سرویس فرهنگ و هنر مشرق -
فیلم ماجان، در فرآیند تغییرات مدیریتی ساخته شده و طرفی که آنسوی میز روی میز مدیریت نشسته بود ناگهان به این سوی میز آمده و بدون هیچ تخصصی، هوس ساختن فیلم به سرش زده است. کسی به او توصیه نکرد که رئیس جان! شما بیشتر به صندلی مدیریت میآیی نه کارگردانی.
فیلم هم نشان میدهد مولف با نگاه مدیریتی و محافظه کاری آنرا ساخته، چون هراس دارد که ناگهان میز اشغال شده دوباره خالی شود و اینبار با کارنامه مدیریتی سر کارشان بازگردند.
در فضای مدیریت فرهنگی مملکت ما، مدیران هیچگاه بازنشسته نمی شوند بلکه از حالتی به حالتی دیگر تبدیل میشوند، یعنی از این صندلی به آن صندلی؛ صندلی مدیریت به صندلی کارگردانی و از صندلی کارگردانی به صندلی مدیریت.
فیلم ماجان یک خط بیشتر قصه ندارد. مخالفت پدر با نگاهداری فرزند بیمارش و در پایان فیلم ناگهان غلیان احساسات پدری و استحاله تلویزیونی پرسوناژ پدر ( به سبک و سیاق سریالها و فیلمهای تلویزیون) با شیوه مدیریتی کارگردان، زمانیکه روی کرسی نشسته بود.
اما فیلم که شروع می شود طبق عادت مرسوم دیدن بازی مهتاب کرامتی باعث میشود سپر تحمل را رو روبروی پرده سینما بگیریم و مراقبت گوشهایمان باشیم تا مهتاب کرامتی دیالوگهایش را در قالب یک مادر غم زده با یک فرزند علیل ادا کند.
مهتاب کرامتی در فیلمهای، «عصر یخبندان»، «هیچ»، بازیهای فوق العادهای را از خود به نمایش گذاشت. اما در این فیلم برای ارائه یک بازی حسی ، جز نفس نفس زدن در مواقع اضطرار، هیچ چیز دیگری از او نمیبینیم. در تعجبم که سیما تیرانداز چه چیزی کم و کسری داشته که مولف اجازه نداد نقش مولود را بازی کند. تنها بازیگری که در فیلم عامل تغییر ریتم فیلم می شود و موجب صلابت سکانسها میشود تیرانداز است. اگر قاضی عادلی باشیم باید بدانیم که 10 درصد بازی سیما تیرانداز، هر فیلم کم محتوا و ضعیفی را میتواند نجات دهد. متاسفانه جای تیرانداز و مهتاب کرامتی در این فیلم باید تغییر میکرد و این تغییر، موجب تغییر لحن فیلم و تعالی اثر میشد.
ماجان غیر از مدیر کم تخصص، پشت دوربینش به بلای بازیگری دچار است. فرهاد اصلانی را در متن دارد که هیچ کاری جلوی دوربین نمی کند. کارگردان هم مثل اینکه زیادی با فرهاد اصلانی تعارف داشته و به او توصیه کرده همان نقشی را که در کوچه بی نام بازی کرده بدون کمترین تغییری دوباره تکرار کند.
وقتی به صورت تخصصی می گوییم «تله فیلم» منظورمان فیلم کوچکی است که دیدن و ندیدنش فرق زیادی نمیکند. این تعریف تله فیلم جوشیده از همان جریان مدیریتی است که کار تخصصی نباید انجام بدهد و باید بنشیند پشت میزش و فقط مدیریت کند و در تولید الگو سازی کند و اسمش را هم تله فیلم بگذارد.
از نظر فنی تله فیلم یعنی فیلمی که با دیدن مقدمه رواییاش تا پایانش را می توان حدس زد. استحاله قاسم( فرهاد اصلانی) در این فیلم کاملا قابل حدس است و مشخص است که تلاش این مادر به سرانجام خواهد رسید. خرده روایت فیلم نیز مبتنی بر ازدواج فرهاد اصلانی تناسبی با خط قصه اصلی ندارد و فیلم را از اصل هدفش باز می دارد. در ابتدای این مقال موضوعی را درج کرده ایم که منظور به هیچ عنوان تمسخر و یا اهانت به ساحت آقای مدیر نیست.
تمام آنچه نگاشته شد حاصل عصبانیت از مردی است که در مقام مدیر فرهنگی کارنامه پرباری داشته و در ساخته شدن بسیاری از سریال های زیبایی که دیدهایم نقش اساسی داشته است. مدیری که نامش در حافظه تاریخی مردم و اصحاب رسانه درج شده است و از چنین مرد بزرگی، انتظار چنین فیلمی نداشتیم.