سال‌های متمادی در این کشور اساس حکومت بر پرورش دادن اشراف و نخبگان مالی و پولی یا نخبگان فامیلی بوده است.

به گزارش مشرق،‌ حجت‌الاسلام والمسلمین علی شیرازی نماینده ولی فقیه در نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در یادداشتی با عنوان بازخوانی « چهره واقعی شاه و دربار» نوشت:

در شهریور ماه 1320، متفقین ایران را اشغال کردند و رضاخان را به جزیره موریس فرستادند. با برکناری وی از حکومت، فرزند فاسدش محمدرضا پهلوی، بر مسند پادشاهی تکیه زد و دوران اختناق و عقب ماندگی ایران وارد فاز جدیدی شد. محمدرضا از سال 1320 تا سال 1357 با حمایت بیگانگان و استکبار جهانی بر ملت ایران حکومت کرد و در طول این دوران مرتکب جنایات و خیانت های فراوانی شد.

ما در این نوشتار بر آنیم تا نمایی از چهره واقعی پهلوی دوم را تبیین کنیم تا نسل جوان امروز با چهره کریه خاندان سلطنت و رژیم غاصب شاهنشاهی بیش از پیش آشنا گردد.

حضرت امام خامنه ای در 23 اردیبهشت 1379 فرمودند: «یک نفر به کمک انگلیسی ها آمده بود، در تهران کودتا کرده بود و خودش را پادشاه نامیده بود... خواستند او را ببرند، چون پیر شده بود و به دردشان نمی خورد،پسرش را جانشین خودش کرد! آخر این پسر کیست و چیست؟ پس مردم چه کاره اند و رأی آن ها چیست؟! اینها اصلاً مطرح نبود».

در یک دوره انگلیس و سپس روس حکمران ایران بودند و بعد هم «شاه» نوکر آمریکا شد و ایالات متحده وی را مدیریت می کرد. اردشیر زاهدی می گوید: «شاه شخصاً به بنده گفت: خود ما هم از اولین روزهای سلطنت در جهت منافع حیاتی انگلستان و متحدان آن حرکت کرده ایم».

شاه نیز در کتاب انقلاب سفید، فصل اصلاح قانون انتخابات، به این واقعیت اعتراف می کند و می نویسد: «بعد از رفتن پدرم، مدتی مدید کارها در ظاهر به دست یک عده ایرانی ولی در عمل قسمتی به دست سفارت انگلستان و قسمت دیگر به دست سفارت روس انجام میگرفت و به طوری که در کتاب مأموریت برای وطنم شرح داده‌ام، صبح مستشار سفارت انگلستان با یک لیست انتخاباتی به سراغ مراجع مربوطه میآمد... متأسفانه من در تمام دوران سلطنت خودم با چنین مجلس هایی سر و کار داشتم».

با کمرنگ شدن نقش انگلیس در ایران، آمریکا یکه تاز میدان شد و اراده آمریکا محور همه تصمیمات شاه شد. محمدرضا پهلوی درباره انتخاب آموزگار به نخست وزیری می گوید: «آموزگار را به خاطر درستی و دوستی اش با دولت آمریکا انتخاب کرده ام».

عل امینی نیز در این رابطه می گوید: «همیشه خارجی ها، افرادی را به او (شاه) تحمیل می کردند. چون شاه چیزی نبود. رزم آرا، رئیس ستاد ارتش و بعداً نخست وزیر را هم آمریکایی ها به او تحمیل کردند».

فریبا دیبا در خاطرات خود می نویسد: «اشرف در انتخابات وزرا، نمایندگان مجلس و سفرای ایران در خارج از کشور و حتی معاونان وزرا و مدیران کل دخالت میکرد و با گرفتن پولهای کلان، پستهای نان و آبدار را میفروخت».

ارتشبد فردوست نیز می نویسد: «اشرف رسماً پول می گرفت و شغل می داد؛ از وکالت تا وزارت و سفارت؛ هیچ ابایی هم نداشت!»

فریدون هویدا نیز در این باره در خاطرات خود می آورد: «آنچه به مراتب بیش از وضع نابسامان اقتصادی کشور، مسبب قیام دسته جمعی علیه رژیم شد، جلوگیری شاه از مشارکت مردم برای تصمیم گیری در امور مملکت بود و این وضع جز برانگیختن حالت از خودبیگانگی در مردم و ناامید شدن آنان نتیجه دیگری به بار نمی آورد».

امام خامنه ای در 11 دی 1369 فرمودند: «در این کشور، قبل از دوران حکومت اسلامی و جمهوری اسلامی، همواره رابطه غیراسلامی و رعیت رابطه غالب و مغلوب بود». معظم له همچنین در 12 مهر 1368 فرمودند: «شما به حکومت هایی که در طول این چند صد سال در ایران بوده اند، از حکومت منحوس و وابسته و فاسد پهلوی تا حکومت ضعیفِ وابسته بیعرضه بیلیاقت قاجاری تا حکومت های قبل از قاجار که بعضی نام و نشان و عنوان فاتح هم دارند، نگاه کنید، ببینید در کدام یک از این حکومت ها، آحاد ملت ایران نسبت به اولیای حکومت، احساس علقه و رابطه میکردند. خواهید دید که در هیچ کدام چنین وضعی وجود نداشته است. مردم جدا بودند، آن ها هم جدا بودند».

مردم هیچ نقشی درحکومت نداشتند. آن ها نیز به دنبال دنیای خود و اقوام خود بودند. چنانچه مقام معظم رهبری در 9 تیر 1386 فرمودند: «سال های متمادی در این کشور، اساس حکومت بر پرورش دادن اشراف و نخبگان مالی و پولی یا نخبگان فامیلی بوده است؛ مملکت را مال خودشان و ملک خودشان می دانستند و برای مردم معمولی - یعنی اکثریت قاطع مردم - اصلاً حقی قائل نبودند؛ هم دوره قاجاریه اینجور بود، هم در دوره پهلوی اینجور بود؛ واقعاً هیچ حقی برای مردم قائل نبودند». لذا نه در حکومت و حاکمیت و نه در مالکیت وبیت المال برای ملت ایران حقی قائل بودند.

ارسنجانی وزیر کشاورزی شاه در گفتگو با جیمز بیل می گوید: «شاه خودش بزرگ ترین مالک در ایران بود. او به اصلاحات ارضی از جنبه منافع شخصی نگاه می کرد. طرح اصلاحات ارضی باعث تضعیف رقبای ا، یعنی بزرگ مالکان شد». فریدون هویدا می نویسد: «درباره اینکه محمدرضا چقدر ثروت داشت باید بگویم که در مورد میزان ثروت او همیشه ارقامی نجومی در مطبوعات انتشار یافته است. به طور مثال، روزنامه نیویورک تایمز در شماره مورخ 10 ژانویه 1979 خود با استناد به گفته منابع بانکی جهان ادعا کرد که فقط اوراق بهادار متعلق به شاه بیش از یک میلیارد دلار قیمت دارد».

پروفسور رواسانی استاد دانشگاه اولدنبورگ آلمان غربی در کتاب «ایران»، فهرستی از کارخانه های متعلق به خاندان پهلوی و خانواده های وابسته به آن را منتشر نموده است که بالغ بر 527 کارخانه و مؤسسه مالی در ایران را شامل می شود. بخشی از املاک محمدرضا پهلوی در ایران شامل 220 هکتار زمینی می شد که قبل از فرار شاه از ایران در سال 1357 به فروش رفت و بهای آن به صورت ارز از کشور خارج شد. اردشیر زاهدی در مورد میزان ثروتی که شاه توانست از ایران خارج کند می نویسد: «دادستان تهران در زمان شریف امامی فهرست دقیقی از افرادی که پول هایی را به شکل ارز خارج کرده بودند، استخراج کرد. در میان این فهرست شخص اعلیحضرت 31 میلیارد دلار ارز از کشور خارج کرده بود».

احمدعلی مسعود انصاری از نزدیکان شاه می نویسد: «شاه به همراه اثاثیه اش چهار جعبه جواهرات آورد. استوار شهبازی که همراه خانم دیبا، مادر فرح جواهرات را برای امانت سپردن به یکی از بانک های سوئیس برده بود به من گفت که جواهرات در چهار جعبه بزرگ هر یک به اندازه نیم قد انسان بود».

مجله آمریکایی نیشن می نویسد: «محمدرضا پهلوی میلیون ها دلار کمک مالی آمریکا به ایران را به جای اینکه صرف هزینه های عمرانی و آبادانی کند، بین چند تن از اعضای خانواده و اطرافیان نزدیک خود تقسیم کرد».

املاک شاه در خارج از ایران نیز فهرست بزرگ را به خود اختصاص می دهد. گرانترین باغ و ساختمان در ناپل ایتالیا متعلق به محمدرضا بود. قصر قدیمی ژنو معروف به کاخ گل سرخ، از آن پهلوی دوم بود. قصر مجللی هم در سنت موریس داشت که زمستان ها را در آنجا سپری می کرد. یک جزیره در اسپانیا نیز جزو املاک محمدرضا پهلوی بود. یک ملک بزرگ نیز در منطقه کوه های راکی آمریکا خریده بود.

اسکندر دلدم از افراد نزدیک به خاندان سلطنتی می نویسد: «طوفانیان، معاملات کلان با آمریکایی ها و انگلیسی ها و در این اواخر آلمانی ها و فرانسوی ها انجام می داد و پورسانت های دریافتی را عیناً به حساب شاه می ریخت».

این پول ها خرج عیاشی ها، خوشگذارانی ها و شهوترانی محمدرضا پهلوی و ایادی اش می شد و گهگاه به آمریکایی ها و دختران فاسد هدیه می گردید.

فرح دیبا نیز در بذل و بخشش از پول های بیت المال کمتر از محمدرضا نبود. فریده دیبا در خاطراتش به گوشه ای از ولخرجی های دخترش اشاره می کند و می نویسد: «در جشن تولد اشرف، دخترم فرح یک سینه ریز برلیان، دو گوشواره و یک انگشتر و ستبند که به اصطلاح سرویس کامل محسوب می شد به اشرف هدیه داد. ارزش این جواهرات بیشتر به واسطه قدمت تاریخی آن ها بود که فرح با صلاحدید محمدرضا از یک حراجی معروف اشیای گرانبهای تاریخی در لندن خریداری کرده بود».

اشرف خواهر شاه، چهره ای شاخص در فساد پهلوی بود. اردشیر زاهدی می نویسد: «والاحضرت اشرف، طبقه آخر آسمان خراش معروف آمپا پرایست را به مبلغ یک میلیارد دلار خریداری کرده و همه قسمت های آن را با سنگ مرمر سیاه تزیین کرده بود. این آپارتمان، بزرگ ترین آپارتمان سراسر آمریکا و مرتفع ترین آپارتمان جهان در طبقه صد و یکم واقع بود و یک فرودگاه مخصوص فرود هلیکوپتر داشت».

فریده دیبا درباره شمس پهلوی خواهر شاه می نویسد: «شمس به حد خارق العاده ای مادی و پول دوست بود. به همه چیز علاقه داشت و از همه چیز بی اندازه و بی نهایت می خواست. مثلاً در کاخ مهرشهر چند هزار دست لباس داشت و یک کلکسیون کفش داشت که تعداد آن ها به بیش از سه هزار جفت می رسید».

این خندان خودخواه و هوسران، در شهوترانی و ترویج فرهنگ غربی نیز بی بدیل بودند. همه پول ها خرج خوشگذرانی و بی بند و باری آن ها می شد.

امام خامنه ای در 15 آذر 1368 فرمودند: «امروز وضع فساد اخلاقی مردم کشورهای استعمارزده دنا در آفریقا و آمریکای لاتین، در نهایت درجه است... با ملت ما هم قبل از سلطنت خاندان منفور پهلوی این کار را شروع کرده بودند؛ ولی در جریان سلطنت آن رژیم منحوس این روند را شدت بخشیدند».

رژیم محمدرضا با بی بند و باری خود و ترویج فرهنگ غربی کاری کرده بود که جوانان کشور به سمت ابتذال می رفتند. امام خامنه ای در 17 دی 1393 فرمودند: «... انواع فساد، از فسادهای جنسی بگیرید که مبتلا تقریباً به درباری ها و دور و بری ها و مانند اینها بود که دیگر حال داستان هایش شرم آور است... فساد جنسی، فساد مالی، نه فقط در سطوح متوسط... نخیر، در عالی ترین سطوح کشور از طرف شخص محمدرضا و دور و بری هایش...».

کار را به جایی رسانده بودند که برخی از ارتشی ها به خاطر ترفیع درجه، ناموس خود را به شاه عرضه می کردند! چناچه تاج الملوک پهلوی می نویسد: سرلشگر آزاد دختر خود را به شاه تقدیم کرد و مورد پسند شاه نیز واقع شد. یا آقای قره باغی که معروف بود به عباس پشگل! مانند اینها زیاد بودند که درجه هایشان را با فروختن زنان ئ دخترانشان به دست می آوردند!!

گیلدا دختر سرلشکر آزاد یکی از افسران نیروی هوایی اصفهان بود، در سفری که شاه به اصفهان رفت سخت شیفته او شد و او را با خود به تهران آورد.

فرح در مصاحبه با رادیو لوس آنجلس می گوید:«شاه بیشتر اوقات خود را با زنانی می گذارنید که از پاریس و واشنگتن توسط افرادی ایرانی برای او انتخاب می شدند و دربرابر در یافت دستمزد کلان به تهران می آوردند تا چند روزی مهمان شاه باشند.

پروین غفاری؛ معروف ترین معشوقه شاه در کتابش به نام تاسیاهی.. نشان می دهد که شاه چقدر فاسد بوده و به تنهایی در خیابان ها به دنبال شکار دختران می رفته است. وی در صفحه 19 کتاب می آورد: شاه دست از هرزگی بر نمی داشت و در تمام بزم های شبانه با دریدگی به زنان و دختران چشم می دوخت و به بهانه های مختلف سعی می کرد با آنها تنها باشد و یا آنان را به رقص دعوت کند.

علی شهبازی سرتیم محافظ شاه در کتاب خاطراتش می نویسد: از وقتی که علم وزیر شد، در وزارت دربار تشکیلاتی ویژه برای سرگرمی شاه درست کرده بود. کار آن تشکیلات این بود که خانم های شوهردار و دختران بخت برگشته و یا همسران و دختران کسانی را که می خواستند مقامی بگیرند، برای شاه می آوردند.

این فضاحت جنسی در خاندان پهلوی نیز رواج داشت. چناچه اسکندر دلدم می نویسد: اولان مربی بدنسازی بود و ملیت اتریشی داشت. جوانی قوی هیکل و خوش سیما که می گفتند به بهانه ورزش دادن فرح از او استفاده جنسی می کند.

ملکه پهلوی می نویسد: من چندبار به محمدرضا گفتم که مادر جان خوب نیست که خدمه و کارکنان دربار، همسر پادشاه مملکت را توی بغل این وآن ببینند.

اسرف پهلوی برای فروغ خواجه نوری یکی از دوستان صمیمی خود تعریف کرده بود که در سن هجده سالگی عاشق یک افسر ایرانی شده و از او می خواهد که با وی باشد. افسر بیچاره هم قبول می کند و مدتها بین این دو روابط عاشقانه برقرار می شود  وسرانجام اشرف، افسر بخت برگشته را پس از خوش گذرانی هایش می کشد.

ماجرای جنسی بین اشرف و معشوق هایش به نام مهرپور و تیمورتاش به جایی رسید که گویا اشرف یادش رفته بود که شوهری به نام علی قوام دارد.

امام خمینی(ره) با این حکومت فاسد و دزد و شهوت ران و خائن مبارزه کرد. با این حکومت وابسته و نوکر آمریکا مبارزه کرد و به جای حکومت فعلی و طاغوت، حکومتی دینی را جایگزین کرد و به ایران و ایرانی، استقلال و عزت وسربلندی دارد.

امام خامنه ای در تاریخ 14/03/1392 فرمودند: «بعد از انقلاب، یکی از دیپلمات‎های برجسته‌ی آمریکا این را گفت و نوشت؛ گفت ما بودیم که به شاه میگفتیم شما به فلان چیز احتیاج دارید، به فلان چیز احتیاج ندارید! آنها بودند که میگفتند این رابطه را باید برقرار کنید، این رابطه را باید قطع کنید؛ نفت را این مقدار تولید کنید، این مقدار بفروشید؛ به کی بفروشید و به کی نفروشید! کشور با سیاست آمریکا، با نقشهی آمریکا و پیش از آن با سیاست و نقشهی انگلیس اداره میشد. این کشور وابسته تبدیل شد به ایران مستقل، ایران سرافراز.»

و من و ما باید با درک درست واقعیت ها، قدر جمهوری اسلامی وولایت فقیه را بدانیم و با تمام وجود از ثمره های انقلاب اسلامی پاسداری کنیم و مطمین باشیم با حرکت درست در مسیر مستقیم الهی، عزت  برای هر ایرانی بصیر و رهرو ولایت قطعی است.

منابع:
1. 25 سال در کنار پادشاه، صفحه 252
2. اهرم های سقوط شاه و پیروزی انقلاب اسلامی، جلد 1، صفحه 177
3. پنجاه سال پهلوی؛ خدمات و مفاسد، صفحه 106
4. نقش امیرعباس هویدا در تحولات سیاسی - اجتماعی ایران، صفحه 65
5. دخترم فرح، صفحه 226
6. ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، جلد 1، صفحه 236
7. سقوط شاه، صفحه 102
8. همه پرسی رژیم شاه، صفحه 164
9. چهه واقعی خاندان پهلوی، صفحه 19
10. پس از سقوط، صفحه 301
11. من و فرح پهلوی، جلد 3، صفحه 1341
12. رازهای ناگفته، صفحه 226
13. ملکه پهلوی، صفحه 261
14. چهره واقعی خاندان پهلوی، صفحه 13
15. خاطرات تاج الملوک پهلوی، صفحه 463
16. زن اژدها؛ زندگینامه اشرف پهلوی، صفحه 137

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس