سرویس تاریخ مشرق - قطعا ایران بارها دچار قحطی شده است، این مسئله بسیار طبیعی است چراكه شما نمیتوانید توقع داشته باشید ما آبوهوای اروپا را داشته باشیم و هرسال پرباران باشد؛ اما مسئله این است كه در جنگ جهانی اول و حتی دوم، حضور بیگانگان در كشور به قحطی دامن زده است.
خسارتهاي متجاوزان
با اینكه ایران خیلی سعی كرد در جنگ جهانی شركت نكند اما بهناچار درگیر شد و خسارتهای زیادی هم دید. شش، هفت روز از تاجگذاری احمدشاه در تابستان 1293 گذشته بود و ایران بلافاصله اعلام بیطرفی كرد؛ اما حضور نیروهای انگلیس و روس معادلات را به هم زد. بهخصوص نیروهای انگلیس وقتی در ایران حاضر شدند، خسارتهای زیادی به ما زدند چراكه یك عقایدی داشتند که خودشان را قوم برتر میدانستند و ما را پست میدیدند. آنها ایرانیان را داخل آدم نمیدانستند و این تنها به جنگ جهانی اول برنمیگردد بلكه در جنگ جهانی دوم هم این اتفاق افتاد تا زمان ملی شدن صنعت نفت كه این روحیه تا حدودی تعدیل شد.
انگليسيها و خريد غلهی ايران
بههرحال حضور انگلیسیها در ایران ضررهای زیادی به ما زده است، بهخصوص خرید غله از سوی آنها كه در این زمینه میشود به خاطرات یكی از ژنرالهای انگلیسی به نام آل.سی.دنسترویل اشاره كرد كه فرماندهی نیروهای انگلیسی در شمال و غرب ایران در سال 1918 (1297) بوده است. او در خصوص خرید غلههای ایران از سوی انگلیس مینویسد كه در اثر خریدهای ما قیمت غله بالاتر رفت و هر افزایش جزئی به معنای مرگ بسیاری از افراد بود. این در حالی بود كه هند و بینالنهرین به طور كلی دست انگلیسیها بود و آنها میتوانستند از آنجا خواربار و غله را تأمین كنند؛ اما بهعمد غله را از ایران تأمین میكنند و همین باعث قحطی میشود.
ميتوانستند جلوگيري كنند، ولي...
در سندی از سوی مقامات آمریكایی هست كه ژنرال دیكسون، رئیس ادارهی منابع محلی بینالنهرین با تفاخر برای ساوثرد كنسول ویژهی آمریكا در ایران از میزان ظرفیت آزاد شدهی كشتیرانی سخن میگوید كه با خرید غله در ایران فراهم آمده است. دیكسون به ساوثرد میگوید، اگر این مقدار غله از طریق ایران تهیه نمیشد، باید آن را از هند وارد میكردند و درنتیجه بخش مهمی از ظرفیت كشتیرانی انگلستان برای این كار اشغال میشد. این سند نشان میدهد كه انگلیسیها میتوانستند برای نجات مردم قحطیزدهی ایران با كشتی از هند گندم وارد ایران كنند اما نهتنها این كار را نكردند، بلكه ژنرال دیكسون به این میبالد كه در آن شرایط قحطی و كمبود، گندم داخل ایران را هم خریدند تا ظرفیت كشتیرانی خود را در اقیانوس اطلس افزایش دهند. یعنی میلیونها ایرانی قربانی شدند تا انگلستان جای خالی در كشتیهای خود در اقیانوس اطلس داشته باشد.
بيگانگان و چند عامل ديگر
مسئلهی دیگری كه نباید آن را از نظر دور داشت، این است كه مرگ مردم تنها به خاطر قحطی نیست، بلكه وبا، طاعون، تیفوس و آنفلوانزا هم نقش بهسزایی در مرگ مردم دارد و این انگلیسیها هستند كه اجازهی ورود دارو را به كشور نمیدهند. همین مسئله هم باعث تشدید قتل عام مردم میشود.
اعتراف خود انگليسيها
اما مسئلهای كه برای من قابل هضم نیست تعداد كشته شدهها در این قضیه است؛ از جهت تلفات انسانی كه خیلی بحث شده، تقریبا میتوان یك كف تلفات را بر اساس منابع و یك سقف را میتوان به دست آورد، رشد جمعیت هم باید بهخوبی محاسبه شود. بر اساس آمارها كف تلفات ما در جنگ جهانی اول بهواسطهی همین قحطی، اگر جمعیت كشور را 5/12 میلیون حساب كنیم ـ كه اغلب منابع روی این جمعیت تأكید دارند ـ نهایتا سه میلیون نفر بر اثر قحطی و بیماری مردهاند. به تعبیر دیگر جمعیت ما در سال 1917(1296) حدود 17 میلیون نفر بوده است اگر ما آمار بعد از جنگ را بررسی كنیم همانطور كه آمریكاییها در اسناد خودشان با صراحت اعلام كردهاند یكسوم جمعیت ایران بعد از قحطی تلف شدهاند، پس با این تفاسیر با جمعیت 13میلیون نفر، حدود 5/4 میلیون نفر از جمعیت ایران در قحطی كشته شدهاند، تعداد كشتهها بهقدری بوده كه خود انگلیسیها در مكاتباتشان از كشته شدن وحشتناك مردم سخن گفتهاند.
اين رقم وحشتناك
اگر برویم روی آمار 5/17میلیون نفر، یكسومش میشود شش میلیون و اندی. آقای مجد در كتابشان به این نتیجه رسیدهاند که بر اساس اسناد آمریكاییها ایران حدود 23 میلیون جمعیت داشته كه یكسوم این جمعیت كشته شده كه در این صورت آمار كشته شدهها بیشتر خواهد شد. من این قضیه را اصلا نمیتوانم بپذیرم، چراكه واقعا آمریكاییها بهطور جزئی به مسائل نگاه نمیكردند و خیلی آمارشان دقیق نیست. به نظرم نهایت افرادی كه تلف شدهاند همان سه میلیون نفر است. به هر صورت اگر كف را در نظر بگیریم این رقم میتواند رقم وحشتناكی باشد كه خود انگلیسیها هم در سندهایشان به این قضیه اشاره كردهاند.
* ماهنامه همشهري پايداري - شماره 168 - دي95
خسارتهاي متجاوزان
با اینكه ایران خیلی سعی كرد در جنگ جهانی شركت نكند اما بهناچار درگیر شد و خسارتهای زیادی هم دید. شش، هفت روز از تاجگذاری احمدشاه در تابستان 1293 گذشته بود و ایران بلافاصله اعلام بیطرفی كرد؛ اما حضور نیروهای انگلیس و روس معادلات را به هم زد. بهخصوص نیروهای انگلیس وقتی در ایران حاضر شدند، خسارتهای زیادی به ما زدند چراكه یك عقایدی داشتند که خودشان را قوم برتر میدانستند و ما را پست میدیدند. آنها ایرانیان را داخل آدم نمیدانستند و این تنها به جنگ جهانی اول برنمیگردد بلكه در جنگ جهانی دوم هم این اتفاق افتاد تا زمان ملی شدن صنعت نفت كه این روحیه تا حدودی تعدیل شد.
انگليسيها و خريد غلهی ايران
بههرحال حضور انگلیسیها در ایران ضررهای زیادی به ما زده است، بهخصوص خرید غله از سوی آنها كه در این زمینه میشود به خاطرات یكی از ژنرالهای انگلیسی به نام آل.سی.دنسترویل اشاره كرد كه فرماندهی نیروهای انگلیسی در شمال و غرب ایران در سال 1918 (1297) بوده است. او در خصوص خرید غلههای ایران از سوی انگلیس مینویسد كه در اثر خریدهای ما قیمت غله بالاتر رفت و هر افزایش جزئی به معنای مرگ بسیاری از افراد بود. این در حالی بود كه هند و بینالنهرین به طور كلی دست انگلیسیها بود و آنها میتوانستند از آنجا خواربار و غله را تأمین كنند؛ اما بهعمد غله را از ایران تأمین میكنند و همین باعث قحطی میشود.
ميتوانستند جلوگيري كنند، ولي...
در سندی از سوی مقامات آمریكایی هست كه ژنرال دیكسون، رئیس ادارهی منابع محلی بینالنهرین با تفاخر برای ساوثرد كنسول ویژهی آمریكا در ایران از میزان ظرفیت آزاد شدهی كشتیرانی سخن میگوید كه با خرید غله در ایران فراهم آمده است. دیكسون به ساوثرد میگوید، اگر این مقدار غله از طریق ایران تهیه نمیشد، باید آن را از هند وارد میكردند و درنتیجه بخش مهمی از ظرفیت كشتیرانی انگلستان برای این كار اشغال میشد. این سند نشان میدهد كه انگلیسیها میتوانستند برای نجات مردم قحطیزدهی ایران با كشتی از هند گندم وارد ایران كنند اما نهتنها این كار را نكردند، بلكه ژنرال دیكسون به این میبالد كه در آن شرایط قحطی و كمبود، گندم داخل ایران را هم خریدند تا ظرفیت كشتیرانی خود را در اقیانوس اطلس افزایش دهند. یعنی میلیونها ایرانی قربانی شدند تا انگلستان جای خالی در كشتیهای خود در اقیانوس اطلس داشته باشد.
بيگانگان و چند عامل ديگر
مسئلهی دیگری كه نباید آن را از نظر دور داشت، این است كه مرگ مردم تنها به خاطر قحطی نیست، بلكه وبا، طاعون، تیفوس و آنفلوانزا هم نقش بهسزایی در مرگ مردم دارد و این انگلیسیها هستند كه اجازهی ورود دارو را به كشور نمیدهند. همین مسئله هم باعث تشدید قتل عام مردم میشود.
اعتراف خود انگليسيها
اما مسئلهای كه برای من قابل هضم نیست تعداد كشته شدهها در این قضیه است؛ از جهت تلفات انسانی كه خیلی بحث شده، تقریبا میتوان یك كف تلفات را بر اساس منابع و یك سقف را میتوان به دست آورد، رشد جمعیت هم باید بهخوبی محاسبه شود. بر اساس آمارها كف تلفات ما در جنگ جهانی اول بهواسطهی همین قحطی، اگر جمعیت كشور را 5/12 میلیون حساب كنیم ـ كه اغلب منابع روی این جمعیت تأكید دارند ـ نهایتا سه میلیون نفر بر اثر قحطی و بیماری مردهاند. به تعبیر دیگر جمعیت ما در سال 1917(1296) حدود 17 میلیون نفر بوده است اگر ما آمار بعد از جنگ را بررسی كنیم همانطور كه آمریكاییها در اسناد خودشان با صراحت اعلام كردهاند یكسوم جمعیت ایران بعد از قحطی تلف شدهاند، پس با این تفاسیر با جمعیت 13میلیون نفر، حدود 5/4 میلیون نفر از جمعیت ایران در قحطی كشته شدهاند، تعداد كشتهها بهقدری بوده كه خود انگلیسیها در مكاتباتشان از كشته شدن وحشتناك مردم سخن گفتهاند.
اين رقم وحشتناك
اگر برویم روی آمار 5/17میلیون نفر، یكسومش میشود شش میلیون و اندی. آقای مجد در كتابشان به این نتیجه رسیدهاند که بر اساس اسناد آمریكاییها ایران حدود 23 میلیون جمعیت داشته كه یكسوم این جمعیت كشته شده كه در این صورت آمار كشته شدهها بیشتر خواهد شد. من این قضیه را اصلا نمیتوانم بپذیرم، چراكه واقعا آمریكاییها بهطور جزئی به مسائل نگاه نمیكردند و خیلی آمارشان دقیق نیست. به نظرم نهایت افرادی كه تلف شدهاند همان سه میلیون نفر است. به هر صورت اگر كف را در نظر بگیریم این رقم میتواند رقم وحشتناكی باشد كه خود انگلیسیها هم در سندهایشان به این قضیه اشاره كردهاند.
* ماهنامه همشهري پايداري - شماره 168 - دي95