سرویس سیاست مشرق - وقایع تیرماه سال ۱۳۷۸ دارای ابعاد و عبرتهای مختلفی است. در فضای غبارآلوده این فتنه که بر اساس یک دروغ شکل گرفت و رسانههای فتنهگر سعی کردند که این دروغ را شاخ و برگ دهند و با مظلوم نمایی و کشتهسازی افکارعمومی را جریحهدار کنند، شایعات و اخبار جعلی و فیکی از سوی افرادی خاص در جامعه منتشر شد.
فیکنیوزهایی که امروز نیز در فضای مجازی بخصوص شبکههای اجتماعی از جمله تلگرام و توئیتر مانند «آمدنیوز»، «مملکته» و... شکل گرفتهاند و دقیقا همان کاربرد را برای انحراف افکار عمومی دارند. از این باب میتوان به حوادث فتنه تیرماه این سال به عنوان یک درس گفتار خبری اطلاعاتی (عملیات روانی) نگاه کرد.
در تیرماه سال ۸۷ استفاده ضدانقلاب و برخی از دنبال کنندگان داخلی آنان از بستر دانشجویی به عنوان قشر جوان و فرهیخته کشور یکی از حربههای فریب افکارعمومی بود. این درحالی بود که اغلب عناصر فعال در این عرصه و کسانی که خبر کشته و زخمی شدن آنان (برای کشتهسازی و مظلومنمایی) منتشر میشد، غالبا دانشجو نبودند.
تصویر مشهوری که بعدها ماهیت آن به خوبی برای مردم ایران آشکار شد یکی از مواردی است که ضدانقلاب برای بازی با احساسات افکارعمومی از آن سوء استفاده کرد، درواقع تصویری ساختگی و جعلی بود که یک ضدانقلاب با کمک یکی از عناصر رسانههای اصلاحطلب و خارجی برای به آشوب کشاندن فضای داخلی ایران تهیه کرد. جالب اینجاست که حتی با گذشت زمان هنوز هم برخی از فیکنیوزهای امروز برای فریب افکارعمومی بدان استناد میکنند.
عکس ساختگی که بهانه ضدانقلاب و اصلاحطلبان برای فتنهگری شد
احمد باطبی و پیراهنی که میگفت متعلق به همکلاسیاش است. بعدها معترف شد وی نه دانشجو بوده و نه این خون، خون انسان است! او، زمانی که عشق رفتن به آمریکا همه وجودش را لبریز کرده بود، با هماهنگی با عکاس همکار نشریه انگلیسی اکونومیست(که دبیر عکس روزنامه اصلاح طلب جامعه هم بود)، در جریان فتنه ۱۸ تیر سال ۷۸، با بالا بردن یک پیراهن ظاهرا خونی، اسم و رسمی در رسانه های غربی برای خود دست و پا کرد. همین رسانه ها از او «نماد جنبش دانشجویی ایران» ساختند. کسی که حتی درباره دانشجو بودن او در آن برهه هم حرف و حدیث هایی وجود داشت.
احمد باطبی با نامزدش، زمانی که زیر شکنجه های سخت قرار داشت!
باطبی به دلیل این که اصولا هیچ گاه واقعا یک عنصر سیاسی نبود و هیچ عمق و محتوایی نداشت، بعد از آزادی از زندان بابت محکومیت امنیتی خود و پناهندگی به معبودش(ایالات متحده) چند ماهی از این شبکه فارسی زبان خارجی به آن شبکه می رفت و درباره «شکنجه ها» و «فشارهایی» که در زندان به او وارد می آمد داستان سرایی می کرد و کسی هم از او نمی پرسید که با این همه فشار و شکنجه چگونه توانست در دوران زندان دو بار ازدواج کند، مدرک تحصیلیش را بگیرد و همزمان به همکاری با روزنامه های اصلاح طلب بپردازد! و اصولا چطور آدم شکنجه شده این قدر چاق و چله و سرحال است که به اصطلاح عوام " گردنش را تبر هم نمی زند!".
از تازهترین فعالیتهای این عنصر فراری که حال دستش برای همه رو شده و به عنصری مفلوک و مهرهای سوخته در آمریکا بدل شده است، میتوان به نامه وی و همقطارانش به دانلد ترامپ اشاره کرد. هنوز مدت زمانی از پیروزی ترامپ نگذشته بود که این عناصر به اصطلاح میهنپرست از رئیسجمهور منتخب آمریکا درخواست کردند تا با اعمال تحریمهای بیشتر مردم ایران را بیشتر تحت فشار قرار دهند. موضوعی که حتی توسط برخی دیگر از عناصر ضدانقلاب مورد نکوهش قرار گرفت اما هر چه بود ماهیت این افراد را بیشتر و بیشتر نمایان کرد.