به گزارش مشرق، مخاطبان عامتر عموما به بازیگران گرایش داشته و فعالیتهای آنها را دنبال میکنند و خاص پسندترها توجه خاصی به کارگردانها نشان میدهند که پدر معنوی اثر به حساب میآیند. مستندهای سینمایی هم برای دسته دوم واجد ارزشهای بسیار است چرا که در آن به دنیای ذهنی فیلمساز سرک کشیده شده و از زوایای مختلف به آن پرداخته است. مستند تلویزیونی دکوپاژ که در ایام نوروز روی آنتن شبکه افق رفته و با استقبال گرم سینمادوستان هم روبهرو شده، از جمله این آثار است که در هر قسمت آن به یک کارگردان پرداخته شده است.
علیرضا داوودنژاد: از کودک عکاس تا کارگردانی صاحبنام
او یکی از فیلمسازانی است که پس از پیروزی انقلاب نقش مهمی در شکلگیری نهال نوپای سینمای ایران در کنار مهدی فخیمزاده، سیدغلامرضا موسوی، مهدی صباغزاده و... داشته است. او که فیلمی ماندگار همچون نیاز را در کارنامه دارد، بخش مهمی از فیلمهای نیمه دوم دوران کاریاش را در شمال ایران ساخته و به همین خاطر نیز کارگردان این قسمت با داوودنژاد در جاده چالوس همراه شده و گپ مفصلی با او درباره دوران فیلمسازیاش میزند. لابهلای آن هم بخشهایی از فیلمهای وی به نمایش گذاشته شده و برای مخاطب دکوپاژ خاطراتش را تداعی میکند. یکی از خاطرات شیرین داوودنژاد از کودکیاش که در مصاحبههای مطبوعاتیاش هم به آن اشاره کرده، نخستینبار دوربین عکاسی به دست گرفتن در کودکی و عکاسی از طبیعت است که در نهایت به یک نقطه عطف درخشان (دیدار داوودنژاد با مرد صاحب عکاسی که اینک سالخورده شده)، ختم میشود. نکته مهم دیگر در این مستند، تصویربرداری خوب و باکیفیت آن است به خصوص صحنههای داخل اتومبیل در حال حرکت آن هم در جادهای پر پیچ و خم که بههیچوجه مخاطب را آزار نمیدهد.
کیومرث پوراحمد: راوی قصههای تلخ و شیرین
یکی از معدود کارگردانهای ایرانی که هم در سینما و هم در تلویزیون آثاری به یادماندنی و ماندگار خلق کرده و هیچگاه هم مخاطبان خود را دستکم نگرفته است. فرم روایت این قسمت هم تا حدود زیادی شبیه اپیزود داوودنژاد بوده و تنها بخش نخست آن در تهران و منزل پوراحمد گرفته شده است. زندگی او در کودکی و نوجوانی در شهر اصفهان، بهانه خوبی برای سفر کارگردان به زادگاه خود است که یکی از بهترین سریالهای تاریخ تلویزیون(قصههای مجید) را در آنجا ساخته است. رفتن او به مدرسه نوجوانیاش که بخشهایی از قصههای مجید هم در آنجا گرفته شده، تلخی خاصی داشته که بخشی از آن به خاطرات ناخوشایند کارگردان از آن روزهای مدرسه بازمی گردد. رفتن گروه فیلمبرداری به خانه قدیمی بی بی و مجید، نقطه طلایی این مستند نیم ساعته است که حس و حال خوبی در آن جریان داشته و مخاطب را به بیش از دو دهه قبل میبرد. راحت و بی تکلف بودن پوراحمد جلوی دوربین هم یکی دیگر از نقاط قوت کار است که فاصله میان گروه و سوژه رابا مخاطب کم کرده است.
پرویندخت یزدانیان (مادر پوراحمد) برای مخاطبان سینما و تلویزیون ایران چهرهای آشناست که آنها را یاد مادر و مادربزرگهای خود میاندازد. پس بهترین پایان بندی برای این مستند جایی است که کارگردان موسفید کرده به خانه ابدی مادر و همچنین پدرش سر زده و لحظاتی را با آنها خلوت میکند.
مهدی صباغزاده: بهدنبال ردی از خانه خلوت
یکی دیگر از نخستین فیلمسازان پس از انقلاب که فیلمهای مهمی همچون سناتور و خانه خلوت را در کارنامه داشته و در دوران کاریاش تلاش زیادی برای برقراری ارتباط همهجانبه با مخاطب به خرج داده است. برای مثال میتوان به فیلم پرفروش سناتور اشاره کرد که صباغزاده در این مستند هم به چگونگی ساخته شدنش اشاره کرده است. در این اپیزود هم مانند اپیزودهای داوودنژاد و پوراحمد، اتومبیل نقش مهمی بهعنوان لوکیشن داشته و بخش مهمی از کار در آن میگذرد.
البته بهانه خوبی هم برای آن جور شده است؛ رفتن سراغ لوکیشنهای خانه خلوت و مارال که سالها از آن گذشته و دیگر کسی آنجا زندگی نمیکند. نگرانی صباغزاده از تخریب خانه شخصیت اصلی خانه خلوت، بسیار خوب، باورپذیر و تاثیرگذار از کار درآمده و طعم گسی را بر آن حاکم کرده است. در عین حال نمیتوان به تعریف او از خاطراتش سر فیلمبرداری مهاجران اشاره نکرد که نقطه عطف آن انفجار قهوه خانه و پرت شدن پورعرب به بیرون بر اثر موج انفجار است!
محمدحسین لطیفی: پرکار سینما و تلویزیون
سازندگان مستند دکوپاژ در ادامه سراغ کارگردانهای نسل بعدی رفته و افرادی همچون مسعود آبپرور و محمدحسین لطیفی را جلوی دوربین خود نشاندند که اپیزود لطیفی بسیار خوب و جذاب از کار درآمده است. او با لحنی خودمانی و بیتکلف از روزهای سختی گفت که میخواست نخستین فیلم خود را پس از چند سال تجربه حرفههای مختلف سینما بسازد و برای انجام آن با مشکلات عدیدهای از جمله نداشتن دفتر کار روبهرو بود! در آن سالها سینمای آنالوگ جای چندانی برای تازه کارها نداشته و معمولا سرمایهای را صرف فیلمساز شدنشان نمیکرد. لطیفی یکی از آنها بود که سرانجام توانست برای فیلمنامه اکشن و حادثه محور خود به نام سرعت سرمایهگذار پیدا کرده و طلسم ساخت اولین فیلمش را بشکند.
بهروز افخمی:فیلمساز بازیگوش
یکی از بهترین اپیزودهای دکوپاژ، اختصاص به گپ و گفت با بهروز افخمی بهعنوان یکی از فیلمسازان موفق سینمای ایران دارد که توسط وحید شیخلر کارگردانی شده است. افخمی که در یک سال اخیر با برنامه هفت به چهرهای شناخته شده برای مخاطبان تلویزیونی تبدیل شده، در بخشهای ابتدایی کار توضیحاتی درباره کودکی خود میدهد که میتواند راهگشای خوبی برای شناخت خصوصیات این کارگردان در میانسالی باشد. فیلم به فیلم جلو رفتن با او نیز این حسن را دارد که خاطرات جالبی از آنها نقل کرده و اشارهای هم به شخصیت تاثیرگذاری همچون زندهیاد نعمت حقیقی میکند که نقش مهم و موثری در کیفیت بصری آثارش بخصوص عروس و کوچک جنگلی داشته است. وی در عین حال حرفهای قابل توجهی هم درباره اقتباس ادبی که خود بیشترین تعداد آن را میان کارگردانهای ایرانی دارد، میزند و لابهلای آن بخشهایی از فیلم گاوخونی و پشت صحنه آن نیز به نمایش درمیآید. علاقه افخمی به مطالعه که در میان کسانی که او را میشناسند زبانزد است، بخش پایانی فیلم را شکل داده که به یک پیادهروی طولانی و مفصل همراه با ادامه گپ و گفت پیوند میخورد.
منبع: قاب کوچک جام جم