند.
مرحله دوم توطئههای آمریکا ، هدف قرار گرفتن غیر مستقیم یمن است که بعد از به پایان رسیدن جنگ و اعلام آتش بس در این کشور از سوی نیروهای متجاوز کلید می خورد. این سناریو با در نظر گرفتن اوضاع فرسایشی مردم یمن در نتیجه جنگ و تجاوز مستقیم خارجی کلید خورده و آمریکا تلاش خواهد کرد نقش احزاب وابسته و مشارکت کننده در این تجاوز نظیر حزب تجمع یمنی برای اصلاح و حزب سوسیالیست یمن و برخی دیگر از احزاب هم دست متجاوزان را در داخل این کشور تقویت کند. هدف اصلی از اقدامات آمریکا در این مرحله کند کردن و مانعتراشی در روند بازسازیها و توسعه یمن جدید در چارچوب ایجاد وحدت در این کشور است.
این مرحله در شرایطی آغاز می شود که مذاکرات آمریکا در مسقط و ابوظبی نشان میدهد که واشنگتن درک درستی از بی فایده بودن تجاوز نظامی در یمن به دست آورده و می داند ادامه این جنگ نمی تواند دستاوردی داشته باشد که بتوان از آن به عنوان اهرم فشار در میز مذاکرات استفاده کرد و یا دستاوردی سیاسی را تحقق بخشید.
استعمار آمریکا همچنین برای تقویت تسلط خود بر منابع نفت و گاز یمن و آب راه های دریای این کشور تلاش خواهد کرد توانمندیهای نظامی خود را در بخشهای جنوبی این کشور تقویت کرده و درگیری های مرزی را بویژه در چارچوب جداسازی یمن شمالی و جنوبی ایجاد کند.
از این منظر به نظر میرسد تلاشهای آمریکا برای متقاعد کردن سعودیها به آتشبس در یمن در راستای دلسوزی به مردم یمن نیست، بلکه آنها می خواهند با توقف جنگ هر چه سریعتر بخش تازه ای از سناریوهای خود را در یمن آغاز کنند تا بتوانند به همان اهداف مورد نظر دست پیدا کنند.