به گزارش مشرق، دعواهای داخلی درخصوص قرارداد توتال به طور قطع منجر به فرار خارجیها برای سرمایهگذاری خواهد شد»،«مخالفان قرارداد توتال صریحا بگویند که با سرمایهگذاری خارجی در ایران مخالفند». این موارد تنها بخشی از هجمههای اخیر حامیان دولت و برخی دولتمردان به منتقدان قراردادهای پرخسارت خارجی است. مدعیان اصلاحات در پی آن هستند تا با هیاهوی رسانهای و عوض کردن صورت مسئله، امضا و اجرای قراردادهای یکطرفه و خسارت آفرین برای مردم و پرمنفعت برای دلالان و باندهای قدرت و ثروت را به یک روال عادی تبدیل کرده و با ژست دلسوزی برای منافع ملی، دهان منتقدان را ببندند.
حال سؤال اینجاست که آیا انتقاد از توتال، سرمایهگذاران خارجی را فراری میدهد؟! شرکتهای خارجی برای حضور در ایران از چه بابت نگران هستند؟!. بلومبرگ-اردیبهشت 95- در گزارشی با عنوان «مدیران اجرایی نیز در مورد رفع تحریمهای ایران گیج شدهاند» به تحقیق و بررسی در زمینه نگرانی شرکتهای اروپایی برای ورود به بازار تهران اشاره کرد و نوشت: «نیمی از کمپانیهای بینالمللی به شدت مشتاقاند تا با ایران وارد تجارت شوند و تحقیقات نشان داده است که تنها کمپانیهای خارجی به علت اینکه همچنان تحریمهای ایران به طور کامل برداشته نشده است، عقب کشیدهاند».
همچنین روزنامه «نیویورکتایمز»-فروردین 96- در گزارشی با اشاره به تداوم هراس شرکتهای بینالمللی از معامله با ایران به دلیل تحریمهای پابرجا مانده آمریکا،تصریح کرد:«حتی مشتاقترین سرمایهگذاران خارجی در ایران آهسته گام برمیدارند». «آسوشیتدپرس» نیز در ماههای گذشته در گزارشی نوشت:«شرکتها و بانکهای بینالمللی از وزارت خزانهداری آمریکا خواستهاند با صدور یک دستورالعمل مکتوب به تشریح قواعد و قوانین تعامل با ایران بپردازد ولیکن دولت آمریکا به عمد از صدور هرگونه سند مکتوب در این باره امتناع کرده است بنابراین شرکتهایی که قصد ورود به ایران را دارند فعلاً در این باره دست نگه داشته اند».
فصل مشترک تحلیلهای رسانههای خارجی موید این موضوع است که اولا شرکتهای خارجی مشتاق معامله با ایران با ثبات و قدرتمند هستند و مسئله آنها در شرایط فعلی مواجهه با تهدیدهای علنی آمریکا- برخلاف تعهد صریح در برجام- است، منتها جماعت بزککار شیطان بزرگ حاضر نیستند نازکتر از گل به آمریکا بگویند و ترجیح میدهند مطابق میل آمریکا توپ را در زمین داخلی بیندازند. ثانیاً امنیت، آرامش، ثبات اجتماعی و سیاسی یکی از شاخصهای مهم در رشد اقتصادی و توسعه هر ملت و کشوری محسوب میگردد. بنابراین وقتی ثبات و امنیت یک کشور خدشه دار میشود، کشورهای خارجی نیز برای ورود به بازار آن کشور مردد و حتی منصرف میشوند.
وقتی از آتش زدن سطل زباله در خیابانهای شهر، آتش زدن اتوبوس، حمله و آتش زدن بانک و اماکن عمومی صحبت میکنیم، چه حوادثی در ذهن شما تداعی میشود؟! حامیان امروز قراردادها و تفاهم نامههای پرخسارت- همچون برجام، IPC و FATF- حتما خاطرشان هست که در سال 88، فتنه گران با زیرپاگذاشتن قانون، هشت ماه کشور را قربانی شهوت و توهمات خود کردند. فتنهگران با دروغ تقلب، جشن مردم سالاری دینی را تبدیل به دستمایه بیثباتسازی کشور و معبرگشایی برای نفوذ دشمن کرده و سرانجام؛ آدرس تحریمهای فلجکننده را به دشمنان دادند.
رژیم تحریمهای فعلی ایران، ریشه در قطعنامه 1929 شورای امنیت دارد که 25 خرداد 1389 (ژوئن 2010) صادر شد. تمام تحریمهای یکجانبهای که اکنون بهعنوان تحریمهای موثر علیه ایران از آنها یاد میشود (تحریمهای انرژی و مالی) در واقع براساس زیرساخت حقوقی که در این قطعنامه ایجاد شد، اعمال شده است.
بنابر مستندات و شواهد متعدد، قطعنامه 1929 که دقیقا در سالگرد فتنه 88 تصویب شد، محصول تعامل راهبردی آمریکا و متحدانش درباره نحوه کمک به فتنه 88 در ایران بود و یکی از خروجیهای بازنگری استراتژیک آمریکا در سیاست خود درباره ایران پس از فتنه 88 است.
با وجود ظاهرسازی بیسابقه آمریکا، اروپا و رژیم صهیونیستی و برخی دنبالههای داخلی درباره هدف قطعنامه 1929 و تلاش به ظاهر وسیع برای مرتبط نشان دادن آن با سیاست هستهای ایران، مرور روند تحولات و مطالعه مجموعه اظهارات و تحلیلهای منابع و مقامهای غربی در فاصله زمانی فروردین 89 تا روز تصویب قطعنامه، حاوی نشانههای بسیار روشنی است در این باره که هدف اصلی این قطعنامه یک تنفس مصنوعی و ایجاد فرصت برای فتنهگران و با هدف براندازی جمهوری اسلامی ایران بوده است.
«جان بولتون» نماینده سابق آمریکا در سازمان ملل و مذاکرهکننده ارشد در تدوین تحریمها، در تحلیل حوادث سال 88 در ایران گفت:«این ناآرامیهای ایران در سال 88 بود که گزینه تحریم ایران را که بیش از دو سال از دستور کار خارج شده بود، مجددا به روی میز برگرداند».
همچنین «استوارت لوی» معاون وقت وزارت خزانهداری آمریکا در امور تروریسم و اطلاعات مالی با اشاره به بیثبات سازی کشور توسط فتنهگران گفت: «مهمترین اتفاقی که رخ داده این است که آمریکا تصور میکند تحریمها با اوضاع سیاسی آشفته ایران ترکیب خواهد شد و این چیزی است که آمریکا به آن امید بسته است».
بنابراین، حامیان قراردادهای پرخسارت خارجی به این نکته توجه داشته باشند که نقد دلسوزانه، کارشناسی و مبتنی بر منافع ملی، به هیچ عنوان مانعی در برابر سرمایهگذاران خارجی نیست. بلکه مانع اصلی ورود سرمایه، «بیثبات سازی کشور برای ارضای شهوت قدرت» و «گستاخی و نقض تعهدات بینالمللی- از جمله برجام- از سوی آمریکا است». بجای اینکه با فحاشی به منتقدان و جاده صاف کنی برای قراردادهای پرخسارت، سرمایههای ملی را به حراج بگذارید، کمی هم به شعور ملت احترام بگذارید.
و اما یک سؤال مهم؛ آیا «فتحالفتوح برجام»! و «آفتاب تابان»! و «معجزه قرن»! و «بزرگترین دستاورد تاریخ ایران»! و «نشانه تسلیم همه قدرتهای بزرگ در برابر اراده ملت»! و «پیروزی بزرگتر از فتح خرمشهر» باعث سرازیرشدن سرمایه خارجی به کشور شد؟!
آنکتاد (کنفرانس تجارت و توسعه سازمان ملل) که مرجع رسمی آمار جذب سرمایه خارجی در دنیا است در اوایل امسال در گزارشی اعلام کرد که ایران از سال 92 تاکنون در جذب منابع نزولی عمل کرده و در سال 95 نسبت به 94 به منفی 51 درصد رسیده است.
درحالیکه رئیسجمهور وعده جذب 30 میلیارد دلاری سرمایهگذاری خارجی در پسابرجام را داده بود و برای سال 95 نیز حدود 11 میلیارد دلار سرمایهگذاری خارجی مصوب شده بود، آمارهای رسمی نشان میدهد تنها 2 میلیارد دلار سرمایهگذاری خارجی در سال گذشته جذب شده است!
تمامی کشورهایی که امروزه حرفی برای گفتن در هر عرصهای دارند، جز با تکیه بر توان داخلی و بومی خود به این نقطه نرسیدهاند. این همان رازی است که در فرهنگ ملی ما و با تعبیر حکیمانه رهبر معظم انقلاب «اقتصاد مقاومتی» نامیده میشود.
کشور در آستانه آغاز به کار دولت دوازدهم است. انداختن تمامی کم کاریها و تقصیرها به گردن دولت پیش از خود، ایجاد دشمن فرضی و خیالی در آینده و درگیری مستمر با آن، انفعال در برابر گستاخیهای آمریکا و بکارگیری سیاست تنشزدایی به جای تهدیدزدایی، بستن دهان منتقدان و بیان وعده و وعید و انکار وعدهها در زنگ حساب و بسترسازی برای رانت و فساد، راه حل پیشرفت کشور نیست. برای پیشرفت و رفاه کشور باید به نقطههای امیدبخش حقیقی دل سپرد.