سرویس جنگ نرم مشرق- سریال آمریکایی هوملند «Homeland» که در ژانر جاسوسی - امنیتی قرار دارد، در فصل ششم که به تازگی پخش آن از شبکه «showtime» آمریکا تمام شده است، بار دیگر موضوع ایران را به فیلمنامه خود اضافه کرد و اینبار توافق هستهای با ایران یا همان برجام را برای یکی از مهمترین تعلیقهای این فصل از سریال در نظر گرفت.
«هوملند» داستان «کری متیسون» (Carrie Mathison) افسر عملیاتی سازمان CIA است که با تروریستها و خرابکاران مبارزه میکند و ماجراهای این مجموعه تلویزیونی در کشورهای مختلفی چون عراق، افغانستان، پاکستان، آلمان و ایران میگذرد. کری متیسون بعد از خنثی کردن یک عملیات تروریستی در برلین در فصل پنجم، بعد از چند ماه به خاک آمریکا بازمیگردد و از سازمان CIA جدا میشود و در نیویورک شروع به همکاری با یک موسسه خیریه میکند که هدفاش کمک به مسلمانان ساکن آمریکاست.
فصل جدید هوملند بر خلاف 5 فصل قبل که داستان آنها در فضای جاسوسی و بیشتر در خارج از خاک آمریکا رقم میخورد، اکنون بیشتر رنگ و بوی سیاسی به خودش گرفته و داستان آن در آمریکا رخ میدهد. فیلمنامه فصل جدید که به گفته سازندگان آن پس از مشورت با مقامات آژانس اطلاعات مرکزی (CIA) و سایر نیروهای امنیتی و نظامی آمریکا نوشته شده، به حملات تروریستی اختصاص پیدا نکرده و بیشتر مربوط به تهدیدها و افراد رادیکال در داخل آمریکا و در واقع جنگ قدرت میان آنها است که در یک زمان انتقال پیچیده و شکننده قدرت بین رئیس جمهور حال و رئیس جمهور بعدی در جریان است.
فصل جدید هوملند بر خلاف 5 فصل قبل که داستان آنها در فضای جاسوسی و بیشتر در خارج از خاک آمریکا رقم میخورد، اکنون بیشتر رنگ و بوی سیاسی به خودش گرفته و داستان آن در آمریکا رخ میدهد
القای خیانت ایران به توافق هستهای (برجام)
ماجراهای این فصل در دوران انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و ایام انتقال قدرت از رئیس جمهور قبل به رئیس جمهور زن منتخب به نام «الیزابت کین» روی میدهد؛ قسمتهای ابتدایی سریال که دوران پس از برجام را روایت میکند، یک چالش جدی پیش روی اولین رئیس جمهور زن ایالات متحده قرار میدهد؛ «دار ادال» عضو سابق سازمان CIA و از اعضای کنونی جامعه اطلاعاتی آمریکا، در دیداری که چند روز قبل از مراسم تحلیف با الیزابت کین صورت میدهد، به رئیس جمهور منتخب اعلام میکند که ایران به توافق هستهای خیانت کرده و در حال فعالیتهای هستهای خارج از شروط توافق است.
ماجراهای این فصل در دوران انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و ایام انتقال قدرت از رئیس جمهور قبل به رئیس جمهور زن منتخب به نام «الیزابت کین» روی میدهد
این گروه از اعضای جامعه اطلاعاتی به همراه بخشی از سازمان CIA و با همکاری عدهای در سازمان جاسوسی اسرائیل (موساد)، یک سناریو امنیتی پیچیده طراحی میکنند تا با کمک بعضی مسئولان امنیتی ایران که به استخدام موساد و سازمان CIA درآمدهاند، صحنه را به گونهای نمایش دهند که در واقع اثبات شود که ایران به علت توافق هستهای یا همان برجام نتوانسته برنامه ساخت بمب هستهای را در داخل ایران پیگیری کند و به همین دلیل برای دور زدن آژانس بین المللی انرژی اتمی، برنامه مخفی هستهای خود را به خاک کره شمالی منتقل کرده و با تطمیع سران کره شمالی، در آنجا درحال ساخت کلاهک هستهای و همسازی و جفت کردن کلاهکهای موجود هستهای با موشکهای بالستیک خود هستند.
این گروه متشکل از سیاستمداران، نظامیها و اعضای ارشد جامعه اطلاعاتی آمریکا در واقع بهدنبال منحرف کردن و در نهایت ساقط کردن الیزابت کین رئیس جمهور منتخب جدید هستند و به همین علت در حال ارائه اطلاعات غلط به وی هستند که یکی از سناریوهای اصلی در این برنامه، ارائه گزارش دروغین در رابطه با خیانت ایران به برجام است.
یک گروه از اعضای جامعه اطلاعاتی آمریکا به همراه بخشی از سازمان CIA و با همکاری عدهای در سازمان جاسوسی اسرائیل (موساد)، با طراحی یک سناریو امنیتی پیچیده بهدنبال منحرف کردن و در نهایت ساقط کردن الیزابت کین رئیس جمهور منتخب جدید هستند
تخریب سپاه با نمایش یک پاسدار عیاش!
قسمتهای انتهایی این فصل مشخص میکند که ایران در توافق هستهای خیانتی انجام نداده و این یک سناریوی امنیتی توسط عدهای از سران آمریکا جهت فریب رئیس جمهور منتخب جدید بوده که میخواستند الیزابت کین در همان آغاز ریاست جمهوری اقدام به تصمیمگیری اشتباه در سیاست خارجی کند تا از اعتبار او کاسته شود؛ اما سازندگان آمریکایی این سریال که توسط کارشناسان امنیتی نیز راهنمایی شدند، سوژه اصلی برنامه فریب رئیس جمهور جدید را «خیانت ایران در توافق هستهای» قرار دادند و با این که در آخر معلوم میشود که ایران به برجام متعهد است، اما این سوژه بستری را جهت هرگونه حمله و تهمت زدن و همچنین القای حس بیاعتمادی به ایران در طول قسمتهای مختلف سریال فراهم میکند، به گونهای که تصویر تنفرانگیزی از ایران به نمایش گذاشته میشود.
یک نمونه از تخریب سپاه پاسداران در این سریال مربوط به شخصیتی به نام «فرهاد نفیسی» است که از اعضای سپاه پاسداران معرفی میشود. «سول برنسون» (Saul Berenson) که از افسران اطلاعاتی و معتمد رئیس جمهور جدید است، در یک عملیات با کمک موساد، نفیسی را که فرد عیاشی به تصویر کشیده میشود، برای مدت کوتاهی در ابوظبی (امارات) دستگیر و بازجویی میکند؛ در بازجویی به فرهاد نفیسی گفته میشود که ما میدانیم که به بهانه شرکت در یک کنفرانس بینالمللی به امارات آمدی، اما در اصل قصد داری از طرف سپاه ایران یک معامله اسلحه غیرقانونی را انجام بدهی. «سول» برای به حرف درآوردن نفیسی، تصاویری از ارتباط نامشروع وی با زنان را به او نشان میدهد و تهدید میکند که اگر همکاری نکند، آمریکا این تصاویر را برای مسئولان ایرانی میفرستد.
«فرهاد نفیسی» از اعضای سپاه پاسداران یک فرد عیاش به تصویر کشیده میشود و در طول سریال مشخص میشود که وی به استخدام موساد درآمده است
در این بازجویی، «سول» شبیه سخنرانیهای مسئولان این کشور، دولت ایران را تروریست مینامد که با تکنیکهای بانکی، تحریمهای سازمان ملل را دور میزند و از حزب الله لبنان حمایت میکند و همچنین بهدنبال صدور انقلاب به بقیه دنیا است. نفیسی در این بازجویی میگوید که صد و بیست میلیون دلاری که در یک حساب بانک اماراتی دارد، یک پیش پرداخت بابت تحویل زودتر از موعد مقرر قسمتی از اجزای پدافند هوایی روسیِ (S400) است.
هرچند بعدها مشخص میشود که نفیسی به استخدام موساد درآمده و این جلسه بازجویی را برای فریب «سول» و «الیزابت کین» رئیس جمهور منتخب طراحی شده بود.
بخشی دیگر از سریال به مجید جوادی اختصاص پیدا کرده است که در فصل سوم یکی از فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و معاون پیشین وزارت اطلاعات معرفی شده بود و در انفجار مقر سازمان CIA در آمریکا نقش اصلی را بر عهده داشت. جوادی که در فصل سوم به عنوان مجری انفجار مرکز یهودیان در آرژانتین، ماجرای میکونوس در آلمان و انفجار برجهای الخبر در عربستان سعودی معرفی شده بود، در فصل جدید به عنوان منبع اصلی CIA در سپاه پاسداران به داستان اضافه میشود و طی دیداری با «سول برنسون» در سرزمینهای اشغالی فلسطین، قبول میکند که به «سول» کمک کند تا معلوم شود آیا واقعا ایران در حال خیانت به توافق هستهای است؟
سردار جوادی که در فصل سوم به عنوان مجری انفجار مرکز یهودیان در آرژانتین، ماجرای میکونوس در آلمان و انفجار برجهای الخبر در عربستان سعودی معرفی شده بود، در فصل جدید به عنوان منبع اصلی CIA در سپاه پاسداران به داستان اضافه میشود
جوادی در قالب ماموریت دیپلماتیک به همراه هیئت وزرای اقتصادی ایران که جهت مذاکره برای آسان کردن رفع تحریمها به آمریکا سفر کرده بودند، وارد نیویورک میشود تا بتواند با «سول» ملاقات و نتیجه تحقیقات خود را از تعهد یا خیانت ایران به توافق هستهای گزارش کند.
قبل از دیدار جوادی با «سول»، یک تیم از ایستگاه سازمان اطلاعات ایران در نیویورک، جوادی را میرباید و پس از بازجویی و شکنجه از او میواهد که اسامی جاسوسهای سازمان CIA در ایران را فاش کند، اما یکی از نیروهای قدیمی جوادی در سپاه به نام «امیر»، او را از دست ماموران اطلاعات ایران نجات میدهد تا بتواند با «سول برنسون» دیدار کند. جوادی در دیدار با «سول» گزارش میدهد که «نفیسی» جاسوس اسرائیل است و ایران به تعهدات خود به برجام پایند است و همه اینها بازی امنیتی است و در ازای ارائه این مدارک، پناهندگی سیاسی به همراه محافظت کامل و 45 میلیون دلار از از او طلب میکند.
با تلاشهای «کری متیسون» و «سول برنسون»، رئیس جهور منتخب جدید یعنی الیزابت کین به فریب خود توسط جامعه اطلاعاتی آمریکا پی میبرد و مشخص میشود که ایران در کره شمالی هیچگونه برنامه موازی هستهای ندارد
مجید جوادی که در سریال با نام "سردار" شناخته میشود، اما در ادامه یک فرد بیرحم نشان داده شده که «امیر» را که جانش را از دست ماموران اطلاعاتی ایران نجات داده بود را میکشد و حتی در ادامه به «سول» هم خیانت میکند و به تیم «دار ادال» جهت فریب رئیس جهور منتخب جدید میپیوندد و به «الیزابت کین» درباره ایران دروغ میگوید. البته با تلاشهای «کری متیسون» و «سول برنسون»، رئیس جهور منتخب جدید یعنی الیزابت کین به فریب خود توسط جامعه اطلاعاتی آمریکا پی میبرد و مشخص میشود که ایران در کره شمالی هیچگونه برنامه موازی هستهای ندارد.
فصلهای قبلی این سریال خیلی اغراقآمیز و غیرقابل باور، ایرانیها را تروریست و وحشی نشان میداد، اما در فصل جدید بهصورت خیلی نرم، غیرمستقیم و موثر اقدام به تخریب ایران و بهویژه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی میکند تا محور ایرانهراسی همچنان در رسانههای آمریکا پررنگ باقی بماند. البته در فصلهای آینده هوملند، سوژه قرار دادن دوباره ایران در این سریال نیز بسیار محتمل است.
در فصل جدید بهصورت خیلی نرم، غیرمستقیم و موثر اقدام به تخریب ایران و بهویژه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی میکند تا محور ایرانهراسی همچنان در رسانههای آمریکا پررنگ باقی بماند
تصویرسازیهای دلخواه در هوملند
«هوملند» یکی از سریالهای محبوب آمریکایی است که حتی مورد علاقه جدی باراک اوباما رئیس جمهور سابقه قرار داشت و میتوان اصلیترین مخاطب این سریال در وهله اول را مردم داخلی امریکا نامید؛ جالب آنکه روند و پایانبندی فصلها نیز متناسب با شرایط روز بینالملل تغییر میکند. این امر نشان میدهد که ساختارهای سیاسی و تحولات دیپلماتیک در نوع روایت رسانهای تاثیرگذار است و بافت کلان سیاسی بر نوع روایت محصولات رسانهای تاثیر میگذارند.
در این سریال به غیر از این فصل جدید (ششم)، اسلام مساوی تروریسم و مسلمان مساوی تروریست به تصویر کشیده میشود؛ ایران نیز کشوری معرفی میگردد که با کمک به گروههای تروریستی، در نقاط مختلف دنیا دست به عملیات تروریستی میزند و برای پیشبرد جنایتهای خود اقدام به پولشویی نیز میکند.
در هوملند به غیر از این فصل جدید (ششم)، اسلام مساوی تروریسم و مسلمان مساوی تروریست به تصویر کشیده میشود
در واقع آنچه در این سریال از آمریکا و آمریکاییان ارائه میشود را باید «امریکای رسانهای شده در هوملند» نامید و بههمین ترتیب، آنچه از ایران در این سریال ارائه میشود، «ایران رسانهای شده در هوملند» دانست.
تولید این سریال برای دو فصل دیگر هم تصویب شده و شبکه تلویزیونی «شو تایم» قراردادی برای پخش فصلهای هفتم و هشتم با تهیهکنندگان «هوملند» امضا کرده است.