گروه جهاد و مقاومت مشرق - نسلی که زود بزرگ شود و به پختگی لازم برسد آمادگی لازم برای انجام کارهای بزرگ را هم دارد. با نگاهی به شناسنامه شهدای نوجوان و جوان دفاع مقدس بیشتر به واقعیت این جمله پی میبریم که بزرگی افراد به سن و سال نیست و گاهی انسانها با بروز یک اتفاق و حادثهای یک شبه بزرگ میشوند. این دقیقاً اتفاقی بود که برای چند نسل قبل از نوجوانان کشورمان افتاد و آنها با انقلاب اسلامی تحت رهبری امام خمینی(ره) ره صدساله را یک شبه رفتند و به بزرگمنشی در زندگیشان دست پیدا کردند.
در دورانی که وسایل ارتباط جمعی مثل امروز در دسترس نبود و پیشرفت نکرده بود کاغذهای یادداشتی که روی آن دلنوشته، یادداشت و وصیتنامه نوشته میشد ارزش صدچندانی پیدا میکند. با تورق این کاغذها به دنیای صاف و ساده و خدایی بچههایی میرویم که در زندگیشان به جز رضای خدا و خلق خدا به چیز دیگری فکر نمیکردند. شاید این حد از پختگی نوجوانان دهه 60 برای آدمهای دهه 90 کمی عجیب به نظر برسد. چراکه با متر و معیارهای این روزها نوجوان هنوز فاصله زیادی با مردانگی و ورود به اجتماع دارد و فعلاً باید راه زیادی طی کند. اما 30 سال پیش نوجوانان شانه به شانه رزمندگان در مناطق عملیاتی و با سختترین شرایط مشغول دفاع از ناموس و خاکشان بودند.
در جریان تفحص پیکر شهدا دفترچه یادداشت یک شهید 16 ساله پیدا شد که گناهان هر روزش را در آن یادداشت میکرد. راوی که یکی از نیروهای تفحص پیکر شهداست درباره محتوای این دفترچه یادداشت میگوید: خواندن بخشی از یادداشتهای این شهید 16 ساله برای لحظاتی مرا به فکر فرو برد که کجاییم و چه میکنیم. گناهان یک روز او عبارت بودند از: سجده نماز ظهر طولانی نبود. زیاد خندیدم. هنگام فوتبال شوت خوبی زدم که از خودم خوشم آمد. راوی در سطر آخر میافزاید که دارم فکر میکنم چقدر از یک پسر 16 ساله کوچکترم...!
این حد از پاکی و خلوص نیت برای همه ما بسیار عجیب است. به قدری همه هر روز در پیله مسائل دنیوی پیچیده شدهایم که با خواندن لیست گناهان یک نوجوان 16 ساله شوکه میشویم. شاید اگر هر کدام از ما بخواهیم برای لحظاتی با خودمان خلوت کنیم و گناهمان را لیست کنیم به یک لیست بلند بالا با انواع و اقسام گناه برسیم.
شهید نوجوان 14 ساله مهرداد عزیزاللهی که مصاحبهاش از جبههها با صدا و سیما بازتاب زیادی میان مردم داشت نمونه دیگری از بلوغ فکری و تکامل عقلی نوجوانان نسل جنگ است. شبی از شبهای دفاع مقدس، چهره معصومانه مهرداد روی صفحه تلویزیون ظاهر میشود. صحبتهایش اما به نوجوان نمیماند؛ چون مردان الهی سخن میگوید. مردان خدا را «مردان خدایی» میشناسند. امام خمینی (ره) هم آن شب مصاحبه او را از سیما، تماشا میکند و دستور میدهد تا این نوجوان را به محضر او ببرند.
شهید عزیزاللهی با نگارش وصیتنامهاش به زیباترین شکل ممکن دوری از منیت و خودخواهی را توصیف میکند: « بر من قبری نسازید، مرا از یادها ببرید، من نبودم، منی وجود نداشته است میخواهم همه جز او مرا از یاد ببرند. میخواهم تنها باشم و شما مرا از این تنهایی باز ندارید، هر کس میخواهد بهترین راه را انتخاب کند باید بیشترین بها را بدهد من نیز چنین کردهام پس مرا بر این ناراحت نشوید که بسیار سود بردهام. » اینچنین اندیشیدن و کلام را بر صفحه تاریخ جاری کردن نشانی جز بزرگاندیشی، پاکی و عقلانیت نیست.
شهید نوجوان «سعید طوقانی» نمونه دیگری از این بزرگمردان است. شهید طوقانی که از سنین پایین ورزش پهلوانی انجام میداد در سال 1363 و عملیات بدر به شهادت رسید. این شهید بزرگوار در وصیتنامهاش چنین مینویسد: « تا میتوانید مراقب و محاسب اعمال و احوال خودتان باشید و خود را در محضر خدا حس کنید که اگر شما او را نمیبینید او شما را میبیند و رئوف و رحیم و قادر و قهار است و حلم و صبر او شما را ظلوم و جهول نکند.»
متون وصیتنامههایی از دست در میان شهدای نوجوان دفاع مقدس کم نیست. تفکر و تأمل در خطوط این نوشتهها درسهای زیادی برای آموختن دارد. هر سطر این نوشتارها نکتههایی بزرگ از زندگی را گوشزد میکنند که از چشمهای غافل آدمهای این روزگار دور ماندهاند.
منبع: روزنامه جوان