به گزارش
خبرنگار گروه جهاد و مقاومت مشرق، دومین مراسم رونمایی از کتاب «حاجی فیروز» در محل کار راوی این کتاب، دیده بانِ جانباز فیروز احمدی برگزار شد.
در این مراسم که در پشتیبانی ساخت و تهیه کالای شرکت ملی نفت ایران برگزار شد، فیروز احمدی به بیان خاطره ای از دوران دفاع مقدس پرداخت.
فیروز احمدی گفت: من دیدبان لشکر 10 سید الشهدا بودم و از طرف شهید شفیعزاده به توپخانه ارتش برای هدایت آتش توپخانه معرفی شدم. در عملیات در اتاق فرماندهی در کنار فرمانده لشکر مینشستم، آتش را نظارت و هدایت میکردم. در مکانهایی که آتش توپخانه سنگینتر بود نظارت میکردم تا در مناطق حساس آتش بریزند. همچنین کنترل دیدهبانها برای اینکه مختصات هدف را صحیح تعیین کنند، بر عهده من بود.
وی ادامه داد: گاهی مواقع ارتش یک دیدهبان به سپاه معرفی میکرد؛ به عنوان مثال در پدافند عملیات والفجر 4، شهید هادی از طرف ارتش معرفی شده بود و در تیپ سیدالشهدا(ع) کنار ما بود و با ما زندگی میکرد و از توپخانه ارتش گلوله میگرفت.
راوی کتاب «حاجی فیروز» گفت: بعد از عملیات والفجر 4 که تیپ حضرت سیدالشهدا(ع) در پدافندی منطقه قرار داشت، من برای هماهنگی آتش به مقر ارتش در احمدآباد (ارتفاعات لری) رفته بودم. هنگامی که به خط برگشتم، خط ماتمسرا بود. عراق آتش ریخته بود و 14 رزمنده به شهادت رسیده بودند. در میان آنها یک دیدهبان ارتش به نام هادی بود که با هم بسیار صمیمی بودیم. وقتی خبر شهادت هادی را شنیدم بسیار ناراحت شدم. گفتم شما چرا جواب آتش دشمن را ندادید. گفتند گلولهها جیرهبندی شده و ما نمیتوانیم بیش از 5 گلوله بزنیم.
فیروز احمدی افزود: شهید شفیعزاده کُد ارتش را به من داده بود. با کُد ارتش از طرف قرارگاه به یگانهای توپخانه ارتش آمادهباش دادم. اسم عملیات را والفجر 7 گذاشتم. این عملیات خودجوش، فقط با آتش توپخانه انجام شد. با کُد ارتش درخواست آتش تهیه کردم. (آتش تهیه یعنی گلولهباران انبوه توپخانهای خطوط دشمن، پیش از حمله اصلی) فرماندهان گروههای توپخانه ارتش حاضر در منطقه که با شنیدن صدای بیسیم تصور میکرد عملیات آغاز شده، شروع به شلیک گلوله کرد. با ثبتیهایی که قبل انجام داده بودیم مکان حساس را به گلوله بستیم. حدود 4 هزار گلوله آن شب بر سر دشمن فرود آمد.
احمدی تصریح کرد: میدانستم که باید برای چنین کاری به قرارگاه پاسخگو باشم به همین جهت لوازم را جمع کرده و از منطقه به سمت تهران حرکت کردم، در اتوبوس بودم که با کمال تعجب مارش عملیات والفجر 7 را از رادیو شنیدم و با خوشحالی از رفتن صرف نظر کردم و به سمت خط برگشتم. آن شب ما تلفات زیادی را بر دشمن وارد کردیم؛ زیرا دشمن در حال آماده شدن برای شروع یک حمله بود؛ که غافلگیر شد. فردای آن روز دشمن با عقبنشینی، نیروهای مازاد خود را از منطقه خارج کرد.
وی در پایان سخنانش گفت: بعد از این بود که علیرغم آنچه در تقویم عملیاتهای دفاع مقدس پیشبینی شده بود، عملیات والفجر 7 انجام نشد، و بعد از عملیات والفجر 6، والفجر 8 صورت گرفت.
وی ادامه داد: گاهی مواقع ارتش یک دیدهبان به سپاه معرفی میکرد؛ به عنوان مثال در پدافند عملیات والفجر 4، شهید هادی از طرف ارتش معرفی شده بود و در تیپ سیدالشهدا(ع) کنار ما بود و با ما زندگی میکرد و از توپخانه ارتش گلوله میگرفت.
راوی کتاب «حاجی فیروز» گفت: بعد از عملیات والفجر 4 که تیپ حضرت سیدالشهدا(ع) در پدافندی منطقه قرار داشت، من برای هماهنگی آتش به مقر ارتش در احمدآباد (ارتفاعات لری) رفته بودم. هنگامی که به خط برگشتم، خط ماتمسرا بود. عراق آتش ریخته بود و 14 رزمنده به شهادت رسیده بودند. در میان آنها یک دیدهبان ارتش به نام هادی بود که با هم بسیار صمیمی بودیم. وقتی خبر شهادت هادی را شنیدم بسیار ناراحت شدم. گفتم شما چرا جواب آتش دشمن را ندادید. گفتند گلولهها جیرهبندی شده و ما نمیتوانیم بیش از 5 گلوله بزنیم.
فیروز احمدی افزود: شهید شفیعزاده کُد ارتش را به من داده بود. با کُد ارتش از طرف قرارگاه به یگانهای توپخانه ارتش آمادهباش دادم. اسم عملیات را والفجر 7 گذاشتم. این عملیات خودجوش، فقط با آتش توپخانه انجام شد. با کُد ارتش درخواست آتش تهیه کردم. (آتش تهیه یعنی گلولهباران انبوه توپخانهای خطوط دشمن، پیش از حمله اصلی) فرماندهان گروههای توپخانه ارتش حاضر در منطقه که با شنیدن صدای بیسیم تصور میکرد عملیات آغاز شده، شروع به شلیک گلوله کرد. با ثبتیهایی که قبل انجام داده بودیم مکان حساس را به گلوله بستیم. حدود 4 هزار گلوله آن شب بر سر دشمن فرود آمد.
احمدی تصریح کرد: میدانستم که باید برای چنین کاری به قرارگاه پاسخگو باشم به همین جهت لوازم را جمع کرده و از منطقه به سمت تهران حرکت کردم، در اتوبوس بودم که با کمال تعجب مارش عملیات والفجر 7 را از رادیو شنیدم و با خوشحالی از رفتن صرف نظر کردم و به سمت خط برگشتم. آن شب ما تلفات زیادی را بر دشمن وارد کردیم؛ زیرا دشمن در حال آماده شدن برای شروع یک حمله بود؛ که غافلگیر شد. فردای آن روز دشمن با عقبنشینی، نیروهای مازاد خود را از منطقه خارج کرد.
وی در پایان سخنانش گفت: بعد از این بود که علیرغم آنچه در تقویم عملیاتهای دفاع مقدس پیشبینی شده بود، عملیات والفجر 7 انجام نشد، و بعد از عملیات والفجر 6، والفجر 8 صورت گرفت.
در پایان این مراسم، کتاب «حاجی فیروز» با حضور رامین قلمبر دزفولی، مدیرعامل پشتیبانی ساخت و تهیه کالای شرکت ملی نفت ایران، جانباز فیروز احمدی، نویسنده کتاب رونمایی شد و کتاب «حاجی فیروز» به حاضرین اهدا گردید.