به گزارش مشرق، هادی محمدی نوشت: رایزنی دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا و تیم امنیتی و ساختارهای نظامی و اطلاعاتی آنها در مورد پرونده سوریه و انتخاب رویکرد جدید، به همان سیاستهای قبلی در دوره باراک اوباما، رئیس جمهور سابق این کشور تکیه کرده و بازی در سناریوی روسی را که فرسایش تروریستها سرعت میدهد، زیانبار ارزیابی کردند.
به همین دلیل هر گونه همکاری نظامی با روسیه در سوریه را در مبارزه با تروریسم نمیپذیرد، چرا که نابودی تروریسم به معنی پذیرش شکست کامل و قطعی پروژه جنگ نیابتی از طریق ترورسیم تکفیری و بقای مقتدرانه بشار اسد و استحکام ائتلاف روسی- ایران و مقاومت خواهد بود.
لذا بلافاصله پس از تماس تلفنی ترامپ با اردوغان و سفر مایک پمپئو، رئیس سازمان سیا آمریکا به ترکیه، سفر اردوغان به بحرین، عربستان و قطر آغاز شد.
ترکیه اردوغان از نواحی گوناگون رنج میبرد و بجز چالشهای اقتصادی و سیاسی و امنیتی در داخل، در حوزه خارجی هم آسیبهای زیادی دیده است.
مسئله اصلی برای اردوغان این است که باید با تکیه بر بهبود اوضاع اقتصادی، شرایط درون سطح ملی را سامان دهند و اصلاحیه قانون اساسی را برای نظام ریاستی به تایید مردم برساند و در حوزه خارجی جایگاه و نقش ترکیه در منطقه و بحران سوریه را ترمیم نماید.
با چرخش تاکتیکی اردوغان در چند ماه گذشته که به نشستهای آستانه منتهی شده و شکاف درون تروریسم را شدت بخشیده، عربستان موقعیت خود را تزلزلیافته میبیند و کارتهای بازی خود را در سوریه، ضعیف شده میپندارد.
از نگاه آمریکا که به ترکیه و عربستان سعودی از طریق پمپئو ابلاغ کرده، ادامه سرکوب داعش باید به تقویت کارتهای بازی امریکا و شرکای منطقهای آنها منتهی شود و از خط سرکوب بقیه تروریستها باید جلوگیری شود.
به همین دلیل، اردوغان در سفر خود به 3 کشور شیخ نشین، همچون گذشته با چهره یک «دلال سیاسی» ظاهر شده و برای کسب رضایت و حمایت آل سعود، اتهام زدن به ایران را چاشنی قرار داده تا از یکسو برای اقتصاد بیمارگونه ترکیه، از دلارهای نفتی آنها بهرهمند شود و در طرح تاکتیکی جدید آمریکا، برای حفظ تروریستهای سوریه، تقسیم کار کنند.
دلیل این امر آن است که ترکیه هنوز از سیاستهای ترامپ اطمینان کافی ندارد و از سوی دیگر به مناسبات اقتصادی و امنیتی با روسیه و نوعی همکاری در سوریه و نیاز جدی دارد.
البته روسیه هم به حفظ روابط و بهرهمندی مرحلهای از ترکیه نیازمند است ولی بازی ترکیه را فقط در سناریوی مشترک روسیه-ایران برای آتشبس، مبارزه را تروریسم و جداسازی تروریستها قابل قبول میداند.
اگر ترکیه فقط به اشغال سرزمین و جغرافیای مرزی فکر کند و بقیه تعهدات خود را در مبازره با تروریسم و بستن مرزهایش و ارسال کمکهای مالی و تسلیحاتی و لجستیکی عملی نکند و خارج از چارچوبهای توافق شده به حفظ تروریستها بپردازد، باید در کنار شهر الباب متوقف شود و فعال شدن کردها را تحمل نمایند.
اردوغان در بحرین و ریاض و دوحه، به شکل فوقالعاده مورد استقبال قرار گرفت که دلیل آن نیز روشن است؛ چرا که مصر و اردن رویکردهای متفاوتی را در سوریه دنبال میکنند و انزوای آل سعود در عراق و سوریه و ناکامی تلخ در یمن که امارات را به عنوان جایگزین در مقابل خود دارد، موجب شده که عالیترین نشانها را به اردوغان تقدیم کنند و تزریق مالی به اقتصاد ترکیه را بپذیرند ولی اردوغان مدیریت تروریستهای معتدل!! را بعهده بگیرد و قطر و سعودی هم در کنار آمریکا، با اقدامات آشکار و پنهان، به حفظ توان بقیه تروریستها، بپردازند.
اولویت دیپلماسی و مشترک ایران و روسیه با ترکیه در سوریه این است که آتشبس قوام جدی پیدا کند و تروریستهای معتدل!! با بقیه تروریستها مبارزه کنند و مرزهای ترکیه بسته شده و مورد نظارت قرار گیرد و در اولویت عملیاتی، داعش در تدمر، رقه و النصره و همپیمانان آنها در درعا، قنیطره و ادلب و شمال غرب حلب و جنوب غربی حلب، فرسودهتر شوند. زمینههای درگیری احرار الشام با النصره و جندالاقصی با النصره باید ادامه یابد.
اولویت راهبرد سیاسی مشترک روسیه و ایران برای ژنو باید ورود به راه حل سیاسی از طریق مبارزه با تروریسم باشد.
آمریکا و شرکای آن از ابتدا، مبارزه با تروریسم را به راه حلی که اهداف آنها را محقق میکند و امتیازهای پیشاپیش در سوریه موکول کردهاند تا ابزار تروریسم، چماق مکانیزمهای امتیازساز باشد. لذا هرگونه توافق سیاسی در ژنو که در مقدمه آن نابودی تروریسم نباشد، تسلیم شدن در راهبرد و سناریوی دشمن خواهد بود.
لذا در دیپلماسی کشور باید از هر طرحی که مبازره واقعی با تروریسم را میپذیرد، استقبال کرد، حتی اگر طرفهای مشارکت کننده، نگاه تاکتیکی را دنبال کنند. به هر میزان که هزینه مبارزه با تروریسم تکفیری از طریق خود تروریستها و یا حامیان آنها پرداخت شود، به شرطی که تمامیت ارضی و حاکمیت ملی سوریه مخدوش نشود، باید در مواضع رسمی و دیپلماسی امنیتی مورد تاکید قرار گیرد.
روسها هم به خوبی درک کردهاند که ماه عسل با اردوغان و ترامپ، بسیار کوتاه است و آمریکای ترامپ حاضر نیست هزینه جدی در سوریه بپردازد و هزینه همه گزینههایش را باید آل سعود و آل خلیفه و شیوخ خلیج فارس بپردازند، که تا به حال نیز چنین بوده ولی چند نکته راهبردی، این رویکرد را بیحاصل میکند.
افول قدرت آمریکا و محدودیت جدی گزینههای امنیتی و نظامی آنها در اولویتهای جهانی که حاصل هزینههای نظامی آنها در عراق و افغانستان است باید در کنار ناکارآمد شدن دولتهای هم پیمان آمریکا و ناتوانی مالی آنها که در ترکیه و کویت و عربستان و بقیه شرکای آمریکایی شاهد هستیم، در نظر گرفته شده و با احراز و تاکید و برجسته کردن راهبرد مبارزه با تروریسم تکفیری، خلع سلاح میدانی را با خلع سلاح سیاسی و اعلامی کامل نماییم.
به میزانی که آمریکا و شرکای آن از مبارزه با تروریسم طفره بروند و حمایتهای خود را آشکار کنند، ابتکار عمل میدان و افکار عمومی و دیپلماسی را از دست خواهند داد و با خالی شدن خزانههای مالی و شکست در طرحهای منطقهای و افزایش چالشهای درون سطح ملی و منطقهای و بینالمللی، که شتاب پیشبینی شدهای برای آنها ندارد، باید منتظر رخدادهای بزرگ در نظام منطقهای و جهانی باشیم.
به همین دلیل هر گونه همکاری نظامی با روسیه در سوریه را در مبارزه با تروریسم نمیپذیرد، چرا که نابودی تروریسم به معنی پذیرش شکست کامل و قطعی پروژه جنگ نیابتی از طریق ترورسیم تکفیری و بقای مقتدرانه بشار اسد و استحکام ائتلاف روسی- ایران و مقاومت خواهد بود.
لذا بلافاصله پس از تماس تلفنی ترامپ با اردوغان و سفر مایک پمپئو، رئیس سازمان سیا آمریکا به ترکیه، سفر اردوغان به بحرین، عربستان و قطر آغاز شد.
ترکیه اردوغان از نواحی گوناگون رنج میبرد و بجز چالشهای اقتصادی و سیاسی و امنیتی در داخل، در حوزه خارجی هم آسیبهای زیادی دیده است.
مسئله اصلی برای اردوغان این است که باید با تکیه بر بهبود اوضاع اقتصادی، شرایط درون سطح ملی را سامان دهند و اصلاحیه قانون اساسی را برای نظام ریاستی به تایید مردم برساند و در حوزه خارجی جایگاه و نقش ترکیه در منطقه و بحران سوریه را ترمیم نماید.
با چرخش تاکتیکی اردوغان در چند ماه گذشته که به نشستهای آستانه منتهی شده و شکاف درون تروریسم را شدت بخشیده، عربستان موقعیت خود را تزلزلیافته میبیند و کارتهای بازی خود را در سوریه، ضعیف شده میپندارد.
از نگاه آمریکا که به ترکیه و عربستان سعودی از طریق پمپئو ابلاغ کرده، ادامه سرکوب داعش باید به تقویت کارتهای بازی امریکا و شرکای منطقهای آنها منتهی شود و از خط سرکوب بقیه تروریستها باید جلوگیری شود.
به همین دلیل، اردوغان در سفر خود به 3 کشور شیخ نشین، همچون گذشته با چهره یک «دلال سیاسی» ظاهر شده و برای کسب رضایت و حمایت آل سعود، اتهام زدن به ایران را چاشنی قرار داده تا از یکسو برای اقتصاد بیمارگونه ترکیه، از دلارهای نفتی آنها بهرهمند شود و در طرح تاکتیکی جدید آمریکا، برای حفظ تروریستهای سوریه، تقسیم کار کنند.
دلیل این امر آن است که ترکیه هنوز از سیاستهای ترامپ اطمینان کافی ندارد و از سوی دیگر به مناسبات اقتصادی و امنیتی با روسیه و نوعی همکاری در سوریه و نیاز جدی دارد.
البته روسیه هم به حفظ روابط و بهرهمندی مرحلهای از ترکیه نیازمند است ولی بازی ترکیه را فقط در سناریوی مشترک روسیه-ایران برای آتشبس، مبارزه را تروریسم و جداسازی تروریستها قابل قبول میداند.
اگر ترکیه فقط به اشغال سرزمین و جغرافیای مرزی فکر کند و بقیه تعهدات خود را در مبازره با تروریسم و بستن مرزهایش و ارسال کمکهای مالی و تسلیحاتی و لجستیکی عملی نکند و خارج از چارچوبهای توافق شده به حفظ تروریستها بپردازد، باید در کنار شهر الباب متوقف شود و فعال شدن کردها را تحمل نمایند.
اردوغان در بحرین و ریاض و دوحه، به شکل فوقالعاده مورد استقبال قرار گرفت که دلیل آن نیز روشن است؛ چرا که مصر و اردن رویکردهای متفاوتی را در سوریه دنبال میکنند و انزوای آل سعود در عراق و سوریه و ناکامی تلخ در یمن که امارات را به عنوان جایگزین در مقابل خود دارد، موجب شده که عالیترین نشانها را به اردوغان تقدیم کنند و تزریق مالی به اقتصاد ترکیه را بپذیرند ولی اردوغان مدیریت تروریستهای معتدل!! را بعهده بگیرد و قطر و سعودی هم در کنار آمریکا، با اقدامات آشکار و پنهان، به حفظ توان بقیه تروریستها، بپردازند.
اولویت دیپلماسی و مشترک ایران و روسیه با ترکیه در سوریه این است که آتشبس قوام جدی پیدا کند و تروریستهای معتدل!! با بقیه تروریستها مبارزه کنند و مرزهای ترکیه بسته شده و مورد نظارت قرار گیرد و در اولویت عملیاتی، داعش در تدمر، رقه و النصره و همپیمانان آنها در درعا، قنیطره و ادلب و شمال غرب حلب و جنوب غربی حلب، فرسودهتر شوند. زمینههای درگیری احرار الشام با النصره و جندالاقصی با النصره باید ادامه یابد.
اولویت راهبرد سیاسی مشترک روسیه و ایران برای ژنو باید ورود به راه حل سیاسی از طریق مبارزه با تروریسم باشد.
آمریکا و شرکای آن از ابتدا، مبارزه با تروریسم را به راه حلی که اهداف آنها را محقق میکند و امتیازهای پیشاپیش در سوریه موکول کردهاند تا ابزار تروریسم، چماق مکانیزمهای امتیازساز باشد. لذا هرگونه توافق سیاسی در ژنو که در مقدمه آن نابودی تروریسم نباشد، تسلیم شدن در راهبرد و سناریوی دشمن خواهد بود.
لذا در دیپلماسی کشور باید از هر طرحی که مبازره واقعی با تروریسم را میپذیرد، استقبال کرد، حتی اگر طرفهای مشارکت کننده، نگاه تاکتیکی را دنبال کنند. به هر میزان که هزینه مبارزه با تروریسم تکفیری از طریق خود تروریستها و یا حامیان آنها پرداخت شود، به شرطی که تمامیت ارضی و حاکمیت ملی سوریه مخدوش نشود، باید در مواضع رسمی و دیپلماسی امنیتی مورد تاکید قرار گیرد.
روسها هم به خوبی درک کردهاند که ماه عسل با اردوغان و ترامپ، بسیار کوتاه است و آمریکای ترامپ حاضر نیست هزینه جدی در سوریه بپردازد و هزینه همه گزینههایش را باید آل سعود و آل خلیفه و شیوخ خلیج فارس بپردازند، که تا به حال نیز چنین بوده ولی چند نکته راهبردی، این رویکرد را بیحاصل میکند.
افول قدرت آمریکا و محدودیت جدی گزینههای امنیتی و نظامی آنها در اولویتهای جهانی که حاصل هزینههای نظامی آنها در عراق و افغانستان است باید در کنار ناکارآمد شدن دولتهای هم پیمان آمریکا و ناتوانی مالی آنها که در ترکیه و کویت و عربستان و بقیه شرکای آمریکایی شاهد هستیم، در نظر گرفته شده و با احراز و تاکید و برجسته کردن راهبرد مبارزه با تروریسم تکفیری، خلع سلاح میدانی را با خلع سلاح سیاسی و اعلامی کامل نماییم.
به میزانی که آمریکا و شرکای آن از مبارزه با تروریسم طفره بروند و حمایتهای خود را آشکار کنند، ابتکار عمل میدان و افکار عمومی و دیپلماسی را از دست خواهند داد و با خالی شدن خزانههای مالی و شکست در طرحهای منطقهای و افزایش چالشهای درون سطح ملی و منطقهای و بینالمللی، که شتاب پیشبینی شدهای برای آنها ندارد، باید منتظر رخدادهای بزرگ در نظام منطقهای و جهانی باشیم.