به گزارش مشرق، تأثیر و نفوذ غرب بر ساختار سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایران عملا با روی کار آمدن سلسله قاجار شروع شد. این جریان که عموما به دو شکل اقتصادی و فرهنگی خود را نشان میداد، تأثیرات مستقیمی بر ساختار سیاسی و اجتماعی ایران به جای گذاشت. اگرچه برخی از رجال سیاسی ایران تلاش کردند از این نفوذ به نفع کشور و در راستای منافع ایران بهرهبرداری کنند. از جمله این افراد میتوان از عباسمیرزا و میرزامحمدتقیخان فراهانی (امیرکبیر) نام برد.
بدون شک این دو جزء میراث علمی و مفاخر دوران اسفبار قاجار به شمار میروند، با این حال اگر مطالعه بیشتر و دقیقتری در فرهنگ و شرایط اقتصادی و علمی ایران روی میداد، امکان استفاده بهینه تری از علوم وارده از غرب میسر بود. بدون شک تأسیس دارالفنون به عنوان نخستین مدرسهای که به سبک جدید تأسیس شد و به ارائه علوم نوین میپرداخت، یکی از بزرگترین اقدامات امیرکبیر محسوب میشود.
تأسیس دارالفنون
میرزا تقیخان فراهانی معروف به امیرکبیر، به واسطه اینکه پدرش به عنوان آشپز دربار عباس میرزا مشغول به کار بود، از همان دوران جوانی مورد توجّه وی قرار گرفت و در ارتش دوران ریاست او به کار گماشته شد. وی همزمان با فعالیّت به عنوان منشی ارتش، تحصیل علوم نوین را نیز در پیش گرفت و توانست پس از روی کار آمدن ولیعهد(ناصرالدین شاه) بر سریر قدرت، هم با خواهر وی ازدواج کرده و هم اینکه پس از چندی به عنوان صدراعظم دربار قاجار برگزیده شود.1 فعالیّتهای امیرکبیر در قامت صدراعظم دربار قاجار، بسیار گسترده و متنوع بود، از احداث کارخانه گرفته تا راه اندازی روزنامه و مهمتر از همه تأسیس اولین دبیرستان به سبک جدید که به دارالفنون معروف شد.
هرچند مؤسس این مدارس امیرکبیر به شمار میآید ولی وی هیچگاه نتوانست افتتاح و نحوه فعالیّت آن را درک کند زیرا 13 روز پیش از افتتاح این مدرسه یعنی روز 6 دیماه سال 1230 از سوی ناصرالدین شاه، از سمت خود خلع شده بود و پس از چندی با توطئه صورت گرفته از سوی دربار به قتل رسید. اگرچه مهمترین اقدامات امیرکبیر معطوف به تقویت نیروی نظامی و سازماندهی ارتش به شیوه جدید معطوف میشد ولی وی تلاش کرد تا مجموعه نسبتا کاملی از رشتههای مختلف را در مدرسه دارالفنون که عنوان مدرسه جدید را یدک میکشید، ایجاد کند.
حوزههایی که در ابتدای فعالیت دارالفنون به دانش آموزان آموزش داده میشد شامل موارد ذیل بود: زبانهای خارجی، علوم سیاسی، مهندسی، کشاورزی، معدن، پزشکی، دامپزشکی، علوم نظامی و موسیقی.2 با نگاهی به مدارس یا اماکنی که محل تحصیل افراد در ایران پیش از تأسیس دارالفنون بود، به وضوح کاستیهای آنها قابل مشاهده است. تا پیش از تأسیس دارالفنون آموزش تحصیل و سواد عمدتا در مکتبخانهها و به شیوه کاملا سنّتی صورت میگرفت که دولت هیچگونه دخل و تصرفی در آنها ایجاد نمیکرد. از این رو جویندگان دانش در ایران عملا امکان آشنایی با علوم جدید را نداشتند و تنها علوم قدیم را آن هم با شیوه سنّتی یاد میگرفتند.
طبیعتا تأسیس این مدارس در ایران یک قدم بسیار مهم برای حرکت به سمت پیشرفت و ترقّی به شمار میرفت زیرا که در این مدارس تقریبا به مهمترین رشتهها در حوزههای مختلف پرداخته میشد و تدریس این علوم نیز از سوی اساتیدی صورت میگرفت که خارج از کشور زندگی کرده و در آنجا علوم جدید را فرا گرفته بودند.
نخستین اساتید دارالفنون از کشور اتریش عازم ایران شدند و پس از چندی سه نفر از اساتید ایران که در حوزه طبابت، زبان عربی و جغرافی فعّالیت داشتند به جمع اساتید اتریشی پیوستند. اگرچه امیرکبیر با هدف افزایش آگاهی مردم و آشنایی ایرانیان با علوم جدید دست به تأسیس دارالفنون در کنار سایر اصلاحاتش زد ولی خروجی این مدارس آنچنان که میبایست سودمند نبود. نخستین دوره آموزشی مدرسه دارالفنون با 150 نفر از فرزندان اشراف و درباریان آغاز شد. از این رو بدیهی است که هیچگونه گزینش علمی برای ورود به این مدارس از سوی مسئولین وجود نداشت؛ تا جاییکه حتی تا چند سال پس از گشایش این مدارس تنها تعداد محدودی از وجود این مدرسه در ایران خبر داشتند.3
هدف از تأسیس دارالفنون
بدون شک هدف از تأسیس دارالفنون در منظر مؤسس آن، افزایش آگاهی و آموزش علوم نوین و پس از آن توجه ویژه به علوم نظامی در میان مردم ایران بود تا به واسطه آن ایران در مسیر پیشرفت و ترقی قرار گیرد ولی آنچه در عمل رخ داد تفاوت بسیاری با اهداف آن داشت. اکثر رشتههای مربوط به علوم نظامی در ابتدای تأسیس دارالفنون، در این مدارس تدریس میشد که میتوان موارد ذیل را نام برد: پیاده نظام، توپخانه، سوارهنظام، هندسه، معدنشناسی و غیره... از این رو بودجه این مدارس از سوی نیروی نظامی تأمین میشد. وقوع جنگهای ایران و روسیه که با برتری نظامی روس و تحمیل دو قرارداد ننگین بر علیه ایران همراه شد، یکی از دلایل اصلی توجه به علوم نظامی و درونی شدن نظم به عنوان یک اصل در ساختار نظامی ایران به شمار میرفت.
با شروع کار دارالفنون در ایران مشکلات آن نیز نمایان شد. با توجه به اینکه اساتید این مدارس عمدتا از خارج کشور انتخاب میشدند، عدم آگاهی به زبان فارسی برای ایشان مشکلاتی را به همراه داشت که این مسأله در خصوص دانش آموزان ایرانی نیز صادق بود در نتیجه روند آموزش با کندی پیش میرفت و چون در تفکیک محصلّین گزینش مناسبی وجود نداشت، عملا خروجی این کلاسها جز در موارد معدودی سودمند واقع نمیشد.4
همانطور که گفته شد دانش آموزانی اجازه ورود به دارالفنون را داشتند که وابسته به خانوادههای اشرافی میبودند. در واقع این مدارس از نوع مؤسسات درباری محسوب میشد و تحت نظارت کامل دربار و شاه اداره میشد و با توجه به اینکه در دوران ناصری به بعد ارتباط خوبی میان دربار و علما برقرار نبود و به واسطه رفت و آمد پادشاهان به غرب، آموزش به شیوه غربی اساس این مدارس را تشکیل میداد. طبیعتا عدم توجّه به فرهنگ ایرانی و اسلامی و تکیه کامل به فرهنگ غربی در ایرانی که هیچ یک از راههای پیشرفت و ترقّی را طی ننموده و به یکباره خواهان انتقال صنعت و علوم نوین به کشور است، مردم و جامعه را با مشکلات عدیدهای مواجه خواهد کرد، شاید این اقدام از سوی دربار بیشتر حالت نمایشی داشته تا در مقابل بیگانگان صاحب فکر و اندیشه تلقّی شوند.
نکته حائز اهمیّت دیگر این است که اگرچه ناصرالدین شاه در ابتدا از مدافعان این مدارس به شمار میرفت و همواره به این مدارس رفت و آمد میکرد ولی به تدریج حمایت خود از این مدارس را قطع کرد. یکی از دلایل اصلی این رویه جدید آن بود که در این دوران، کشور ایران به صورت غیر مستقیم تحت تسلط انگلیس، روسیه به شمار میرفت و اساتیدی که برای تدریس به این مدارس اعزام میشدند تا اندازه زیادی خط مشی این کشورها را به همراه داشتند، و نتیجه آن تأسیس لژهای فرماسونری از سوی افرادی از جمله میرزا ملکم خان و گسترش انجمنهای ضداسلامی از درون این مدارس بود. اگرچه عدم حمایت ناصرالدین شاه به خاطر دغدغه دین و فرهنگ ایرانی نبود بلکه به خاطر ترس از دست دادن حکومت و قدرت صورت میگرفت.5
همانطور که گفته شد دارالفنون در ابتدای دوران حکومت ناصرالدین شاه اگرچه با نواقص جدی از قبیل عدم آگاهی به زبان فارسی از سوی معلمین و نیز عدم امکان گزینش دانش آموزان همراه بود ولی منجر به آشنایی بیشتر ایرانیان با علوم نوین و نیز افزایش آگاهی و علم در ایران گردید. همچنین این مدارس موجب شروع دورانی از ترجمه کتب خارجی به ایرانی شد تا جاییکه برخی از دانش آموزان این مدارس برای تحصیلات تکمیلی به اروپا رفتند و هسته اولیه برخی از روشنفکرانی را تشکیل دادند که هم در انقلاب مشروطه در کنار علما علیه استبداد مبارزه کردند و هم اینکه موجب گسترش دانش نوین در ایران شدند.
تأسیس دارالفنون در ایران منجر به این شد که برای نخستین بار دولت مرکزی متولی آموزش و پرورش عمومی شود. اگرچه همانطور که گفته شد دانش آموزان این مدارس از خانوادههای اشرافی و درباری انتخاب میشدند و امکان هیچگونه گزینش عمومی وجود نداشت و این افراد نیز عموما پس از پایان تحصیلات در دارالفنون یا در دربار مشغول کار بودند و یا به واسطه ثروت خانوادگی تمایلی به ادامه تحصیل و گسترش علوم جدید در میان مردم عامی را نداشتند. بنابراین از میان آن همه دانشآموز که به مدت چندین سال در این مدرسه مشغول به تحصیل بودند، تعداد اندکی از جمله: کمال الملک غفاری، قاسم غنی، مجتبی مینوی و در دوران جدید افرادی از قبیل محمود حسابی، محمود افشار یزدی و تنی چند دیگر توانستند نقش مثبتی در تاریخ علم و فرهنگ ایران ایفا کنند.6
نتیجه گیری
آغاز به کار دارالفنون در ایران پس از تاسیس نوع مشابه آن در عثمانی از اولین مدارس جدیدی بود که در منطقه و حتّی آسیا تشکیل شد. اکثر کشورهای منطقه در آن زمان به طرق گوناگون یا مستعمره کشورهای غربی به شمار میرفتند یا به واسطه جنگ و فشارهای نظامی و غیره امتیازات ویژهای به این کشورها میدادند. ایران نیز از این قاعده مستثنی نبود. همچنان که نابرابری تجهیزات جنگی در نبرد با روسیه، اوّلین جرقّههای آموزش علوم جدید را در میان برخی از رجال سیاسی ترقیخواه از جمله عباس میرزا و امیر کبیر به وجود آورد. اگرچه به دلیل اینکه هیچگونه اقدام پایهای در ایران صورت نگرفته بود و به یکباره اقدام به تأسیس این مدارس گرفته شد، بازدهی مناسبی از تاسیس دارالفنون حاصل نشد و عملا حرکتی نمایشی برای درباریون بود تا در مقابل کشورهای غربی، خود را مترّقی جلوه دهند.
منبع
بدون شک این دو جزء میراث علمی و مفاخر دوران اسفبار قاجار به شمار میروند، با این حال اگر مطالعه بیشتر و دقیقتری در فرهنگ و شرایط اقتصادی و علمی ایران روی میداد، امکان استفاده بهینه تری از علوم وارده از غرب میسر بود. بدون شک تأسیس دارالفنون به عنوان نخستین مدرسهای که به سبک جدید تأسیس شد و به ارائه علوم نوین میپرداخت، یکی از بزرگترین اقدامات امیرکبیر محسوب میشود.
تأسیس دارالفنون
میرزا تقیخان فراهانی معروف به امیرکبیر، به واسطه اینکه پدرش به عنوان آشپز دربار عباس میرزا مشغول به کار بود، از همان دوران جوانی مورد توجّه وی قرار گرفت و در ارتش دوران ریاست او به کار گماشته شد. وی همزمان با فعالیّت به عنوان منشی ارتش، تحصیل علوم نوین را نیز در پیش گرفت و توانست پس از روی کار آمدن ولیعهد(ناصرالدین شاه) بر سریر قدرت، هم با خواهر وی ازدواج کرده و هم اینکه پس از چندی به عنوان صدراعظم دربار قاجار برگزیده شود.1 فعالیّتهای امیرکبیر در قامت صدراعظم دربار قاجار، بسیار گسترده و متنوع بود، از احداث کارخانه گرفته تا راه اندازی روزنامه و مهمتر از همه تأسیس اولین دبیرستان به سبک جدید که به دارالفنون معروف شد.
هرچند مؤسس این مدارس امیرکبیر به شمار میآید ولی وی هیچگاه نتوانست افتتاح و نحوه فعالیّت آن را درک کند زیرا 13 روز پیش از افتتاح این مدرسه یعنی روز 6 دیماه سال 1230 از سوی ناصرالدین شاه، از سمت خود خلع شده بود و پس از چندی با توطئه صورت گرفته از سوی دربار به قتل رسید. اگرچه مهمترین اقدامات امیرکبیر معطوف به تقویت نیروی نظامی و سازماندهی ارتش به شیوه جدید معطوف میشد ولی وی تلاش کرد تا مجموعه نسبتا کاملی از رشتههای مختلف را در مدرسه دارالفنون که عنوان مدرسه جدید را یدک میکشید، ایجاد کند.
حوزههایی که در ابتدای فعالیت دارالفنون به دانش آموزان آموزش داده میشد شامل موارد ذیل بود: زبانهای خارجی، علوم سیاسی، مهندسی، کشاورزی، معدن، پزشکی، دامپزشکی، علوم نظامی و موسیقی.2 با نگاهی به مدارس یا اماکنی که محل تحصیل افراد در ایران پیش از تأسیس دارالفنون بود، به وضوح کاستیهای آنها قابل مشاهده است. تا پیش از تأسیس دارالفنون آموزش تحصیل و سواد عمدتا در مکتبخانهها و به شیوه کاملا سنّتی صورت میگرفت که دولت هیچگونه دخل و تصرفی در آنها ایجاد نمیکرد. از این رو جویندگان دانش در ایران عملا امکان آشنایی با علوم جدید را نداشتند و تنها علوم قدیم را آن هم با شیوه سنّتی یاد میگرفتند.
طبیعتا تأسیس این مدارس در ایران یک قدم بسیار مهم برای حرکت به سمت پیشرفت و ترقّی به شمار میرفت زیرا که در این مدارس تقریبا به مهمترین رشتهها در حوزههای مختلف پرداخته میشد و تدریس این علوم نیز از سوی اساتیدی صورت میگرفت که خارج از کشور زندگی کرده و در آنجا علوم جدید را فرا گرفته بودند.
نخستین اساتید دارالفنون از کشور اتریش عازم ایران شدند و پس از چندی سه نفر از اساتید ایران که در حوزه طبابت، زبان عربی و جغرافی فعّالیت داشتند به جمع اساتید اتریشی پیوستند. اگرچه امیرکبیر با هدف افزایش آگاهی مردم و آشنایی ایرانیان با علوم جدید دست به تأسیس دارالفنون در کنار سایر اصلاحاتش زد ولی خروجی این مدارس آنچنان که میبایست سودمند نبود. نخستین دوره آموزشی مدرسه دارالفنون با 150 نفر از فرزندان اشراف و درباریان آغاز شد. از این رو بدیهی است که هیچگونه گزینش علمی برای ورود به این مدارس از سوی مسئولین وجود نداشت؛ تا جاییکه حتی تا چند سال پس از گشایش این مدارس تنها تعداد محدودی از وجود این مدرسه در ایران خبر داشتند.3
هدف از تأسیس دارالفنون
بدون شک هدف از تأسیس دارالفنون در منظر مؤسس آن، افزایش آگاهی و آموزش علوم نوین و پس از آن توجه ویژه به علوم نظامی در میان مردم ایران بود تا به واسطه آن ایران در مسیر پیشرفت و ترقی قرار گیرد ولی آنچه در عمل رخ داد تفاوت بسیاری با اهداف آن داشت. اکثر رشتههای مربوط به علوم نظامی در ابتدای تأسیس دارالفنون، در این مدارس تدریس میشد که میتوان موارد ذیل را نام برد: پیاده نظام، توپخانه، سوارهنظام، هندسه، معدنشناسی و غیره... از این رو بودجه این مدارس از سوی نیروی نظامی تأمین میشد. وقوع جنگهای ایران و روسیه که با برتری نظامی روس و تحمیل دو قرارداد ننگین بر علیه ایران همراه شد، یکی از دلایل اصلی توجه به علوم نظامی و درونی شدن نظم به عنوان یک اصل در ساختار نظامی ایران به شمار میرفت.
با شروع کار دارالفنون در ایران مشکلات آن نیز نمایان شد. با توجه به اینکه اساتید این مدارس عمدتا از خارج کشور انتخاب میشدند، عدم آگاهی به زبان فارسی برای ایشان مشکلاتی را به همراه داشت که این مسأله در خصوص دانش آموزان ایرانی نیز صادق بود در نتیجه روند آموزش با کندی پیش میرفت و چون در تفکیک محصلّین گزینش مناسبی وجود نداشت، عملا خروجی این کلاسها جز در موارد معدودی سودمند واقع نمیشد.4
همانطور که گفته شد دانش آموزانی اجازه ورود به دارالفنون را داشتند که وابسته به خانوادههای اشرافی میبودند. در واقع این مدارس از نوع مؤسسات درباری محسوب میشد و تحت نظارت کامل دربار و شاه اداره میشد و با توجه به اینکه در دوران ناصری به بعد ارتباط خوبی میان دربار و علما برقرار نبود و به واسطه رفت و آمد پادشاهان به غرب، آموزش به شیوه غربی اساس این مدارس را تشکیل میداد. طبیعتا عدم توجّه به فرهنگ ایرانی و اسلامی و تکیه کامل به فرهنگ غربی در ایرانی که هیچ یک از راههای پیشرفت و ترقّی را طی ننموده و به یکباره خواهان انتقال صنعت و علوم نوین به کشور است، مردم و جامعه را با مشکلات عدیدهای مواجه خواهد کرد، شاید این اقدام از سوی دربار بیشتر حالت نمایشی داشته تا در مقابل بیگانگان صاحب فکر و اندیشه تلقّی شوند.
نکته حائز اهمیّت دیگر این است که اگرچه ناصرالدین شاه در ابتدا از مدافعان این مدارس به شمار میرفت و همواره به این مدارس رفت و آمد میکرد ولی به تدریج حمایت خود از این مدارس را قطع کرد. یکی از دلایل اصلی این رویه جدید آن بود که در این دوران، کشور ایران به صورت غیر مستقیم تحت تسلط انگلیس، روسیه به شمار میرفت و اساتیدی که برای تدریس به این مدارس اعزام میشدند تا اندازه زیادی خط مشی این کشورها را به همراه داشتند، و نتیجه آن تأسیس لژهای فرماسونری از سوی افرادی از جمله میرزا ملکم خان و گسترش انجمنهای ضداسلامی از درون این مدارس بود. اگرچه عدم حمایت ناصرالدین شاه به خاطر دغدغه دین و فرهنگ ایرانی نبود بلکه به خاطر ترس از دست دادن حکومت و قدرت صورت میگرفت.5
همانطور که گفته شد دارالفنون در ابتدای دوران حکومت ناصرالدین شاه اگرچه با نواقص جدی از قبیل عدم آگاهی به زبان فارسی از سوی معلمین و نیز عدم امکان گزینش دانش آموزان همراه بود ولی منجر به آشنایی بیشتر ایرانیان با علوم نوین و نیز افزایش آگاهی و علم در ایران گردید. همچنین این مدارس موجب شروع دورانی از ترجمه کتب خارجی به ایرانی شد تا جاییکه برخی از دانش آموزان این مدارس برای تحصیلات تکمیلی به اروپا رفتند و هسته اولیه برخی از روشنفکرانی را تشکیل دادند که هم در انقلاب مشروطه در کنار علما علیه استبداد مبارزه کردند و هم اینکه موجب گسترش دانش نوین در ایران شدند.
تأسیس دارالفنون در ایران منجر به این شد که برای نخستین بار دولت مرکزی متولی آموزش و پرورش عمومی شود. اگرچه همانطور که گفته شد دانش آموزان این مدارس از خانوادههای اشرافی و درباری انتخاب میشدند و امکان هیچگونه گزینش عمومی وجود نداشت و این افراد نیز عموما پس از پایان تحصیلات در دارالفنون یا در دربار مشغول کار بودند و یا به واسطه ثروت خانوادگی تمایلی به ادامه تحصیل و گسترش علوم جدید در میان مردم عامی را نداشتند. بنابراین از میان آن همه دانشآموز که به مدت چندین سال در این مدرسه مشغول به تحصیل بودند، تعداد اندکی از جمله: کمال الملک غفاری، قاسم غنی، مجتبی مینوی و در دوران جدید افرادی از قبیل محمود حسابی، محمود افشار یزدی و تنی چند دیگر توانستند نقش مثبتی در تاریخ علم و فرهنگ ایران ایفا کنند.6
نتیجه گیری
آغاز به کار دارالفنون در ایران پس از تاسیس نوع مشابه آن در عثمانی از اولین مدارس جدیدی بود که در منطقه و حتّی آسیا تشکیل شد. اکثر کشورهای منطقه در آن زمان به طرق گوناگون یا مستعمره کشورهای غربی به شمار میرفتند یا به واسطه جنگ و فشارهای نظامی و غیره امتیازات ویژهای به این کشورها میدادند. ایران نیز از این قاعده مستثنی نبود. همچنان که نابرابری تجهیزات جنگی در نبرد با روسیه، اوّلین جرقّههای آموزش علوم جدید را در میان برخی از رجال سیاسی ترقیخواه از جمله عباس میرزا و امیر کبیر به وجود آورد. اگرچه به دلیل اینکه هیچگونه اقدام پایهای در ایران صورت نگرفته بود و به یکباره اقدام به تأسیس این مدارس گرفته شد، بازدهی مناسبی از تاسیس دارالفنون حاصل نشد و عملا حرکتی نمایشی برای درباریون بود تا در مقابل کشورهای غربی، خود را مترّقی جلوه دهند.
معلمین و کارکنان ایرانی و خارجی و محصلین مدرسه دارالفنون در اواخر دوره قاجار
منبع
http://www.iichs.ir/s/4063
1.یرواند ابراهامیان، ایران بین دو انقلاب، تهران، نشر نی، 1377، ص70.
2.همان، ص70.
3.همان، ص 70.
4.اقبال یغمایی، تأسیس مدرسه دارالفنون، تهران، نشر سروا، 1376، ص59-61.
5.حامد الگار، میرزا ملکم خان، ترجمه عظیمی، تهران، نشر مدرس، 1369، ص479-480.
6. اقبال یغمایی، همان، ص64-67.
موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران