به گزارش مشرق، حجتالاسلام سید حمید روحانی رییس بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی در نشست خبری که 13 دیماه در این بنیاد برگزار شد، از برگزاری همایش بزرگداشت آیتالله میلانی در قم روز 9 دی با حضور علما و مراجع عظام و حضور حسین فریدون دستیار ویژه رئیسجمهور و محمدعلی ایازی عضو مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم نیز بهعنوان دبیر علمی این همایش و ارائه یک مصاحبه علیه امام(ره) خبر داده بود.
حجتالاسلام روحانی برای اولین بار از ارائه مصاحبهای از شیخ علی تهرانی با عنوان جعلی «شیخ میرزاعلی خراسانی» در این همایش خبر داد و گفت: این مصاحبه اهانتهای بیسابقهای به امام ازجمله متهم کردن حضرت امام به سازش و تفاهم با ساواک را مطرح کرده است.
در پی این روشنگری رئیس بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی، قائممقام موسسه تنظیم آثار امام در توضیحاتی به سید حمید روحانی اعلام کرد: توهین و افترای شیخ علی تهرانی به امام باید بهطور جدی بررسی شود و ما هم بر آن بودیم پاسخ مستدل موسسه را انتشار دهیم.
همچنین بیت آیتاللهالعظمی میلانی نیز انتشار مصاحبه موهن شیخ علی تهرانی را محکوم کرد.
حجتالاسلام سید حمید روحانی رییس بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی در جوابیهای که بهصورت اختصاصی در اختیار ما قرار داد، نکات جدیدی را از مصاحبه با شیخ علی تهرانی مطرح کرد و گفت: «مصاحبه با شیخ متهتک از پیش برنامهریزی شده بوده و روی انگیزه ویژهای صورت گرفته است.»
وی همچنین نکات جدیدی را درباره مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم و موسسه تنظیم و نشر آثار امام(ره) مطرح کرد.
متن کامل این جوابیه را در ادامه میخوانید:
هوالعزیز
رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَیْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ. آمین
برآن بودم از جریان ننگ باری که در مراسم نکوداشت مرجع عالیمقام، حضرت آیت الله میلانی (اعلیاللهمقامه) رویداد که شیخ علی تهرانی را به صحنه آوردند و از دریدگی و بیحیایی او برای کوبیدن امام بهره گرفتند، بگذرم و آنچه که واقع شد و آنچه را که پیرامون آن جریان گفته و نوشته شد و میشود به عزیز مقتدر منتقم واگذارم که احکم الحاکمین است و از او هدایت و رستگاری خود و دیگر برادران دینی را مسئلت کنم. اما بانگاهی به شیوه مصاحبهای که با آن روحانینمای متهتک و کذاب صورت گرفته است و موضعگیریها و بیانیههای دستاندرکاران نکوداشت و برخی از اعضای به اصطلاح مجمع مدرسین و محققین، بهنظر میرسد که جریان، ریشهدارتر و حساب شدهتر از آن است که وانمود میشود و برگزار کنندگان نکوداشت در اطلاعیههای خود متأسفانه با مردم با صداقت و راستی و درستی سخن نگفتند، بلکه تلاش کردهاند واقعیتها را پوشیده دارند و آنچه را که صورت گرفته است بهگونهای سمبل و به اصطلاح ماست مالی کنند که بیتردید مایه بیاعتباری و بیآبرویی آنها میشود.
در جریان زشت و نکوهیدهای که در مراسم بزرگداشت آیت الله میلانی رویداد، نکتههایی نهفته است که نتوان آن را نادیده گرفت، و از کنار آن بیتفاوت گذشت.
بهنظر میرسد مصاحبه با شیخ متهتک از پیش برنامهریزی شده بوده و روی انگیزه ویژهای صورت گرفته است و مصاحبهکنندگان در گفتگو با نامبرده دنبال مسایلی جز مطالب مربوط به مقام و شخصیت آیتالله میلانی بودهاند، از اینرو در گفتگو با نامبرده بر خلاف مصاحبه با دیگران بحث را چنین آغاز کردند: « ... در ابتدا میخواهیم که درباره فضایی که در آستانه آغاز نهضت اسلامی امام خمینی وجود داشت و نقش مرحوم آیت الله میلانی در این زمینه و همینطور خاطراتی که از وقایع آن دوران دارید، بفرمایید ».
چنانکه از سئوال بهدست میآید مصاحبهکنندگان دنبال آنند که خاطرات او را از دوران نهضت امام و « وقایع آن دوران » بهدست آورند و با در نظر گرفتن اینکه همگان میدانند که آن روحانینمای فاسد در درازای 37 سال گذشته، همیشه به هتاکی، هرزهدرایی، دروغپردازی، نارواگویی ، اتهام و اهانت علیه امام، زبان میگشاید و حتی در گفتگوی عادی و روزانه از جسارت و اهانت به امام خودداری نمیورزد، باید دید چه اندیشه و انگیزهای مصاحبهکنندگان را بر آن داشته است که در نخستین سئوال از او بخواهند خاطرات خود را از آغاز نهضت امام و «وقایع آن دوران» بازگو کند؟!
در اطلاعیه برگزارکنندگان نکوداشت آمده است: « ... بخش اصلی مصاحبه انجام شده مربوط به آیت الله میلانی و در حاشیه آن مباحثی مربوط به حضرت امام مطرح میشود و ...». برخلاف این ادعا میبینیم که بخش اصلی مصاحبه انجام شده مربوط به دروغپردازیها و تحریفگریهای نامبرده علیه امام است و در حاشیه آن مطالبی درباره آیت الله میلانی آمده است. در این مصاحبه بالغ بر 14 صفحه و اندی به دروغپردازیها، تحریفگریها، و اتهامات او علیه امام اختصاص یافته و تنها 7 صفحه در پایان درباره آیت الله میلانی آمده است.
نکته درخور توجه اینکه در مصاحبه با دیگران حتی در مصاحبه با کسانی که سابقه مبارزاتی داشتند مانند آیت الله گرامی و حجتالاسلام حجتی کرمانی – هیچگاه اولین سئوال از خاطرات آنها از دوران نهضت و «وقایع آن دوران» مطرح نشده است، بلکه سئوال از آنها مستقیماً درباره شخصیت و مقام علمی و معنوی آیت الله میلانی است و تنها در گفتگو با شیخ متهتک و فاسد که در دروغپردازی و تحریفگری و اتهام و اهانت به امام نمونه است، از «فضای دوران نهضت امام و ...» و خاطرات او از آن دوران پرسش شده که جای تأمل دارد.
باید دید پنهان کردن نام او و آوردن یاوهگوییها و دروغپردازی او با نام مستعار، آن هم با عنوان پرطمطراق «آیت الله میرزا علی خراسانی»! روی چه نقشه و اندیشهای بوده و چه کسانی در این شگرد دست داشتهاند؟! آیا این خدعه و نیرنگ بدون همراهی و موافقت دبیر علمی و دیگر دستاندرکاران میتوانسته صورت پذیرد؟ باید دید چه کسانی برآن بودهاند مردم را در تاریکی و ناآگاهی نگهدارند؟ چرا از آوردن نام او وحشت داشتهاند؟ آوردن نام مستعار و عنوان آیت الله برای یک روحانینمای خیانت پیشه و بیوطن که سرسفره شراب صدام نشسته و به مقدسات کشور اهانت کرده است طبق کدام موازین اسلامی و انسانی صورت گرفته است!! و از آن مهمتر باید دید توطئهگران با این نقشه و نیرنگ چه اغراضی را دنبال میکردند و چه اندیشه شیطانی در سر داشتهاند؟
بایسته است برگزارکنندگان این نکوداشت دیدگاه خود را درباره شیخ علی تهرانی رسماً اعلام دارند تا مشخص شود درباره او چه نظری دارند؟ کیست نداند او مصداق « الراد علیهم کالراد علینا والراد علینا کالراد علی الله و هو فی حد الکفر » قرار دارد و خیانتکار بیوطنی است که همانند منافقان در بحبوحه جنگ تحمیلی به صدام پناه برد و از رادیو بغداد امام را مورد لعن و طعن قرار میداد و رسماً از صدام خواست که قم را بمباران کند و اظهار کرد که قم قداستی ندارد و مرقد حضرت فاطمه معصومه (س) در ساوه است نه در قم و بدینگونه به صدام جرأت داد که قم را مورد حمله هوایی قرار دهد، و چنانچه گفته شد در تحریفگری و دروغپردازی نمونه است آیا این روحانینمای فاسق و فاسد میتواند بهعنوان شاگرد آیت الله میلانی اعتباری داشته باشد؟ آیا مطرح کردن این جرثومه کثیف بهعنوان شاگرد آیت الله میلانی، اهانت به آن مرجع بزرگ نیست. چگونه برگزارکنندگان نکوداشت به خود رخصت دادهاند از این عنصر رسوا و بیآبرو باعنوان شاگرد آیت الله میلانی یاد کنند؟!
نکته دیگری که نگرانی را از جریان شومی که در مراسم بزرگداشت آیت الله میلانی رویداد، افزون میسازد و نشان میدهد که در آن ماجرا دست ناپاکی در کار بوده است، موضعگیری شتابزده برخی کسانی است که از اعضای به اصطلاح «مجمع مدرسین و محققین»اند که پافشاری دارند، به هرنحوی – حتی با دروغ آشکار- باند خود را تبرئه و چنین وانمود کنند که از اعضای مجمع یاد شده کسی در آن نکوداشت مسئولیتی نداشته و برخی از آنها تنها در آن مراسم شرکت کردهاند!
به این اظهار نظر توجه کنید: « ... قطعاً هیچکدام از آن گروهها، از جمله مجمع مدرسین در این بزرگداشت مسئولیت و نماینده نداشتهاند. اگرچه بعضی از اعضای مدرسین به عنوان فضلای خراسان در این بزرگداشت شرکت کردند»! این ادعای دروغ فاحش در مقطعی مطرح میشود که یکی از اعضای مجمع مدرسین، بهنام حاج آقا ایازی دبیر علمی نکوداشت آیت الله میلانی بوده است. راستی چه سر مگویی این «فقیه عالیقدر» ! را – که اصلاً قلب مریضی ندارد!- به چنین دروغ آشکاری واداشته است؟ البته این روزها دورغپردازی، نیرنگبازی، پشتهم اندازی و وعدههای دروغ دادن، برای جاهطلبان و قدرتپرستان از نان شب لازمتر و ضروریتر شده است، تا آنجا که آمادهاند دین، ایمان، وجدان، ناموس، وطن، قانون و ملت را به تاراج بدهند اما جاه و مقام را از دست ندهند! این عضو والامقام! مجمع مدرسین چون سطح فکر او از پست و مقام و انتخابات فراتر نرفته است فکر میکند اگر امروز کسی از امام و خط امام دفاع کند و در برابر نسبتهای ناروا و اهانت و اتهامات بیجا علیه آن مرد خدا به اعتراض برخیزد حتماً برای انتخابات است: زهی تأسف.
اگر مجمع یاد شده در این جریانی که در مراسم بزرگداشت رویداد نقشی نداشت چرا مسئولیت یکی از اعضای خود را حاشا کرده و تلاش کرده است پای خود را از آن ماجرا بیرون بکشد. چه سرمگویی اقتضاء میکند که رسماً به ملت ایران دروغ بگوید آیا این دورویی و نفاق نیست؟ آیا این دروغپردازیها نشان از این نکته باریکتر زمو ندارد که ارتباط این باند با شیخ کذاب و نفاقپیشه عمیق و حساب شده است و در واقع «جنس خود را همچو کاه و کهرباست»؟!
عناصر مرموز نفوذی که دیر زمانیست دنبال تخریب امام و به بنبست کشاندن خط و مرام ایشان هستند به درستی دریافتهاند که امروز چهره امام تا آن پایه درخشان است که با یک سلسله دروغپردازیها و شایعهسازیها نمیتوان این چهره را خدشهدار کرد از اینرو، دنبال آنند که در تاریخ، ایشان را زیر سوال ببرند و نسلهای آینده را از راه ایشان باز دارند.
آیا روش و منشی که در مراسم بزرگداشت آیت الله میلانی علیه امام بهکار گرفته شده این اندیشه را استواری نمیبخشد که توطئهای از پیش برنامهریزی شده برای خدشه دار کردن چهره امام در تاریخ بوده است؟! در جریان مرموزی که در مراسم بزرگداشت مزبور، رویداد شاید برای این بوده است که به نسلهای آینده بنمایانند:
« این تنها شیخ معلومالحال و بیآبرویی بهنام شیخ علی تهرانی نبوده که خمینی را مورد حمله و هجمه قرار داده است، این تنها گروهک منافقان نبودند که از نادرستیهای او مطالب بیشماری را بازگو کردند، بلکه یک شخصیت بزرگ روحانی به نام « آیت الله حاج میرزا علی خراسانی» که حتماً از اوتاد بوده است! درباره خمینی این اظهار نظرها را کرده است»!! نیز نسلهای آینده را چنین فریب دهند!
« آنچه را حضرت آیت الله حاج میرزا علی خراسانی!! درباره خمینی برملا کرده است مورد تأیید مراجع عظام آن زمان نیز بوده است، از اینرو، برخی از مراجع طی مراسمی، مجموعهای را که بخشی از آن خاطرات آیتالله خراسانی! بوده است، رونمایی کرده و در واقع آوردههای آیت الله خراسانی را امضاء کردهاند! چرا که آن بزرگان تا از محتوی یک مجموعه یا کتاب اطلاع و آگاهی کامل نمیداشتند، حتماً رونمایی نمیکردند.»!
نقشه دیگری را که برای گمراه کردن نسلهای آینده دنبال میکردهاند اینکه: « آنچه را که آیت الله حاج میرزا علی خراسانی روایت کردهاند اگر نادرست بود حتماً از سوی کسانی که در آن زمان از حوادث و رویدادهای مختلف آگاهی داشتند، بیتردید تکذیب میشد و اینکه هیچ شخص و شخصیتی از هوادران امام در آن زمان آن را مورد تکذیب قرار ندادند گواه زنده بر درستی آن است.»!
این دیدگاه و نظریه را بیانیه برگزار کنندگان نکوداشت تقویت میکند، آنجا که آوردهاند: « این کتاب [مجموعه مصاحبهها] چاپ نشده ولی از همان متن اولیه چند نسخه به صورت دستی آماده و در جلسه همایش در کنار دیگر آثار از آن رونمایی میشود... و ناخواسته به فضای مجازی هم راه مییابد!!
باید پرسید چرا مجموعهای را که چاپ نشده بود به جلسه همایش در کنار دیگر آثار قرار میگیرد و از آن رونمایی میشود؟ چرا از قرار گرفتن آن در فضای مجازی اظهار تأسف و نگرانی میشود آیا توطئهگران این نقشه را در سر نداشتهاند که این مجموعه را در نسخهای محدود تکثیر کنند و در کتابخانهها و مراکز علمی بایگانی سازند تا در دورههای آینده بهعنوان یک سند معتبری که یک آیتالله آن را بیان کرده و از سوی مراجع رونمایی شده و هیچ مقام علمی و پژوهشی نیز آن را تکذیب نکرده است! مورد استناد قرار گیرد؟ بر این باور نیستم که برگزارکنندگان این بزرگداشت همگی خدای نخواسته منحرف و از راه امام و انقلاب بیگانهاند، لیکن از نفوذ عوامل مرموز ضد انقلاب و ضد امام در این گونه گروهها و جمعیتها نتوان ایمن بود. اگر نفوذ نبود از بزرگداشت آیت الله میلانی در راه توطئه امامزدایی سوءاستفاده نمیشد و آیت الله خلقالساعه نمیساختند. و دل مردم ایران را خون نمیکردند.
سخنی چند با موسسه تنظیم و نشر آثار امام
در پایان بایسته است چند نکتهای را با موسسه تنظیم و نشر آثار امام در میان بگذارم.
جناب حمید انصاری آوردهاند: « ... چرا به محض اطلاع از درج چنین مطلب کذبی، انتشار آن را به موسسه اطلاع ندادید... و ...
باید بگویم برادر! مدینه گفتی و کردی کبابم! وقتی آن موسسه که رسالت دفاع از مقام امام و رویارویی با تحریفگریها را بردوش دارد. خود به چاپ و نشر کتاب مرحوم صادق طباطبایی دست میزند که در آن امام را بهعنوان یک انسان ضعیفالنفس و بیاراده زیر سئوال میبرد و رویدادهای تاریخی را تحریف میکند دیگر چه امیدی میتوان از آن موسسه برای دفاع از امام استمداد کرد؟ ( کتاب یاد شده در شماره 28، 29 و 30 فصلنامه 15 خرداد مورد نقد قرار گرفته است )
وقتی سخن نابجا و تحریفآمیز یک عنصر مشکوک و مجهولالهویه بهنام صادق زیبا کلام مبنی بر اینکه امام اصولاً دنبال تشکیل حکومت اسلامی نبود و حکومت اسلامی پس از پیروزی انقلاب اسلامی یک حاملگی ناخواسته بود، روی سایت جماران قرار میگیرد و بهرغم تذکر پیاپی یک سال آزگار روی آن سایت میماند، چگونه میتوان از آن موسسه انتظار رویارویی با تحریفگریها داشت و قس علیهذا. بگذریم.
شیخ علی تهرانی امروز رسواتر و بیآبروتر از آن است که یاوهگوییها و دروغپردازیهای او، اعتبار داشته باشد و مورد پذیرش و باور قرار بگیرد. او زبان شیطان را در دهان گرفته و مصداق آیه شریفه فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْکلْبِ إِن تحْمِلْ عَلَیْهِ یَلْهَث أَوْ تَترُکهُ یَلْهَث قرار دارد که به راستی از انسانیت انسان بازمانده و بهکلی مسخ شده و در گنداب تباهی و خودپرستی فروغلطیده است و تنها عرض خود میبرد و زحمت ما میدارد و دریغ از وقت و مجالی که به رد و نقد یاوهسرایی او صرف شود، اما نکته در خور تأمل عناصر مرموز و ظاهر الصلاحی هستند که تلاش دارند این جرثومه پوسیده و گندیده را سرپا نگهدارند و از او در راه اغراض خاص بهرهبرداری کنند و از زبان او توطئه علیه امام را استمرار بخشند و خط امام را زیر سئوال ببرند. درباره این عناصر و اشخاص و باند آنها نباید بیتأمل و بیتفاوت گذشت و از نقشهها و نیرنگهایشان غفلت کرد.
جناب انصاری! ملاحظه کردید که برگزار کنندگان نکوداشت و دبیر علمی آن در اطلاعیههای خود و نیز در نامه به جنابعالی کوچکترین صداقتی نشان ندادند و با پشت هماندازی و بازی با کلمات و با ادعای اینکه از عشق امام همگی از تاب و توان افتادهایم! و ... تلاش کردند به اصطلاح معروف سر همه را شیره بمالند. در هیچیک از این اطلاعیهها و نامهپراکنیها کوچکترین اشارهای به این نکته نکردند که روی چه امیال و اغراضی عنوان جعلی « آیت الله میرزا علی خراسانی» را ساختند و از این کار چه نقشهای را دنبال میکردند. اکنون ممکن است نام مستعار « میرزا علی خراسانی » را از بیم واکنش منفی مردم ایران که از شیخ علی تهرانی بهشدت متنفرند توجیه کنند، طبیعی است کسانی که راهشان از مردم جداست چارهای ندارند جزء آنکه در برابر مردم آش پرهیز میل کنند، لیکن عنوان آیت الله به او بستن آیا برای این نبوده است که به اتهام و تحریف او اعتبار بخشند، آیا این رفتار شیطنتآمیز نباید جنابعالی و همکارانتان را بر آن دارد که در صداقت و وفاداری این عناصر نسبت به امام تردید و یا دست کم تأمل کنید و آنان را دوست نپندارید و برای آنان در سایت جماران امکانات فراهم نسازید؟ مقام معظم رهبری بارها و بارها خطر نفوذیها را یادآوری کرده و هشدار دادهاند زینهار که بر شاخه نشسته بن ببرید. یکی بچه گرگ میپرورید چو پرورده شد خواجه را بردرید.
بهیاد داشته باشیم که دشمن سرسخت اسلام ناب محمدی (ص) و انقلاب اسلامی و عوامل آن به این نکته باریکتر زمو به درستی پیبردهاند که پیشوایان روحانی، علمای دینی و روحانیت مجاهد و متعهد را تنها به دست کسانی میتوانند آسیب برسانند و به چالش بکشند که در سلک روحانیت باشند و به تعبیر حضرت امام برآنند که سنگ را با سنگ بشکنند از اینرو از روز پیروزی انقلاب اسلامی و بلکه از آغاز نهضت امام این به ظاهر روحانیان بودند که در برابر امام و روحانیان انقلابی و مجاهد و متعهد قرار داشتند.
جریان سید کاظم شریعتمداری، سید حسن حجت، شیخ باقر کمرهای، شیخ موحدی (که برای شاه جل جلاله میگفت) تا شیخ علی تهرانی، شیخ حسینعلی منتظری و ... و... از مصیبتها و ضایعههایی بود که به امام عزیز ما خون جگرها داد و گاهی اشک امام را در آورد. امروز نیز این به ظاهر روحانی هستند که زیر عنوان « ارادت ورزی به امام و خدمت به نشر و ترویج افکار آن بزرگمرد » نان امام را میخورند و آش دشمنان امام و رهبری را هم میزنند و به رهبر عزیز انقلاب اسلامی خون جگر میدهند.
این به ظاهر روحانی هستند که با کمال تأسف سیاست شوم و نکبتبار آمریکا را در ایران دنبال میکنند، ضربه جبران ناپذیری به استقلال و اقتصاد ایران زدند و ملت شرافتمند و سربلند ایران را به روز سیاه نشاندند. اینجانب بر این نظر است- و در این نظر پابرجا، استوار و تردید ناپذیرم- که موسسه تنظیم و نشر آثار امام تا این خناسان و نفاقپیشگان را از آن موسسه دور نکند و از باندهایی که زیر عنوان اصولگرا و اصلاحطلب نان میخورند دوری نگزیند نمیتواند رسالت مقدس خود را در تبیین خط امام و دفاع از آرمانها آن مرد خدا بهدرستی به پایان برد.
چنانچه در بالا اشاره شد استکبار جهانی و عوامل درونمرزی و برونمرزی آن از آنجا که دریافتهاند که چهره امام برای مردم ایران و جهان تا آن پایه روشن و شفاف و درخشان است که با هیچ ترفند و توطئهای نتوان آن را کدر و مخدوش کرد، دنبال آنند که نام و راه آن مرد الهی را در تاریخ و در نزد نسلهای آینده، خدشهدار بنمایانند و نسلهای آینده را از راه او باز دارند، از اینرو، بهطور مستمر تلاش دارند در لابلای نشریات و فضای مجازی و رسانهای حتی در حد جملهای کوتاه علیه امام بگویند و یا بنویسند و بگذارند و بگذرند و من و جنابعالی یا آن را نمیبینیم و یا آن را بیارزش پنداشته از کنار آن بیتفاوت میگذریم غافل از اینکه پنجاه سال دیگر این جمله کوتاه بهعنوان یک مدرک معتبر علیه امام مورد استناد قرار میگیرد. بهعنوان نمونه در مجله عصر اندیشه شماره 13 با یک مهره ورشکسته، بیآبرو و دست و رونشستهای بهنام عباس میلانی که کار و هنر او بزک کردن چهرههای خیانت کار عصر ستمشاهی مانند هویدا است مصاحبه صورت گرفته است. نامبرده در این مصاحبه با کمال کستاخی آورده است : « ... آیت الله خمینی سال 1972 با آیت الله خمینی در پاریس زمین تا آسمان فرق میکند آیت الله خمینیای که قول و قرارهایی با آمریکا میگذارد با آیت الله خمینیای که در سال 1963 و 1977 بیانیههای شگفتانگیز و تند را علیه آمریکاییها میدهند فرق میکنند» !
این سخن دروغ و خیانتبار شاید از نظر من و شما ناچیز و بیارزش بیاید، چون امام را همگان میشناسند و اینگونه نسبتهای ناروا سستتر از آن است که بتواند تأثیر گذار باشد، اما غافلیم از اینکه پنجاه سال دیگر یک محقق باور نمیکند که وزارت ارشاد ما جز برگزاری کنسرت و جایزه دادن به زنان آنچنانی درکی و دردی نداشته است و دیگران نیز در باند بازی و در جنگ اصولگرا و اصلاحطلب بهگونهای غرق شده بودند که اینگون جریانها را اصولاً بر نمیتافتند از این رو ممکن است باور کنند که این ادعای عباس میلانیها، آیت الله میرزا علی خراسانیها، صادق زیباکلامها و ... مورد تائید مسئولان نظام جمهوری اسلامی ایران بوده است و آن را یک سند غیر قابل خدشه پندارند.
این نکته در خور توجه است در ایران یک ورشکسته بیآبرو و بیحیثیت ادعا میکند که امام با ساواک قول و قرار گذاشته است! یک ورشکسته بیسروپا و شرف فروخته دیگر در آمریکا ادعا میکند امام با آمریکا قول و قرار گذاشته است! آیا این گونه ترفندها و توطئهها از اتاق فکر واحدی نشأت نمیگیرد و رهبری نمیشود؟
اکنون که موسسه تنظیم و نشر آثار امام بحمدالله از حمایت دولت محترم! برخوردار است و بودجه میلیاردی در اختیار دارد بایسته است نیروی عظیمی را بسیج کند که رسانهها، مطبوعات و ... را روزانه مورد بررسی قرار دهند و سمپاشیها و جوسازیهایی که علیه مقدسات اسلام و انقلاب اسلامی صورت میگیرد به نقد بکشند و با دلایل منطقی توطئهها و توطئهگران را رسوا کنند.
بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی، دیرزمانیست که این اندیشه و برنامه را در سر دارد که نیروهای توانمندی را برای رویارویی با تحریفگریها بسیج کند و راه تخریب تاریخ و خدشهدار کردن چهره تاریخ را بر روی حرامیان اندیشه و فرهنگ و وارونهنویسان بیعلم و فضیلت ببندد، اما چه توان کرد که دست ما کوتاه و خرما بر نخیل. بودجه محدودی که در اختیار این بنیاد قرار دارد، ناچیزتر از آن است که بتوان با آن فضایی برای اینگونه رویارویی با تحریفگریها باز کرد. هزینه سنگین برای بهراه انداختن کنسرت و جشنوارهها در سراسر کشور و فعالیتهای تبلیغاتی، مجالی برای امداد رسانی به مراکز فرهنگی مستقل و غیر وابسته باقی نمیگذارد. از این رو میبینیم از مبلغ ناچیزی که مجلس شورای اسلامی در سال 95 برای این بنیاد منظور کرده است، (مبلغ سیصد و چهل و شش میلیون تومان) حتی یک ریال آن به این بنیاد پرداخت نگردیده است وظالمانهتر اینکه نقشهها و نیرنگها از سوی عناصر مرموزی دنبال میشود تا اینجانب را از نگارش تاریخ بازدارد، قلم مرا بشکند و زبانم را ببندد تا واقعیتهای روز برای مردم بازگو نشود و تاریخ مطابق با واقع به رشته نگارش درنیاید. پروندهسازیها و احضار به دادگاه و کارشکنی برای باز داشتن اینجانب از سخنرانیها، همه و همه برای این است که حقایق، امروز در صحنه اجتماع و فردا در صفحه تاریخ به درستی ترسیم نگردد و بهنمایش درنیاید. غافل از اینکه این حقیر از پیروان راستین آن دلاور مرد تاریخ است که فرمود:
... من اکنون قلب خود را برای سرنیزههای مأمورین شما حاضر کردم ولی برای قبول زورگوییها و خضوع در مقابل جباریهای شما حاضر نخواهم کرد... و تا قلم در دست دارم کارهای مخالف مصالح مملکت را برملا میکنم (صحیفه امام- ج1-ص179)
از دستگاه قضایی انتظار است که از کنار آنچه که در مراسم نکوداشت حضرت آیت الله میلانی گذشت، بیتفاوت نگذرند و توطئهگران را شناسایی و به مرم معرفی کنند.
از بیت محترم آیت الله میلانی که جریان سوءاستفاده از مراسم بزرگداشت آن بزرگوار را محکوم کردند به سهم خود تشکر میکنم.
والسلام علی من تبع الهدی
سید حمید روحانی