مشرق - بعد از رواج حضور خانوادگی در سیاست، این روزها برادرانِ پیروانی شبیه برادران عرصه سیاست بالا و پایین فوتبال را در اختیار گرفته اند؛ شاغلام دوست داشتنی، افشینِ همیشه چسبیده و امیرحسینِ حرف گوش کن!
برداشت من از برادران شیرازی شاید مناسب نباشد اما اینگونه است؛ شاغلامِ دوست داشتنی، افشینِ گوشت تلخ و امیر حسینِ خنثی. شاغلام را همه دوست دارند اما افشین و امیرحسین را نه. واقع دعا کردم فجر نگون بخت با دست های شاغلام مجوز ماندن بگیرد و بماند، که ماند. اما روش حضور و ماندگاری برادران کوچکتر جای سوال دارند. معلوم نیست بر چه اساسی اینها مورد توجه هستند و تیم می گیرند و رشد غیرِ طبیعی دارند.
حسود؟ هرگز نبوده و نیستم اما واقعا سوال است که وجه تمایز افشین و امیر حسین با بقیه مربیان، حمید علیدوستی و اکبر محمدی و ... در چیست؟ این که دائم به آدم های بزرگ تر ( دایی و کی روش) چسبیده باشی آیا دلیل می شود این همه فضای بازی داشته باشی؟ ملاک انتخاب تخصص و تعهد است یا حرف گوش کُن بودن و خودی بودن؟
اکبر محمدی سرمربی سابق تیم ملی جوانان که عملکرد خوبی داشت و آزمون و جهانبخش ها را به فوتبال هدیه داد با گیوتینِ برنامه نود برای همیشه از فوتبال ملی دور شد اما معلوم نیست برادران پیروانی (به غیر از شاغلام) چرا بدون کنترل، همیشه حضور دارند؟ واقعا آدم دیگری نداریم یا فوتبال هم سیاسی شده و ففط اهلی ها و لابی دارها ترفیع و پاداش می گیرند!
پی نوشت: افشین امروز گزینه جدی سرمربیگری نفت شد، امیر حسین سرمربی تیم ملی امید!
* مصطفی فراغت