به گزارش مشرق، ملتها همیشه عناصری برای بازتولید گفتمانهای خود دارند. گفتمانها بهصورت خودبهخود ساخت و بازسازی میشوند. دولتها و حکومتها کمتر در شکلگیری گفتمانها نقش تعیینکنندهای دارند. بهواسطهی تعیینکنندگی گفتمانها در شکلدهی به باورهای مردمی، آنها (گفتمانها) از خاصیت سیالیت نیز برخوردارند. گفتمانهای ملی بیتردید وثیقترین پیوندهای بین حاکمیتهای انتزاعی و تصورات عمومی هستند. گفتمان عزت ملی یک مسئلهی حکومتی نیست. اساساً حکومتی شدن مسائل گفتمانی شبیه به عزت و وحدت ملی، موضوعی نیست که پاسخدهندهی نیازهای اجتماعی باشد. جوامع، خودبهخود آنها را بازتولید میکنند. مسئلهی عزت ملی، مسئلهی گفتمانی ایرانیان است. همیشه و در طول تاریخ بهدنبال عزت ملی بودهاند و هرجا عنصری یافت میشده که آن را آسیبپذیر میکرده یا به آن خدشهای وارد میکرده، در برابر آن ایستادگی میکردند و با وحدت ملی آن را بازیابی میکردند. ایرانیان همیشه توانستهاند خود را از بحرانهای منتهی به عزت ملی خارج کنند و بلافاصله موضوع و مسئلهای را برجسته میکردند که این عزت ملی بازیابی شود.
با این مقدمه، بهسراغ مسائلی که در سال گذشته اتفاق افتاد، میرویم. ابتدا بایستی به بیانات رهبر انقلاب اشاره کنیم که چهچیزی سبب شد تا از عزت ملی بهعنوان یک مسئلهی گفتمانی بهعنوان یک دستاورد در سالی که گذشت، اشاره کنند. بهعبارتی چرا عزت ملی توسط رهبر انقلاب یک دستاورد قلمداد شد؟
رهبر انقلاب در سخنرانی نوروزی خویش، از عزت ملی بهعنوان یکی از نشانههای مثبت ملت ایران در سال ۱۳۹۵ یاد کردند و در کنار امنیت ملی و همت جوانانه، این را جزء شادیهای ملت ایران در سال گذشته برشمردند. اما با توجه به سالی که گذشت، چه فاکتورهایی وجود دارد که سبب شده است رهبر انقلاب، معیار و مصداق عزت ملی را بهعنوان ملاک دستاوردهای کشور در سالی که گذشت، برشمردند؟ برای تشریح این موضوع، بایستی بهسراغ حوادثی برویم که عزت ملی ایرانیان را بازتولید کرد.
۱. آرامش ملت در پرتو سیاستهای ناآرام بینالمللی
یکی از فاکتورهای تعیینکننده برای برشمردن عزت ملی بهعنوان دستاورد و بهطور کلی در سال ۱۳۹۵، مسئلهی ثبات در تصمیمگیری و آرامشی بود که ملت ایران در سال گذشته تجربه کرد. علیرغم بسیاری از نوساناتی که در حوزهی سیاست بینالمللی وجود داشت، ملت ایران مسیر حرکت خود را طی کرد و بدون توجه به نوسانات در عرصهی بینالمللی، نتایج کار خود را پیگیری کرد. مهمترین نوسان عرصهی بینالمللی که اتفاقاً در دشمن سرسخت جمهوری اسلامی نیز صورتبندی شد، انتخاب دونالد ترامپ به ریاستجمهوری ایالاتمتحدهی آمریکا بود؛ انتخابی که خود حرفوحدیثهای بسیاری نیز داشته است.
با توجه به سیاستهای باراک اوباما مبنی بر استفاده از قدرت نرم علیه ایران و توجه و تمرکز بر طبقهی متوسط جدید در ایران، بهطور کلی دونالد ترامپ آلترناتیو نسبتاً مناسبتری برای باراک اوباما بود. سیاستهای اعلامیِ تهاجمی دونالد ترامپ بهمحض در دست گرفتن کاخ سفید، سیاستهایی بود که افرادی را که نسبت به عمق فعالیتهای بینالمللی و سیاسی در ایالاتمتحدهی آمریکا اشراف نظری نداشتند، به این گزاره میرساند که احتمالاً آمریکاییها در ذهنیت تحریک ایران و استفاده از رویکردهای قدرت سخت علیه ایران هستند. اما درعینحال نهتنها ملت ایران این موضوع را بهراحتی تصویر و تصور کرد، بلکه همچنین بر رویکرد خود اصرار ورزید.
آزمایش موشکی ایران درست در همان هفتهی بعد از تحلیف دونالد ترامپ، بهخوبی نشان داد که ایران در سطح تصمیمگیری نخبگان عالیهی حاکمیتی، از روی کار آمدن دونالد ترامپ نهتنها ابایی ندارد، بلکه شادمان است که باراک اوباما بهعنوان تهدیدی علیه امنیت ملی ایران قدرت و سیاست را رها کرده و دیگر هر روز نمیبایستی سیاستهای نرم و پیشبینینشدهی او را انتظار داشته باشیم. در این فضا و با تست موشک ایران و پاسخهای اعلامی شتابزده و البته نسنجیدهی دونالد ترامپ بهویژه در صفحات اجتماعی شبیه توئیتر، وی و تیم وی تصور میکردند که ایران نسبتبه این مسائل، وحشت میکند و خود را تسلیم ارادهی آمریکایی مبنی بر کنار نهادن برنامهی موشکی و بهطور کلی برنامهی نظامی خود خواهد کرد، اما در همان روزهایی که دونالد ترامپ در صفحهی توئیتر خود بیان میداشت که «من دیگر اوباما نیستم» یا «ایران باید از اوباما متشکر میبود» و از این دست جملات، رهبر انقلاب حتی پاسخ دونالد ترامپ را نیز به مردم واگذار کردند و بیان داشتند مردم پاسخ این فرد را در ۲۲ بهمن و در سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی خواهند داد.
دومین عنصر تأمینکنندهی عزت ملی در سال گذشته، جشن پیروزی انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن سال ۱۳۹۵ بود. این جشن که بهدلیل به قدرت رسیدن دونالد ترامپ و تهدیدات پیدرپی ایران توسط وی خاصیتی ویژه پیدا کرده بود، با حضور گستردهی مردمی و برای دفاع از آرمانهای رهبر انقلاب که معتقد بودند آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند، ایجاد شد.
گستردگی جمعیتی که در این جشن بهصورت خودجوش وارد کارزار شده بودند، نشاندهنده سطح خصومتی است که مردم با ایالاتمتحده دارند. از نظر مردم ایران، ترامپ نیز راه باراک اوباما را سیر میکند، ولی با ماهیتی جدید. ماهیت رفتار ترامپ جنگطلبانهتر از باراک اوباما در حوزهی سخن است. در عمل که تفاوت چندانی بین این دو وجود ندارد. همین باراک اوبامای برندهی جایزه صلح نوبل بود که جنگ علیه ایران و سوریه را با ایجاد گروههای تروریستی شبیه داعش به راه انداخت و همین باراک اوباما بود که مردم یمن را در بدترین شرایط اقتصادی ممکن، زیر آوار خمپارههای سعودی و آمریکایی قرار داد.
بنابراین در سیاست آمریکاییها تفاوت چندانی نسبتبه منطقهی غرب آسیا و شمال آفریقا وجود ندارد. اگر اوباما در کمپدیوید تلاش میکرد رهبران کشورهای عربی حاشیهی خلیجفارس را قانع کند که با قراردادهای تسلیحاتی که با آنها منعقد میکند، مانع از آنچه قدرتگیری ایران در سطح منطقهای بهواسطه انعقاد و امضای برجام مینامید، شود و برای رهبران خلیجفارس برجام را طوری تداعی میکرد که گویی هیچ اتفاقی برای اقتصاد ایران بعد از این سند نخواهد افتاد، دونالد ترامپ نیز با محمدبنسلمان، که مشهور به قاتل یمنی است، میزگرد میگذارد و از وی میهماننوازی میکند که و بیان میکند ایران بزرگترین تهدید امنیت بینالمللی و بزرگترین کشور حامی تروریسم است. بنابراین در نفس قضیه تفاوتی بین اوباما و ترامپ وجود ندارد. هر دو اینها دو روی یک سکه به نام سیاست در ایالاتمتحدهی آمریکا هستند. راهپیمایی ۲۲ بهمن و برگزاری این جشن در سال ۹۵ را بایستی در این بستر مورد بررسی قرار داد.
ترامپ در همان هفتهی اول تلاش کرد با وضع قانونی به نام «منع ورود اتباع ۷ کشور (که بعداً عراق از این لیست کم شد و به شش کشور تبدیل شد) » مانع از ورود ایرانیان به آمریکا شود و با اطلاق نام تروریست به ایرانیانی که جزء بهترین و نخبهترین شهروندان آمریکایی محسوب میشوند، تلاش کرد تا به این واسطه، به عزت ملی ایرانیان خدشه وارد کرده و ایران را به تروریست بودن برچسبگذاری کند. این فضا که به نظر میرسید مستقیماً عزت ملی ایرانیان را خطاب قرار داده است با سیاست هوشمندانهی مقامات عالیه حاکمیتی در ایران بهعنوان یک فرصت برای وحدت مردم ایران مورد توجه قرار گرفت و نمود آن را میتوان در راهپیمایی ۲۲ بهمن بهعنوان نماد یکپارچگی مردم ایران مشاهده کرد. مسئلهای که برای دونالد ترامپ بهعنوان رئیسجمهور جنگطلب (در حوزهی اعلامی) بسیار شوکهکننده بود که سیاست وی در قبال ایران نهتنها از تهدیدات روزافزون آمریکا توسط ایران (که عنصر بازدارنده داشتهاند) نکاسته است، بلکه بر خصومت مردم ایران با آمریکای دوران ترامپ نیز افزوده است. به این ترتیب بود که مشاهده میشود بعد از ۲۲ بهمن شاهد موضعگیریهای شدید دونالد ترامپ در طی هفتههای پیش از ۲۲ بهمن بودیم و به نظر راهپیمایی ۲۲ بهمن آن عملیاتی را که بایستی انجام میداد، انجام داد و دونالد ترامپ بعد از آن از واکنشهای خصمانه و عریان نسبتاً کاسته است.
۳. حادثهی پلاسکو
علیرغم ماهیت وحدتگرایانهی حادثهی پلاسکو بهعنوان موضوعی که در طول تاریخ تحولات اجتماعی، کمنظیر بود (اگر بینظیر نبوده باشد)، این حادثه بازنمایی از عزت ملی ایرانیان نیز بود. کسانی که قهرمانان خود را پاس میدارند و برای آنها تکریمهایی برگزار میکنند. بهطور کلی در بستر فکری جوامع مدرن «آسیب و کشته شدن در حین خدمت» بخشی از یک ماشین صنعتی شدن است. در این فضا، مردم مالیات میدهند که دیگران برای آنها و بهجای آنها از بروز حوادث اجتماعی جلوگیری کنند. اما پلاسکو نشان داد که ایران آنچنانکه ادعا میشد نیز از سنتها نبریده و با مسئلهی غیرت ملی هنوز هم مثل سابق عجین است. این موضوع نیز مایهی عزت ملی ایرانیان بود که در کوران حوادث پیدرپی، مسائل مربوط به غیرت ملی خود را به فراموشی نسپرده بودند. پلاسکو یک نشانه از جامعهای بود که هر روز جامعهشناسان برای تحلیل آن یک انگ و لیبل بر آن میچسبانند، اما بهواقع هیچیک از آنها نیز نبود. قطعاً پلاسکو که در پی آن شهادت شهروندان و آتشنشانان اتفاق افتاد و از این حیث یک حادثهی اندوهناک بود، مفاهیم گفتمانی شبیه رشادت، ایثار و سایر کلماتی را نیز بازتولید کرد که گفتمان انقلاب اسلامی نزدیک به چهل سال پیش در سودای رسیدن به آنها بوده است. برای تحلیل جامعهی ایرانی نیازی به عملی کردن تئوریهای وبر، هابرماس و... نیست. جامعهی ایرانی را بایستی با فاکتورهای خود مورد بررسی قرار داد. یکی از این فاکتورها، عزت ملی ایرانیان است.
فرجام سخن
اشاره شد که رهبر انقلاب در سخنرانی نوروزی خود، سه عنصر را بهعنوان دستاوردهای ایران در سال ۹۵ برشمردند و در این فضا از همت جوانانه، امنیت ملی و عزت ملی بهعنوان سه فاکتوری که ایرانیان آن را در سال ۹۵ تحصیل کردند، یاد کردند. مسئلهی عزت ملی موضوعی بود که بایستی به آن توجه بیشتری میشد و بایستی بررسی میشد که چه عواملی سبب شده است که رهبر انقلاب از عزت ملی بهعنوان یک دستاورد در سالی که گذشت، یاد کنند. اشاره شد که یکی از مهمترین دلایل این امر سیاستهای تهدیدآمیز ایالاتمتحده، هم در اواخر دولت باراک اوباما و هم در دورهی ریاستجمهوری دونالد ترامپ بر کاخ سفید، بوده است.
واکنش مردم ایران به سیاستهای ضدایرانی دونالد ترامپ، که در هفتهی اول با قانون منع ورود ایرانیان به آمریکا و اطلاق عنوان تروریست به شهروندان ایرانی (که در هیچ حملهی تروریستی در آمریکا نقش نداشتهاند)، و ممنوعیت ورود آنها به آمریکا، واکنشی عزتمدارانه بود. رویکرد دستگاه حاکمیتی در ایران و واکنش مقامات ایران به گستاخیهای بعدی دونالد ترامپ، که بیشتر در صفحات اجتماعی مثل توئیتر بیان میشد و هر روز و گاهی در یک روز چند بار علیه ملت ایران رجزخوانی میکرد، یکی از نمونههای عزتمداری در تصمیمگیری و حلم در پیشبینی حوادث آینده بود که در بستر عزت ملی میبایست به آن نگریست.
موضوع دیگر که بیارتباط با همین مسئلهی گذشته نبود، موضوع جشن ۲۲ بهمن بهمناسبت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی بود. این جشن که با محتوایی جدید روبهرو بود و دیگر باراک اوبامایی که پشت لبخندها، خود را پنهان میکرد، وجود نداشت، پرشورتر از سالهای گذشته و با وحدتی مثالزدنی، جوابی محکم به سیاستهای آمریکاییها و خصوصاً رئیسجمهوری ایالاتمتحده بود؛ واکنشی که یکی از پیامهایش این بود که مردم ایران، رهبران این کشور را در مواجهه با سیاستهای احتمالی ناسنجیدهی آمریکا تنها نخواهند گذاشت.
سومین حادثه نیز پلاسکو بود. پلاسکو نشان داد که ایران هنوز هم تبدیل به یک جامعهی مدرن و خلطشده با ماشینی شدن و صنعتی شدن نشده و باورهای اجتماعی شبیه به انسجام ملی، هنوز در ایران رنگوبوی خود را از دست نداده است. در نهایت اینکه همانطور که رهبر انقلاب در سخنرانی نوروزی خویش بیان کردند، بیتردید عزت ملی یکی از دستاوردهای ملت ایران در سال گذشته بود.
منبع: پایگاه برهان