به گزارش مشرق، طبق نتایج آمارگیری نیروی کار، نرخ مشارکت اقتصادی و نرخ بیکاری زنان به ترتیب از ۱۷ درصد و ۱۷.۱ درصد در سال ۱۳۸۴ به ۱۳.۳ درصد و ۱۹.۴ درصد در سال ۱۳۹۴ رسیده است که نشان از افزایش شکاف جنسیتی و کاهش شانس زنان برای حضور در بازار کار ایران طی سالهای اخیر دارد. از طرفی نتایج بیانگر این نکته است که علیرغم کاهش میزان مشارکت اقتصادی زنان، مشاغل زنان به ویژه زنان دارای تحصیلات عالی کیفی تر و تخصصی تر شده است.
اشتغال زنان طی دهههای اخیر به یکی از موضوعات مهم و تأثیرگذار در تصمیم گیریها و برنامهریزیهای کشور تبدیل شده است. زنان همانند مردان به عنوان منابع ارزشمند در توسعه و پیشرفت جامعه نقش تعیین کنندهای دارند. ضمن اینکه بانوان از لحاظ سطح دانش و وانایی ها، ظرفیت بالقوه ای دارند و میتوانند در شرایط کنونی و تحولات اقتصادی و اجتماعی کشور زمینه ساز تحول باشند.
با بررسی روند اشتغال بانوان طی ۱۰ ساله ۸۴ تا ۹۴ میتوان به این نتیجه رسید که در کنار برخی عوامل نظیر مسائل فرهنگی، دستمزد پائینتر زنان نسبت به مردان، مردانه بودن برخی مشاغل، مسئولیتهای خانه و فرزندآوری و ... سایر موارد چون پرداخت یارانه ها که به نوعی موجب جبران بخشی از هزینههای زندگی به ویژه در مناطق روستایی شده است و همچنین کاهش تمایل کارفرمایان در خصوص به کارگیری زنان به دلیل تصویب برخی قوانین و مقررات حمایتی از زنان شاغل (مانند افزاش مدت زمان مرخصی زایمان) در کاهش نرخ مشاکرت اقتصادی و افزایش نرخ بیکاری زنان طی این سالها بی تأثیر نبوده است.
از طرفی برخی کارشناسان صاحب نظر در ارتباط با میزان مشارکت زنان در اقتصاد کشور بر این باورند که در اظهار و سنجش میزان فعالیت و مشارکت زنان، احتمالاً با کم گویی مواجه هستیم و باورها بر این است که نرخ مشارکت زنان باید بیشتر از میزان آمار رسمی موجود باشد.
نتایج طرح آمارگیری نیروی کار کشور طی سالهای ۱۳۸۴-۹۴ حاکی از آن است که جمعیت فعال ده ساله و بیشتر کشور با ۶ درصد افزایش از حدود ۲۳ میلیون نفر در سال ۱۳۸۴ به بیش از ۲۴ میلیون نفر در سال ۱۳۹۴ رسیده است.
از طرفی تعداد شاغلین ده ساله و بیشتر نیز طی این دوره با افزایش ۶.۶ درصدی مواجه بوده و از حدود ۲۰ میلیون شاغل در سال ۱۳۸۴، به حدود ۲۲ میلیون شاغل در سال ۱۳۹۴ رسیده است.
بررسی تعداد بیکاران ده ساله و بیشتر کشور در سالهای ۱۳۸۴ و ۱۳۹۴، نیز نشان میدهد که این تعداد با افزایش ۲ درصدی مواجه بوده است، یعنی کمی بیش از ۵۰ هزار نفر به جمعیت بیکاران اضافه شده است. این افزایش برای مردان، ۲.۱ درصد و برای زنان ۱.۹ درصد بوده است.
اما آمار بیانگر این موضوع است که در برابر افزایش ۱۱.۱ درصدی شاغلان مرد در سال ۱۳۹۴ نسبت به سال ۱۳۸۴، تعداد شاغلان زن با کاهش ۱۲.۶ درصد مواجه بوده است. در سال ۱۳۸۴ نزدیک به ۴ میلیون نفر از شاغلان، زن بوده اند که این تعداد در سال ۱۳۹۴ به حدود سه میلیون و چهارصد هزار نفر رسیده است. یعنی تقریباً حدود ۶۰۰ هزار نفر از زنان شاغل طی این دوره زمانی کاسته شده است. به عبارت دیگر می توان گفت طی این دوره به طور متوسط در هر سال، نزدیک به پنجاه هزار زن از بازار کار خارج شده اند.
با نگاهی به نسبت جنسی اشتغال طی سالهای مذکور میتوان گفت این نسبت روند افزایشی داشته به طوری که از ۴۲۰ مرد شاغل در مقابل ۱۰۰ زن شاغل در سال ۱۳۸۴ به ۵۳۴ مرد شاغل در مقابل ۱۰۰ زن شاغل در سال ۱۳۹۴ رسیده است. همچنین نسبت جنسی بیکاری طی این سالها تقریباً بدون تغییر بوده است و ۲۲۶ مرد بیکار در مقابل ۱۰۰ زن بیکار وجود داشته است. بدین ترتیب می توان گفت که با پدیده مردانه شدن اشتغال و زنانه شدن بیکاری مواجه شده ایم.
شکاف جنسیتی نرخ مشارکت اقتصادی و نرخ بیکاری
براساس آخرین آمارها نرخ مشارکت اقتصادی از ۴۱ درصد در سال ۱۳۸۴ به ۳۸.۲ درصد در سال ۱۳۹۴ کاهش یافته است. این نرخ برای مردان و زنان در سال ۱۳۸۴ به ترتیب به میزان ۶۴.۷ و ۱۷ درصد بوه است که با کاهش ۱.۵ و ۳.۷ درصد این نرخ برای مردان و زنان، به ترتیب به عدد ۶۳.۲ درصد و ۱۳.۳ درصد در سال ۱۳۹۴ رسیده است. از طرفی با محاسبه شکاف جنسیتی نرخ مشارکت اقتصادی، این شکاف از ۴۷.۷ درصد در سال ۱۳۸۴ به ۴۹.۹ درصد در سال ۱۳۹۴ رسیده است. به این معنا که طی این دوره ۲.۲ درصد افزایش داشته است.
همچنین نرخ بیکاری مردان و زنان به ترتیب از ۱۰ و ۱۷.۱ درصد در سال ۱۳۸۴ به ۹.۳ و ۱۹.۴ درصد در سال ۱۳۹۴ رسیده است به طوری که این نرخ برای مردان ۰.۷ درصد کاهش یافته است ولی برای زنان ۲.۳ درصد با افزایش مواجه بوده است. به عبارتی با محاسبه شکاف جنسیتی نرخ بیکاری می توان گفت که این شکاف با افزایش ۳ درصدی از ۷.۱- درصد در سال ۱۳۸۴ به ۱۰.۱- درصد در سال ۱۳۹۴ رسیده است.
به طور کلی آمارهای فوق، به عنوان مولفه های تأثیرگذار، بیانگر شکاف جنسیتی در بازار کار ایران هستند؛ همچنین روند شکاف جنسیتی تا سال ۱۳۹۳ تقریباً افزایشی بوده و از این سال تاکنون رو به کاهش هستند.
بیکاری زنان جوان!
بیکاری در ایران نیز همانند غالب مناطق جهانی، زنان جوان را بیش از مردان جوان تحت تأثیر قرار داده است. در سال ۱۳۸۴ نرخ بیکاری جوانان ۱۵-۲۴ ساله به ترتیب ۲۰.۴ و ۳۲.۶ درصد بوده است که به میزان ۲۲.۳ و ۴۲.۸ درصد در سال ۱۳۹۴ رسیده است. این آمار نشان از افزایش ۱۰.۲ درصد بیکاری زنان جوان در برابر افزایش ۱.۹۸ درصد این نرخ برای مردان دارد. به بیان دیگر شکاف جنسیتی نرخ بیکاری جوانان ۱۵-۲۴ ساله نیز با افزایش ۸.۳ درصد مواجه بوده است و از ۱۲.۲- درصد در سال ۱۳۸۴ به ۲۰.۵- درصد در سال ۱۳۹۴ رسیده است.
بر اساس اعلام سازمان بینالمللی کار، نرخ جهانی مشارکت اقتصادی زنان از ۵۲.۴ درصد در سال ۱۹۹۵ به ۴۹.۶ درصد در سال ۲۰۱۵ کاهش یافته است و شکاف جنسیتی اشتغال با ۰.۶ درصد کاهش به ۲۵.۵ درصد در سال ۲۰۱۵ رسیده است. نتایج بررسی انجام شده حاکی از آن است که زنان در سطح جهان بیشتر در معرض بیکاری هستند و نرخ بیکاری زنان ۶.۲ درصد در برابر نرخ بیکاری ۵.۵ درصدی مردان، گزارش شده است.
بیکاری جهانی زنان
در عین حال در مقیاس جهانی نیز، زنان در دوران اشتغال خود با موانع ویژه ای روبرو هستند. زنان در بسیاری از مناطق جهان فرصت کمتری جهت مشارکت در بازار کار دارند و یا مجبورند مشاغل با کیفیت پائین تر را قبول کنند و یا از حقوق ومزایای پائین تری نسبت به مردان برخوردار هستند.
نابرابرای بین زنان و مردان در بازار کار جهانی در زمینه فرصت های شغلی، درآمدها و رفتارها وجود دارد. در دو دهه اخیر، پیشرفت چشمگیر زنان در موفقیت های آموزشی، موجب بهبود قابل توجهی در موقعیت شغلی شان شده است. در بسیاری از مناطق جهان، در مقایسه با مردان، زنان احتمال بیشتری دارد که بیکار شوند یا بیکار بمانند. آنان فرصتهای کمتری جهت مشارکت در بازار کار دارند و چنانچه مشارکت نمایند مجبورند مشاغل با کیفیت پائین تر را قبول کنند.
نرخ جهانی مشارکت اقتصادی زنان بین سالهای ۱۹۹۵ تا ۲۰۱۵ از ۵۲.۴ درصد به ۴۹.۳۶ درصد کاهش یافته است که رقم مشابه برای مردان کاهش از ۷۹.۹ درصد به ۷۶.۱ درصد بوده است. در جهان فرصت برای مشارکت زنان در بازار کار تقریبا ۲۷ درصد کمتر از مردان است. نرخ مشارکت پائین زنان، به فرصت های شغلی کمتر با اندک تغییر در طول زمان منجر شده است، به گونه ای که تأثیر منفی بر سطح درآمد و امنیت اقتصادی زنان گذاشته است. در سال ۲۰۱۵ شکاف جنسیتی اشتغال ۲۵.۵ درصد و تنها ۰.۶ درصد کمتر از سال ۱۹۹۵ است که موجب بی میلی زنان شده است.