به گزارش مشرق، "دونالد ترامپ" رئیس جمهوری آمریکا خود را از جمله دیگر سیاستمداری نشان داده است که نمی تواند وعده های خود را تحقق بخشد. در طول نخستین صد روز نخست ریاست جمهوری ترامپ، اخبار پیرامون اقدامات او دو نوع بودند: دسته اول، اخباری بودند که به نوعی به حوادث سیاست خارجی و اظهارات وی در باره آنها اختصاص داشت و دست دوم، اخبار مربوط به مبارزه با مخالفان در داخل آمریکا بود.
ضمن اینکه در این مدت دونالد ترامپ خود را نه تنها فردی نشان داد که قادر است تنها در اظهارات علنی و صدور احکام ناموفقی که توسط قضات آمریکایی مسدود شده، بلکه اقدامات خاصی را نیز می تواند انجام دهد. برای مثال، حمله موشکی به پایگاه هوایی ارتش سوریه و یا قدرت نمایی نظامی آمریکا در سواحل کره شمالی.
"ویکتوریا ژوراولیوا" کارشناس ارشد مرکز تحقیقات آمریکای شمالی در موسسه اقتصاد جهانی و روابط بین الملل آکادمی علوم روسیه در مصاحبه با سایت خبری-تحلیلی «راس بالت. رو» از این صحبت کرده که موقعیت ترامپ بعد از آنکه آمریکا را در آستانه درگیری نظامی با رژیم "بشار اسد" در سوریه و "کیم جونگ اون" در کره شمالی قرار داد، به چه صورت تغییر کرده است.
دستورات اجرایی تنها راه اداره امور توسط ترامپ
این کارشناس در پاسخ به این سئوال که آیا ترامپ در صد روز نخست توانسته موقعیت خویش در صندلی ریاست جمهوری مستحکم کند، گفت: «از لحاظ فیزیکی که مسلما او طی چهار سال آینده جای دیگری نخواهد رفت، ولی از لحاظ جو حاکم بر اوضاع، باید گفت درگیریهایی که او عامل ایجاد آنها بوده، تا زمانیکه او به همین برخوردهای خود ادامه دهد، مناقشه با سیاستمداران مختلف و از جمله درگیری با کنگره، همچنان ادامه خواهد داشت. »
به گفته وی، صد روز پس از مراسم تحلیف نشان داد که کنگره آمریکا آشکارا با هر نوع تلاش ترامپ برای تحقق اولویتهای دستورکارش، مقابله کند. بسیار مشخص است که تنها اقداماتی که ترامپ از زمان ورود خود به کاخ سفید انجام داده، به شکل دستورات اجرایی ریاست جمهوری بوده است و به نظر من، این عملکرد، بعنوان سمبلی برای اداره امور آمریکا توسط او نتا پایان دوره ریاست جمهوری اش باقی خواهد ماند.
ولی اگر به وعده های داده شده از طرف وی در مبارزات انتخاباتی نگاه کنیم، باید گفت که «کارنامه وی فعلا صفر است» و جای تعجب ندارد که این مسئله روی محبوبیت وی تاثیر منفی گذاشته است. بر اساس نظرسنجی موسسه گالوپ، تنها حدود ۴۰ درصد مردم آمریکا به او اعتماد دارند. بدین ترتیب او بعنوان یک سیاستمدار معمولی که نمی شود توانایی عملی ساختن وعده هایش را ندارد، شناخته شده است. و این مسئله هم صرفا به چگونگی روابط مرسوم بین کاخ سفید و کنگره طی سالهای اخیر مربوط می شود که روسای جمهوری آمریکا پیشنهاد یا طرحی را ارائه میدهد و کنگره تا جای ممکن با آن مقابله میکند.
رویارویی کنگره و کاخ سفید در حال افزایش است
ژوراولیوا توضیح داد: «این مسئله در دوران ریاست جمهوری "باراک اوباما" هم به همین صورت بود. و به عقیده من ترامپ نیز درگیر مناقشات بین حزبی قرار گرفته که در داخل ایالات متحده دیگر بسیار مشهود شده است. البته سئوال اینجاست که آیا او قادر است خود را از وسط این معرکه خلاص کرده و بتواند اعتماد مردمی که با رای خود او را به کاخ سفید رساندند را باردیگر بدست آورد؟
این کارشناس مسائل آمریکا در مورد قطب بندیهای حزبی در ایالات متحده گفت: «هر دو حزب اصلی دموکرات و جمهوری خواه آمریکا طی چند دهه گذشته از لحاظ نظریهای آنقدر از یکدیگر متفاوت بوده و فاصله گرفته اند که هر نوع دستیابی به توافقی بین آنها بیش از پیش دشوار شده است. ضمن اینکه در هر دو حزب شاخه های مخالفی تسلط دارند که امکان هر نوع توافق در تصمیم گیریها را دچار مانع جدی می کند و به همین دلیل است که کنگره آمریکا در تصمیم گیریها تا این اندازه با مشکل مواجه است. »
به عقیده وی، اکنون هم امکان اینکه رئیس جمهوری بتواند هر نوع تصمیمی را از طریق کنگره به نتیجه برساند، کمتر از گذشته شده و حتی فرق نمی کند که کدام حزب کنترل پارلمان را در دست داشته باشد. با وجودیکه کنگره در دست جمهوری خواهان است، ولی نتیجه همان چیزی است که در دوران ریاست جمهوری اوباما شاهد بودیم.
ترامپ چارهای جز جنجال آفرینی در سیاست خارجی ندارد
ویکتوریا ژوراولیوا در خصوص تاثیر حمله موشکی آمریکا به پایگاه هوایی ارتش سوریه بر موقعیت ترامپ در داخل کشور گفت: «تازه مشخص شده است که تاثیر این حمله خیلی موقت بود. این فقط یک واکنش هیجانی بود که برای مدت کوتاهی همه تصور کردند ترامپ نه تنها وعده می دهد، بلکه اقدامات قاطع نیز می تواند انجام دهد. ولی برای تقویت موقعیت، او نیاز دارد تا دست به اقدامات مشخص داخلی بزند که فعلا نتوانسته کاری انجام دهد که مردم را تحت تاثیر قرار دهد. »
به گفته وی، البته برخی مواقع سیاست خارجی، بخصوص در شرایطی که رویارویی بین کنگره و رئیس جمهور زیاد است، می تواند به نفع کاخ سفید تمام شده و از رئیس جمهور یک رهبر سیاسی واقعی بسازد. ولی نخستین علائم گویای آن است که ترامپ دقیقا در شرایطی قرار دارد که باراک اوباما قرار داشت. او چارهای جز این ندارد که برخی مسائل خارجی را بزرگنمایی کرده و با صدای بلند در مورد آنها موضع گیری کرده و سر و صدا راه بیاندازد. به نظر میرسد که ترامپ هم دقیقا به همان راه پای گذاشته و دلیل آن هم تنها این است که او چاره دیگری ندارد.