سرویس سیاست مشرق - از نکات تلخ و در عین حال مضحک تاریخ دو دهه اخیر کشور، این است که چهره هایی که استراتژی «خوردن نان به نرخ روز» را در سیاست در پیش گرفتهاند، در یک بازه زمانی نه چندان بلند، به ناگهان دچار «تحول در احوال» می شوند و گاه تا ۱۸۰ درجه از مواضع پیشین خود عدول می کنند.
یکی از مصادیق این لطیفه تاریخی، فتنه گر حرفه ای، آرتیست چند سناریوی ضدامنیتی، «سید مصطفی تاجزاده» است.
او که به همراه یاران و همفکران قدیمی اش در حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب (هر دو منحله به حکم قانون)، در سال ۸۸ با کلیدواژه «تقلب بزرگ»، به طلایه داران پیاده نظام دشمن در طرح براندازی تبدیل شدند، زمانی خود مسوول یکی از تاسف بارترین و شرم آورترین تقلبات انتخاباتی در کشور شد.
تاجزاده، زمانی در کسوت معاون سیاسی وزارت کشور دولت اصلاحات، مسوول برگزاری انتخابات مجلس ششم بود، آگاهانه در آرای مردم که چون «ناموس ملی» به او سپرده شده بود، دستکاری کرد تا اهداف سیاسی حزب و جریان خود را به پیش ببرد.
اما طنز تلخ دیگر ماجرا این بود که هدف اصلی این سناریوی وقیحانه که در اتاق فکر رادیکال های جبهه دوم خرداد طراحی شده بود، «راه نیافتن هاشمی رفسنجانی» به مجلس بود. هاشمی در آن زمان، مغضوب و ملعون جریان اصلاحات بود و در مقطع پیش از انتخابات مجلس ششم در بهمن ۷۸، کم تر مقاله، مصاحبه، یادداشت و تحلیلی در مطبوعات زنجیره ای بود که در آن بد و بیراهی به هاشمی نثار نشده باشد.
رادیکال های اصلاحاتی، از جمله رفیق شفیق و یار غار تاجزاده، «اکبر گنجی»، تا جایی پیش رفتند که در روز روشن به هاشمی انگ «قاتل» بودن زدند و لقب «عالیجناب سرخپوش» بر او نهادند. همان زمان، «محمد قوچانی»، جوان اول مطبوعات زنجیره ای(که هنوز مثل امروز، به واسطه عضویت در شورای مرکزی حزب کارگزاران، مرید هاشمی نشده بود) آتشبار قلم خود را دقیقا روی هاشمی تنظیم کرده بود تا به هر قیمتی با بی حیثیت کردن ایشان، جلوی ورود ایشان به مجلس را بگیرد.
در چنین شرایطی، تاجزاده به عنوان مسوول برگزاری انتخابات در وزارت کشور اصلاحات، مجری اصلی این طرح برای عدم راهیابی هاشمی و البته سایر چهره های شاخص جناح راست به مجلس بود.
محسن هاشمی پسر ارشد آقای هاشمی ۹ دی ۱۳۹۱ در مصاحبه با روزنامه بهار، ماجرا را چنین توضیح داد:
"ایشان(هاشمی) در انتخابات مجلس ششم بیستم شد، اگر صندوقها را باز میکردیم شاید انتخابات تهران باطل میشد. کتابی هست به نام انصراف که حاج آقا دلایل انصرافشان را از انتخابات مجلس ششم نوشتهاند. آن موقع مسئول انتخابات فهرست را میخواند ولی اسم ایشان را نمیخواند. من مدام تماس گرفتم و گفتم چرا نمیخوانید؟ گفت: ما هنوز به رای هاشمی شک داریم، بعد شکایت شد و یک بساطی راه انداختند که اگر یادتان باشد کاریکاتور آقاسی را کشیدند.
من آن موقع رئیس دفتر حاج آقا بودم، به شورای نگهبان شکایت شد. برخی از صندوقها را باز کردند و هر صندوقی که باز میشد آرای آن مخدوش بود و باطل اعلام میشد. تا ۳۰ درصد بازشماری شد و حاج آقا بیستم شد، بعد گفتند دیگر ادامه ندهید چون مجبور میشوند انتخابات تهران را باطل کنند. وقتی از ۳۰ به ۲۰ رسیدند دیدند انتخابات در تهران مخدوش است، افراطیهای اصلاحطلبان و اجراییهای آنها تقلب کرده بودند."
در فرآیند انتخابات مجلس ششم در زمستان ۷۸، میزان مشارکت از ۷۵ درصد در انتخابات مجلس پنجم به ۶۹ درصد کاهش یافت و این در حالی بود که جمعیت حائز شرایط رأی به ۵ میلیون نفر افزایش یافته بود؛ با وجود برگزاری انتخابات در بهمن ماه تا پایان تعطیلات نوروز ۱۳۷۹ صحت انتخابات از سوی شورای نگهبان تأیید نشد. علت این امر، شائبه بروز تخلف در برخی صندوقهای رای بود که شورای نگهبان گزارشهایی در این زمینه دریافت کرده بود.
بازشماری حدود ۹۰۰ صندوق در تهران، خبر از تخلفات بسیار گسترده و دامنه دار می داد؛ مغایرت تعداد تعرفهها و برگه های رأی، وجود آرایی که دارای مهر نظارت نبودند، آرایی با دو خط، مغایرت تعداد آرای مردم داخل صندوق با بازشماری مجدد، پارگی لفاف صندوقها و نبودن لاک و مهر بر روی برخی از صندوقها.
پس از بررسی ها و تحقیقات تخلفات محرز شد و شورای نگهبان در نامهای از محضر مقام معظّم رهبری درخواست راهنمایی کرد؛ ایشان در پاسخ به نامه شورای نگهبان، خطاب به آیتالله جنتی، پس از تقدیر از تلاش های شورای نگهبان در امر انتخابات مرقوم فرمودند:
"۱- صندوقهایی که مخدوش بودن آن از نظر شورای نگهبان به اثبات رسیده است و با معیارهای آن شورا قابل تأیید نیست، باید ابطال گردد.
۲ـ به نظر میرسد که بازشماری بقیه صندوقها که طبق آنچه در نامه خود مرقوم داشتهاید جز در مدتی طولانی ناممکن و برخلاف مصلحت است وظیفهای شرعی و قانونی را متوجه آن شورا نمیسازد. زیرا وجود تخلف در آنها محرز نیست.
۳ـ وضعیت منتخبان تهران با توجه به کلیه صندوقها به جز آنچه در بند ۱ آمده است، ملاحظه و نتایج آن به عنوان نتایج قطعی انتخابات تهران اعلام شود.
۴ـ دستگاه قضایی و بازرسی موظفند عاملان تخلف در صندوقهای مخدوش را شناسایی و تحت تعقیب قانونی قرار دهند."
شورای نگهبان بعد از پاسخ رهبر انقلاب، اقدام به بازشماری ۱۳۶۰ صندوق از حدود ۳۰۰۰ صندوق تهران کرد، که تاثیرات جالب توجهی در نتایج داشت. مثلا هاشمی رفسنجانی که در آن مقطع جزو بزرگان جناح راست بود و در اعلام نتایج اولیه جایگاه سی ام تهران را کسب کرده بود، با بازشماری این تعداد صندوق به جایگاه بیستم رسید. همچنین غلامعلی حداد عادل، که در اعلام اولیه جزو سی نفر اول هم نبود، بعد از بازشماری بالاتر از علیرضا رجایی قرار گرفت و در جایگاه ۲۸ به مجلس ششم راه پیدا کرد.
بیش از ۲۸۰ نفر از مسوولان برگزاری انتخابات از وزارت کشور مورد پرسش دستگاه قضایی قرار گرفتند و در نهایت، مصطفی تاجزاده به عنوان مسوول برگزاری انتخابات در مورد اتهام اول، به یک سال حبس و شش ماه انفصال از عضویت در هیئتهای اجرایی و نظارتی شعب اخذ رأی و در خصوص اتهام دوم، به ۹ ماه انفصال از خدمات دولتی و در مورد اتهام سوم، به ۳۰ ماه انفصال از خدمات دولتی محکوم شد.
وزارت کشور اصلاحات که تحت هدایت عبدالواحد موسوی لاری قرار داشت، به عوض اولویت دادن به صیانت از آراء مردم و تمکین به رای دستگاه قضاء، در نامه ای به دستگاه قضا در دفاع از متخلفان درآمد و انتخابات را کاملا سالم دانست.
اما تقلب در انتخابات، فاز دوم برنامه ای بود که با مدیریت تاجزاده برای فتح «سنگر» مجلس ششم توسط جناح دوم خرداد رقم خورده بود. فاز اول، کارزار جنگ روانی-تبلیغاتی بود که در تابستان همان سال، در جریان غائله موسم به «کوی دانشگاه»، تبدیل به فتنه امنیتی شد.
گرچه در فتنه کوی دانشگاه، هدف اصلی توطئه گران(که تاجزاده یک چهره کلیدی در میان آن ها بود)، یعنی تضعیف جایگاه رهبری و نهادهای انتظامی و نظامی به نتیجه نرسید، ولی با جو مسمومی که با آن فتنه ایجاد شد (به ویژه در تهران)، ورق به نفع جناح دوم خرداد برگشت و در تهران ۲۸ نفر از ۳۰ نفر منتخب، از جبهه دوم خرداد بودند.
نقش تاجزاده در فتنه ۷۸
طبق روایت لحظه به لحظه روزنامه «صبح امروز» (متعلق به حجاریان) از اتفاقات کوی دانشگاه، در غروب روز جمعه ۱۸ تیرماه، از ساعت ۸ بعد از ظهر، یکی از اولین چهره های سیاسی که به کوی دانشگاه رفت، سید مصطفی تاجزاده بود که سوار بر ترک موتور به جمع آشوبگران رفت. او در مسجد کوی، به عوض این که با سخنان خود به تعدیل ماجرا کمک کند، به طور موذیانه نفت به آتش ریخت. به بخشی از سخنان او دقت کنید که اصطلاحا با تاکتیک «افعال معکوس» ظاهرا دانشجویان را به دوری از خشونت دعوت میکند:
" برادران و خواهران دانشجو! مراقب باشید. جنبش های دانشجویی همواره تبدیل به حرکت های تند و رادیکالی شده اند. ما نیز این نوع حرکتها را در نخستین سالهای پس از انقلاب شاهد بودیم و دیدیم که چه شد… باید دقت کنیم… بعضی ها دلشان می خواهد ما کاری کنیم که فضا کاملا خشونت آمیز شود. ما باید هشیاری انقلابی خود را حفظ کنیم… ما با راههای خشونت آمیز نمیتوانیم به نتیجه برسیم. خشونت فقط وضع را بدتر می کند… بچه ها دقت کنید…"
او عملا در این سخنان به دانشجویان این خط را می داد که «عده ای» توطئه کرده اند تا دانشجویان را به خشونت سوق دهند و آن ها را سرکوب کنند. او به عنوان معاون سیاسی وزارت کشور در اقدامی ضدامنیتی، سریعا یک «سناریوی توطئه» از طرف حاکمیت را به ذهن دانشجویان القاء کرد و هیچ اشاره ای به این که تعداد معدودی دانشجو و ظاهرا دانشجو، در شب قبل با تجمع غیرقانونی در خیابان های امیرآباد و سنگ پرانی، آتش زدن لاستیک و بستن خیابان، شکستن شیشه ها، دادن شعارهای ضدنظام و در نهایت به گروگان گرفتن سه مامور نیروی انتظامی، باعث تحریک نیروی انتظامی و نیروهای حزب اللهی همکار نیروی انتظامی به واکنش خشن برای جمع کردن آن ها از خیابان شدند.
«ژیلا بنی یعقوب» خبرنگار اصلاح طلب روزنامه «صبح امروز» در این گزارش نوشت:
" تاج زاده می گفت: توسعه سیاسی برآمده از دوم خرداد، فقط در سایه آرامش و جلوگیری از تنش به اهداف و مقاصد خود می رسد… ما فاجعه کوی دانشگاه را پیگیری می کنیم… به زودی تصمیم های مهمی در جلسه شورای امنیت ملی گرفته خواهد شد…
– بچه ها! شما دوستان ما هستید… ما شما را اهل گفت و گو می دانیم… ما با آنها زبان تفاهم نداریم… ما با گروه های فشار چه گفت و گویی داریم، ما با شما می توانیم گفت و گو…
– دوستان عزیز من! اهداف دوم خرداد در یک محیط آرام و به دور از تشنج قابل حصول است. شما باید حواستان جمع باشد. کسانی می خواهند هر طور شده در جامعه تشنج ایجاد کنند. دشمنان جامعه مدنی در فضای خشونت آمیز و پرتشنج به اهداف خود می رسند. بچه ها! مواظب باشید. ممکن است کسانی بخواهند حرکت شما را به خشونت بکشانند."
اما این بخش از روایت «صبح امروز» قابل تامل است:
" ساعت از هفت صبح گذشته بود که مصطفی تاج زاده سوار بر موتورسیکلت از دانشجویان خداحافظی کرد و به دفتر کارش در طبقه هجدهم وزارت کشور رفت.
وقتی می رفت به دانشجویان گفت: بچه ها من در دفتر کارم در وزارت کشور هستم. اگر کاری داشتید تماس بگیرید… حتما تماس بگیرید. یادتان نرود!"
«علیرضا زاکانی»، مسوول وقت بسیج دانشجویی کشور، که خود در آن مقطع، دانشجوی علوم پزشکی دانشگاه تهران هم بود، درباره نقش تاجزاده در تحریک دانشجویان چنین گفته است:
" آقای تاجزاده و آقای شمسالواعظین در بحبوحه ماجرا در کوی بودند و به دانشجویان اصرار میکردند و میگفتند بروید داخل کوی و آنجا کار را ادامه دهید. اگر بیرون باشید، با شما برخورد میکنند درواقع، راه نشان میدادند، چون سناریوی اینها این بود که چلهگیری کنند؛ یعنی میگفتند چهلم به چهلم باید یادواره بگیریم."
زاکانی در خاطرات خود به یاد می آورد که تاجزاده از طریق مدیرکل سیاسی وزارت کشور به او، به عنوان مسوول بسیج دانشجویی، پیام داد که اگر قصد دارند برای کنترل فتنه، تجمع برگزار کنند، باید " خط کشی خودی و غیرخودی را بردارند" و بحث " خشونت طلب و غیرخشونتطلب را جایگزین کنند" تا نهضت آزادی و دفتر تحکیم وحدت(یعنی عوامل اصلی آشوب ها) هم در کنار شما شرکت کنند"!
وقتی در حدود ساعت ۱۸ روز شنبه، ۱۹ تیر، چند صد نفر از فتنه گران به مقابل وزارت کشور رسیدند و شروع به از جا درآوردن در ورودی و نرده های وزارت کشور و سنگ پرانی به آن کردند، تاجزاده که خود یکی از عوامل اصلی جری شدن، تحریص و تحریک فتنه گران بود، با بلندگوی دستی شروع به یک سخنرانی «کُرنش گرانه» دیگر در برابر این فتنه گران «دانشجونما» کرد. طبق روایت شاهدان عینی(از جمله احسان قاضی زاده هاشمی، از فعالان دانشجویی حزب الله در ۷۸ و حاضر در برابر وزارت کشور) او در میانه سخنرانی خود این گونه به آشوب گران خط می داد:
"شما چرا آمدهاید اینجا؟ شما چرا در وزارت کشور را از جا میکنید؟ اینجا که مال شماست. شما باید جای دیگری بروید و در آنجا را بکنید.اینجا متعلق به خود شماست و شما اشتباهی آمدهاید."
به هر صورت درباره نقش تاجزاده در مساله فتنه ۷۸، حقایق آشکار و پنهان زیادی وجود دارد که بخشی از آن در مطبوعات منتشر شده و بخشی دیگر هنوز انتشار عمومی نیافته است.
حال تاجزاده که در ۱۵ خرداد سال گذشته، بعد از گذراندن ۷ سال دوره محکومیت خود بابت جرایم امنیتی در فتنه ۸۸، از زندان آزاد شد، در این مدت روز به روز بر فعالیت های سیاسی خود افزوده است. او با صراحت بیشتری مواضع ضدنظام و فتنه گرانه خود را از طریق شبکه های اجتماعی منتشر می کند.
از جمله در جریان انتخابات اخیر ریاست جمهوری، تاجزاده چنین توئیت کرد:
یا در آبان ماه سال گذشته در مصاحبه با نشریه ای به نام «رو در رو» با عنوان «سوریه هم برجام می خواهد» به صراحت سیاست های منطقه ای را جمهوری اسلامی را زیر سوال برد.
او در توئیتی در بهمن ماه سال گذشته، بار دیگر بحث «مدافعان حرم» را با ربط دادن آن به «گرد و غبار خوزستان» مورد توهین قرار داد. البته همین خط، متاسفانه، توسط رییس جمهور محترم، جناب روحانی، در سخنرانی در «همایش بین المللی گرد و غبار» به صورت تلویحی تکرار شد که حضور منطقه ای ایران و دفاع از محور مقاومت، یکی از عوامل وضعیت آب و هوایی نامساعد خوزستان است!
و البته در همان خرداد سال گذشته، زمانی که تاجزاده از زندان آزاد شده بود، «حسین فریدون»، برادر رییس جمهور، به دیدار این چهره آشنا و شاخص فتنه های ضدامنیتی رفته بود.
در سالگرد فتنه ۷۸، رصد فعالیتهای سیاسی و کنشهای تاجزاده که اکنون نمود آن در حساب توییتری وی است، نشان از ادامه همان راهی دارد که وی در سال ۷۸ و ۸۸ طی کرد و در هر دو محکوم شد و سیلی سختی از ملت و دستگاه قضایی خورد. به نظر میرسد تاجزاده هم اکنون با برخی اظهارات و حرکت روی لبه تیغ، به دنبال حساسیتسنجی از حاکمیت است و همزمان (همانند مورد برجام در سوریه) زمینههای دستورکار دولت در برخی موضوعات را نیز مهیا میکند. اما باید به وی گوشزد کرد که او همان مقام متقلب و محکوم به انفصال از خدمت است که افتضاح تقلب در انتخابات مجلس ششم را به بار آورد و همان فتنهگری است که ۱۰ سال بعد از فتنه و تقلب بزرگ خودش در انتخابات، نظام را متهم به تقلب کرد و ... حالا با مدارا و رأفت نظام اسلامی همچنان آزادانه در حال فعالیت سیاسی و اتهام زنی به این و آن و تحریک و زندهنگهداشتن فتنه خودساخته است.