سرویس جهان مشرق - دونالد ترامپ طی تبلیغات انتخاباتی خود بارها مواضع تندی را علیه ایران اتخاذ کرده و قول داده بود با آنچه «اقدامات خرابکارانه و ثباتزدای» ایران توصیف میکرد، مقابله کند. رئیسجمهور آمریکا روز جمعه ۱۲ خرداد ۹۶ با انتصاب «مایکل دیآندریا[۱]» به عنوان رئیس عملیاتهای مخفی سیا در ایران، به اعتقاد کارشناسان آمریکایی اولین گام محکم را برای عمل به قولهایش درباره ایران برداشت[۲]. برای آنکه بدانید چرا کارشناسان بینالمللی انتصاب دیآندریا را اولین نشانه قطعی از آغاز سیاست ایرانستیزانه دولت ترامپ میدانند، باید مایکل دیآندریا و سابقه وی در «آژانس مرکزی اطلاعات» آمریکا را بهتر بشناسید.
«آیتالله مایک» کیست
«مایکل دیآندریا» در سالی نامعلوم در ایالت ویرجینیا و در خانوادهای به دنیا آمد که سرنوشتش از دو دهه قبل با سیا گره خورده بود[۳]. اگرچه گفته میشود دیآندریا اکنون ششمین دهه از عمر خود را میگذراند، اما تاریخ تولد یا سن دقیق او مشخص نیست. با این وجود، آنچه میدانیم این است که وی سال ۱۹۷۹ به سیا پیوست، هرچند تا پیش از آوریل سال ۲۰۱۵ کسی از نام واقعی او خبر نداشت.
دیآندریا بین سالهای ۱۹۷۹ تا ۲۰۱۵، صرفاً با نامهای مستعار شناخته میشد. همکارانش وی را با نامهایی از قبیل «عهدهدار[۴]»، «شاهزاده تاریکی[۵]»، «آیتالله مایک[۶]» و «راجر[۷]» شناسایی میکردند. سایر مردم در آمریکا و جهان نیز از سال ۲۰۱۲ او را با نام «گُرگ[۸]» شناختند؛ شخصیتی در فیلم هالیوودی و شناختهشده «سی دقیقه پس از نیمهشب[۹]» درباره عملیات ترور اسامه بنلادن که برگرفته از نقش دیآندریا در عملیات ترور بنلادن بود. غیر از این نامها، تا سال ۲۰۱۵ اطلاعات اندکی درباره او در دسترس بود، مثلاً اینکه همکارانش میگفتند به کت و شلوارهای رنگ تیره بسیار علاقهمند است، اخلاق بدی دارد و به شدت به سیگار معتاد است.
بخش دیگری از زندگی دیآندریا که تعجببرانگیز است، داستان ازدواج او با یک زن مسلمان به نام «فریده کوریمجی» در کشور جزیرهای «موریس» (تبعیدگاه و محل فوت رضاشاه پهلوی) در آفریقا و مسلمان شدن دیآندریاست[۱۰]. وی طی مدتی که برای انجام مأموریت به آفریقا اعزام شده بود، با کوریمجی (که حدود ۱۰ سال از او بزرگتر بود) آشنا و حتی حاضر شد برای ازدواج با او مسلمان شود؛ اقدامی که احتمالاً نام مستعار «آیتالله» را برای او به ارمغان آورده است.
البته گفته میشود دلیل ازدواج دیآندریا با کوریمجی، لزوماً عشق و عاشقی نبوده، بلکه ثروت و تجارت گسترده خانوادگی کوریمجیها در آفریقا در زمینههای متنوعی از جمله ارتباطات، رسانه، املاک و مستغلات، توریسم، خدمات مالی و انرژی بوده که میتوانسته پوشش مناسبی را برای عملیاتهای مخفیانه دیآندریا فراهم کند[۱۱]. ضمن اینکه دیآندریا با گرویدن ظاهری به اسلام (بدون آنکه واقعاً اعتقاد یا التزامی به اسلام پیدا کند) میتوانسته راحتتر اذهان اطرافیان را از مأموریت واقعیاش در آفریقا منحرف کند.
مایکل دیآندریا و نقش او در کشتارهای پهپادی سیا
چنانکه گفته شد، اختفای دیآندریا پشت نامهای مستعار، ماه آوریل سال ۲۰۱۵ پایان یافت. یک ماه بعد از آنکه وی پس از ۹ سال، سِمت خود به عنوان مدیر «مرکز مبارزه با تروریسم» سیا را ترک کرد[۱۲]، «مارک مازتی» خبرنگار نیویورکتایمز هویت او را افشا نمود[۱۳]؛ اقدامی که با انتقادات شدید مواجه شد، اما نیویورکتایمز از آن پا پس نکشید[۱۴]. مازتی توضیح داد که دیآندریا چگونه از آغاز برنامه بازداشت و بازجویی سیا، به عنوان مدیر عملیاتهای این سازمان، در شکنجه افراد بازداشتشده دست داشته و سپس در سمت مدیر مرکز مبارزه با تروریسم نیز طراح و حامی یکتنه برنامه کشتار هدفمند سیا با حملات پهپادی به ویژه در پاکستان و یمن بوده است.
بر خلاف انتظار، تأثیرگذارترین نقش دیآندریا طی حدود ۴۰ سال خدمتش در سیا و آنچه احتمالاً دیآندریا را نزد مقامات سیا محبوب کرده است، رهبری وی در عملیات ترور بنلادن در سال ۲۰۱۱ نبود، بلکه جلوگیری او از مختومه شدن برنامه حملات پهپادی سیا در کشورهایی مانند پاکستان بعد از رسوایی بزرگی بود که سال ۲۰۱۵ به وجود آمد.
اولین روزهای سال ۲۰۱۵، یک شهروند آمریکایی و یک شهروند ایتالیایی که به دست القاعده اسیر شده بودند، در یکی از حملات پهپادی سیا کشته شدند. اعتراف سیا به اینکه از حضور این دو شهروند غربی در محل بمباران اطلاعی نداشته است، انتقادات از برنامه کشتارهای هدفمند پهپادی آمریکا را به اوج خود رساند و حتی اوباما را مجبور به عذرخواهی رسمی در اینباره کرد[۱۵]، اما نهایتاً این دیآندریا بود که در جلسات مخفیانه با اعضای کنگره توانست نمایندگانی از هر دو حزب آمریکا را متقاعد کند تا رأی به ادامه حملات پهپادی در خارج از مرزهای آمریکا بدهند.
دیآندریا، یکی از عاملان حوادث ۱۱ سپتامبر
یکی از بخشهای مهم در رزومه دیآندریا که شاید کمتر مورد توجه قرار گرفته باشد، نقش او در شکلگیری حوادث ۱۱ سپتامبر است. چنانکه «جین میر» خبرنگار سرشناس مجله نیویورکر آمریکا در کتاب تأثیرگذار خود «جنبه تاریک: داستان واقعی چگونگی تبدیل «جنگ با تروریسم» به جنگ با ایدهآلهای آمریکایی[۱۶]» توضیح میدهد، دیآندریا مأموریت خود درباره ردیابی «نواف الحمزی» یکی از هواپیماربایان عربستانی در حوادث ۱۱ سپتامبر را انجام نداده بود[۱۷].
هنگامی که الحمزی وارد آمریکا شد، سیا از این مطلب خبر داشت. همزمان، یکی از مأموران افبیآی به نام «داگ میلر» و عضو واحد اطلاعاتی تعقیبکننده اسامه بنلادن، یادداشتی را درباره ارتباط حمزی با تروریستها نوشت و قصد داشت آن را با افبیآی در میان بگذارد تا بتوانند این فرد مظنون را ردیابی کنند. با این وجود، مقام مافوق میلر یعنی مایکل دیآندریا که آن زمان صرفاً با نام «مایک» و به عنوان یکی از اعضای واحد بنلادن در مرکز مبارزه با تروریسم سیا شناسایی میشد، به وی دستور داد تا از تسلیم یادداشت خود به افبیآی خودداری کند.
دیآندریا سه ساعت بعد از آنکه میلر بار دیگر درخواست کرد تا یادداشت خود را تحویل مقامات افبیآی بدهد، به مقامات مافوق خود در سیا اعلام کرد که یادداشت را به افبیآی تحویل داده است. به این ترتیب مقامات سیا تصور میکردند که افبیآی از موضوع یادداشت میلر اطلاع دارد، در حالی که واقعیت چیز دیگری بود. اظهارات یکی از اعضای کمیسیون تحقیقات ۱۱ سپتامبر نشان میدهد که دیآندریا بعدها دریافت هرگونه اطلاعاتی درباره الحمزی را انکار کرده است. عجیبتر، اینکه وی بعد از ۱۱ سپتامبر حتی ترفیع رتبه هم دریافت کرده بود.
نقاط قوت و ضعف مایکل دیآندریا
رزومه دیآندریا شامل موفقیتها و شکستهای زیادی است. علاوه بر گسترش برنامه حملات پهپادی سیا و عملیات ترور بنلادن، یکی از این موفقیتها ترور «عماد مغنیه» از رهبران برجسته نظامی و اطلاعاتی حزبالله لبنان در شهر دمشق سوریه[۱۸] و یکی از بزرگترین شکستهای دیآندریا، اشتباه در شناسایی «همام البلوی» بود.
البلوی یک پزشک اردنی و جاسوس سهجانبه بود که سال ۲۰۰۹ همزمان با نفوذ در سازمان اطلاعات اردن و سیا خود را فردی معرفی کرد که میتواند در القاعده رخنه کند و اطلاعات ارزشمندی را درباره «ایمن الظواهری» رهبر کنونی القاعده و جانشین اسامه بنلادن، برای اردن و آمریکا جمعآوری نماید[۱۹]. این در حالی بود که البلوی در حقیقت وابسته به گروههای افراطگرا بود و توانست از ذوقزدگی افرادی مانند مایکل دیآندریا که تصور میکردند بالأخره میتوانند یک عامل نفوذی در القاعده پیدا کنند، سوءاستفاده نماید.
وی در تاریخ ۳۰ دسامبر ۲۰۰۹ در حالی که یک کمربند انفجاری پوشیده بود، در جلسه معارفهای در یکی از پایگاههای سیا در شهر «خوست» در افغانستان حاضر شد و هنگام دیدار با چندین مأمور سیا خود را منفجر کرد. این حادثه به کشته شدن هفت افسر سیا منجر شد و دیآندریا به شدت زیر سؤال رفت؛ تا جایی که یکی از دلایل برکناری وی از سمت ریاست مرکز مبارزه با تروریسم سیا را همین حادثه دانستهاند.
عملیات ترور اسامه بنلادن یکی از بزرگترین موفقیتهای «دیآندریا» شمرده میشود
چرا دیآندریا برای رهبری عملیاتهای ضدایرانی سیا انتخاب شد
اگرچه دیآندریا نقاط ضعفی هم در کارنامه خود دارد، اما نقاط درخشان پرونده او نظیر کشتارهای پهپادی در پاکستان و یمن، عملیات ترور بنلادن و همینطور ترور عماد مغنیه در سوریه (به عنوان فرماندهای که آمریکاییها معتقدند تحت حمایت مستقیم ایران بود) موجب شده تا مقامات سیا علاقه زیادی به او پیدا کنند. به همین دلیل هم تنها دو سال بعد از آنکه دیآندریا سال ۲۰۱۵ از سِمت ریاست مرکز مبارزه با تروریسم سیا کنار گذاشته شد، مسئولیت جدیدی برای او دست و پا کردند.
«آیتالله مایک» در حالی ۹ سال تمام رئیس مرکز مبارزه با تروریسم سیا بود که رؤسای قبلی این مرکز هیچیک نتوانسته بودند حتی ۳ سال، در این سمت باقی بمانند. همکاران دیآندریا او را فردی سختکوش و متعهد معرفی میکنند که پیش از طلوع آفتاب سرِ کارش حاضر میشد و گاهی حتی شب را هم در دفتر کار میخوابید و به خانهاش نمیرفت. البته همین عادت موجب شد تا در این مدت دوباره به کشیدن سیگاری روی بیاورد که ۱۰ سال بود آن را کنار گذاشته بود.
در طرف دیگر، زیردستان «شاهزاده تاریکی» خاطرات خوشی از او ندارند، بلکه او را بیشتر با فحاشی و ناسزاگویی، سختگیری و سرکوفت، و این اعتراض دائمی میشناسند که «تا حالا کاری به افتضاحی کارِ تو ندیدهام.» البته حتی زیردستان دیآندریا هم اعتراف میکنند که کمتر کسی به اندازه او تخصص و تجربه دارد؛ اعترافی که میان زیردستان و مقامات مافوق دیآندریا مشترک است. اگرچه مقامات مافوق «راجر» هم او را فردی تندخو، گستاخ و سرکش توصیف میکنند.
بعید نیست همین ویژگیهای شخصیتی و شغلی دیآندریا، ترامپ را مجاب کرده باشد تا او را برای برخورد با کشوری منصوب کند که رئیسجمهور آمریکا آن را «دولت تروریستی شماره یک» در جهان توصیف مینماید. کارشناسان آمریکایی معتقدند این تصمیم ترامپ میتواند با هدف قدرتنمایی مقابل ایران هم اتخاذ شده باشد. اکنون باید منتظر ماند و دید انتخاب دیآندریا چه تغییراتی را در رویکرد آمریکا مقابل ایران ایجاد خواهد کرد.
دیآندریا طی سالهای خدمتش در سیا نشان داد مرد روزهای سخت است و ترامپ هم میداند مقابله با ایران، احتمالاً بزرگترین و دشوارترین چالش پیش روی دولت اوست. هرچه باشد آمریکا در ایران سفارت ندارد و جمهوری اسلامی هم طی تاریخ حدود ۴۰ ساله روابط با آمریکا نشان داده که همواره در مقابل افرادی که تصور کند ممکن است برای واشینگتن کار کنند، هوشیار و مراقب است.
با این وجود، «مایکل مورل» معاون سابق مدیر سیا دیآندریا را «یکی از بهترین مأموران اطلاعاتی نسل خود» توصیف میکند. همچنین «رابرت ایتینگر» از وکلای سابق سیا، دیآندریا را برای مدیریت عملیاتهای ضدایرانی سیا مناسب میداند و میگوید که وی «میتواند برنامه به شدت تهاجمی را مدیریت کند، اما به شکلی بسیار هوشمندانه.» ایتینگر در پاسخ به این سؤال که آیا انتصاب دیآندریا به سمت جدیدش به معنای آن است که ترامپ موضعی تهاجمیتر را نسبت به اوباما در قبال ایران اتخاذ خواهد کرد یا نه، میگوید: «فکر نمیکنم این برداشت، اشتباه باشد.»
نکته آخر، اینکه دیآندریا از نظر مقامات امنیتی آمریکا همچنان یک «مأمور مخفی» است و تا این لحظه هم هیچیک از نهادهای رسمی درون دولت آمریکا یا سازمان سیا تأیید نکردهاند که مایکل دیآندریا به عنوان رئیس اتاق عملیات سیا علیه ایران منصوب شده است[۲۰]. آنچه در این گزارش خواندید، برگرفته از اطلاعات خبرگزاریهای مختلف و نهادهای ژورنالیستی و تحقیقاتی آمریکایی است.