سرویس فرهنگ و هنر مشرق - اگر بپذیریم که هر فیلم مستند یا سینمایی بر اساس یک گفتمان معین و مشخص ساخته می شود باید بپذیریم که فیلم انتخاباتی حسن روحانی بر اساس همان گفتمان «من» و «مونولوگ» مطابق بر گفتمان چهار ساله دولت ساخته شده است. کارگردان برای تجلی گفتمان «من» و «مونولوگ» پس از یک افتتاحیه جنجالی از جلسه پرسش و پاسخ دانشجویان ، دوربین را در کلوزآپ (نمایی درشت) به صورت رئیس جمهور میچسباند و رئیس جمهور مونولوگ میگوید و بییندگان صرفا باید شنونده باشند.
گفتمان دولت تدبیر و امید به همین سیاق شبیه گفتمان دولت سازندگی مرحوم هاشمی است. یعنی رئیس جمهور با همه ژست پیشرویی که گرفته، تصور میکند باید همه گوش باشند و خوبیهای دولت تدبیر و امید را با آنان در میان بگذارد. اگر فیلم انتخاباتی مرحوم هاشمی در سال ۸۴ را مرور کنیم درخواهیم یافت، فیلم انتخاباتی ایشان با جلسه پرسش و پاسخ توام بود. مرحوم هاشمی سئوالات را و ابهامات را میشنید و پاسخ میداد. اما در فیلم سراسر مونولوگ حسن روحانی، گویی همه باید گوش باشند و فقط بشنوند و به همین دلیل، فاصله گفتمان مردمی با گفتمان دولتی را به خوبی می توان در متن اثر حس کرد.
فیلم مستند انتخاباتی حسن روحانی با طرح پرسش دانشجویان آغاز می شود. یکی میپرسد آقای رئیس جمهور! سرنوشت صاحبان فیش های نجومی در دولت تدبیر چه شد؟ دیگری خبر میدهد، وضع رکود و بیکاری کمر مردم را شکسته است، قرار بود صد روزه مشکلات را حل کنید قرار بود؟ آنکه شهامت بیشتری دارد از رئیس جمهور محترم میپرسد آیا از تمامی آسیب های اجتماعی خبر دارید؟ از اعتیاد گسترده نوجوانان و جوانان از طوفان سهمگین طلاق خبر دارید؟ دیگری خبر میدهد که شما رئیس جمهور خوبی نبودید، چون انقلابی نیستید. دیالوگ انتقادی به همین چند لحظه ابتدایی خلاصه می شود.
پس از این چند لحظه پرسش و پاسخ ، حین تشویق حسن روحانی توسط دانشجویان، دوربین ناگهان روی صورت دختران متمرکز می شود و صدای جیغ زنانه ای را میشنویم که با اعتراضها و یا اعترافهای مردانه نخستین، نسبتی ندارد. نوعی زن گرایی بصری تجلی پیدا میکند که در ادامه به گفتار قهرمانانه رئیس جمهور متصل می شود. رئیس جمهور روی سن یک نفره میآید و با و موسیقی ملایم غم انگیزی، «رئیس جمهور روحانی»، با پس زمینه سیاه نقش می بندد و حسن روحانی نخستین سئوال را مطرح می کند.
ایشان خطاب به جمعیتی که نمیبینیم سئوال را طرح میکند که در هشت سال دفاع مقدس چه کسی دفاع کرد از این سرزمین؟ جواب این سئوال روشن است. شهیدان، همت،باکری، مصطفی چمران، محمدرضا امینی، نور علی شوشتری، محسن رضایی، جواد فکوری، حسن خرازی، سید حسین علم الهدی، امیر حاج امینی، جهان آرا، کاوه، شاهرخ ضرغام، احمد کاظمی،محسن وزوایی، مجتبی علمدار، محمد بروجردی و همه حاج کاظم هایی که در صف نخست نبرد بودند. همه بودند، اما رئیس جمهور نبود. این سخن به هیچ وجه ربطی به گوینده ندارد و استفاده از این تصاویر جنبه پوپولیستی دارد و تصاویر رزمندگان کات می خورد به گرد و غبار اهواز. اگر باکری و همت سرباز آن جبهه بودند و پیروزی عایدشان شد، در قیاسی منطقی رئیس جمهور باید مرد نبرد با گرد و غبار در اهواز میبود، اما نبود! ایشان می فرمایند مشکل کیه ؟ و خودشان در شیوه منولوگی دیگر پاسخ میدهند "همه".
اما همین " همه " رای دادند به جناب رئیس که مشکل گشای " همه" باشند. و در ادامه با صدایی اکو شده می فرمایند که ما قادریم حل کنیم، اما این سئوال پیش می آید چرا حل نشد؟! مخاطب با مفروضات واقعی این مستند را تماشا میکند و نباید ابهام و ایهامی باقی بماند.در صحنه بعد رئیس جمهور در فضای خاکی منطقه ای که مکانش نامعلوم نیست ظاهر میشود و رو به گرد و غبار دست تکان میدهد و سازنده مستند در نمایشی مدلی از عدم ابتکار، ابتکار را در میان مردم نشان میدهد که رفته مشکل را حل کند . اما مردم اهواز از همه بهتر می دانند که مشکل همچنان حل نشده و زمستان امسال نیز مثل سال گذشته، به جای اکسیژن، گرد و غبار نوش میکنند.صحنه ای نشان داده می شود که وزیر اطلاعات با مردمان [ظاهرا ] خوزستان به عربی سخن میگوید و در برابر گره مشکلات مردم پاسخی ندارد. اشتباه مفرط کارگردان این است که با یک نمای کلوز نه چندان هنرمندانه و نمای درشت از صورت رئیس جمهور اصرار دارد به مخاطب بفهماند که همه مشکلات را حل خواهد کرد، اما حل نشده است. دوربین چفت شده به صورت رئیس جمهور؛ و ناگهان ایشان میفرمایند که ما از سال ۹۲ به فکر مشکلات خوزستان بودیم اما ما اعتراف می کنیم امکاناتمان محدود است.مخاطب میاندیشد این نمای درشت و اعتراف به استیصال قطعا برای رئیس جمهور کارکرد معکوس دارد. صدای غمگین موسیقی شنیده می شود و رئیس جمهور محترم نه در مقام پاسخ دهنده بلکه با همان لحن پرسشگرانه که مزه توتالیتریسم (تمامیت خواهی) دوران سازندگی را یادآور می شود، میپرسد چی شد که اینطوری شد؟جوابی در کار نیست و واقعا مشکل دولت این است که در مقابل انبوهی از پرسش های مردمی جوابی ندارد.
رئیس جمهور می فرمایند اقدامات ناحق ما را به اینجا رسانده است، می فرمایند که سی سال با طبیعت جنگیدیم و فکر کردیم سه روزه حل میشود. همان روش قدیمی رئیس دولت بهار که گذشتگان را زیر سئوال میبرد تا بگوید من خوبم و قبلی ها نتوانسند فعل توانستن صرفا صرف میشود اما مخاطب یقین دارد اجرایی در کار نیست. در این مستند که بنای ساختاری آن همچون گفتمان دولت بر مونولوگ استوار است رئیس جمهورمی فرمایند ۳۰ سال با طبیعت جنگیدیم، فکر کردیم سه روز حل می شود ولی باید حل کنیم. یعنی چهار سال دیگر وقت میخواهد تا مشکلاتی که در چهارسال اخیر حل نشده را حل کند.البته خود ایشان قبلا فرمودهاند که مشکلات طی چهل سال هم حل نخواهد شد.
نماهای بعدی به موضوع دریاچه ارومیه می پردازد وبا نماهای قدم زدن ایشان در کنار دریاچه ارومیه ، مشکل دریاچه ظاهرا حلشده به نظر میرسد و همچنان سئوالات دانشجویان مطرح است که چرا رئیس جمهور پاسخی به آن همه پرسش نمیدهد. در ادامه مونولوگ های ادا شده، ایشان میفرمایند ما که نمی خواهیم با ذهن مردم بازی کنیم، شوخی که نداریم. با شعر و شعار کشور اداره نمی شود. فراموش نکنیم که مدیران رئیس جمهور اغلب شاعر بودند. نمونه اش حجت الله ایوبی رئیس سابق سازمان سینمایی است که به جای پاسخ عمدتا اشعاری عجیب در صفحات مجازی اش منتشر میکرد و با انتشار اشعار مختلف سعی میکرد، مشکلات هنر هفتم را حل کند. در ادامه مستند، آمارسازی اقتصادی به صورت تصاویر ترکیبی و بازهم همراه با مونولوگ رئیس جمهور است، نظر مردمی در آن تجلی خاصی ندارد، حتی سازنده آنچنان هوشمند نبوده که نظر موافقان دولت را در آن درج کند و همچنان خبری از پاسخ سئوالات طرح شده ابتدایی توسط دانشجویان نیست. اعتیاد و فقر و طلاق گسترده ناشی از تهی دستی کلان اجتماعی، تحت تاثیر « پلن بی» خلاصه می شود ، به قدم زدن رئیس جمهور در کنار دریای ارومیه. یعنی میتوان تصور کرد دانشجوی سال اول فیلمسازی، خیلی بهتر از این میتوانست فیلم مستند رئیس جمهور را بسازد.
سئوالات بی شمار مردم توسط نمایندگان خود در دانشگاه نادیده گرفته می شود و رئیس جمهور چوب جادویی تعامل گسترده با جهان را رو میکند و چند تصویر از دست دادن با دیپلمات های فرهنگی پس از سخنرانی ظریف، پس از امضای برجام، نمایش داده میشود و دولت مونولوگ توسط رئیس دولت به ادامه گفتن یکسویه میپردازد.وضع دارو و قیمت دارو و تباهی دوران دولت دهم، مبنای ارائه گزارش است آنهم در مستندی که با مصاحبه رئیس جمهور با بخش خبری ۲۲:۳۰ تفاوت چندانی ندارد و رئیس جمهور می فرمایند به وضع مطلوب نرسیدیم و گام هایی را در این زمینه برداشتیم و عطف مستند پوزخند زدن روحانی به رسانه ملی و خنده تصنعی ایشان است. خیلی فیگوراتیو و مونولوگ وار است. منتخب مردم در سال ۱۳۹۲، همچنان رسانه ملی را به سخره می گیرد و چند لحظه بعد میفرمایند: مردم را مایوس نکنید بگذارید نشاط داشته باشند و همزمان رقص محلی چند مرد حول یک زن پخش می شود. خب اگر نشاط در رقصیدن است چرا در مکانهای عمومی رقصیدن را در خیابان لاله زار، افراد انقلابی نظیر ایشان تعطیل کردند؛ نشاط یعنی رقص. اگر معنی نشاط رقصیدن در محافل عمومی است پس وای بر مفهوم نشاط! شکم سیر طالب نشاط است، گرسنگان را که ملالی نیست.
تدبیر گره می خورد به دریاچه ارومیه و برجام و امید در تصاویر خلاصه می شود به دستاوردهای ورزشی. ایشان می فرمایند که قهرمانان ما امید آفرینند، ورزش می تواند بالاتر از اقتصاد با ایران هراسی بجنگد. تفسیر این جمله این است که مردم برای مبارزه با فقر و گرسنگی میتوانند دائما ورزش کنند و ورزش کردن سفره مردم را پر خواهد کرد. آمریکایی نوازی در کرمانشاه می شود سمبل میشود، در صورتیکه میهمان نوازی مردم، رتبه قابل تقدیری دارد و حتی در دولتهای قبلی نیز چنین بود. مردم با تغییر دولت ناگهان میهمان نواز نشدهاند. ایشان می فرمایند: المپیک و پارالمپیک در گذشته بیشتر مردانه بود، امروز جامعه بانوان ما وارد صحنه ورزش و رقابت شدند و زن گرایی دولتی به کیمیا، زهرا و ساره پیوند میخورد و کارگردان اثر در بدترین شکل ممکن و پوپولستی ترین روش ابداعی، سعی میکند مدال زنان را گردن رئیس بیندازد.
در ادامه تک گویی هایی به سبک دوران سازندگی، ایشان میفرمایند: دولتی پیشرفت نمیکند اگر نیمی از مردمش در خانه بمانند. این چه تفکری است که امنیت و اخلاق زن فقط در خانه تامین می شود. خانه ای که درب آن بسته و دو قفله باشد، زن مشکل نیست، قومیت مشکل نیست، مذهب مشکل نیست. این جمله رئیس جمهور محترم، دقیقا یادآور «وارن هاردینگ» بیست و نهمین رئیس جمهور ایالات متحده است که با ادبیاتی مشابه توانست در رقابت های انتخاباتی سال ۱۹۲۳ پیروز شود. روشی اغنایی برای جامعه بانوان نه که ۱۰۴ سال پیش توسط هاردینگ استفاده شده بود. هاردینگ با جلب آرائ زنان توانست به آرا قابل اعتنایی در انتخابات آن سال دست پیدا کند. ضمن اینکه رئیس دولت قبل در دلجویی از جامعه بانوان ید بیضایی داشت و چنین زنگرایی انتخاباتی اساسا کارکرد خود را از دست داده است.
تدریس ادبیات کُردی فخر دولت می شود ، اما رئیس جمهور کوله بران کرد نشین را نمی بیند. به همین دلیل نگارنده اصرار دارد که لحن فیلم بر اساس مونولوگ است. رئیس جمهور محترم اصرار بر حقوق شهروندی دارند و اقوام مختلف را نقاط عظمت ایران برمی شمرند اما کارگران معدن استان گلستان کجای طرح تجلیل از اقوام میگنجند. واکنش کارگران معدن یورت همین امروز در مقابل رئیس جمهور تمام تحلیل را در مورد دولت را تکمیل می کند. اگر دولت جناب روحانی دولت مونولوگ نبود و دولت دیالوگ بود، رئیس جمهور می توانست از خودروی امنیتی با بینهایت بادیگاردی که کنارش بودند، پیاده شود، دست کارگردان را ببوسد و موجب کاسته شدن خشم کارگران معدن یورک شود. اما چون استراتژی دولت مبتنی بر مونولوگ است، امروز رئیس جمهور برای شنیدن نرفته بود. برای مونولوگ رفته بود. رفته بود تا وعدهای بدهد و عکسی به یادگار با معدنچیان بیاندازد. رخدادهای امروز در معدن یورک پیش فرضهای نگارنده را اثبات میکند. دولت مونولوگ نمی خواهد حرف و درد مردم را بشنود، رئیس دولت می خواهد همچنان سخنان خودش را بر زبان جاری کند اما معدن یورک کارزاری برای ادای مونولوگ نبود.