به گزارش مشرق، فرشته صورتزخمیها هستند، نجاتگرانشان. نجاتگر صورتهایی که زخم دارد، لبهایی که ترک و نگاههایی که درد. آنها هر روز و هر شب چشمانتظار فرشتهها نشستهاند. فرشتههایی که مرهمیاند برای زخم کهنه و بدشکل صورتهای شکسته و نگاههایی که ترس دارند و شرم. شرمهای کودکانه از یک ضایعه مادرزادی، از یک ناهنجاری که از اسماش پیداست، چهطور باید باشد.
فرشتهها مثل همه جراحان لباسهایشان سبز است؛ از کیلومترها آنطرفتر، شال و کلاه میکنند، کیفهای کوچکشان را میبندند و میروند به جای دورتر. با اتوبوس، با خودرو با هواپیما، خودشان را به ناپیداترین نقطه میرسانند؛ کنار روستاییها، مرزنشینها، چادرنشینها و کشاورزان. نه اینکه کنارشان بنشینند، نه اینکه در چادرهایشان بخزند و با آنها گندم بکارند و برداشت کنند، آنها را و فرزندانشان را جای دیگری، روی میزها و صندلیهای چوبی و فلزی و در اتاقهایی که همهاش سبز است و گاهی هم سفید، ملاقات میکنند. جایی که بوی الکل و مواد شوینده و ضدعفونی میدهد، روی تختهای بیمارستان و مطب پزشکان. آنها رفتهاند تا مهربانیشان دست شود و روی زخمها و ترکها بنشیند، ترکهای لب و کام و ناهنجاریهای سر و صورت و جمجمه. آنها جراحند، جراح پلاستیک، آنها یک تیماند، تیم جراحان پلاستیک مناطق محروم که درست ٩سال پیش، تصمیم بزرگشان را گرفتند و شروع کردند به سفر کردن. مناطق محروم مقصدشان است، مردم محروم کردستان و بوشهر و آذربایجان و سیستان و کرمان و حالا هم کرمانشاه. یک شب پیش از کرمانشاه برگشتند، از سفری که ١٥٧ جراحی لب و کام و ناهنجاری صورت داشتند. ١٥٧ جراحی در سهونیم روز سفر، در تاریخ پزشکی دنیا کمنظیر است. آنها رکورد زدند. حالا چشمهای شکسته ١٥٧ نفر، بند خورده، خوشحال است.
عبدالجلیل کلانتر هرمزی یکی از همان فرشتههاست؛ فرشته صورتزخمیها که همه او را به همین نام میشناسند، به نام کسی که دستهایش مثل شکستهبندها، وصله پینه میکند زخمها را و خوب میکند دردشان را. او سرپرست گروه است، گروهی که با سفر آخر کرمانشاه، نوزدهمین سفر را در کارنامهشان به ثبت رساندند: «ما در این سفر سهونیم روزه در استان کرمانشاه، بیش از ١٣٥٠ بیمار که دچار شکاف لب و کام و ناهنجاری سر و صورت بودند را ویزیت و از این تعداد ١٥٧ نفر را جراحی کردیم، برای آنهایی که فرصت نشد عمل شوند، نامه دادیم تا به تهران بیایند و اختلالشان رایگان جراحی شود.» اتفاق خوب این سفر برای کودکان زیر پنجسال افتاد. تیم با خودش متخصص بیهوشی اطفال همراه داشت و چند عمل جراحی برای این گروه انجام شد. حالا با این سفر، تعداد ویزیتهای این گروه به ١٣هزار نفر و تعداد جراحیها به ١٢٠٠ نفر رسید؛ همهاش رایگان.
دانشگاههای علوم پزشکی از فعالیت این تیم بیخبر نیستند. آنها میدانند گروهی خیرخواهانه، فارغ از ویزیتهای چند دههزار تومانی و تعرفههای چند ده میلیونی، فارغ از وقت دادنهای طولانی و انتظار چند ساعته بیماران، خودشان داوطلبانه بدون اینکه حتی هزینه رفت و آمدشان داده شود، سفر میکنند به مقصد مناطق محروم و دورافتاده: «سفرهای تیم جراحان پلاستیک، پس از اعلام درخواست و نیاز دانشگاههای علوم پزشکی استانها شروع میشود. آنها بیماران را شناسایی و از افراد بیبضاعت ثبتنام میکنند؛ امکانات ویزیت و جراحی آنها را فراهم میکنند و بعد به تیم ما اعلام می کنند. تمام هزینههای ویزیت، بستری و جراحی بیماران از سوی این تیم رایگان است.» کلانتر هرمزی اینها را میگوید. به گفته او، هر جراحی لب و کام در بیمارستانهای دولتی، ٥٠ تا ١٠٠هزار تومان و در بیمارستانهای خصوصی ٥ تا ٧میلیون تومان است. اینکه چه بیمارانی ویزیت میشوند و چه جراحیهایی انجام میشود، زودتر ، از سوی این تیم به دانشگاهها اعلام میشود: «بیشتر اعضای این تیم جراح پلاستیک سر و صورت و فک و جمجمه هستند و تمام تمرکز ما روی ناهنجاریهای سر و صورت و جمجمه است که شکاف لب و کام بیشترین مراجعهها را به خود اختصاص میدهد.»
آنها تاکنون به شهرهای زیادی سفر کردهاند؛ برخی شهرها را هم چندینبار. رکورد را در خوزستان دارند با ٦ سفر. کهگیلویه و بویراحمد، خوزستان، کردستان، بوشهر، مازندران، آذربایجان شرقی، هرمزگان و سیستان و بلوچستان. در آخرین سفر به کرمانشاه رفتهاند: «بوشهر و کردستان را ٢ بار رفتیم، بقیه استانها را هم یکبار. چندین سفر هم به سیستان و بلوچستان داشتهایم. سفرها معمولا فصلی است، اما بهطورکلی این سفرها، بستگی به شرایط و درخواستها دارد.» کلانتر هرمزی اینها را میگوید.
سفر بعدی آذرماه است به مقصد خوزستان؛ برای هفتمینبار از سوی این گروه: «تقاضا برای این استان زیاد است.» آنها از طرف هیچ گروهی حمایت نمیشوند، تمام هزینهها را از جیب میدهند، برخی از لوازم را هم خیران میخرند و به آنها میدهند تا در استانها، از آن استفاده کنند.»
سال ٨٧ بود که تیمشان به دنیا آمد و پس از هر بار سفر، به اعضای خانوادهشان افزوده میشود: «ما با توجه به نیازی که در استانها وجود دارد، اعضای تیم را تعیین میکنیم، تیم آخری که به کرمانشاه رفت، ٢٤ نفره بود، ١٠ نفرشان جراح پلاستیک بودند و مابقی پرسنل اتاق عمل و بیهوشی و متخصص ارتوپدی و گوش و حلق و بینی و....» متخصصان ارتوپد بیماران مبتلا به اختلالات حرکتی را ویزیت میکنند و متخصصان گوش و حلق و بینی، عفونتهای گوش و... را: «پزشکان از استانهای مختلف هستند، سمنان و ایلام و چهارمحالوبختیاری و البرز و... همه جوان هستند با حداقل ١٠سال سابقه کار.» اغلب شاگردان عبدالجلیل کلانترهرمزی هستند، استاد دانشگاه شهید بهشتی و رئیس بخش جراحی پلاستیک دانشگاه: «انگیزه همه عشق و خدمترسانی است. آنها زکات علمشان را در مناطق محروم میدهند.» کلانترهرمزی اینها را در ادامه حرفهایش میگوید.
بیماران با ناهنجاریهای حاد به تهران منتقل میشوند
ماجرای شکلگیری تیم جراحان پلاستیک مناطق محروم به ٩ سال پیش برمیگردد، به زمانی که کلانترهرمزی، تعداد زیادی بیمار داشت که به دلیل شکاف لب و کام به مطباش میآمدند. رضا شاهوردیانی از شاگردان کلانترهرمزی است و استاد خطاباش میکند. نه فقط او که تمام اعضای تیم استاد صدایش میکنند. شاهوردیانی فوق تخصص جراحی پلاستیک دارد و یک دوره فلوشیپ فک و صورت را گذرانده. او قدیمیترین عضو گروه است: «از روز اولی که این تیم شکل گرفت، من در کنار استاد بودم و کار را با امکانات کم شروع کردیم، آن زمان گروه ٥، ٦ نفر بیشتر نبود و بهتدریج توسعه پیدا کرد و تخصصهای مختلف به آن اضافه شد.» نخستین سفرشان به رامهرمز بود، جایی نزدیک اهواز. شاهوردیانی آن روز را خوب یادش است: «در مطب که بودیم، تعداد زیادی بیمار از مناطق جنوبی کشور به ما مراجعه میکردند، آنها مشکل ناهنجاری سر و صورت و سوختگی و ناهنجاریهای مادرزادی داشتند؛ برای ما جای تاسف بود که این همه بیمار باید اینهمه سختی را تحمل میکردند و به تهران میآمدند تا درمان شوند. همان روز بود که تصمیم گرفتیم این سفرها را شروع کنیم.» صف طولانی از بیمارانی که در رامهرمز منتظر ورودشان بودند، آنها را هیجانزده کرده بود؛ فکرش را نمیکردند این همه آدم در خیابان و روی پلهها منتظر ایستاده باشند: «قرار بر این شد تا این افراد را ویزیت کنیم در صورت امکان جراحیشان کنیم و اگر ناهنجاریشان حاد بود، آنها را به شهرهای بزرگ بفرستیم؛ همه هزینهها هم رایگان، هنوز هم همینطور است. یعنی کسانی را که نیاز به ادامه درمان داشته باشند، به مرکز شهرها و یا تهران منتقل میکنیم تا جراحی شوند.» شاهوردیانی اینها را میگوید. آنها هر چند وقت یک بار بیماران را جمع میکنند، برایشان بلیت میگیرند، میآورندشان تهران و جراحیهای تکمیلی را برایشان انجام میدهند؛ رایگان: «ما از قبل پوستری را طراحی و اعلام میکنیم که چه ناهنجاریهایی را جراحی و ویزیت میکنیم. بنابراین تمام کسانی که به این جراحی نیاز دارند، ثبتنام میکنند.»
وسایل جراحی مورد نیاز را هم خودمان تهیه میکنیم
در خیلی از استانها امکان جراحی وجود ندارد، امکانات در اختیار نیست؛ همین هم میشود تا این تیم خودشان تجهیزات و وسایل اولیه را با خود همراه کنند: «وسایلی مثل نخ بخیه و ابزارهای جراحی را خودمان میبریم.» آنها حتی با هزینههای شخصی سفر میکنند، بلیت اتوبوس و هواپیما را استاد برایشان میگیرد، اقامتشان هم پای خودشان است، اگر دانشگاههای علوم پزشکی محلی برای اقامت نداشته باشند: «تمام سفرهای ما باید با دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی هماهنگ شود. ما سفر میکنیم تا یک کانال ارتباطی با بیماران مناطق محروم برقرار کنیم.» سفرهای سیستانوبلوچستان برای این تیم سفر پرکاری است؛ آنجا پر از بیمارانی است که نیازهای درمانی فراوانی دارند بدون اینکه اطلاعات درستی از وضع سلامت خودشان داشته باشند. خانوادههای پرجمعیت با انواع بیماریها: «در مناطق محروم با خیلی از مواردی مواجه هستیم که بیمار تا سنهای بالا، هنوز با شکاف لب و کام زندگی میکند، درحالیکه این ناهنجاری را باید تا سه، چهار ماهگی جراحی کرد. من حتی بیماری داشتم که ٦٤ ساله بود و تا آن زمان شکاف لب داشت. میگفت در این سالها توانایی مالی برای جراحی را نداشته.» تخصص آنها بیشترین کاربرد را برای کودکان دارد، کودکانی که با انواع ناهنجاریها به دنیا آمدهاند: «زمانی که لبخند را در چهره خانواده این کودکان میبینیم، خستگی از تنمان بیرون میرود. همین برای ما کافی است.» از انگیزهاش برای همکاری با این تیم میگوید: «تنها انگیزه من، احساس دینی است که به کشورم دارم. من نزدیک به ٢٠سال بدون پرداخت هزینه درس خواندم و حالا این دین خود را باید ادا کنم.»