به گزارش مشرق، رهبر انقلاب در دیدار با کارگزاران کاروان راهیان نور، با اشاره به سخنان وزیر خارجهی فرانسه، از موضوعی سخن گفتند که ضروری است بهصورت مفصل به آن پرداخته شود. وزیر خارجهی فرانسه که اخیراً به تهران سفر کرده و دیدارهایی نیز با مقامات کشور داشته است، در مراسمی که در آن تجار و بازرگانان ایرانی و فرانسوی نیز حضور داشتند، سخنانی بر زبان آورده که یک بار دیگر نشاندهندهی این است که برای این دولت، عزت ملی یک «مسئله» است و نهتنها توانایی حراست از عزت مردم را ندارد، بلکه خود و مردم ایران را هر روز آماج زیر سؤال رفتن عزت ملی نیز کرده است.
۱. شرح ماجرا
ماجرا از این قرار است که در سفر دوروزهای که وزیر خارجهی فرانسه به ایران داشته است، همزمان رزمایشی توسط ارتش فرانسه بههمراه انگلیس و آمریکا در آبهای خلیجفارس در حال انجام بوده است که یکی از علل برگزاری آن رزمایش نیز ایران و آنچه جلوگیری از نفوذ ایران قلمداد میشده، بیان شده است. این موضوع را یکی از تجار، در مراسم شامگاه که با حضور وزیر خارجهی فرانسه برگزار شده بود، از وی پرسید. وی نیز پاسخ داد که ایران محتاج این توافقات است و او میداند که ایرانیها واکنشی نشان نخواهند داد.
۲. واکنش صحیح چه باید باشد
درحالیکه واکنش هر دولتی به این مسئله یک واکنش قهری است، دولت تدبیر تلاش کرد با اختفای این مسئله، اساساً وجود این موضوع را کتمان کند. گویی که مانور مشترک فرانسه با شرکایش در سرزمینی بسیار دور نسبتبه ایران و برای هدفی کاملاً غیرایرانی برگزار شده است و این موضوع اساساً هیچ ارتباطی به ایران ندارد. علت تلاش برای اختفای این همزمانی نیز بسیار روشن است. همانطور که وزیر خارجهی فرانسه نیز بهصراحت بیان داشته است، ایران بهشدت به این توافقات محتاج است و همین احتیاج مانع از آن خواهد شد که تهدیدات علیه خود را ببیند. اما در تحلیل وزیر خارجهی فرانسه یک نکته مغفول است و آن اینکه بهواقع این دولت بهشدت به این توافقات نیازمند است و همین موضوع مانع از دیدن واقعیات آشکار پیرامون خود شده است.
۳. عدم حساسیت نسبتبه عزت ملی
نزدیک به چهار سال است که همهی دلسوزان کشور بر سر این موضوع از دولت انتقاد میکنند که این دولت نسبتبه مسئلهی عزت ملی، هوشیار و حساس نیست و همین موضوع عدم حساسیت تا حدی بوده است که جایگاه عزت ایران را مخدوش کرده است. مسئلهی عزت ملی البته صرفاً به این مانور نظامی و همزمانی آن با انعقاد قرارداد تجاری با فرانسه ختم نمیشود و ابعاد بیشتری نیز داشته است که بایستی بهتفصیل درخصوص آن سخن گفت.
۴. اما نقطهضعف واقعی چیست که سبب اهمال یا چشمپوشی دولت نسبتبه مسائلی شبیه به این میشود؟
شاید بهطور کلی بتوان نقطهضعف را در نگاه صرف به محیط بیرونی برای حل و رفع مشکلات داخلی عنوان کرد. از همان ابتدای روی کار آمدن دولت تدبیر و امید، تمام وقت و هزینهی کشور از حوزهی داخلی بهسمت توجهات بینالمللی سوق پیدا کرد. گویی تنها رسالت دولتمردان این است که دنیا را مجاب کنند که «ایران را ببینند». این احترامطلبی تا جایی پیش رفت که دولت را واداشت تا به هر بهانهای حاضر به دست یافتن به توافق هستهای شود و علیرغم کاستیهایی که این توافق داشت، تن به سندی بدهد که میتوانست بهلحاظ سیاسی، حقوقی و فنی بهمراتب بهتر از این توافقی باشد که اینک موجود است. تسریع در دستیابی به توافق سبب شد تا نگاه دولت به سایر حوزههای روابط بینالمللی نیز تسری یابد و سایر حوزههای روابط بینالمللی نیز تبدیل به نقاط ضعف دولت شوند.
۵. روابط بینالمللی عرصهی گدایی احترام نیست
موضوعات روابط بینالملل، علیرغم نگاه عوامگرایانهی برخی نسبتبه آن، برای رفع مشکلات داخلی، موضوعاتی فنی و حساس هستند. در روابط بینالملل که «نیاز» شرط قوام روابط بین دولتها محسوب میشود، گدایی احترام وجود ندارد. احترام در روابط بینالملل براساس نیازها تعریف میشود. این نیاز است که یک دولت را وادار به احترام به دولت دیگر میکند. نمیتوان نگاه را صرفاً به محیط بینالمللی داشت و تواناییهای داخلی را به آن عرضه نکرد. هر دولتی لاجرم ابتدا بایستی پتانسیلهای ملی خود را به محیط بینالمللی عرضه کند، سپس کشورها را به خود وابسته کند و در ورای آن احترام بینالمللی بهصورت خودبهخود تحصیل میشود. در روابط بینالملل نمیتوان انتظار داشت که بهصورت خودبهخود دولتها بههم احترام بگذارند. این موضوع از بدیهیات و مسلمات روابط بینالملل است که اقتصاد، امنیت، سیاست و حقوق در محیط بینالمللی صرفاً ابزارهایی هستند که دولتها از آنها برای وادار کردن دیگران به وابستگی، بهره میبرند.
۶. نقطهی قوت دولت تدبیر و امید بهواقع چشم اسفندیار آن شده است
در این چهار سالی که از عمر دولت تدبیر و امید میگذرد، دائم تلاش شده است که دستگاه سیاست خارجی این دولت بهعنوان نقطهی قوت یا بهعبارتی منجی این دولت برای سرپوش گذاشتن بر همهی ناکامیها در عرصهی داخلی تلقی شود. این دولت تلاش کرده تمام مشکلات معیشتی، اقتصادی و سیاسی که به وجود آورده است را با یک فاکتور تحت پوشش قرار دهد و آن سیاست خارجی است. در این بین نیز مهمترین ابزار برای کمک به دولت، همین سند توافق هستهای یا برجام بوده است. مانور دولت و طرفداران آن روی برجام تا حدی برجسته بوده است که حتی برخی از طرفداران دولت برآن شدند که همین برجام برای چهار سال دولت کافی است و نیازی نیست دولت اقدام دیگری انجام دهد.
روی کار آمدن دونالد ترامپ در ایالاتمتحدهی آمریکا، تمام آمالوآرزوهای این عده را نقش بر آب کرد. کسانی که تا پیش از این تصور میکردند تنها راهحل مشکلات داخلی و اقتصادی از مسیر آمریکا میگذرد، بعد از روی کار آمدن دونالد ترامپ تمام آرزوهای خود را بربادرفته دیدند و اینبار بهدنبال توجیهات دیگری برای یافتن دلایل ناکامیهای خود برآمدند.
حال حتی برخی از کسانی که ایدهی افراطی «برجام برای کل کارنامهی دولت کافی است» را مطرح میکردند، برآناند که این دولت در سیاست خارجی دستاورد چشمگیری نداشته است. صرف هزینهی کشور ظرف چهار سال در مسیر دیپلماسی، که آنهم بهصورت معیوب به کار برده شده، سبب شده است تا این دولت در کارنامهی تلاش خود برای بازگرداندن آنچه عزت پاسپورتی قلمداد میکرد، با موانع متعددی روبهرو باشد. دولت نهتنها نتوانسته ادعاهای خود را پیگیری کند، بلکه زمینهای را به وجود آورده است که دولتهای دیگر بدون ترس از رفتار تنبیهی ایران، اقدامات خلاف عرف دیپلماتیکی صورت دهند که در ادبیات روابط بینالملل یافتن آن بهسادگی ممکن نبوده و نیست.
ماجرا شفاف است. بهجای اینکه فرانسه همزمان مانور نظامی ترتیب دهد و از طرفی نیز با ایران قرارداد تجاری و اقتصادی منعقد کند، دولت ایران بایستی زمینه را طوری طراحی میکرد که فرانسه از ترس رفتار بازدارندهی ایران در حوزهی اقتصادی، دست به این اقدام نظامی همزمان نزند. فرانسه وابستگیای به اقتصاد ایران ندارد و همین عدم وابستگی به او این امکان را میدهد که احترامی که دولت بهدنبال آن است، از خود بروز ندهد.
۷. برجستهسازی هر موضوعی مسبب تهدیدزایی از ناحیهی آن میشود
همانطور که در روابط فردی، برجستگی یک موضوع سبب استفاده از آن توسط فرد دیگر میشود، در روابط بینالملل نیز برجستهسازی یک موضوع بهعنوان نقطهی حساس، سبب استفاده از آن توسط سایر دولتها میشود. وقتی مسئلهای به شفاف بودن مسئلهی عزت یک کشور بهعنوان یک مسئلهی آسیبپذیر از ناحیهی یک کشور به نظام بینالملل معرفی میشود، این امکان را به سایر بازیگران میدهد تا از آن بهعنوان نقطهضعف دولت مبدأ استفاده کرده و بهواسطه آن امتیازات خود را اخذ کنند. اساس روابط بینالملل بر دادوستد است. دولتها دائم بهدنبال راههایی هستند که از سایر دولتها امتیازاتی کسب کنند. این امتیازات اگر به حوزهی حیثیتی یک کشور منتقل شود، یک مسئلهی حیاتی و آسیبپذیر برای مسائل هویتی آن کشور میشود. به نظر میرسد که گراهای اشتباه دولتمردان سبب شده است که دولتهای دیگر گمان برند که ایران در این حوزه آسیبپذیر است و بهواسطهی همین آسیبپذیری دائم تلاش میکنند حساسیت ایران را به رخ بکشند. آمریکاییها بهراستی تصور میکنند که مسئلهی تحریمها حیاتیترین موضوعی است که دولت تدبیر و امید با آن دستوپنجه نرم میکند. به همین سبب، ابزار تحریم را بهعنوان مؤثرترین ابزار در تعامل با ایران مورد استفاده قرار داده و میدهند.
نمایش آسیبپذیری توسط ایران، آمریکاییها را ترغیب و تشویق میکند که ایرانیها حاضر به دادن هر امتیازی برای از بین بردن فضای تحریم هستند. لذاست که با روی کار آمدن دونالد ترامپ نیز شاهد این هستیم که آمریکاییها در همان هفتهی اول ۲۵ شخص و نهاد را به لیست تحریمهای خود علیه ایران به بهانهی آزمایش موشکی ایران اضافه میکنند و چون اطمینان دارند که با واکنش بازدارندهای از جانب دولت مواجه نمیشوند، به سناریوهای ضدایرانی دیگر خود نیز تداوم میبخشند. آمریکاییها قاعدهی روابط بینالملل را بهخوبی درک کردهاند و میدانند که ایرانی که تحت تضییق اقتصادی، حاضر به تن دادن به هر چیزی شبیه برجام است، به مسائل دیگر نیز ممکن است تن دهد. حداقل در سطح ذهنی، برداشت آمریکاییها نسبتبه ایران اینگونه شکلبندی شده است.
در حوزههای دیگر مراودات نیز چنین اتفاقی افتاده است. در مسئلهی عزت ملی، آمریکاییها و اروپاییها به این نتیجه رسیدهاند که نقطهی حساسیتزای واکنش دولتمردان، مسئلهی عزت تلقی شده است. وقتی نامزد انتخابات ریاستجمهوری در ایران «مسئله» ی خود را بازیابی عزت پاسپورت ایرانی قلمداد میکند، بهواقع در حال دادن این پیام به طرف دیگر است که از این موضع آسیبپذیر است. طبیعی است که کشورهای دیگر نیز تلاش خواهند کرد امتیازات خود را از این طریق از ایران تحصیل کنند. به همین دلیل است که مشاهده میشود دونالد ترامپ ایران را در کنار سومالی و سودان در لیست کشورهایی قرار میدهد که شهروندانش نمیتوانند وارد خاک آمریکا شوند. آمریکاییها بهخوبی از ظرفیت شهروندان ایرانی برای خودشان مطلع هستند و میدانند بخش زیادی از شهروندان ایرانی که در آمریکا مشغول به تحصیل و کار هستند، نهتنها سربار جامعهی آمریکایی نیستند، بلکه در بسیاری از مواقع تسهیلکنندهی صنعت و علم در این کشور بودهاند. دلیل اطلاق نام ایرانیها نیز مشخص است. آمریکا ایران را در این زمینه آسیبپذیر تلقی کرده است و در پرتو همین آسیبپذیری بهدنبال فشار بر ایران است.
اظهارات گستاخانهی وزیر امور خارجهی فرانسه نیز در همین بستر قابل تحلیل است. فرانسویها نیز احتمالاً مانند آمریکاییها به این نتیجه رسیدهاند که ایران در زمینهی عزت ملی آسیبپذیر است و بهواسطهی این آسیبپذیری میتوانند مانور مشترک در آبهای همجوار ایران برگزار کنند و درعینحال قراردادهای تجاری خود را با ایرانیان منعقد کنند. استنباط وزیر امور خارجهی فرانسه استنباط اشتباهی نبوده است. دولت روحانی بهقدری خود را نیازمند و محتاج به این توافقات با اروپاییها پنداشته است که ایرادی به مانور مشترک آنها با آمریکاییها نخواهد گرفت.
فرجام سخن
دولت عزت ملی را تبدیل به یک «مسئله» کرده است. در پرتو همین مسئلهسازی از عزت ملی، این موضوع برای غربیها بهعنوان یک ابزار فشار مورد استفاده قرار گرفته است. وزیر خارجهی فرانسه در تهران برای انعقاد قرارداد تجاری حاضر میشود و در همان لحظات، فرانسویها در حال برگزاری مانور مشترک با آمریکاییها برای مقابله با تهدید ایران هستند. این موضوع نیاز به بررسی بسیار دقیقی دارد، اما آنچه میتوان بهعنوان مهمترین علت این مسئله بیان کرد، همان چیزی است که وزیر خارجهی فرانسه به آن اشاره کرد: دولت بهشدت نیاز به این قراردادها دارد. در این چند سالی که از زعامت دکتر روحانی بر پاستور میگذرد، او تنها توانسته است توافق هستهای را به سرانجام برساند؛ توافقی که بهدلیل تعجیل در دستیابی به آن، دچار آسیبهای فراوانی است. این دولت در عملی کردن شعارهایی که در اوان شکلگیری دولت میداده، نهتنها ناکام بوده است، بلکه آنها را تبدیل به نقاطی برای فشار بر ایران کرده است. یکی از این شعارها، مسئلهی بازیابی عزت پاسپورت ایرانی است.
کد خبر 700029
تاریخ انتشار: ۲۱ اسفند ۱۳۹۵ - ۰۱:۴۲
- ۰ نظر
- چاپ
وزیر خارجهی فرانسه در اظهاراتی جسورانه بیان میکند که ایران به قراردادهای تجاری با کشورهای دیگر احتیاج دارد و او تصور نمیکند که برگزاری مانور نظامی مشترک کشورش با آمریکاییها برای مقابله با تهدید ایران، با واکنشی از ناحیهی تهران مواجه شود. چرا؟