سرویس سیاست مشرق - اصطلاح الیگارشی ماخوذ از ریشه یونانی
الیگوس oligos به معنای معدود و اندک می باشد. الیگارشی در معنای اصطلاحی خود به معنای سیطره و سیادت سیاسی و اقتصادی گروه بسیار کوچک و معدودی از ثروتمندان و استثمارگران یک طبقه یا صنف یا یک رتبه اجتماعی بر آن گروه یا طبقه یا صنف می باشد. به عنوان مثال در خصوص طبقه کلان سرمایه دار یا همان آریستوکرات های مدرن می توان معدود حلقه های کم شمار و بسیار متنفذ و اغلب صاحب سرمایه های عظیم و متراکم و نجومی را که بر کل یک جامعه حکومت می کنند را نمونه ای از الیگارشی های جهان امروز دانست.
افلاطون الیگارشی یا سیطره گروه متنفذان صاحب ثروت را نوع فاسدی از حکومت آریستوکراتیک می دانست و آن را محکوم می کرد. اما وجود حلقه های الیگارشیک و نوع سیطره الیگارشیک تنها مختص غرب باستان نبوده است. در تمدن مدرن و تحت سیطره سرمایه سالاری صور پیچیده و مختلف الیگارشی ها را شاهد هستیم.
ترکیب اصلی حلقه ها و گروهای کم شمار الیگارشی های حاکم بر احزاب، دولت ها ، اتحادیه ها، سازمان های بروکراتیک در عالم مدرن متشکل از صاحبان سرمایه های بزرگ و کلان است که در قرن بیستم با سیطره سرمایه مالی اغاب آنها از صاحبان سرمایه های مالی هستند.
بدین ترتیب و در یک بیان کوتاه می توان الیگارشی را معادل سیطره حلقه ها و گروه های کم شمار فوقانی حاکم بر طبقات یا احزاب یا سازمان بروکراتیک یا حکومت ها و نظایر این ها دانست. این گروه های و حلقه های کم شمار فوقانی اساسا صاحب ثروت در عالم مدرن صاحب سرمایه های کلان و عظیم هستند. الیگارشی های مدرن عمدتا ریشه در قدرت ناشی از سرمایه های عظیم انباشته دارند و دایره اصلی نفوذشان اقتصادی است که نفوذ و سیطره سیاسی شان از نتایج آن قدرت کلان اقتصادی می باشد.
الیگارشی های تمدن مدرن اغلب الیگارشی های مالی هستند، اگر چه صور دیگر الیگارشی نیز دیده شده است. بخش عمده کاست حاکمان پنهان جهانی به لحظ ترکیب و تعداد از الیگارشی های مالی ملی و فراملی ای که صاحب کلان سرمایه های نجومی سرسام آور استثماری ، استعماری هستند تشکیل شده است.