سرویس جهان مشرق- پایگاه تحلیلی «آمریکن هرالد تریبیون» در مقاله اخیر خود به موضوع تحریکاتی که ترامپ و نتانیاهو در خاورمیانه جهت بروز یک جنگ و وارد کردن ایران به آن میکنند پرداخت. به اعتقاد نویسنده مقاله، برنامه مشترک این دو این است که با تحقق یک جنگ لزوما با حضور ایران، فشار افکار عمومی و منتقدین داخلی را از روی پروندههای فساد خود بردارند. وی، پاسخ قدرتمند ایران به حمله تروریستی اخیر به تهران را امری درست و بسیار بجا خواند.
«رابرت فانتینا» در مقاله خود به تاریخ ۲۰ ژوئن در «آمریکن هرالد تریبیون» نوشت: آمریکا پیوسته در سیاستهای اتخاذی خود در سرتاسر دنیا یا صورت مسئلهها را پاک میکند و یا به دنبال ایجاد تنش و افزایش بیثباتی در هر منطقهای است که به مزاجاش خوش نیاید. حالا هم دوباره نوبت خاورمیانه فرارسیده است. خاورمیانه چند سالی است که بخاطر همین سیاست آمریکا به شدت رنج میکشد. بمبارانها و جنگها و سقوط حکومتهای مختلف ماحصل همین رویکرد آمریکایی است. بیخانمانی و مهاجرات ناخواسته میلیونها انسان بیگناه، و بیکاری و گرسنگی و قحطی برای میلیونها انسان که هنوز زندهاند اما معلوم نیست که فردا قربانی یکی از همین بمبهایی که شرکای آمریکا بر سرشان میریزند نشوند.
رابرت فانتینا
معروف است که یک انسان میتواند دست به عملی بزند اما پیامدهای آن عمل دست او نیست. آمریکا این درس را میداند اما به روش دردناکاش. چند سال گذشته را باید به واقع اینگونه دید که آمریکا از گروههای جهادی و افراطی جهت سرنگون کردن حکومتهای خاورمیانه استفاده کرده است؛ به این امید که دولتهای در خدمت «آپارتاید اسراییلی» بر روی کار بیایند.
در مارس ۲۰۱۵ بود که «لس آنجلس تایمز» نوشت «شبهنظامیان تحت حمایت آمریکا در سوریه، با جنگافزارهای ماشین جنگی آمریکا در منطقه حلب و مرز ترکیه به جان هم افتادهاند. در واقع، برای آمریکا اصلا اهمیت ندارد که چه کسی را لزوما مورد حمایت قرار میدهد. هر گروهی که میتواند به حکومت اسد ضربه بزند، برای آمریکا مطلوب است. حالا اینکه در این میان با «جنگافزارهای آمریکایی» به هم ضربه میزنند اصلا برای آمریکا نگرانی ایجاد نمیکند.
البته در حمایت از تروریستهای حاضر در سوریه و عراق، آمریکا تنها نیست. شرکایی چون انگلیس، اسراییل، ترکیه، و عربستان سعودی با آن همراه هستند. البته همراهی اسراییل در این قضیه منطقیتر از همه به چشم میآید چرا که ترجیح میدهد شیطنتها، کشتارها، و پلیدیکاریها آمریکا غالبا از مرزهای فلسطین فراتر برود و خودش نیز در داخل اراضی اشغالی به همت تسلیحات آمریکایی با نسل کشی آپارتاید به راه بیاندازد. اسراییل این ۴ سال اخیر را تماما صرف تقویت تروریستهای ضد بشار اسد کرد تا حکومتی جایگزین وی شود که خیال اسراییلیها را راحت کند. واقعیت این است که رهبران اسراییلی هیچگاه به حقوق بشر، زندگی انسانها، و خواسته آنها توجهی نداشتهاند.
حمله نیروهای رژیم صهیونیستی به دانشآموزان فلسطینی در یومالنکبت
سوریه پیوسته نشان داده که دارای جسارت و شجاعت لازم برای حمایت از حزبالله لبنان و حماس فلسطین است؛ سازمانهایی که به مردمشان در جهت اعتلای وضع موجودشان کمک میکنند. اسراییل اصلا نمیتواند چنین وضعی را تحمل کند. از طرف دیگر، حکومت و ملت قدرتمند ایران از آنها دفاع میکنند. در نتیجه لزومی نابودی آنها همچون حکومتهای لیبی و عراق برای آمریکا و اسراییل معنا مییابد.
کار جایی پیچیدهتر میشود که ارتش اسراییل بر خلاف تصور اولیه آمریکا وشرکایش نشان داد که هم خیلی سرسختتر از ارتشهای لیبی و عراق است و هم قدرتمندانهتر از اسراییل عمل میکند و هم حمایت مردمی را داراست. حالا این حقیقت را به مطلب اضافه کنید که ایران صلحطلب، طی ۲۰۰ سال گذشته به هیچ کشوری حمله نکرده است. حالا با گذشت سی سال از پایان جنگ عراق و ایران، این کشور در دفاع از حق مسلم خود و در پاسخگویی قانونی به اقدام تروریستی داعش در تهران و تجاوز به حریم مردماش، اقدام به پرتاب موشک به دیرالزور که مقر تروریستهای داعش است نموده. عمیقا معتقدم که هر گونه تحریک ایران به اقدامات متقابل بیشتر اصلا به صلاح اسراییل و آمریکا نیست. آنکه با آتش بازی میکند، سرانجام دستاش میسوزد.
پاسخ مقتدرانه و مدبرانه سپاه پاسداران ایران به حمله تروریستی اخیر داعش در تهران
این همان درسی است که آمریکا و اسراییل یاد نگرفتهاند؛ درست به رغم شواهدی که ثبات و لزوم آن را بیشتر میکند. در سال ۲۰۰۷ بود که «رند پل» سناتور جمهوریخواه به گزارش کمیسیون ۱۱ سپتامبر اشاره کرد و بخشی از آن را خواند: «انتخابهای سیاسی آمریکا پیامدهایی را به همراه دارد. خوشمان بیاید یا نه، اقدامات آمریکا در عراق در معرض تفسیرهای مردم ملل مختلف جهان اسلام قرار گرفته است». سپس به نقل قولی از «بن لادن» اشاره کرد: «اگر بیعدالتی کنونی سیاست خارجی آمریکا تداوم یابد، قطعا یک روز جنگ به خاک آمریکا کشیده خواهد شد». درست چندی پس از سخنان ران پل، شاهد حمله آمریکا به عراق بودیم. این یعنی آمریکا نمیخواهد از واقعیات درس بگیرد.
رند پل
سخنان رند پل، اثری نداشت که هیچ بلکه با واکنش حماقتبار و خشمگینانه «رودی جولیانی» شهردار وقت نیویورک و دوست گرمابه و گلستان ترامپ که در پی سوءاستفاده از احساسات آن زمان مردم آمریکا بود همراه شد: «آنها به اینجا حمله کردهاند و ما را به خاطر آزادی در دین و آزادی زنانمان میکشند و از ما نفرت دارند». این یعنی اینکه آمریکا به چنین پاسخهایی سادهانگارانهای متوسل میشود تا -حتی در صورت وجود شواهد- مسائل را پیچیدهتر کند.
رودی جولیانی
اسراییل دارای بیش از یک توجیه برای فرار از واقعیت است. تحریمهای جهانی که از سوی آمریکا شامل حال مخالفان میشود، کاملا در جهت رفاه اسراییل اعمال میگردد. سرمایهگذاریهای عظیم آمریکایی که در اراضی اشغالی به سود این رژیم میشود کاملا جلوی هر گونه ضربه و صدمه به اقتصادش را میگیرد. همچنین، آنقدر به لطف آمریکا و لابیهای گسترده هزینه کرده است که جامعه غرب این رژیم را تنها دموکراسی منطقه خاورمیانه میخواند و بیشرمانهتر از آن، در حرکتی مضحک، ارتش خونخوار اسراییل را اخلاقیترین ارتش جهان معرفی کردهاند. من نام این ابتذال جهانی را میگذارم «عصر افزایش گوشهای ناشنوا».
بنابراین با توجه به حمایت بیدریغ آمریکا و اسراییل از گروههای تروریستی بر علیه ایران و تحریک این کشور جهت به میان آوردناش در عرصه عملی تنشها و مناقشات، باید گفت که آنها عملا دارند بازی خطرناکی را شروع میکنند که بیصبرانه منتظرش بودهاند. ما به وضوح به این حقیقت واقفایم که ایران به مفاد توافق هستهای وفادار بوده و از آنها تخطی نکرده است و آمریکا دائما بهانهجویی میکند. نیک میدانیم که ایران تحقیقات هستهای در جهت دستیابی به تکنولوژی صلحآمیز پیش میبرد و اتفاقا خطر بزرگ اسراییل است که هیچ تعهد و توافقی را گردن ننهاده و میتواند تهدیدی بزرگ برای سایر کشورها باشد.
خوب به یاد داریم که تحریمهای آمریکا علیه عراق در سالهای واپسین قرن بیستم چه فاجعهای به بار آورد و منجر به مرگ دستکم نیم میلیون کودک بیگناه شد. آن زمان، «مادلین آلبرایت» -وزیر خارجه وقت آمریکا- در کمال بیشرمی عنوان کرد که این عمل ارزشش را داشت. اگر ارزشش را داشت، پس چرا چند سال بعد همین آمریکا به عراق حمله کرد و هزاران هزار بزرگسال و کودک جان خود را از دست دادند؟ من در اینجا به جرات اذعان میکنم که ایران عراق نیست. هم پهناورتر است و هم بسیار قدرتمندتر از اوج قدرت صدام حسین. پس، تبعات و پیامدهای تحریمهای مستمر آمریکا علیه ایران میتواند متفاوت باشد و برای آمریکا گران تمام شود.
از دید من، خاورمیانه مانند یک «تیندرباکس» (جعبه آتشزا) عظیم است که دو نادان به نام «دانلد ترامپ» و «بنیامین نتانیاهو» در درون آن نشستهاند و مشغول بازی با کبریت هستند. هر دو آدم تندرو و افراطی، درگیر مشکلات داخلی هستند. پرونده ترامپ، در مورد بزهکاریهای قضایی و سایر کثیفکاریهای سیاسی در جریان است و پرونده نتانیاهو و همسرش نیز به اتهام فساد مالی بر روی میز قاضی است. پس، عقل سلیم به ما میگوید که این دو، با هم برنامهریزی کردهاند که با ایجاد یک جنگ در خاورمیانه، اذهان عمومی داخلی خود را از موضوع فسادها و پروندهشان منحرف کنند و علاوه بر آن، با دستکاری ابعاد ذهنی مردمشان، حمایت نیز بدست آورند.
وقتی دیپلماسی حماقتبار به نظر بیاید، جنگ میشود تجارت بزرگ. ترامپ و نتانیاهو به شدت در تلاشاند تا دنیا را متقاعد کنند که راه حل مسالمتآمیزی برای صلح در خاورمیانه وجود ندارد. اگر جنگ در خاورمیانه رخ دهد، ابعاد گسترده آن برای ملتهای موجود در آن منطقه فاجعهبار خواهد بود؛ آتشی بزرگ که بیشک دامان سایر کشورهای جهان را هم خواهد گرفت.
منبع:
http://ahtribune.com/world/north-africa-south-west-asia/syria-crisis/۱۷۳۴-iran-israel-united-states.html