به گزارش مشرق، با وجود آنکه آمریکا در توافقنامه الجزایر، بعد از ماجرای تسخیر لانه جاسوسی تعهد داده که در امور داخلی ایران مداخله نکند مستندات مختلف کماکان گواه میدهند که تلاش برای براندازی سخت و نرم در ایران همواره در دستور کار سیاستمداران در واشنگتن قرار دارد.
این موضوع البته در مقاطعی با رویکرد سخت نظامی و در مقاطعی با استفاده از الگوی براندازی نرم در پوشش برنامههای دموکراسی و حقوق بشر پیگیری شده است.
در ماههای گذشته پس از حصول برجام مقامهای دولت و کنگره آمریکا دستکم یکی از اهداف توافق هستهای را تغییر نرم معادله قدرت و سیاست داخلی ایران و استحاله شخصیت نظام جمهوری اسلامی ایران دانستهاند.
با وجود این، تلاشهای نظام حاکمیتی آمریکا در این راستا محدود به دوران پس از توافق هستهای نیست و میتوان گفت مهار و مدیریت ایران سیاستی است که از نخستین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی در دستور کار قرار داشته و تا کنون میلیونها دلار نیز صرف دستیابی به این هدف شده است.
«کنث کزمان»، تحلیلگر ارشد مسائل ایران در «سازمان تحقیقات کنگره آمریکا» در گزارشهای متعددی که اخیراً درباره ایران به رشته نگارش درآورده به گردآوری بودجههایی پرداخته که از سال ۲۰۰۴ در قالب برنامههای دستگاههای مختلف آمریکا و برای براندازی نرم در ایران به تصویب کنگره درآمدهاند.
این تحلیلگر ارشد مسائل غرب آسیا در آخرین گزارش خود با عنوان«ایران: سیاستها، حقوق بشر و سیاست آمریکا»توضیح میدهد که کنگره آمریکا و دولتهای این کشور این بودجهها را با هدف «ایجاد تغییرات سیاسی در ایران از طریق ارتقاء دموکراسی» (ص ۲۸) تصویب کردهاند.
«کزمان» سپس نام برنامههای دستگاههای مختلف آمریکا و بودجههایی که به آنها اختصاص یافته را در قالب یک جدول (که ترجمه آن در زیر آورده شده) خلاصه کرده است.
سال مالی |
اعتبار اختصاصیافته |
۲۰۰۴ |
منابع مالی تخصیص دادهشده برای عملیات خارجی: ۱.۵ میلیون دلار برای «سازمانهای آموزشی، انسانی و سازمانهای غیردولتی و افراد داخل در ایران برای حمایت از پیشرفت دموکراسی و حقوق بشر در ایران. دفتر دموکراسی و کار وزارت امور خارجه ایالاتمتحده نیز ۱ میلیون دلار به واحدی در دانشگاه ییل و همچنین ۵۰۰ هزار دلار به موقوفه ملی برای دموکراسی اختصاص داد. |
۲۰۰۵ |
۳ میلیون دلار از تخصیصهای بودجهای کمکهای خارجی برای ترویج دموکراسی در ایران اختصاص یافت. بخشهای دارای اولویت در این زمینه شامل توسعه احزاب سیاسی، رسانه، حقوق کار، ارتقاء جامعه مدنی و حقوق بشر است. |
۲۰۰۶ |
۱۱.۱۵ میلیون دلار برای ترویج دموکراسی در ایران اختصاص یافت که در این میان ۴.۱۵ میلیون دلار به وزارت امور خارجه و برنامه حمایت از مبارزان حقوق اجتماعی تعلق گرفت و ۷ میلیون دلار نیز به دفتر امور خاور نزدیک اختصاص یافت. |
۲۰۰۶ و برنامه حمایتی |
درمجموع ۶۶.۱ میلیون دلار از ۷۵ میلیون دلار درخواستی توسط وزارت امور خارجه به برنامه ترویج دموکراسی تعلق گرفت. ۲۰ میلیون بهصورت مستقیم به برنامه ترویج دموکراسی تعلق گرفت، ۵ میلیون دلار برای دیپلماسی عمومی بر روی جمعیت ایران تعلق گرفت و ۵ میلیون دلار نیز برای تبادل فرهنگی اختصاص یافت. همچنین ۳۶.۱ میلیون دلار به تلویزیون صدای آمریکا و رادیو فردا اختصاص یافت. |
۲۰۰۷ |
در بودجه سال ۲۰۰۷ میلادی نیز ۶.۵۵ میلیون دلار برای ایران و سوریه اختصاص یافت که ۳.۰۴ میلیون دلار تنها برای ایران استفاده شد. البته منابع مالی بیشتری نیز مورد درخواست نبود. |
۲۰۰۸ |
در سال ۲۰۰۸ ۶۰ میلیون دلار از ۷۵ میلیون دلار درخواستی به این برنامه اختصاص یافت که ۲۱.۶ میلیون دلار آن به برنامه ترویج دموکراسی در ایران اختصاص یافت. ۷.۹ میلیون دلار نیز برای حمایت از مبارزان حقوق اجتماعی اختصاص یافت. همچنین از طریق این بودجه ۳۳.۶ میلیون دلار دیگر نیز برای رسانههای مرتبط با ایران درخواست شده بود که بودجه تلویزیون صدای آمریکا دراینباره ۲۰ میلیون دلار و رادیو فردا ۸.۱ میلیون دلار بود. ۵. میلیون دلار دیگر نیز برای مبادلات با ایران اختصاص یافت. |
۲۰۰۹ |
میان مبلغ مورد درخواستی وزارت امور خارجه برای برنامه سال ۲۰۰۹، ۶۵ میلیون دلار بود. این برنامه با این هدف شکل گرفت که «به حمایت از خواستههای مردم ایران برای جامعهای دموکراتیک و باز با ترویج جامعه مدنی، مشارکت مدنی آزادی رسانهها و آزادی اطلاعات بپردازد» از این میزان ۲۵ میلیون دلار تنها به پروژه ایران تعلق گرفت. |
۲۰۱۰ |
۴۰ میلیون دلار برای پیشبرد برنامه دموکراسی در خاور نزدیک از کنگره درخواست شد. طرح اصلی این برنامه ترویج حقوق بشر، جامعه مدنی، و دیپلماسی عمومی در ایران با استفاده از این بودجه بود که قرار بود برای کل منطقه مورداستفاده قرار بگیرد اما بیشتر آن در امور ایران مورداستفاده قرار گرفت. |
۲۰۱۱ |
۴۰ میلیون دلار برای پیشبرد دموکراسی در کشورهای منطقه درخواست شد که میزان مورداستفاده از این بودجه برای ایران مشابه سال ۲۰۱۰ بود. |
۲۰۱۲ |
این بودجه بازهم در سال ۲۰۱۲ کاهش یافت و به ۳۵ میلیون دلار برای کل منطقه رسید |
۲۰۱۳ |
در سال ۲۰۱۳ بودجه درخواستی به ۳۰ میلیون دلار رسید و در مورد طریقه هزینه کرد آن در کشورهای منطقه اطلاع خاصی در دست نیست |
۲۰۱۴ |
۳۰ میلیون دلار مانند سال قبل |
۲۰۱۵ |
۳۰ میلیون دلار مانند سال قبل و البته در سال ۲۰۱۵ بیشتر این بودجه صرف مبارزه با سانسور و فیلتر اینترنت در ایران شد. |
۲۰۱۶ |
۳۰ میلیون دلار از کنگره درخواست شده است که سهم ایران مانند سالهای قبل خواهد بود. |
۲۰۱۷ | ۳۰ میلیون دلار از کنگره درخواست شده است که سهم ایران مانند سالهای قبل خواهد بود. |
البته انتظار میرود هزینههایی که واشنگتن برای نفوذ و تغییر معادلات قدرت در ایران صرف میکند از ارقام ذکر شده در بالا نیز بسیار بالاتر باشد، چرا که در واقع سازمانهایی که مجری این برنامهها هستند علاوه بر بودجه دولتی از طرف نهادهای دیگری هم تأمین مالی میشوند.
به عنوان مثال، بنیاد موقوفه ملی دموکراسی، علاوه بر اعتبارات سالانهای که از دولت آمریکا دریافت میکند در سالهای گذشته از نهادهای متنوعی مانند «بنیاد ریچارسون»، «بنیاد جان الین»، «بنیاد بردلی» و برخی نهادهای دیگر نیز تأمین مالی شده و طبعاً ممکن است بخشی از آنها هم را درباره پروژههای مربوط به ایران هزینه کرده باشد.
ضمن اینکه این جدول به هزینههای مخفیانهای که در دولتهای مختلف آمریکا برای ناآرام کردن ایران صرف شده و معمولأ در سندهای سالانه بودجهها آورده نمیشوند اشارهای نمیکند.
در یکی از این موارد، سیمور هرش، روزنامهنگار تحقیقی سرشناس آمریکایی در گزارشی آشکار کرد که کنگره آمریکا در سال ۲۰۰۸ با درخواست بودجه ۴۰۰ میلیون دلاری جورج دبلیو بوش برای پیشبرد طرحی مخفیانه که هدف آن تشدید تنشهای قومی – مذهبی و براندازی نرم در ایران بوده موافقت کرده است. (نیویورکر، ۲۰۰۸). بوش این درخواست را با صدور یک سند بسیار محرمانه موسوم به «یافته ریاستجمهوری» که غیر از خودش برخی از سران کنگره از آن خبردار میشوند مطرح کرده بود و به همین سبب، طبیعی است که این رقم در بودجه سالانه گنجانده نشده است.
نکته دیگر اینکه بیشتر برنامهها و بودجههای اختصاص یافتهای که «کزمن» به آنها اشاره کرده ممکن است در نگاه اول طرحهایی تنها برای ارتقاء دموکراسی، پیشبرد حقوق بشر و تحکیم نهادهای مدنی و سازمانهای مردمنهاد به نظر برسند، اما بررسی بیشتر نحوه استفاده از آنها در کشورهای مختلف و ایران از حقایقی دیگر پرده برمیدارند.
اسم رمز براندازی؛ مرگبارترین صادرات آمریکا
«برنامههای ترویج دموکراسی»، در واقع نام برنامههایی هستند که برخی از سازمانهای «قدرت نرم» (جنگ نرم) آمریکا - چنانکه خود ادعا میکنند – آنها را با هدف تقویت نهادهای دموکراتیک در سراسر جهان اجرا میکنند.
برخی از مهمترین سازمانهای جنگ نرم آمریکا که این برنامهها را اجرا میکنند عبارتند از: آژانس ایالات متحده آمریکا برای توسعه بینالمللی (USAID)، بنیاد جامعه باز، مرکز وودر ویلسون، خانه آزادی، صندوق موقوفه ملی برای دموکراسی (NED)، موسسه دموکراتیک ملی، موسسه ملی جمهوریخواهان، بنیاد فورد، بنیاد برادران راکفلر، بنیاد دموکراسی در ایران، مرکز مستندسازی اسناد حقوق بشر ایران و غیره.
بیشتر این سازمانها، اهداف خود را کمک به پروژههای بشردوستانه و ترویج دموکراسی اعلام کنند. به عنوان مثال، «آژانس آمریکا برای توسعه بینالمللی» مأموریت خود را «ریشهکن کردن فقر و تقویت جوامع مستحکم دموکراتیک» اعلام کرده (وبسایتآژانس توسعه بینالمللی آمریکا) و «موقوفه ملی دموکراسی» خود را یک سازمان خصوصی و غیرانتقاعی معرفی میکند که در تلاش برای ترفیع و تقویت نهادهای دموکراتیک در سراسر دنیا است. (وبسایت موقوفه ملی دموکراسی)
اما، از سوی دیگر شواهد دیگری حاکی است که تقریبأ تمامی این سازمانها و برنامههای موسوم به «ترویج دموکراسی» در جهت اهدافی کاملأ در جهت عکس با آنچه اعلام میکنند به کار رفتهاند، تا جایی که شماری از تحلیلگران بینالمللی این برنامهها را روشهای جدید، نرم و بدون خشونت حاکمان کاخ سفید برای تغییر نظام سیاسی کشورهای مخالف آمریکا و در امتداد کودتاها و براندازیهای خشن دهههای قبلتر «سیا» میدانند (به عنوان مثال ببینید: کتاب«ترویج دموکراسی و انقلابهای رنگی»، نوشته سوزان استوارت ۲۰۱۲).
در همین راستا، «آلن واینتاین» که خود یکی از بنیانگذاران بنیاد «موقوفه ملی دموکراسی» است سال ۱۹۹۱ در مصاحبهای با واشنگتنپست گفت: «بخش زیادی از کارهایی که ما امروز انجام میدهیم همان کارهایی هستند که سیا ۲۵ سال پیش به طور مخفیانه انجام میداد. » (واشنگتنپست، ۲۲ سپتامبر ۱۹۹۱)
مطابق اطلاعاتی که تا کنون به دست آمده، نیکاراگوئه، بلغارستان، آلبانی، کوبا، مغولستان، هائیتی، صربستان (کودتای سال ۲۰۰۳)، گرجستان (انقلاب رز)، اوکراین (انقلاب نارنجی) و ونزوئلا و چند کشور دیگر کشورهایی هستند که از برنامههای ترویج دموکراسی برای نفوذ یا براندازی نرم در آنها استفاده شده است (نقل از وبگاه فارنپالیسی ژورنال). «ویلیام بلوم»، تاریخدان و نویسنده سرشناس آمریکایی بر همین اساس در یکی از کتابهای جدیدش دموکراسی را «مرگبارترین صادرات آمریکا» مینامد. (ببینید: کتاب ‘دموکراسی؛ مرگبارترین صادرات آمریکا’، نوشته ویلیام بلوم، ۲۰۱۳)
در جدیدترین مورد فاش شده در همین راستا خبرگزاری آسوشیتدپرس سال ۲۰۱۴ آشکار کرد که آژانس توسعه بینالمللی آمریکا (USAID) یک شبکه ارتباطی به نام «توئیتر کوبایی» برای جذب جوانان این کشور و تحریک کردن آنها به ایجاد اغتشاش و در نهایت براندازی دولت ایجاد کرده بود. (نقل از واشنگتنپست، ۲۰۱۴)
سازمانهای جنگ نرم و ایران
مستندات گستردهای درباره تلاش سازمانهای جنگ نرم آمریکایی برای نفوذ و براندازی نرم در ایران وجود دارد.
به عنوان مثال، «جرمی هاموند»، تحلیلگر سیاسی و سردبیر نشریه «فارنپالیسیژورنال»، بنیاد «موقوفه ملی برای دموکراسی» را یکی از مهمترین سازمانهایی میداند که در راستای تأمین مالی گروههای برانداز در ایران فعالیت میکند. (منبع) این سازمان، چنانکه در وبسایت خود اعلام کرده با بسیاری از مخالفان ایرانی از جمله هاله اسفندیاری، رامین جهانبگلو، سیامک نمازی، حسین بشیریه، شیرین عبادی و منوچهر محمدی ارتباط دارد. «موقوفه ملی برای دموکراسی» از طریق یکی از سازمانهای تابعه خود به نام «موسسه بینالمللی جمهوریخواهان» در سالهای گذشته کارگاههایی در دبی برای آموزش براندازی در ایران برگزار کرده است. (نیویورکتایمز، آوریل ۲۰۰۶)
مثال دیگر در این باره درخواست «کاندولیزا رایس»، وزیر خارجه اسبق آمریکا از کنگره برای دریافت بودجه ۷۵ میلیون دلاری جهت راهاندازی جنگ تبلیغاتی و رسانهای علیه ایران و کمک به مخالفان داخلی این کشور است. (سندوزارت خارجه آمریکا)
علاوه بر این موارد که به عنوان نمونه ذکر شدند، تقریباً تمامی دیگر برنامههای ذکرشده در جدول «کزمان» نیز برای انجام عملیات خرابکارانه و ارتباطگیری با گروههای برانداز مورد استفاده قرار گرفتهاند که در فرصتهای بعدی بیشتر مورد بررسی قرار خواهند گرفت.