به گزارش وبلاگستان مشرق حسن نوروزی در وبلاگ آوردگاه در مورد ماهنامه مهرنامه نوشت : ماهنامه سکولار مهرنامه، يکي از مروجين علوم انساني الحادي است که اخيراً با سوءاستفاده از فضاي آزاد رسانه اي و غفلت و مشغوليت دوستان، ناشيانه مي کوشد تا به ريشههاي فکري و علمي انقلاب اسلامي هجمه ببرد و برنامه هاي کلان فرهنگي جمهوري اسلامي را رصد کرده و آنها را نقد کند.
شکي نيست که علوم انساني غربي، نوعي تهديد فکري و امنيتي براي کشور ما محسوب مي شود و هرگونه غفلت از توليد علوم انساني اسلامي، موجب بروز انحرافات فکري و بي بصيرتي هاي فرهنگي و دور شدن از مأموريت انقلاب و نظام، و در نتيجه، استحاله و ريزش بخشي از خودي ها و رودررويي با جهتگيري هاي تکاملي جمهوري اسلامي خواهد شد. به تعبير ديگر، علوم انساني، تنگه احد فرهنگي جمهوري اسلامي است و بايد اين تنگه را بست. از اينجاست که منورالفکراني مثل سروش و ملکيان و برخي ديگر، علوم انساني موجود را دشمن حکومت هايي مثل حکومت جمهوري اسلامي دانسته و سعي در ترويج آن و جلوگيري از توليد علوم انساني اسلامي دارند. مؤسسه مطالعات سياسي اقتصادي پرسش (+) که با محوريت آقاي جواد طباطبايي و همفکرانشان راهاندازي شده و نيز مؤسسه مطالعاتي رخداد که توسط مصطفي ملکيان افتتاح شد و ... همه در اين راستا قرار دارند و سبک زندگي غربي را آموزش مي دهند و با اين هدف، فعاليت خود را آغاز کرده اند. به عنوان مثال، ملکيان در مراسم گشايش مؤسسه مطالعاتي رخداد تازه مي گويد: «ما از طريق علوم انساني مي توانيم ايدئولوژي ها را نقد كنيم؛ چه ايدئولوژي هاي ديني، چه ايدئولوژي هاي غيرديني. ما با علوم انساني مي توانيم چه ايدئولوژي هاي سياسي و چه ايدئولوژي هاي غيرسياسي و همه ايدئولوژي و هر نوع ايدئولوژي را نقد كنيم. آتوريته ايدئولوژيها را فقط علم از بين مي برد... اين كه نظام هاي ايدئولوژيك از علوم انساني مي ترسند، از آنروست كه مي دانند علوم انساني مي تواند پاشنهي آشيل آنها را نشان دهد. نظام هاي ايدئولوژيك مي دانند كه چيزي كه مي تواند آنها را از ميدان بهدر كند، حضور ايدئولوژيهاي ديگر نيست؛ رشد علوم انساني است كه مي تواند ضعف آنها را نشان دهد».
اين قبيل اظهارات، خط توطئه علمي عليه اسلام و انقلاب را نشان مي دهد و روشنفکران را به روش علمي مبارزه با حکومت ديني فرا مي خواند! اينها به علم غربي تکيه مي کنند تا حکومت اسلامي را نقد کنند اما حقيقت اين است که همه بدبختي هاي جامعه اسلامي به همين علم بر مي گردد. امروز حاکميت نظام کارشناسي در دست کارشناسان است و هيچ نهاد يا وزارتخانه اي نيست که بخش کارشناسي آن دست غيرکارشناس باشد. اگر نقائصي در کار تصميم گيران نظام وجود دارد لابد از باب اين است که تصميم تصميم سازان نظام، يعني همان هايي که با آمار و ارقام و نمودار سروکار داشته و براساس مباني غيرالهي به ارائه طرح هاي کارشناسي مبادرت مي کنند، بر سبيل صواب نيست. اگر امروز شاهد بروز معضلات جدي در امر اداره جامعه هستيم قبل از هر چيز بيانگر عجز و ناتواني مدل کارشناسي موجود در خواندن روحيات يک ملت مسلمان و اداره يک جامعه مذهبي است نه اينکه اين نقص را بتوان به عجز دين در امر اداره منسوب کرد. به قول يکي از انديشمندان: امروزه تهاجم اصلي بر اصل حيات اجتماعي اسلام توسط روش علوم صورت مي گيرد و تهاجم عيني، به وسيله تصميمگيري غلط اجتماعي واقع مي شود.
ماهنامه سکولار مهرنامه هم که از سوي مؤسسه پرسش منتشر مي شود، در راه همين تهاجم و توطئه قدم بر مي دارد. يکي از بخشهاي طنزآميز (!) مهرنامه، ديباچه آن است. در بخشي از اين ديباچه آمده است: «مهرنامه از هيچ ايدئولوژي سياسي و اجتماعي جانبداري نمي کند و طرفدار هيچ جناح سياسي يا فکري نيست ...»! مهرنامه منافقانه مي خواهد با اين تعابير، اهداف فرهنگي منفي و ضدانقلابي را مخفي نگه دارد و نخبگان را بفريبد؛ غافل از آنکه بسياري از نيروهاي فکري انقلاب اکنون به يک بصيرت عميق و آکادميک رسيدهاند و با اين قبيل ادعاها گول نمي خورند و سابقه افراد و تشکل ها و ارتباطات اجتماعي آنها را از ياد نمي برند. مهرنامه و همفکرانش، پس از شکست فتنه 88، به دنبال بازسازي فرهنگي ـ سياسي عقبه تئوريک فتنه، و نسلپروري سکولار، و به تعبيري در پي زمينهچيني براي فتنههاي آتي هستند؛ همان کاري که هفتهنامه عصر ما (ارگان سازمان مجاهدين انقلاب) و ماهنامه کيان در گذشته انجام دادند. مهرنامه به دنبال حکومتي سکولار يا لائيک در ايران است و هر جرياني که در اين راستا قدم بر مي دارد مورد حمايت مهرنامه است و مهرنامه آنها را دوست دارد.
رسالت مهرنامه حمله به نقاط قوت فرهنگي جمهوري اسلامي، از پايگاه آموزههاي علوم انساني غربي است. همه کارشناسان علوم انساني غربي در مهرنامه، در خدمت ترويج غرب و تطهير غرب و اميدآفريني نسبت به غرب (به طور خلاصه يعني حفظ وضع موجود غرب)، و از طرف ديگر، در خدمت ياس آفريني نسبت به سرنوشت کشور و آينده انقلاب اسلامي هستند. دشمني با انسجام و همگني کشور بر محور مقام منيع ولايت و مقابله با بسط و امتداد اراده ولي فقيه در عرصههاي مختلف نظام اجتماعي، حمايت خائنانه از مدل حکومتي لائيک ترکيه که نماد اسلام آمريکايي مدرن است (براي تحقق در کشورهاي عربي)، تلاش براي وارونه جلوه دادن انقلابات اسلامي عربي، کوچک جلوه دادن بحران مالي غرب و بزرگ کردن مشکلات داخلي، درشت کردن اختلاف نظر علماي اسلامي و تخريب شخصيتهاي بزرگ دين، شخصيتسازيهاي کاذب از روشنفکران دست چندم، تخريب همپيمانان منطقهاي ايران مثل سوريه و ...، تبليغ و ترويج فلسفههاي الحادي غرب مثل فلسفه هگل، آموزش روش تفسير قرآن (بخوانيد: تحريف قرآن) توسط روشنفکران سکولار (!)، تخريب تشکلهاي ارزشي انقلاب و زنده کردن و بزرگ نشان شخصيت هاي فتنه گر و غيرانقلابي، تلاش براي رسميت بخشيدن و بالا بردن اعتبار نشريه از طريق مصاحبه با افراد مثبت، و مواردي از اين قبيل، نمونههايي از توطئه ها و تهاجمات فرهنگي نشريه مهرنامه به اسلام و جمهوري اسلامي است. (به شمارههاي گذشته مهرنامه به ويژه شماره 14 و 15 مراجعه کنيد).
به نظر مي رسد مشکل اصلي اين نشريه و همراهانشان، نداشتن ديد تاريخي صحيح و انفعال شديد آنها از تمدن غرب است. همين فقدان ديد صحيح تاريخي موجب مي شود که اينها صداي درهم شکسته شدن تمدن غرب را نشوند و اعتلاي روزافزون کلمه اسلام را نبينند و خيال کنند که با اين تلاش ها و مزاحمت براي انقلاب اسلامي، غرب زنده تر مي شود و دموکراسي خواهي غربي در ايران رواج مي گيرد! اينها هنوز حقيقت انقلاب اسلامي و مديريت حکيمانه و ملي، منطقهاي و جهاني نظام ولايت فقيه را درک نمي کنند و اين را هم نمي فهمند که همه زوايا و ظرفيتهاي نامکشوف انقلاب اسلامي را نمي توان با عينک شکسته علوم غربي، مشاهده کرد.
البته نهادهاي علمي و تحقيقاتي حوزوي و دانشگاهي را به هوشياري و افشاگري نسبت به اين توطئههاي فرهنگي براي سست کردن بنيانهاي اعتقادي و فرهنگ تشيع فرا مي خوانيم و اميدواريم اين توطئهها موجب درک ژرف تر نخبگان متعهد از ضرورت توليد نرم افزارهاي جديد به ويژه علوم انساني اسلامي گردد.