با نگاهی اجمالی به کارنامه سروش صحت چه به عنوان نویسنده و چه در مقام کارگردان به سرعت به این نکته میرسیم که او جنس های مختلف طنز تلویزیونی را تجربه کرده و با شناخت کامل از این گونه از نمایش ، امروز روی صندلی کارگردانی سریال لیسانسه ها نشسته است.
اما نکته اینجاست که صحت در این سالهای اخیر به خصوص بعد از ساخت سریال ساختمان پزشکان به سرعت سبک و سیاق خودش را در پیش گرفت. خوب یا بد به سمت تعریف خودش از طنز تلویزیونی رفت و توانست با نگاه ویژه خودش امروز مخاطبش را راضی کند.
اینکه صحت در چند سریال اخیرش یک تئاتری ورزیده و خاک خورده بازیگری را به سینما و تلویزیون معرفی میکند یک طرف ، اینکه او به عنوان یک کارگردان با سابقه در عرصه بازیگری ، توانایی بازی گرفتن از افراد جلوی دوربینش را دارد هم یک سو ، اینکه او از دارایی هایش بهترین استفاده را جلوی دوربین میکند و در واقع در انتخاب بازیگران سریالش به دنبال نیاز قصه است نه تیتراژ سنگین اما غیر قابل استفاده، نشان از این دارد که نویسنده بودن کارگردان این لطف را دارد که اگر شرایط مهیا باشد همه چیز میتواند سرجایش قرار بگیرد و اقبال عموم حادث شود.
سریال لیسانسه ها از آن جهت جز آثار موفق این روزهای تلویزیون است که مشخصا برای همین مخاطب ساخته شده است در واقع مخاطب تیر رس تیم تولید بوده نه صرفا ساخت یک سریال برای هر دلیل دیگر، در ذیل به نکاتی با همین نگاه اشاره می کنیم:
١/ سریال راحت روایت می شود و این یعنی حوصله و روانشناسی انسان امروز جامعه با تمام دغدغه ها و مشغولیات ذهنی اش مد نظر بوده است.
٢/ کاراکتر های قصه به ذهن مخاطب نزدیک هستند، آنها از اطراف ما آمده اند، مدل انسان امروز دارند و ندارند، مدل امروزی ها خواسته هایشان را مطرح میکنند و در عین حال که گاهی در برخورد با اتفاقات واکنش های فانتزی دارند امابه مثابه انسان امروز خرسند و ناراحت می شوند.
٣/ فانتزی مورد نیاز برای این گونه ی مفرح از سریال سازی در جان فیلمنامه گنجانده شده پس نیاز نیست بازیگران سر صحنه برای نمک ریختن و خنده گرفتن از مخاطبشان دست وپای دست اضافه بزنند و گاهی از خط اصلی خارج بشوند.
٤/ یکی از ایراد هایی که به اکثر سریال های طنز در این سالها وارد بوده بداهه گویی های نابجای برخی از بازیگران و فوکوس کشی بی دلیل بازیگران طنازدر برخی آثار بوده که البته گاهی حضورشان نواقص قصه را هم می پوشانده اما در این سریال شاهد این مشکل نیستیم.
٥/ سریال لیسانسه ها از یک ریتم مشخص در کارگردانی برخوردار است که مشخصا این مسئله در تدوین نیز لحاظ شده است ، این مسئله اجازه بازی کشی به بازیگران را نمیدهد و بازیگر را ملزوم به بازی در یک ظرف مشخص کرده است.
٦/ شخصیت ها پس معرفی کامل در سریال، قصه خودشان را دارند و هیچ یک منفعل دیده نشده اند. در واقع به جز نخ تسبیح سریال که یک خط کلی است تمام کاراکتر ها تعاریف خودشان را دارند و در قصه ایی مجزا میتوانند ما به ازای خودشان را به مخاطب یاداوری کنند.
٧/ بازی بازیگران به اندازه است. ازآنجا که موقعیت های ایجاد شده در سریال پتانسیل رسیدن به لودگی را هم دارد اما محسوس است که صحت اندازه مشخصی از بازی و حرکت را برای بازیگرانش معین کرده و به همین مسئله کمک کرده است تا هم قصه پیش برود و هم بازیگران به بازی هم خدشه وارد نکنند.( یاداوری میکنم که تیم بازیگری سروش صحت همگی تجربه کار جدی را هم دارند و در واقع موقعیت ها و اتفاقات قرار است مفرح باشند نه تکیه کلام ها، شوخی های بیانی و رفتار های زننده که به قیمت خنده گرفتتن از مخاطب به کار بسته می شود.
٨/ اگر بازگردیم به بحث قصه به این نکته می رسیم که سریال لیسانسه ها سبک و سیاقی خوش سلیقه را در نمایش موقعیت ها مد نظر قرار داده است:
الف: وجدان هر شخصیت هنگام تصمیم های جدی با اوست و این از دو وجه ( شیرین شدن سکانس- اخلاق مدار نشان دادن شخصیت ها همراه با تذکرو یاداوری) کمک حال است.
ب: قصه ها ماورایی نیستند و از لایه متوسط جامعه برداشت شده است این مسئله کمک کرده است تا شخصیت ها جدا از لحظات طراحی شده یک بازی نزدیک به زندگی را جلوی دوربین صحت تجربه کنند.
ج/ در طراحی خانواده ها نگاهی مسئولانه محسوس است و این به آن معناست که سریال برای رسیدن به یک آیینه تمام نمای جامعه از متریال موجود در خانواده ها سود برده است.
٩/ سریال لیسانسه ها کستینگ گرانی ندارد اما جانمایی صحیح همه بازیگران، هر یک را در این قصه به ستاره تبدیل کرده است.
10 / سریال مشخصا کارگردانی می شود ، این مسئله را میتوان در:
ریتم معین
میزانسن های مفرح و موقعیت ساز
تیک و تاک های پینگ پنگ طور میان سه پسر اصلی قصه
و البته جا نمایی طرح نقاط عطف قصه در بازی ها حس کرد.
صحت بسیار هوشمندانه تیم جوانش را با دو مهره موثر و به جا آچار کشی کرده است. بیژن بنفشه خواه و بهنام تشکر شاید متفاوت ترین نقش های عمرشان را بازی میکنند. آنها جانمایی درستی در قصه دارند به موقع می آیند و تاثیری منطقی بر موقعیت های سریال ( جدی و طنز ) میگذارند.
هوتن شکیبا ، امیر کاظمی و امیرحسین رستمی ترکیب جدیدی هستند که تا به حال کار کنار هم بودن را تجربه نکرده اند اما به خوبی در پاسکاری های حسی و رفتاری ، واکنش های کمدی و... دارند.
هوتن که خوب میداند این فرصت طلایی را نباید از دست بدهد با دقت به شکل گیری شخصیت فکر کرده، میمیک ، لحن و نوع رابطه ایی که میگیرد در آمده است اگرچه در نگاه اول انتخاب او تماشگر را متعجب کرد اما در ادامه مشخص شد او به درستی برای ایفای چنین شخصیتی که گاهی حتی میتواند حالت تیپیکال به خود بگیرد انتخاب درستی دارد.
امیر حسین رستمی کلا بازیگر بامزه ایی است و می تواند برای هر کارگردانی در این گونه از سریال سازی عصای دست باشد. رستمی پس از سالها تجربه امروز مثل یک فوتبالیست باهوش خوب میداند چگونه بایستی خودش را در موقعیت گلزنی قرار دهد و البته خوب میداند باید چگونه قطره چکان طور از خودش برای نقش خرج کند تا کاراکتر مسعود تا پایان سریال تر و تازه بماند و لطمه نبیند.
امیر کاظمی در نمایش پسری که با هم اندازه های خود فاصله بسیار دارد و اصولا دنیای خودش را زندگی میکند موفق بوده است امیر کاظمی عقب بودن از هر جریانی را خوب بازی میکند.
و میتوان به متین ستوده که اصولا بازیگر طنز نیست نمره قبولی داد چرا که رخ به رخ رستمی بودن نیازمند مراقبت هایی در بازی است ( لحظات طنز و جدی این دو شخصیت) که او از پس آن به خصوص در میزانس های دو نفره و حتی سکانس های سه نفره با حضور بنفشه خواه برآمده است.
و حرف آخر:
سروش صحت قرار است در دو فصل مخاطبش را نگهدارد پس هیچ کسی بهتر از خودش نمیداند که قصه گویی صحیح حرف اول را میزند. او و ایمان صفایی با توجه به سابقه چند ساله همکاری شان باید چاره ایی برای جذاب ماندن و پرکشش بودن سریالشان تا پایان داشته باشند چرا که شخصیت تا جایی میتوانند ویترین کار را حفظ کنند کم کم این قصه است که میتواند تماشاگر را پاگیر کند.سریال لیسانسه ها قصه غنی میخواهد و نوع کار نیازمند تزریق موقعیت های نو وتازه است.او باید قصه اش را پر وپیمان تا انتها پیش ببرد وبازیگرانش را تا انتها بامزه نگهدارد.