در میان کاندیداهایی که نام آنها بیشتر بر سر زبانهاست میتوان به علیاکبر ناطق نوری، حسن روحانی و سیدحسن خمینی اشاره نمود. گروهی از اصلاحطلبان تندرو هم فکر جایگزینی رئیس دولت اصلاحات را در سر میپرورانند. همین تعدد کاندیداها و عدم اجماع بر جایگزین واحد نشان از مسیر دشوار پیشروی جناح اصلاحات و اعتدال دارد.
***
پربسامدترین نامی که از سوی اعتدالگرایان و اصلاحطلبان به گوش میرسد، "علیاکبر ناطق نوری" است؛ کسی که در انتهای دولت هاشمی و انتخابات سال 76، نماد «وضع موجود» بود و از رقیب اصلاحطلبش شکست خورد. طرح مسئله ریشسفیدی ناطق نوری هم از جانب جناح اعتدال به گوش میرسد و هم از سوی چهرههای اصلاحطلب. بطور مثال علی مطهری معتقد است: «اگر بخواهیم شخصیت معتدلی را معرفی کنیم که بتواند نقش آیتالله هاشمی را برای گروههای اعتدالی و اصلاحطلب ایفا کند آقای علیاکبر ناطق نوری است.»
علی جنتی که از افراد نزدیک به مرحوم هاشمی و اعتدالگرایان است، از روحانی و ناطق نوری نام میبرد و میگوید: «دکتر روحانی از جمله افرادی است که به لحاظ فکری بسیار بسیار نزدیک به آیتالله هاشمی بود و ناطق نوری هم از جمله افرادی است که افکار و ویژگیهای شخصیتیاش نزدیکی خاصی به آیتالله هاشمی دارد.»
از سوی دیگر حسن رسولى، عضو هیئت مدیره بنیاد باران، اظهار میکند: «به طور طبیعی اگر در پاسخ به این سوال برآییم که پس از رحلت آیتالله هاشمی، اشبهالناس به آیتالله هاشمی کیست، بدون شک ناطق نوری است. هرچند او در سالهای گذشته بارها اعلام کرده است که قصد ورود به هیچ انتخاباتی را نداشته و سودای قدرت در سر نمیپروراند.»
محمدرضا تاجیک، فعال سیاسی اصلاحطلب هم بیان کرد: «ناطق نوری باید تکلیفش را با خودش مشخص کند. در صحنه سیاسی نمیتوانید هم کت به تن کنید هم زیرشلواری بپوشید؛ یا باید پیژامه بر پا کنید خانه بمانید یا باید کت و شلوار بپوشید وارد صحنه شوید. بالاخره باید یا بود تا این بودن تاثیرات وجودی داشته باشد یا باید رفت و حداقل اجازه داد تا فقدان و غیبت آن فرد تاثیر خودش را بگذارد، این که بین این دو رفتار را داشته باشید تاثیرگذار نخواهید بود.»
مرتضی حاجی، وزیر آموزش و پرورش دولت اصلاحات نیز میگوید: «ناطق نوری بارها نشان داده است که فراجناحی میاندیشد و بهرهبری نیز نزدیک هستند.»
در این خصوص، صادق زیباکلام بهترین جایگزین هاشمی را ناطق قلمداد کرد و اظهار داشت: «نزدیکترین فردی که بتوان از او نام برد، علیاکبر ناطق نوری است. امروزه بسیاری از اصلاحطلبان معتدل و میانهرو از موضعگیریهای تند خود در دهه ۷۰ فاصله زیادی گرفتهاند. من تصور میکنم ناطق نوری میتواند تا حدود زیادی جای خالی آیتالله هاشمی را پر کند.»
البته علاوه بر ناطق نوری و حسن روحانی، نام سیدحسن خمینی هم بر سر زبان این جناح جاری میشود؛ گرچه تناوب تکرار آن به مراتب کمتر از مورد قبل است. به عنوان نمونه، غلامرضا حیدری، عضو فراکسیون امید مجلس اظهار داشت: «سیدحسن خمینی در ایجاد ارتباط بیشتر اصلاحطلبان با مقام معظم رهبری جهت حل مشکلات و گفتگوی بیشتر، تلاش و کوشش نمایند.»
***
در گوشه دیگری از این دامنه عقاید مختلف، اصلاحطلبانی وجود دارند که عبای جانشینی مرحوم هاشمی را در قامت سیدمحمد خاتمی میبینند. حال آن که خاتمی مدت مدیدی است به سبب اقدامات ساختارشکن در فتنه سال 88 و عدم برائت از عملکرد سابق خود، از جانب حاکمیت طرد شده و نمیتواند کارکرد پل ارتباطی با رهبر را ایفا کند.
محمدصادق جوادی حصار، عضو شورای مرکزی اعتماد ملی، معتقد است: «تعداد بسیار کمی از افراد تعادلبخش که قابلیت اجماعسازی دارند، وجود دارند. به عبارت دیگر، ظرفیتی که درون حاکمیت باشد و بتواند در میان همه مردم و اقشار مختلف موازنهساز باشد و موجب تامل حتی در میان مخالفان شود و مخالفان را به ایست و تفکر وادارد و موجب شود آنها نتوانند به راحتی عبور کنند، این ظرفیت تنها در شرایط کنونی در سیدمحمد خاتمی وجود دارد.»
جواد اطلاعت، دیگر عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی هم از جمله افرادی است که نام خاتمی را به عنوان جانشین هاشمی میبرد و میگوید: «نقشی که هاشمی رفسنجانی در نظام سیاسی ایفا میکرد این بود که به عنوان بخشی از سلسلهاعصاب نظام سیاسی مسائل و مشکلات را به مغز سیستم انتقال میداد و دیگر آن که ایفاگر نقشی برای همگرایی جریانهای سیاسی بود. کارکرد اول منحصربهفرد بود و فعلاً جایگزینی برای آن قابلتصور نیست، اما در نقش دوم که ایشان به مثابه نخ تسبیح بود، چنانچه شخصیتهایی مثل روحانی، ناطق و رئیس دولت اصلاحات همگراتر عمل کنند، فقدان هاشمی کمرنگ میشود.»
عبدالله رمضانزاده، قائممقام و سخنگوی سابق حزب منحله مشارکت نظر مشابهی دارد و از خاتمی به عنوان «کانال ارتباطی با حاکمیت» نام میبرد: «در فقدان آیتالله هاشمی باید فکر آن باشیم که کانال ارتباطی با مجموعه حاکمیت برای خود تعریف کنیم. این یک ضرورت سیاسی است. البته نه در حد هاشمی ولی افراد دیگری همچون علیاکبر ناطق نوری، حسن روحانی، سیدحسن خمینی و سیدمحمد خاتمی دارای چنین پتانسیلی هستند.»
به نظر میرسد این گروه از نظرات، بیش از آن که به قابلیت اجرایی شدن اندیشیده باشند، از روی احساس ابراز نظر کرده باشند و یا آن که درصدد باز کردن راهی به صحنه سیاست برای خاتمی باشند.
***
گروه دیگری اما نظر متفاوتی نسبت به هماندیشان خود دارند. آنها معتقدند آیتالله خامنهای، رهبر معظم انقلاب شخصاً باید جایگزین هاشمی شوند و اصلاحطلبان و اعتدالگرایان زیر چتر رهبر جمع شوند! فاطمه راکعی میگوید: «پیدا کردن جایگزین برای آیتالله هاشمی کار بسیار سخت و دشواری است. تنها کسی که میتواند جای خالی آیتالله هاشمی را برای اصلاحطلبان پر کند مقام معظم رهبری است.»
عیسی کلانتری هم معتقد است: «بنده آیتالله هاشمی را غیرقابلجایگزین میدانم. به نظر من تنها شخصی که میتوانند جای آیتالله هاشمی را پر کنند مقام معظم رهبری است و این مساله از عهده شخص دیگری برنمیآید.»
محمد هاشمی رفسنجانی هم اظهار داشت: «در زمان حیات آیتالله هاشمی، ایشان واسطهای بین جناحها، گروهها و افراد با مقام معظم رهبری بودند. الان در نبود ایشان، اصلاحطلبان به این فکر افتادند که با خلاء وجود آقای هاشمی، خودشان مستقیم و مستقل با آقا ارتباط بگیرند.»
البته این دیدگاه در میان سایر اصلاحطلبان و اعتدالگرایان مطرود است و کمتر کسی چنین موضعی اتخاذ کرده است.
***
در مقابل دیدگاههای فوق، افرادی وجود دارند که معتقدند وحدت و اتحاد اعتدالگرایان و اصلاحطلبان به ایستگاه پایانی رسیده است. برخی چهرههای اصلاحات میگویند از این به بعد «اصلاحطلبان باید روی پای خود بایستند» و لزومی ندارد کسی نقش پدر معنوی و سرپرست جناحها را بازی کند. عباس عبدی، عضو سابق حزب منحله مشارکت میگوید: «نمیتوان به راحتی کسی را جانشین آقای هاشمی کرد. مشکل اصلی این است که سیاستورزی اصلاحطلبان در سالهای گذشته و اکنون نیز ناقص است و شاید همیشه چشم امیدشان به اشخاصی از جمله مرحوم هاشمی یا آقای روحانی بوده است. بنابراین اگر براساس روال گذشته بخواهند عمل کنند، قطعا دچار خلل خواهند شد. با رحلت آقای هاشمی اصلاحطلبان میتوانند به روی پای خود ایستادن فکر کنند.»
در میان طیف اعتدالگرا هم نظرات مشابهی به چشم میخورد. اعضای حزب کارگزاران که وابستگی شدیدی به مرحوم هاشمی داشتند، معتقدند هیچ فرد جایگزینی نمیتواند نقشی که هاشمی ایفا میکرد را انجام دهد. غلامحسین کرباسچی، دبیرکل حزب کارگزاران میگوید: «نمیتوان گفت که به اصلاحطلبها و اعتدالیون آسیب وارد نشده است. هاشمی در وحدت نیروهای سیاسی اصلاحطلب و اعتدالگرا ایفا کرد و این خلاء اگر به درستی مدیریت نشود، میتواند آثار خسارتبار زیادی به دنبال داشته باشد. هیچ فردی جایگزین هاشمی نمیشود»
همچنین حسین مرعشی، سخنگوی حزب کارگزاران معتقد است: «آقای هاشمی شخصیت استثنایی و یک موقعیت استثنایی در انقلاب و نظام و ارتباط با رهبری داشتند و هیچ کسی جای خالی آقای هاشمی را عجالتاً در عرصه داخلی سیاسی نمیتواند پر کند. شخصیتهایی مثل سیدحسن، روحانی و ناطقنوری انسانهای قابلاحترامی هستند، اما جاافتادگی و در صحنه بودن آقای هاشمی را ندارند.»
در میان انبوه این نظریات متنوع و متضاد به نظر میرسد وفاق و وحدت مجدد اعتدالگرایان و اصلاحطلبان امری محال باشد و انشعاب قریبالوقوع جریانات متعدد قابل تصور است. باید در انتظار نشست که سرنوشت این همپیمانی شکننده به کجا خواهد انجامید.