به گزارش مشرق، کمتر کسی بعد از عدم صعود والیبال ایران به مرحله نهایی لیگ جهانی جزئیات این مسابقات را پیگیری کرد؛ همان جایی که ایران از بین 12 تیم عنوان یازدهمی را به خود اختصاص داد. شاگردان کولاکوویچ که البته حرف و حدیث درمورد نفرات انتخابیاش بسیار زیاد بود در لیگ جهانی 2017 کار را با شکست سنگین و 3 بر صفر برابر ایتالیا شروع کردند و در گام دوم با نتیجه 3 بر یک بازی را به برزیل واگذار نمودند. گرفتن یک ست از برزیل خیلیها را امیدوار کرد و بسیار روی این موضوع مانور کردند که شاگردان کولاکوویچ یک ست از قهرمان المپیک گرفتند؛ اما کمتر کسی به واقعیت نگاه کرد.
والیبال ایران در سومین بازی با نتیجه 3 بر یک به لهستان باخت و مرحله اول را با 3 شکست به پایان رساند. خیلیها توجیه میکردند که نخستین حضور کولاکوویچ است و نتایج در مرحله دوم به میزبانی تهران تغییر میکند و ...، اما در تهران هم شرایط چندان امیدوار کننده و مساعد نبود. پیروزی سخت و 3 بر 2 برابر بلژیک، شکست 3 بر یک برابر صربستان و باز هم پیروزی دشوار و 3 بر 2 دیگر این بار برابر آرژانتین.
کار در مرحله سوم برای ایران وخیمتر هم شد. 3 شکست 3 بر صفر برابر تیمهای آمریکا، لهستان و روسیه هیچ جای دفاعی برای کولاکوویچ نگذاشت. خیلیها تلاش کردند با بزرگ کردن اینکه فلانی در بین 10 بازیکن برتر رقابتها قر ار گرفته تا فلان بازیکن درخشش خیلی خوبی در چند مسابقه داشت این ناکامی بزرگ را بپوشانند، اما از قدیم میگویند «سالی که نکوست از بهارش پیداست»؛ والیبال ایران از بین 12 تیم حاضر در لیگ جهانی از انتها عنوان نایب قهرمانی را به دست آورد و یازدهم شد! باید خدا را شاکر باشیم که ایتالیایی در این مسابقات بود که پایینتر از ایران قرار بگیرد تا آخر نشویم؛ البته تمامی اهالی والیبال امیدوارند که تیم ملی با هدایت ایگور به روزهای اوجش بازگردد، اما شواهد و رفتارها پالسهای مثبتی را به جامعه منتقل نمیکند.
سوالی که مطرح می شود این است که این ناکامی را باید به گردن بازیکنان انداخت یا کادر فنی؟ بازیکنان اصلی تیم ملی که تقریباً همان بازیکنان سالهای اخیر هستند و مهمترین تغییر مربوط به کادر فنی است. با این شرایط شاید بد نباشد در این بین نگاهی به شرایط تیم ملی کانادا داشته باشیم. آنها تقریباً همزمان با ایران برای تیم ملی خود سرمربی انتخاب کردند. آنها آنتیگا را به کشور خود آوردند و ما کولاکوویچ را انتخاب کردیم. دلایل منطقی و غیرمنطقی زیادی هم پشت این انتخاب و البته رد کردن گزینهای مانند آنتیگا برای ایران وجود داشت.
استفان آنتیگا، مربی فرانسوی والیبال از سال 1998تا 2010 عضو تیم ملی کشورش بود و مدال برنز قهرمانی جهان 2002 را به دست آورد. همچنین دو قهرمانی اروپا 2003 و 2009 و یک نایب قهرمانی لیگ جهانی 2006مسکو از دیگر دستاوردهای او با فرانسه به عنوان بازیکن است.
استفان 300 بازی ملی را در کارنامه دارد. آنتیگا در رده باشگاهی نیز در باشگاه های پاریس، کونئو، مایورکا، اسکرا بلچاتوف و دلکتا عضویت داشته است و توانسه دو مدال نقره قهرمانی باشگاه های جهان در سال 2009 و 2010، یک قهرمانی در لیگ قهرمانان والیبال اروپا 2001، چندین قهرمانی در لیگ اسپانیا، لهستان و فرانسه را به همراه تیم های باشگاهی خود به دست آورد.
آنتیگا در اکتبر 2013 قرارداد سه ساله ای را با تیم ملی والیبال لهستان به امضا رساند و جایگزین آناستازی شد. آنتیگا در اولین دوره مربیگری خود سمت بزرگی را به دست گرفت و در اولین گام خود در لیگ جهانی 2014 نتوانست موفق شود و لهستان از مرحله گروهی رقابتها حذف شد. قهرمانی جهان 2014 دومین گام آنتیگا در سمت سرمربی تیم ملی لهستان بود، او با اقتدار و فقط با یک شکست تیم خود را به مرحله سوم رساند و با شکست برزیل در دیدار نهایی جام قهرمانی جهان را در جام هجدهم بعد از 40 سال به لهستان برگرداند.
استفان آنتیگا، مربی فرانسوی والیبال که با تیم ملی لهستان در سال 2014 قهرمان جهان شده بود قراردادی 4 ساله با کانادا بست. این مدت قرارداد به این معنا است که وی با کانادا در مسابقات المپیک 2020 توکیو حضور خواهد داشت. پیش از وی مربیگری کانادا بر عهده گلن هوگ بود. وی که از سال 2006 بر نیمکت کانادا مینشست اکنون مدیر ورزشی والیبال این کشور شده است.
آنتیگای جوان همراه با تیم جدیدش کار را بسیار خوب شروع کرد و کاناداییها را به نخستین مدالشان در لیگ جهانی رساند. کانادایی ها در لیگ جهانی 2017 تیمهایی مانند بلژیک، آمریکا، بلغارستان، ایتالیا و روسیه را از پیشرو برداشتند و به مدال برنز دست پیدا کردند.
ایران هم در آن زمان ایگور کولاکوویچی را انتخاب کرد که تسلطش به چهار زبان صربستانی، انگلیسی، روسی و فرانسه یا مدرک کارشناسی مدیریت تجاریاش از دانشگاه اقتصاد پادگوریکا در مونتهنگرو جزو نقاط مثبت کارنامه او به شمار می رفت! او سابقه هدایت تیمهای باشگاهی و ملی نیز در پرونده کاری خود دارد که مهمترین آن هدایت تیم ملی والیبال صربستان در سال های 2006 تا 2014 است، اما در شروع کارش همه دیدند که نتوانست اوضاع را مدیریت کند و نتیجه بگیرد. آنچه در میان سریال شکست های ایران کنایه آمیز به نظر می رسید، خونسردی و بی تفاوتی آقای سرمربی در کنار خط بود که به نوعی بیش از شکست ما را آزار داد. مردی که به نظر می رسید پشت چهره خونسرد و یخی اش چیزی به نام تفکر و برنامه وجود ندارد؛ چیزی شبیه یک مجسمه که از آن فلاکت و ناکامی می بارد!
قطعاً در این بین آقایان با توجیه اینکه نتایج لیگ جهانی چندان اهمیت ندارد و طرفین باید بیشتر با هم آشنا شوند پرونده ایران در لیگ جهانی را خواهند بست، اما شاید بد نباشد که واقعنگر باشیم و ببینیم که چه بلایی بر سر والیبالمان میآید. جوری که شواهد نشان میدهد باید منتظر بالا آمدن بازیکنان کنونی تیم جوانان باشیم تا شاید به دست آنها ورق باردیگر به سود ایران برگردد.
برخیها هم گلایه میکنند که چرا ایگور در روزهایی که مشغول استراحت و خوشگذرانی بود به خودش زحمت نداد تا به جمهوری چک برود و حداقل یک مسابقه جوانان را از نزدیک ببیند و روحیهای به این تیم بدهد.
بدون شک حالا همه چشمشان به ایگور است تا تغییر فیگور بدهد و تیم را به سمت پیروزی هدایت کند. ای کاش زودتر دست به کار شویم تا به شکست عادت نکنیم؛ یادمان نرود که والیبال برای رسیدن به جایگاه کنونیاش سالها زحمت کشیده و حالا زمان آن رسیده که نشان دهد موفقیتهایش یک جرقه نبود.