به گزارش مشرق، تشکیل «شورای عالی نجات افغانستان» موضوعی است که نباید آنرا تنها در قالب یک مخالفت سیاسی و یا جناحکشی در داخل دولت وحدت ولی افغانستان دانست. چراکه اگر بطن این شورا را مورد بررسی قرار دهیم و اقدام به واکاوی آن کنیم میبینیم که ابعاد بسیار پیچیده و خطرناکی در آن وجود دارد.
در مرحله نخست وقتی ترکیبی از حضور ژنرال "عبدالرشید دوستم" معاون رئیس جمهوری افغانستان به همراه "محمد محقق" معاون رئیس اجرایی دولت یعنی «عبدالله عبدالله» را مشاهده می کنیم رسماض به این موضوع پی میبریم که دولت وحدت ملی، رسماً به دوقسمت تقسیم شده و اساساً باید آنرا دو پاره بدانیم.
ماجرا از جایی شروع میشود که اختلافات مختلف میان اشرف غنی و عبدالله عبدالله به اوج خود میرسد و در آن سوی شهر یعنی در پارلمان افغانستان، جناحهای مختلف سیاسی، قومی و مذهبی بر سر قانون انتخابات هم درگیریها سر به فلک میکشد و تجمیع آنها منجر به افزایش اختلافات میشود. در اینجا به صورت رسمی مشخص است که هیچ گروه و شخصی نمیتواند برای حل اختلاف وارد این پرونده شود.
دلیل این امر هم کاملاً مشخص است؛ نبود خرد سیاسی و اجماع حداکثری در این موضوعات موجب میشود که تا به امروز افغانستان نتواند مشکلات خود را حل و فصل کند.
در این بین عدهای معتقدند که تشکیل «شورای عالی نجات افغانستان» با توجه به ترکیب آن سناریوی مشخص از سوی عبدالله عبدالله است. چراکه با نگاهی به تعداد کسانی که از قدرت و بدنه دولت به حاشیه رانده شدهاند میتوانیم بفهمیم که جناح مخالف اشرف غنی در صدد طرح سناریوی قیام سیاسی پنهان بر علیه وی بوده که البته امروزه رسماً آشکار شده است.
تشکیل این شورا در ولایت هرات و شمال افغانستان رخ داده است و حتی برادران احمد شاه مسعود در بدنه آن حضور دارند. همچنین حضور افراد مسلح بومی در این شورا نشانههای نگرانکنندهای برای ورود این تشکیلات موازی سیاسی به فاز مسلحانه دارد.
«شورای عالی نجات افغانستان» را باید اپوزیسیون جدید افغانستان نامید که بر آمده از متن دولت وحدت ملی قلمداد میشود. چراکه دوستم و محقق خود در بدنه دولت افغانستان مشغول هستند و از سوی دیگر کسانی که در بدنه آن قرار دارند افراد مسلح و غیر مسلحی هستند که نمیتوان تضمین کرد در آینده دست به سلاح نبرند.
این شورا در صدد است با اعمال فشار بر اشرف غنی بتواند دولت دوم و دولت سایه را تشکیل دهد. ترکیب جمعیتی و قومی این شورا به صورت واقعی مرکب از ازبکها و هزارهها است و پشتوها هیچگونه حضوری در این شورا ندارند. حتی کسانی که در جنگ سال ۱۹۷۰ تا ۱۹۷۵ شرکت داشتند و به نوعی هسته اولیه مبارزه در افغانستان قلمداد میشوند. تا جایی که دو برادر «احمد شاه مسعود» که یکی سفیر افغانستان در روسیه بود و دیگری معاون حامد کرزای هم در این شورا حضور دارند و دلیل اصلی، نادیده گرفتن آنها است.
در این حالت متغیر مهمی که نباید از نظر بیافتد، آمریکاییها هستند. در این وضعیت و از هفتههای گذشته شاهد افزایش تحرکات و اقدامات نظامی آمریکا در افغانستان هستیم. دلیل این امر هزینه بسیار سنگین ایالات متحده برای تشکیل دولت وحدت ملی افغانستان است؛ چراکه آمریکا سعی دارد از طریق افزایش تحرکات نظامی خود و ایجاد ثبات امنیتی نسبی وجهه و پرستیژ مخدوش شده دولت وحدت ملی را بازسازی کند. در این بین یکی دیگر از دلایلی که شورای عالی نجات افغانستان در حال تشکیل شدن است قدرتطلبی محقق و دوستم و همچنین عبدالله عبدالله است.
موضوع دیگری که باید به آن اشاره شود بحث حضور طالبان و ادامه حیات این تشکیلات تروریستی است. گزارشی از سوی «موسسه پژوهشی امنیتی – سیاسی رَند» آمریکا در مورد تهدیدات این شورا طی روزهای اخیر منتشر شد که "برت هیملتون" آنرا را نگاشته است. در این گزارش رسماً اعلام میشود که شورای عالی نجات افغانستان به دلیل بافت بومی خود تا حدودی با طالبان هماهنگ است و احتمال دارد که عملیات های سازماندهی از سوی این شورا توسط طالبان به اجراء در بیاید.
در اینجا و آنچه که از متن این گزارش بر میآید نشان میدهد که آمریکاییها از هماکنون درصدد هستند تا به دنیا بفهمانند که اگر اوضاع امنیتی در افغانستان وخیم شد، مسئولیت تام آن بر عهده شورای عالی نجات افغانستان خواهد بود. چراکه آنها میخواهند اقدام به اعمال فشار برروی اشرف غنی کنند و از اینرو به دست به هر کاری خواهند زد.
فرجام سخن:
راهاندازی چنین شورایی آنهم در بازه زمانی که انواع و اقسام سازمانهای تروریستی اعم از طالبان، داعش، القاعده، حقانی و غیره در این کشور دست به سلاح بردهاند و هر هفته شاهد ترور و بمبگذاری و گروگانگیری هستیم، اقدام ناشایستی قلمداد میگردد. باید تاسیس این شورا را یک بیخردی سیاسی محض بدانیم چراکه جامعه افغانستان به دلیل مشکلات فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی و همچنین عدم توسعه یافتگی نمیتواند چنین موضوعی را تحمل کند و بر اساس اعتقادات و گرایشات مذهبی و قومی خود باید یا به سمت جناح عبدالله متمایل شود یا به سوی جریان اشرف غنی که نهایتاً بحث تفرقه و شورش را مشاهده خواهیم کرد.