سرویس تاریخ مشرق- لایحه «نحوه اداره سازمان صدا و سیما» بار دیگر در ۱۱ تیر ماه ۹۶ پس از نهایی شدن در کمیسیون فرهنگی دولت در جلسه هیات دولت بررسی شد و دارای محورهای مختلفی بود که از جمله محورهای این لایحه میتوان به «احاطه مدیریتی بر سازمان صداوسیما، تعیین هیات مدیره برای آن، تعیین سازو کارهای جدید در انتخاب مدیران آن اشاره کرد به این معنا که از تمرکز قدرت فردی در این سازمان جلوگیری شده و قدرت جمعی شود و این هیأت امناست که آیین نامه مربوط به نیروی انسانی سازمان، رادیو و تلویزیون خصوصی، مسائل مالی، قراردادهای کلان، ساختار و تشکیلات سازمان را تعیین میکند که با اذن رهبری ابلاغ خواهد شد.» که این لایحه در مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری و با مدیریت حسام الدین آشنا مشاور فرهنگی رئیس جمهور آماده شده بود.
تلاش دولت برای تاثیرگذاری بر مدیریت صداوسیما پس از فشارهای مالی به این سازمان وارد فاز جدیدی شده و بیش از همه اعضای دولت، این رئیس جمهور بود که در جریان انتخابات، انتقاد جدی را متوجه این رسانه کرد و گفت که صدا و سیما «گرفتار یک باند سیاسی شده است.» و در روزهای پایانی دولت یازدهم، لایحه «نحوه اداره سازمان صدا و سیما» در دستور کار هیات دولت قرار گرفت. [1]
این مباحث نشان میدهد که دولت و رئیس جمهور علاقه زیادی به کنترل صدا و سیما و مصادره این سازمان فراجناحی به نفع خود دارند. بر همین اساس، به بازخوانی تاریخ پرداختهایم.
پیش از بازنگری قانون اساسی بر اساس اصل ۱۷۵ مدیریت صداوسیما زیر نظر یک شورای سرپرستی بود که نمایندگان قوای سه گانه عضو آن بودند. در دوره اول مجلس «حسن روحانی» به نمایندگی از مجلس عضو و رئیس شورای سرپرستی صداوسیما بود. در این دوره مدیریت عامل سازمان صداوسیما با «محمد هاشمی بهرمانی» بود. شورای سرپرستی صداوسیما و در رأس آن حسن روحانی، اختلافات عدیدهای با ریاست وقت سازمان پیدا کرد، تا اینکه وی را از کار برکنار کردند.
برخورد جالب هاشمی با روحانی
روحانی از سال 1359 با انتخاب مجلس به عضویت شورای سرپرستی صدا و سیما در آمد و در آنجا به عنوان نماینده مجلس حضور داشت و حتی ریاست این شورا نیز را بر عهده داشت. در تاریخ ۲۵/۱۲/۱۳۶۰ اتفاقی در مجلس می افتد و روحانی مدعی می شود که نماینده یزد به او توهین کرده است، جواب هاشمی به این ادعای روحانی جواب جالبی است که آن را مستقیما از مشروح مذاکرات مجلس اول ذکر می کنیم:
روحانی: آقای هاشمی بخاطر اتهاماتی که نماینده محترم یزد اجازه بدهید من دو سه دقیقه صحبت کنم.
چند نفر از نمایندگان: اتهام نیست.
رئیس: خیر نمی شود اجازه نمی دهیم، بهر حال جایش اینجا نبود، شما که زبانتان بیشتر از همه است همانجا جواب بدهید. حالا از این ها که بگوئید فقط شنوندگان موج اقدام میفهمند شما بروید از تلویزیون جواب بدهید.» [2]
عزل محمد هاشمی و نصب حسن روحانی به ریاست صدا و سیما
ابعاد این ماجرا را میتوان از خاطرات آقای هاشمی رفسنجانی میتوان بررسی نمود. وی در خاطرات روز چهارشنبه 29 تیر 1362 خبر وقوع این حادثه را چنین میدهد: «آقای محمدحسن زورق معاون سیاسی سازمان صداوسیما و احمد آقا تلفنی از عزل [محمد هاشمی] مدیرعامل صداوسیما توسط شورای سرپرستی و نصب دکتر [حسن] روحانی خبر دادند.»
این اقدام خودسرانه روحانی و شورا باعث واکنشهای بسیاری در نظام میشود و روحانی قادر به تسلط بر امور نشده و بنابراین در رسانهها، به جای حسن روحانی، نام محمدجواد لاریجانی به عنوان سرپرست سازمان مطرح میگردد. (لازم به ذکر است محمدجواد لاریجانی در آن زمان نماینده آیت الله موسوی اردبیلی رئیس دیوان عالی کشور در شورای سرپرستی صداوسیما و مدیر شبکه 2 تلویزیون بوده است) این مسئله در خاطرات آقای هاشمی نیز ذکر شده است. وی در خاطرات روز پنج شنبه 30 تیر 1362 مینویسد: «امروز آقایان [سیدرضا] زوارهای، [غلامرضا] آقازاده و [میرحسین موسوی] نخست وزیر، دربارهی عزل اخوی محمد توسط شورای سرپرستی از مدیریت عامل صداوسیما، صحبت کردند. دکتر [حسن] روحانی، به جای ایشان نصب شده و به مشکل برخوردهاند. دکتر [حسن] روحانی، تردید دارد؛ به محمد گفتم، بپذیرد... شب، خبر استعفای محمد و سرپرستی موقت آقای [محمد جواد] لاریجانی اعلام شد؛ تعجب کردم.»
این تصمیم عجیب حسن روحانی و یارانش، بنابر تصریح هاشمی، موجبات ناراحتی امام (ره) فراهم آورد. هاشمی در ادامه خاطرات همان روز چنین توضیح میدهد: «ساعت ده به خانه آمدم؛ آقای [موسوی] اردبیلی، تلفن کردند و گفتند امام عصبانی شدهاند و دستور دادهاند، فوراً شورای سرپرستی، عزل شوند. احمد آقا هم تلفنی همین را گفتند؛ من گفتم، دخالت نمیکنم. آقای روحانی، وقت خواست.»
ناراحتی امام از حرکت شورای سرپرستی
بنا بر روایت آقای هاشمی، ناراحتی امام منجر به دستور ایشان مبنی بر عزل اعضای شورای سرپرستی میشود. مرحوم حاج سید احمد خمینی مأمور ابلاغ دستور امام میگردد. در خاطرات روز جمعه 31 تیر 1362 آقای هاشمی آمده است: «احمدآقا آمد و جریان ناراحتی امام از عزل [اخوی] محمد را گفت و اضافه کرد: امام معتقدند، قانون اساسی، معنایش این نیست که سه قوه در اداره صداوسیما شرکت کنند و تأکید داشت که من هم به آقایان [سیدرضا] زوارهای و [حسن] روحانی [نمایندگان مجلس در شورای سرپرستی صداوسیما] بگویم، استعفا دهند. گفتم مناسب نیست که من دخالت کنم.»
از آن سو رئیس وقت شورای سرپرستی – یعنی حسن روحانی- سریعاً به نزد آقای هاشمی شتافته و تلاش میکند موجبات تجدیدنظر در دستور امام را فراهم آورد. در ادامه خاطرات همان روز آقای هاشمی آمده است: «شب... دکتر روحانی آمد و شرح مبسوطی از ریشه اختلافاتشان با اخوی محمد و تاریخچه جریان را تا امروز گفت. از دستور امام، مبنی بر استعفای دو نماینده مجلس از شورای سرپرستی صداوسیما، اطلاع داشت.»
با این حال امام همچنان بر تصمیم خود مبنی بر عزل روحانی و دیگر اعضای شورای تحت ریاست وی مصمم هستند. فردای آن روز هاشمی به ملاقات امام رفته و پاسخ صریح امام را میشنود. وی در خاطرات روز شنبه 1 مرداد 1362 چنین شرح میدهد: «امام، باز بر غیر قانونی بودن دخالت سه قوه در اداره صداوسیما، تاکید کردند. گفتم، با توجه به اینکه پای برادرم محمد، در میان است، مناسب نیست که من دخالت کنم. ایشان گفتند، به خاطر برادر شما بودن، نباید مظلوم واقع شود و به صداوسیما آسیب برسد.»
ادامه این بحران و افتضاح که آبروریزی اعضای شورای سرپرستی میانجامد و آنها همچنان از تصمیم امام ناراحتند. در مقابل شدت ناراحتی امام تا این حد بود که علی رغم پیگیریهای متعدد روحانی، اعضای شورا را به حضور نمیپذیرند. در ادامه خاطرات آن روز آقای هاشمی چنین آورده است: «دفترم اطلاع داد که آقای [محمدجواد] لاریجانی ـ که پریشب از طرف شورای سرپرستی [صداوسیما] به سرپرستی موقت [این سازمان] منصوب شده است ـ میخواهد با من مشورت کند. گفتم، چون امام وارد ماجرا شدهاند، من دخالت نمیکنم. آقای [سیدرضا] زوارهای و آقای [حسن] روحانی [نمایندگان مجلس در شورای سرپرستی صداوسیما] تلفن کردند. ناراحت بودند. قرار شد، استعفایشان را به دفتر من بسپارند. وقت ملاقات با امام، برای شورا [ی سرپرستی صداوسیما] خواستند. به امام پیغام دادم، نپذیرفتند. امام دستور دادند، تا تعیین تکلیف مدیر عامل، از طرف سران سه قوه، اخوی محمد، مسئول اداره سازمان صداوسیما باشد.»
تلاشهای حسن روحانی و اعضای شورای تحت ریاست وی، به نتیجه نمیرسد و سرانجام با حکم امام اعضای شورای سرپرستی صدا و سیما عزل میگردند. کمتر از یک ماه بعد اعضای جدید شورای سرپرستی انتخاب میگردند و هاشمی به جای روحانی، به نمایندگی از مجلس به عضویت شورا درمیآید. در خاطرات روز سه شنبه 25 مرداد 1362 میخوانیم: «در جلسه علنی، انتخابات، برای تعیین نمایندگان مجلس در شورای سرپرستی صداوسیما برگزار شد. به امر امام، من پیشنهاد کاندیداتوری را پذیرفتم؛ خودم مخالف بودم، ولی میدانم بهخاطر مشکلاتی که پیش آمده، راه حل همین است و نظر امام صائب است. قرار است از دولت و شورای عالی قضایی هم، سران انتخاب شوند. آقای [سیدرضا] زوارهای هم [به عنوان نماینده] علیالبدل انتخاب شد. بعضی از نمایندگان، به خاطر اینکه، ایشان به امر امام مجبور به استعفا شده بود، به این انتخاب اعتراض داشتند.» [3]
محمد هاشمی درباره عزلش چه میگوید؟
محمد هاشمی سالها بعد، مهر ماه 1395، درباره این اختلافات در مصاحبه با خبرگزاری ایرنا اینگونه اظهار نظر کرد:
سؤال؛ یکبار هم توسط شورای سرپرستی عزل شده بودید؟
هاشمی: بله. شورای سرپرستی پاییز 62 [منظور تابستان 62 است] مرا عزل و آقای جواد لاریجانی که عضو همین شورا بود را به عنوان سرپرست جدید معرفی کرد تا سروقت مدیر عامل تعیین کند.
وقتی موضوع به گوش امام رسید به سران قوا پیغام دادند به اعضای شوری سرپرستی بگوئید یااستعفا دهند یا من آنهارا عزل میکنم وآنها خودشان استعفا دادند.
بعد امام مرا خواستند و نامهای مفصل به من دادند که مضمون آن این بود که برخلاف انتظار در صدا و سیما اختلافاتی پیدا شده است. شورای سرپرستی و مدیرعامل حرفهایی دارند. من آقای محمد هاشمی را به عنوان نماینده خود به عنوان سرپرست صدا و سیما منصوب می کنم تا این نهاد بدون سرپرست نباشد. نخست وزیر و سران سه قوه بنشینند و حرفهای طرفین را بشنوند. یعنی امام من را مجددا منصوب کردند.
سؤال: دلیل عزلتان چه بود؟
هاشمی: به همان دلیل که مدیران سابق را عزل کردند و نتوانستند تحمل کنند. چون آن موقع صدا و سیما زیر نظر رهبری نبود. هر یک از قوا یک نماینده اصلی و یک علی البدل در این شورا داشتند و عزل و نصب مدیرعامل و سیاست گذاری با آنها بود.
سؤال: حرف حساب شورا چه بود؟
هاشمی: اختلاف نظر در مورد برخی مسائل مثل سریالهایی که پخش می شد. مثلا سریالی به نام اشک تمساح پخش می کردیم که زندگی لیبرال ها و طاغوتی ها را نشان می داد آنها نسبت به این سریال ایراد می گرفتند و می گفتند صحنه هایش خوب نیست.
صدا و سیما قوی ترین و مهم ترین سازمان فرهنگی و هنری و سیاسی کشور است اختلاف نظر در مسائل و برنامه هایش بسیار زیاد است. شورای سرپرستی هم وقتی تحت فشارهای بیرونی قرار می گرفت به جای تدبیر درست و اصلاح کار، مدیر عامل را عوض می کرد. مدیریت آنجا بسیار متزلزل بود؛ من توانستم با حمایت امام در آنجا ثبات برقرار کنم و آنجا را سامان دهم. در زمان من تثبیت و اداره صدا و سیما راحت شد. [4]