به گزارش مشرق به نقل از پایگاه خبری شبکه المیادین، سوالی که درباره آینده موصل مطرح است، تنها منحصر به این شهر یا عراق نیست، بلکه سوالی است که تمامی منطقه را درگیر خود کرده است. مرحله بعد از پاکسازی موصل تنها به معنی پایان کابوس داعش نیست، بلکه به معنی پایان دوره مرزهای بسته شده دولتها است و هر محوری که مرزهایش در امتداد دولتهای عضو آن باشد، بر اساس مقتضیات امنیت محور مذکور و نه تنها امنیت کشورهای عضو به دفاع از این مرزها می پردازد.
علی هاشم نویسنده این مقاله میافزاید: در تابستان سال ۲۰۱۴ بلافاصله بعداز سقوط موصل من در بغداد بودم، این شهر نیز در خطر حمله داعش قرار داشت. در آن زمان هیچ کس تصور نمیکرد که داعش طی سه سال آینده شکست بخورد. در آن زمان عراق یک ارتش واقعی نداشت و تنها چند اسم و فهرست بود. ۵۰ هزار نفر از نیروهای ارتش توهمی بودند و افسران ارشد نیز در میدانهای مبارزه قابل اتکا نبودند. مناطق مختلف در سایه تشتت بی سابقه مردمی با کمترین تلاش ممکن سقوط کرد.
این سقوط به معنی افتادن برگ توت از پلیدی های اشغالگری آمریکا در این کشور و فساد و عدم وجود دولتی قوی بود که جانشین اشغالگری آمریکا شده بود. هدف مورد نظر تنها این نبود که عراق اشغال شده مسخ شود، بلکه بنا بود به رژیمی بدون نقش در عرصه جغرافیایی تقسیم شده تبدیل شود که صندوق پستی طرف های مختلف باشد.
در این عرصه سقوط هیچ کس تصور نمیکرد که روند تحولات تغییر کند و بیشترین احتمالها این بود که باید منتظر مداخله آمریکا بود تا عراق را بار دیگر به این کشور بازگرداند. انتظار برای بازگشت آمریکا به علت این احساس بود که تصور می شد داعش را جز قدرت های برتر کسی نمیتواند ساقط کند و نزدیکترین متحد عراق یعنی ایران نیز در سوریه غرق شده است. با این وجود فتوای آیتالله سیدعلی سیستانی مرجعیت عالی شیعیان صادر شد تا عراق را دچار لرزه کند و بسیج نیروها از این نوع را شاهد باشد.
تشکیل الحشد الشعبی و نقطه تحول عراق
تمام مطالبی که قبل و در جریان عملیات موصل نوشته شد، نشان می دهد که آغاز به کار الحشد الشعبی نقطه تحولی در روند تحولات این کشور بعد از اشغالگری آمریکا است و همین موضوع است که عراق را به مرحله موصل رسانده است. طی دوره گذشته که الحشد الشعبی تأسیس شده، بسیاری از آمال و انتقادات در رابطه با آن مطرح شدن است. برخی دستاوردها و برخی اقدامات غیر قانونی وجود دارد. برخی موفقیت ها و شکست ها نیز به وجود آمده است. در ابتدای این تجربه تناقضهای گستردهای در میان گروههایی وجود داشت که الحشد الشعبی بر اساس آن شکل گرفته بودند، اما این تناقض ها بعدها ساماندهی شد.
عراقی ها نیازمند مبارز نبودند، آنها بیشتر نیاز به کسانی داشتند که این درگیری را مدیریت کند و این نقش را سردار قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس ایران ایفا کرد. ورود ایران به عرصه عراق به صورت مستقیم همزمان با ورود آمریکا بود. گویا دو طرف رقابتی را آغاز کرده بودند تا پیروزی را به دست میآورند. دو طرف در مناطق بسیاری با هم در تقابل بودند. هر دو آنها برای یک هدف و با همکاری یک متحد مبارزه می کردند. عرصه سورئالیستی در صلاح الدین و الانبار و فلوجه بعدها در موصل ایجاد شد. آمریکا در این میان خط قرمزهای خود را ترسیم کرده بود.
دولت عراق از این تناقض ها و خط قرمزها برای تأمین حمایتهای بیشتر نیروهای امنیتی استفاده کرد، ایرانی ها نیز با حمایت از الحشد الشعبی خط قرمز آمریکا را دور زدند. در نهایت خواسته عراق محقق شد که همان آزادسازی موصل با نیروهای الحشد الشعبی یا امنیتی بود. آمریکا به ترسیم خطوط قرمز خود ادامه داد. خط قرمز از سوی آمریکا ورود الحشد الشعبی به موصل و ورود آن به مرزهای سوریه بود، اما آمریکا غیر از عرصه سیاسی، امکانات میدانی را در دست نداشت تا بتواند جلوی این اتفاق را بگیرد. در مورد مسائل سیاسی موضوعات زیادی مطرح است که البته جای آن الان نیست، اما در عرصه میدانی نتیجه این شد که موصل آزاد شد و نیروهای الحشد الشعبی به مرزها رسیدند و ایران خط قرمز آمریکا را شکست.
دو راهی عراق در مرحله پسا موصل
در مرحله پس از موصل، عراق در یک چهار راه واقعی قرار دارد. درست است که دست داعش قطع شده است، اما روحیه داعشی از بین نرفته است، لذا باید همواره از رویکرد بازگشت به مرحله قبل از سقوط جلوگیری شود. باید از بازگشت به انزوا و دور کردن موسسات و ایجاد فساد جلوگیری شود. چرا که این مسائل بار دیگر به صورت بدتر باعث سقوط عراق خواهد شد.
قدرت عراق در ملت آن است، نه در گروه هایی که با هم دچار تفرقه هستند. اگر وحدت نسبی که [مبارزه با] داعش در میان عراقی ها ایجاد کرد، وجود نداشت، موصل آزاد نمی شد.
تحولات منطقهای نشان داد که نقش محور مقاومت در تمامی درگیریها به نقش اساسی تبدیل شده است، آمریکا عرصه هوایی را در اختیار دارد، اما در عرصه میدانی ضعیف است. درست است که عراقیها به صورت کامل در اردوگاه ایران نیستند، اما به شکل کامل در اردوگاه متحد با آمریکا نیز قرار ندارد. عراق دولت تقسیم نفوذ است. البته تقسیم نفوذ در این مرحله به نسبت ایران از طریق گروههای متفاوت مورد حمایت ایران صورت نمیگیرد، بلکه از طریق چتر الحشد الشعبی انجام می شود. کسانی هستند که نقشه ها را در کشورهای مختلف در پشت درهای بسته تقسیم میکنند، اما روحیه عراق امروز از روند تجزیه در امان ماند و قدرت مخالفت با این طرح ها را به دست آورد.
بیبرنامگی آمریکا و برگ برنده ایران در خاورمیانه
آمریکا بیبرنامگی خود در خاورمیانه را ثابت کرد و نشان داد که شباهت زیادی با انگلیس در دوران اواخر عظمت جهانی اش دارد. ایران بار دیگر خود را به عنوان یکی از بزرگترین برندهها نشان داد. محور مورد حمایت ایران که در عرصه میدانی بیش از همه حضور دارد، پیشروی خود را ثابت کرد و توسعه آن در سوریه و عراق به عنوان تضمینی برای بقای دولت به دست آمد. عربستان با وجود رقابتی که با ایران آغاز کرده است به کلی از عرصه غایب است و این بدان معنا است که تهران امتیازات زیادی در این جنگ به دست آورده است.
در مرحله بعد از موصل درگیریهای منطقهای و بینالمللی با شدت بیشتری در میادین دیگر نظیر سوریه و یمن دنبال خواهد شد و چه بسا وارد جبهههای دیگر میشود. البته عراق باید نسبت به فتنه هوشیار باشند. فتنهای که با محوریت فتنه سنی و شیعه و با عنوان سیاسی و منطقه ای ممکن است شکل بگیرد.