به گزارش مشرق، سال 95 با تحولات پرفراز و نشیبی برای فلسطین رقم خورد. تحولاتی که برای بازگشت نگاهها به فلسطین کافی بود؛ اما تحولات منطقهای و نزاع خونین جهان اسلام، نگذاشت فلسطین از حاشیه به متن بازگردد. در سیاست داخلی فلسطین تحولات مهمی رخ داد که طرح ده بندی جهاد اسلامی (که از آن تعبیر به نخستین اقدام سیاسی این جنبش شد)، تعلیق انتخابات شهرداریهای فلسطین از سوی تشکیلات از ترس رأی آوری حماس و انتخاب یحیی سنوار بهعنوان مسئول سیاسی حماس در نوار غزه برخی از آنان است.
بهبود روابط حماس و مصر، تشدید درگیری میان گروههای مقاومت غزه و گروههای تکفیری، ترور مهندس زواری مسئول پهپادهای حماس در تونس در کنار تداوم انتفاضه سوم موجب شد سال 95 از منظر امنیتی و نظامی برای مقاومت فلسطین و همچنین رژیم صهیونیستی بسیار حائز اهمیت باشد. در این یادداشت نیمنگاهی به مهمترین تحولات سال گذشته فلسطین خواهیم پرداخت و در پایان دورنمایی از سال 96 خواهیم داشت.
1- تحولات سیاست داخلی
1-1- طرح ده بندی جهاد اسلامی برای ساماندهی اوضاع فلسطین
رمضان عبدالله شلح، دبیر کل جنبش جهاد اسلامی فلسطین، در همایشی که بهمنظور بیست و نهمین سالگرد تأسیس این جنبش (آبان ماه 95) و نیز سالگرد ترور شهید فتحی شقاقی، رهبر فقید و مؤسس جهاد اسلامی، برگزار شد طرحی 10بندی برای عبور از وضعیت کنونی فلسطین مطرح نمود. این طرح را میتوان نخستین ورود جهاد اسلامی به عرصه سیاسی دانست.
جهاد اسلامی از معدود جنبشهای مطرح فلسطینی است که طی 29 سال حیات خویش، هیچگاه وارد معادلات سیاسی و دولتهای ملی نشده است. طرح رمضان عبدالله شلح، در ظاهر نشان از تغییر رویه جهاد اسلامی از راهبرد 29 ساله خویش دارد. این جنبش مقاومتی تا پیش از ارائه این طرح حتی از حضور در انتخابات شهرداریهای نوار غزه هم امتناع کرده و معتقد بود نمیتوان دو سلاح مقاومت و سیاست را با هم در دست گرفت و از میان آنها، یکی را باید انتخاب نمود.
بندهای گوناگون طرح دهگانه نشاندهنده آن است که این طرح کاملاً یک پیشنهاد سیاسی و تلاش برای رسیدن به فرآیندی برای ایجاد دولت و وحدت ملی است. ارائه طرح از سوی جنبشی که تاکنون عملکرد سیاسی نداشته ، حائز اهمیت است. آنچه باید به آن دقت نمود، تأثیر ورود به عرصه سیاسی بر آینده این جنبش و رویکرد مسلحانه آن است.
طرح دهگانه مطرح شده از سوی رمضان عبدالله شلح دبیر کل جنبش جهاد اسلامی، ابتکار عملی است که حاوی نکات، پیامدها و واکنشهایی بوده است. برخی از آنان موارد عبارتاند از:
– میتوان این طرح را نخستین ورود جهاد اسلامی به عرصه سیاسی نامید.
– یکی از اصول جهاد اسلامی یعنی عدم پذیرش مشروعیت پیمان اسلو، در آن بسیار پررنگ است.
– طرح دهگانه، استقبال اکثریت جنبشهای فلسطینی را با خود به دنبال داشته است.
– ارائه طرح از سوی یک جنبش غیرسیاسی، نشان از ضعف سیاسی تشکیلات خودگردان و خارج شدن کنترل عرصه سیاسی از دست دولت رام الله است.
– واکنش مثبت محمد دحلان رقیب سرسخت محمود عباس به طرح جهاد اسلامی، از نکات تعجب برانگیز بود.
– اما به باور برخی تحلیلگران ورود جهاد اسلامی به سیاست نه تنها مانع رویکرد مقاومت و مبارزه مسلحانه نیست، بلکه میتواند تکمیل کننده مقاومت هم باشد.[1]
2-1- تعلیق انتخابات شهرداریهای فلسطین
یکی دیگر از تحولات مهم سال 95 اعلام تصمیم تشکیلات خودگردان برای برگزاری انتخابات شهرداریها در سراسر کرانه باختری و نوار غزه در مهر ماه 95 (اکتبر 2016) بود. پس از اعلام تصمیم تشکیلات حماس در اقدامی غافلگیرانه از آمادگی خود برای شرکت در این انتخابات خبر داد. انتشار خبر اعلام آمادگی حماس برای شرکت در این انتخابات، واکنشها و تحلیلهای گوناگونی با خود به همراه داشت. این تصمیم نشان از تلاش حماس برای مبرا نمودن خود از اتهام عدم همراهی در ایجاد وحدت ملی فلسطین و تصمیم برای رویارویی جدید با جنبش فتح و وضعیت فعلی خود در کرانه باختری و غزه از طریق ابزار صندوق رأی بود.
حال پس از گذشت 4 سال از انتخابات پیشین که با تحریم حماس همراه بود، جنبش حماس رسماً از حضور خود در انتخابات پیش رو خبر داده است. علاوه بر حماس 13 جنبش دیگر فلسطینی از جمله جبهه خلق، جبهه دموکراتیک، حزب خلق و جهاد اسلامی هم آمادگی خود را برای شرکت در این انتخابات اعلام نمودهاند. یکی از تصمیمات هوشمندانه حماس، اعلام عدم تشکیل لیست مستقل انتخاباتی است.[2]
تشکیلات خودگردان گمان مینمود با عدم حضور حماس در انتخابات آتی شهرداریها همانند سال 2012 میتواند بر چالشهای خود با پیروزی در این انتخابات تا حدودی غلبه نماید. در سال 2012 محمود عباس تصمیم به برگزاری انتخابات شهرداریها در کرانه باختری و عدم اجرای آن در غزه گرفت. این تصمیم محمود عباس موجب اعتراض حماس و تحریم انتخابات از سوی این جنبش گردید.
اما با نزدیک شدن به موعد انتخابات (17 مهرماه) و تصمیم حماس برای ورود به انتخابات بدون لیست مستقل و خنثی شدن نقشه تشکیلات خودگردان که برگزاری انتخابات را به یک فرصت عالی برای حماس تبدیل نموده بود؛ ترس صهیونیستها و فشار دیگر بازیگران منطقهای موجب شد در اقدامی بسیار تنش برانگیز برگزاری انتخابات از سوی دادگاه عالی فلسطین طی بیانیهای در 18 شهریور تعلیق شود. این عقبنشینی تشکیلات خودگردان یک شکست بزرگ برای محمود عباس در مقابل اراده سیاسی حماس بود.
در روزهای پایانی سال 95 تشکیلات خودگردان پس از تأخیر هفت ماهه اعلام کرد قصد برگزاری انتخابات در فروردین 96 و تنها در کرانه باختری دارد. تصمیمی که واکنش حماس و دیگر گروههای مخالف تشکیلات در داخل و خارج از کرانه باختری را برانگیخت. باید منتظر ماند و دید که آیا این انتخابات شهرداریها در سال 96 برگزار خواهد شد و در صورت برگزاری واکنش حماس چگونه خواهد بود؟ آیا حماس مانند سال 2012 بار دیگر انتخابات را تحریم خواهد نمود یا در حوزههای انتخاباتی کرانه باختری حضور فعال خواهد داشت؟
3-1- انتخاب یحیی سنوار بهعنوان مسئول دفتر سیاسی حماس در نوار غزه
دوشنبه 25 بهمن ماه 1395، حماس با برگزاری انتخابات داخلی خود، یحیی سنوار را بهعنوان مسئول دفتر سیاسی این جنبش در نوار غزه و خلیل الحیه را به عنوان جانشین وی انتخاب کرد. این انتخاب از لحظات اولیه انتشار خبر با واکنشهای گوناگونی همراه بود. واکنش بسیاری از رسانههای صهیونیستی مانند هاآرتص به سابقه اسارت سنوار بود.
یحیی سنوار، انتخابش آنقدر غافلگیرانه بود که رسانهها نخست به دنبال این بودند که رئیس جدید دفتر سیاسی حماس در نوار غزه کیست؟ سنوار اولین بار در سال 1982 به مدت 4 ماه تحت بازداشت اداری قرار گرفت و در سال 1985 به اتهام تأسیس سرویسهای امنیتی ویژه حماس موسوم به «مجد» به مدت 8 ماه بازداشت شد؛ وی همچنین در سال 1988 تحت بازداشت اداری قرار گرفت و پس از انتقال مجدد به دایره بازجویی و تحقیقات، به 4 بار حبس ابد محکوم گشت تا اینکه در جریان مبادله شالیت یا همان مبادله وفاداری به آزادگان در سال 2011 از زندانهای صهیونیستی خارج شد. حماس در جولای 2015 سنوار را به عنوان مسئول پرونده اسرای صهیونیستیِ در دست حماس و هر مذاکرهای در این خصوص تعیین کرد و فرماندهان قسام به خاطر اعتمادی که به وی داشتند، او را برای این سمت انتخاب کردند.
نزدیکی سنوار به طیف نظامی حماس، سابقه اسارت وی و آزادیاش در تبادل با شالیت، قرار گرفتن وی در لیست تروریستی واشنگتن در سالهای گذشته و مطرح شدن نام وی در کنار بنیانگذاران شاخه امنیتی حماس، همگی از حاشیههای زندگی سنوار است. این حاشیهها موجب شد انتخاب وی به عنوان رهبر سیاسی حماس در غزه با واکنشهای گوناگونی همراه باشد. به نظر میرسد انتخاب وی نشان دهنده رویکردی جدید در حماس است که بر تصمیم گیران رژیم صهیونیستی و همچنین پرونده تبادل اسرا تأثیرگذار خواهد بود.[3]
4-1- کنگره هفتم فتح
کنگرههای فتح، طبق قانون و نظام داخلی جنبش هر 5 سال بهمنظور تعیین کمیته مرکزی برگزار میشود؛ اما جنبش فتح حتی یکبار هم کنگرههای خود را در موعد مقرر برگزار نکرده است. این مسئله بیشتر به مسائلی چون مکان برگزاری کنگره، جمعکردن اعضای پراکنده آن، خطرات امنیتی مربوط به برگزاری آن و همچنین رویکردهای سیاسی بر میگردد.
کنگره هفتم در حالی در آذر ماه 1395 و روزهای پایانی سال 2016 برگزار شد که 7 سال از کنگره ششم گذشته و تأخیر دو ساله آن محمود عباس را تحت فشار قرار داده بود. هفتمین کنگره جنبش فتح با حضور 1322 نفر از مجموع 1400 نفر از اعضای این جنبش در رام الله برگزار شد. در این کنگره پنج روزه هیئتهایی از 28 کشور و نمایندگانی از گروههای فلسطینی از جمله حماس حضور داشتند. شیخ احمد الشیخ به نمایندگی از جنبش حماس، نامه خالد مشعل رئیس دفتر سیاسی این جنبش در کنگره هفتم فتح را که در آن بر وحدت و مشارکت ملی تأکید شده بود، قرائت کرد. حضور نمایندگان جنبش جهاد اسلامی هم از نکات موردتوجه در این کنگره بود.
حضور حماس و جهاد اسلامی، برگزاری کنگره با حضور اکثریت اعضای فتح، انتخاب دوباره محمود عباس بهعنوان رهبر فتح، عدم رأی آوری مخالفان محمود عباس و طرفداران دحلان در کمیته مرکزی و همچنین در صدر قرار گرفتن برغوثی در انتخابات کنگره مرکزی از مهمترین تحولات کنگره هفتم بود.[4]
2- تحولات امنیتی- نظامی
1-2- تداوم انتفاضه سوم فلسطین
10 مهر سال 1394 پس از انجام عملیات شهادت طلبانه از سوی مهند حلبی نوجوان فلسطینی در قدس، معادلات فلسطین دچار تغییراتی شد. تغییراتی که ابتدا یک خیزش یا خشم نفرت نامیده میشد اما با گذشت زمان از مخالفت با «انتفاضه» نامیدن این تحولات کاسته شد. با گذشت یک سال و نیم از انتفاضه فلسطینیان، حدود 300 فلسطینی به شهادت رسیدهاند. سهم سال 95، نزدیک به یک سوم شهدای انتفاضه است. کاهش شهدای انتفاضه در سال 95 نسبت به شش ماهه دوم سال 94 را میتوان همکاری امنیتی شدید نیروهای تشکیلات خودگردان و رژیم صهیونیستی دانست. شاید بتوان انفجار اتوبوسی در قدس اشغالی در ابتدای اردیبهشت ماه 95 را آغاز مرحلهای جدید در انتفاضه دانست. پس از عملیات انفجار اتوبوس در قدس اشغالی که حماس مسئولیت آن را رسماً بر عهده گرفت، بسیاری از صهیونیستها از خطر مسلحانه شدن انتفاضه خبر دادند. اوجگیری انتفاضه و اضافه شدن رویکرد مسلحانه موجب شد بار دیگر عملیاتها افزایش یابد و شاهد به شهادت رسیدن حدود 60 فلسطینی دیگر از اردیبهشت ماه تا سالروز انتفاضه در هفته نخست مهرماه باشیم. همچنین در دی ماه شاهد یک عملیات مسلحانه دیگر بودیم که حدود 8 صهیونیست کشته شدند.
انتفاضه طی یک سال و نیم گذشته پیامدهایی با خود به همراه داشته است. خروج حماس و جهاد اسلامی از انزوا، افزایش نارضایتی از محمود عباس و تعلیق انتخابات شهرداریها، اعتصاب اسرا و پیروزی ارادههای آنان بر صهیونیستها و ظهور نسل پسا اسلو در میان جوانان فلسطینی از مهمترین تبعات انتفاضه در فلسطین است. بهطور کلی میتوان انتفاضه در سال 95 را انتفاضهای مسلحانه نامید که تداوم آن امید را به جوانان فلسطینی بالاخص در کرانه باختری و الخلیل (قلب انتفاضه) تزریق نموده است.[5]
برگزاری ششمین کنفرانس حمایت از انتفاضه فلسطین در روزهای 2 و 3 اسفندماه، حمایت علنی جمهوری اسلامی از آرمان فلسطین را بار دیگر نشان داد. حضور سران گروههای مقاومت و تشریح و تکرار اصول حمایتی ایران از آرمان آزادی فلسطین میتواند مقدمهای برای بهبود رابطه میان تهران و گروههای فلسطینی بالاخص حماس، پس از تیره شدن روابط ناشی از اختلاف در بحران سوریه باشد.
2-2- فعالیت گروههای سلفی-جهادی در نوار غزه
از ابتدای مهرماه 95 شاهد شلیک موشکهایی از نوار غزه بهسوی شهرکهای صهیونیستی از جمله سدیروت بودهایم. اتفاقی که موجب واکنش رژیم صهیونیستی و بمباران پایگاههای حماس در خان یونس شد. حملات رژیم صهیونیستی در حالی انجام گرفت که پس از شلیک این موشکها، گروه سلفی «احفاد الصحابه فی أکناف بیتالمقدس» طی پیامی مسئولیت عملیات شلیک موشک به سمت شهرک صهیونیست نشین سدیروت را بر عهده گرفت. این گروه خود را شاخهای از داعش در نوار غزه میداند. «احفاد الصحابه فی أکناف بیتالمقدس» پس از عملیات شهادتطلبانه شهید مصباح ابوصبیح در قدس اشغالی در اواسط مهرماه که منجر به کشته شدن دو صهیونیست شد، در پیامی عجیب مدعی شد اگر شهید مصباح ابوصبیح عضو حماس یا فتح بوده، جایگاهش جهنم است.
در نوار غزه، گروههای سلفی جهادی زیادی مشغول به فعالیت بوده و هستند که همگی آنان با توجه به رویکرد حماس در اداره جامعه، داشتن گرایشهای اخوانی و برقراری آتشبس با رژیم صهیونیستی، این جنبش مقاومتی را تکفیر نموده و در برخی موارد با این جنبش، درگیریهایی هم داشتهاند.
از سال 2015 شاهد درگیریهای مختلف، تکفیر و صدور بیانیه از سوی جنبشهای مختلف سلفی در غزه و منطقه، علیه حماس هستیم. ایجاد انشقاق و تنش در نوار غزه از سوی گروههای سلفی، متهم شدن حماس توسط بخشی از جامعه اهل تسنن به تخریب و تحدید شریعت اسلام به دلیل درگیری با جریانهای سلفی و حمله هوایی به غزه به بهانه نقض آتشبس از سوی سلفیها توسط رژیم صهیونیستی، بخشی از عواملی است که موجب شده تا بسیاری از تصمیمسازان رژیم صهیونیستی، گروههای سلفی در غزه و منطقه را تهدیدی جدی ندانند و به آن بهعنوان یک موهبت راهبردی بنگرند.[6]
3-2- ترور مهندس زواری، مسئول پهپادهای حماس در تونس
بیست و پنجم آذرماه 95 (15 دسامبر 2016) صدای شلیک گلوله در صفاقس دومین شهر پرجمعیت تونس در جنوب این کشور آفریقایی شنیده شد و محمد زواری با تابعیت تونسی و بلژیکی هدف 28 گلوله قرار گرفت. صدای گلوله در سرزمینی شنیده شد که مردم آن و حتی سیاستمدارانش در سالهای اخیر در حمایت از فلسطین، انتفاضه و مظلومیت غزه از پیشتازان جهان عرب و اسلاماند.
زواری یکی از مهندسین تونسی است که از سال 1991 از سوی حکومت دیکتاتور بن علی به سوریه تبعید شده بود و این تبعید مقدمهای شده بود که وی با جنبشهای مقاومت فلسطین مانند حماس ارتباط بگیرد و در راستای آرمان فلسطین مبارزه نماید. پس از پایان دوره تبعید دهساله محمد زواری، این شهید بار دیگر به تونس برگشت و رفت آمدهای گوناگونی به سوریه و دیگر مناطق داشت.
قسام طی بیانیهای در خصوص زواری تأکید کرد: «زواری 10 سال پیش به مقاومت فلسطین پیوست و به عضویت گردانهای قسام درآمد و برای دفاع از فلسطین به نیابت از امت وارد عرصه نبرد با دشمن صهیونیستی شد و در عرصه رزم و مبارزه با این دشمن سربلند بیرون آمد… ترور زواری زنگ خطر را برای امتهای عربی و اسلامی به صدا درآورد تا متوجه شوند که اسرائیل و مزدورانش در کشورهای عربی نقشهای خطرناکی بازی میکنند و اکنون زمان آن رسیده است که این مزدوران بزدل خائن ریشهکن شوند… مهندس زواری یکی از فرماندهان ناظر پروژه پهپادهای ابابیل است، این پهپادها در جریان جنگ 51 روزه غزه در تابستان سال 2014 نقش چشمگیری ایفا کرد.»
اما نکته حائز اهمیت ترور زواری آن است که پس از سال 2000 و قدرت گرفتن حامیان مقاومت در فلسطین و نوار غزه، رژیم صهیونیستی سعی نمود ترورهای خارج از فلسطین را متوقف نماید بهگونهای که پس از ترور ناکام خالد مشعل در امارات در سال 1997، تنها شاهدِ ترور عزالدین شیخ خلیل از فرماندهان گردانهای قسام در اثر انفجار خودرویش در دمشق در سال 2004 و ترور محمود مبحوح فرمانده برجسته گردانهای قسام در امارات در سال 2010 بودهایم. آمار بهخوبی نشان میدهد رژیم صهیونیستی ترورهای خارج از فلسطین را از ترس پاسخ مقاومت از سال 2000 بسیار محدود نموده است.
ترور زواری نشان دهنده دو موضوع است؛ نخست آنکه ترور محمد زواری میتواند آغازی بر ترورهای خارج از فلسطین یا انتقام از مقاومت در خارج از سرزمینهای اشغالی باشد و دیگر اینکه نشان دهنده میزان هراس صهیونیستها از تقویت و قدرتیابی توان آفندی حماس است.[7]
3- تحولات سیاست خارجی
1-3- بهبود روابط مصر و حماس
مصر و حماس طی یک سال گذشته طی یک فرآیند مشخص بسیار به هم نزدیک شده و دیدارهای گوناگونی میان هیئتهای امنیتی و سیاسی خود برگزار کردهاند. جهاد اسلامی هم از این روند مستثنا نبوده و بسیار به مصر نزدیک شده است. ماه پایانی سال 95 هنیه نائب رئیس دفتر سیاسی حماس تأکید کرد: «حماس فصل جدیدی از روابط خود را با مصر آغاز کرد و امیدواریم که این روابط گسترش یابد. ما نسبت به روابط با قاهره بسیار تمایل داریم و بدون مداخله در امور داخلی مصر، نگرانیها در رابطه با امنیت ملی این کشور را از بین خواهیم برد.» این اتفاق در حالی رخ داده است که مصرِ سیسی، بسیار به تلآویو نزدیک بوده و رژیم صهیونیستی هم هیچ اعتراضی به اقدامات مصر در نوار غزه و فلسطین نداشته است. این اتفاق برای هر سه بازیگر یعنی سیسی، حماس (مقاومت غزه) و رژیم صهیونیستی منفعتهایی دارد.
سیسی با این نزدیکی به دنبال نقش آفرینی در صلح اعراب و رژیم، مشروعیت بخشی به وجهه خود در جهان عربی توأم با منفعت اقتصادی و همچنین کنترل امنیتی صحرای سینا و جلوگیری از ورود سلاح به مصر است. رژیم صهیونیستی هم به نظر میرسد از این نزدیکی بسیار رضایتمند است. کنترل امنیتی صحرای سینا و اهرم فشار علیه مقاومت در آتش بسهای احتمالی و کنترل حالت انفجاری نوار غزه را میتوان اصلیترین دلایل این خشنودی دانست.
یکی از راهکارهای کنترل انفجاری نوار غزه، نقش آفرینی یک کشور ثالث برای تبادل کالا به درون نوار غزه و کنترل بر روی نظامی نبودن کالاهای ورودی است. تحقق این امر تنها از دست دو بازیگر مصر به دلیل موقعیت جغرافیایی و ترکیه به دلیل نزدیکی به غزه امکان پذیر است. ترکیه به دلیل نداشتن مرز با نوار غزه و برخی مسائل دیگر، گزینه توانمندی برای کاستن محاصره نوار غزه نیست. هرچند پس از اعلام عادی سازی روابط ترکیه و رژیم صهیونیستی در بهمنماه چند محموله سوخت از ترکیه وارد غزه شد که به نظر میرسد هدف از آن اقدام بیش از آنکه بهبود وضعیت غزه باشد، توجیه افکار عمومی حامی اردوغان در فلسطین و ترکیه بود.
اما نزدیکی مصر و حماس بالاخص در حوزه امنیتی این امکان را به رژیم صهیونیستی میدهد که با اعتماد به همکاری امنیتی دو طرف، به منظور کاهش تبعات محاصره نوار غزه، گذرگاه رفح نقش تنفسی را برای ساکنان باریکه ایفا نماید. مصری که به حماس و دیگر گروههای نوار غزه نزدیک باشد، میتواند این نقش را برای رژیم صهیونیستی بازی نماید.
4- دورنمای فلسطین در سال 96
شاید بتوان جنگ احتمالی نوار غزه، تغییر سیاست حماس ناشی از تغییر مدیریت آن و رهبری احتمالی اسماعیل هنیه و همچنین تشدید حالت انفجاری غزه را از مهمترین مؤلفههای شکل دهنده فلسطین در سال 1396 دانست.
1-4- جنگ احتمالی نوار غزه
سال 95 در حالی به پایان رسید که در ماههای پایانی آن بارها جنگندههای صهیونیستی به پایگاههای نوارغزه حمله نمودند و مسئولین صهیونیستی از لزوم جنگی جدید برای کنترل حماس و پیشرفت توان آفندی حماس (مانند تونلها و توان نیروی دریایی) خبر دادند. شاید روی کار آمدن دولت راستگرای ترامپ نیز فرصت جنگ را برای نتانیاهو فراهم سازد؛ اما وقوع این جنگ به مؤلفههای بسیاری وابسته است یا بهتر است گفته شود، موانعی که اکنون در پیش روی رژیم صهیونیستی وجود دارد، اگر برطرف گردد جنگ چهارم نوار غزه دور از ذهن نخواهد بود.
2-4- انتخابات شهرداریها و تشدید اختلافات درون فلسطینی
فلسطین در سال 96 با موضوع وحدت ملی با توجه به تشدید همکاریهای امنیتی تشکیلات خودگردان و رژیم صهیونیستی و ضعف محمود عباس بیش از پیش گلاویز خواهد بود. نمونه بارز همکاریهای تشکیلات و نیروهای رژیم در روزهای پایانی سال 95 بود که منجر به شهادت باسل الاعرج شد. همچنین اعلام تشکیلات مبنی بر برگزاری انتخابات شهرداریها در سال 96 در کرانه باختری و استثنا کردن نوار غزه برخلاف توافق قبلی با گروههای فلسطینی، اختلاف میان گروههای فلسطینی را بیش از پیش شعلهور خواهد کرد.
ابومازن و تشکیلات سال به سال در حال از دست دادن جایگاه اجتماعی و سیاسی خود هستند و رقیبان و مخالفان وی بیش از گذشته طمع به قدرت دارند. بالاخص که برخی کشورهای منطقهای مانند مصر و امارات به دنبال جایگزین کردن دحلان به جای محمود عباساند. لذا تغییر در ساختار قدرت و شخصیتها در سپهر سیاسی فلسطین در سال آتی چندان دور از ذهن نخواهد بود.
منابع:
[1] محمد محسن فایضی «آیا جهاد اسلامی وارد عرصه سیاسی میشود؟» اندیشکده راهبردی تبیین، منتشرشده در تاریخ 24 آبان 1395، قابل بازیابی در پیوند زیر:
http://tabyincenter.ir/14879/
[2] محمد محسن فایضی «انتخابات 2016 شهرداریهای فلسطین و بازگشت حماس به صندوق رأی» اندیشکده راهبردی تبیین، منتشرشده در تاریخ 17 مرداد 1395، قابل بازیابی در پیوند زیر:
http://tabyincenter.ir/12805/
[3] محمد محسن فایضی «انتخاب سنوار؛ تقویت رویکرد نظامیگری حماس و پیچیدگی پرونده تبادل اسرا» اندیشکده راهبردی تبیین، منتشرشده در تاریخ 10 اسفند 1395، قابل بازیابی در پیوند زیر:
http://tabyincenter.ir/17832
[4] محمد محسن فایضی «پیدا و پنهان کنگره هفتم جنبش فتح» اندیشکده راهبردی تبیین، منتشرشده در تاریخ 4 دی 1395، قابل بازیابی در پیوند زیر:
http://tabyincenter.ir/15571
[5] محمد محسن فایضی «انتفاضه سوم فلسطین؛ فرآیندها و پیامدها» اندیشکده راهبردی تبیین، منتشرشده در تاریخ 3 اسفند 1395، قابل بازیابی در پیوند زیر:
http://tabyincenter.ir/17598
[6] محمد محسن فایضی «گروههای سلفی-جهادی در نوار غزه؛ تهدید یا موهبتی راهبردی برای تلآویو» اندیشکده راهبردی تبیین، منتشرشده در تاریخ 8 آبان 1395، قابل بازیابی در پیوند زیر:
http://tabyincenter.ir/12851/
[7] محمد محسن فایضی «ترور مهندس زواری و تغییر مشی مبارزاتی حماس» اندیشکده راهبردی تبیین، منتشرشده در تاریخ 27 دی 1395، قابل بازیابی در پیوند زیر:
http://tabyincenter.ir/16314
منبع: پایگاه اطلاع رسانی تبیین