انگار در این زمینه داریم به دوره مبتذل فیلمفارسی و سینمای پیش از انقلاب رجعت میکنیم و دیگر از دیالوگهای پاکیزه خبری نیست. آن هم در شرایطی که فیلمهای بسیاری را حتی الان و از جمله در سینمای کمدی میتوان مثال زد که برای جلب نظر و خوشایند مخاطب دست به هر کاری نمیزنند و موفق و ماندگار هم هستند. این البته فعلا شامل برخی فیلمها و اتفاقا بعضی لحظات آنها میشود، اما بهنظر میرسد تعداد آن روز به روز بیشتر و به یک جریان تثبیت شده در سینمای تجاری ایران تبدیل میشود.
این موضوع بویژه در سینمای موسوم به کمدی در همین یکی دو سال اخیر و در این نوبتهای اکران قابل ردیابی است و نویسندگان و سازندگان برخی فیلمها برای جذب تماشاگر به هر طریق و ترفندی از جمله استفاده از دیالوگهای اروتیک و بی ادبانه متوسل میشوند. متاسفانه فروش بالای بعضی از این فیلمها هم به بقیه چراغ سبز نشان میدهد تا خود را مجاز به این ولنگاری فرهنگی در سینما بدانند.
بجز این رعایت نکردن درجهبندی فیلمها هم باعث میشود بخش مهمی از تماشاگران این فیلمها بچهها باشند که خیلی زود تحت تاثیر دیالوگها و تکیه کلامهای نامناسب آثار قرار میگیرند و طوطیوار آنها را تکرار میکنند که این روند، در کوتاه مدت و درازمدت تاثیرات مخرب خود را در جامعه خواهد داشت. در این میان نباید از سستی و کاهلی نهادهای نظارتی در تولید و نمایش این فیلمها گذشت که خواسته یا ناخواسته به یک جریان مخرب، اجازه جولان میدهند. بله، در انفعال و گوش و چشم بسته مدیران فرهنگی، دیالوگهای گوشات را بگیر و صحنههای چشمت را ببند سینما در حال افزایش است.
در گفتوگویی با برخی از سینماگران و کارشناسان، چرایی و دلایل افزایش دیالوگها و صحنههای نامناسب در سینما را بررسی میکنیم.
لزوم رعایت اخلاق در فیلمها
سیدمسعود اطیابی، تهیهکننده و کارگردان سینما که فیلمهایی در ژانرهای مختلف ساخته و فیلمهایی کمدی چون «خروسجنگی» و «اخلاقتو خوب کن» را در کارنامه دارد، درباره این موضوع گفت: هرنویسنده و فیلمساز روشی برای نوشتن فیلمنامه و ساخت فیلم دارد و وجود برخی دیالوگها یا صحنههای نامناسب در بعضی فیلمها ربطی به فیلمسازانی ندارد که میخواهند شریف کار کنند و آسیبی به آنها وارد نمیکند. کسانی که به واژهها و صحنههای نامناسب متوسل میشوند، احساس میکنند از طریق دیگری نمیتوان مخاطب را جذب کرد. آنها برای خنداندن مخاطب فقط همین روش را بلد هستند. البته این مساله شاید اشکالی هم نداشته باشد.
کارگردان فیلمهای ماه گرفتگی و خاک و مرجان ادامه داد: اگر جامعه درست و خودساخته و اهل تشخیص باشد، اتفاقا اینگونه فیلمها موردنقد قرار میگیرد و جلوی آثار تخریبی آن گرفته میشود. حتی برخی خانوادهها چنین فیلمها و دیالوگها و صحنههایی را برنمیتابند، دلیل این موضوع این است که مردم از فیلمساز جلوتر هستند. ضمن اینکه به هرحال این فیلمها بدون نظارت به مرحله اکران نمیرسد و کسانی این فیلمها را در شورای پروانه ساخت و پروانه نمایش میبینند و آثار را از لحاظ استاندارد اخلاقی تائید میکنند. اگر فیلمهای مساله داری وارد چرخه نمایش میشود، این دستگاهها باید پاسخگو باشند.
اطیابی افزود: درمجموع فکر میکنم عموم فیلمسازان ما علاقهمند به رفتن به سمت این فضا نباشند، به نظرم کمی نقدها در این زمینه تندتر از حد معمول است که حساسیتهایی ایجاد میکند. با این حال معتقدم فیلمسازان چه در سینما و چه در تلویزیون و در همه فیلمها و سریالها اعم از کمدی و جدی باید اخلاقیات را رعایت کنند و در ایجاد فضاهای مفرح و تاثیرگذار آنقدر توانمند باشند که از کلام و رفتار نامناسب و نازل استفاده نکنند. چون استفاده مکرر از این واژهها و صحنهها در آثار مختلف، تاثیری منفی در ضمیر ناخودآگاه مخاطب میگذارد و بدآموزیهایی بههمراه خواهد داشت.
خنداندن به شرط رعایت ادب
علیاکبر قاضینظام، کارشناس فیلمنامهنویسی و نویسنده فیلم تحسین شده «نیاز» درباره افزایش دیالوگها و صحنههای نامناسب بویژه در فیلمهای کمدی یا شبه کمدی گفت: نوشتن دیالوگها و صحنههای مختلف فیلمها، به نویسندگانی بستگی دارد که فیلمنامه کمدی یا طنز مینویسند. آنها باید در نوشتن، شرایطی را بهوجود بیاورند که مردم موقع تماشا از فیلم لذت ببرند و بخندند، اما اینکه به این بسنده کنند که با کلمات نامناسب تماشاگر را بخندانند، کار خوب و درستی نیست. هم سینما و هم تلویزیون باید به دلیل گستردگی مخاطب حتما این موضوع را رعایت کنند. فیلمنامهنویس پنج ستاره و آشیانه ادامه داد: البته این دیالوگها برآمده از شرایط جامعه است و متاسفانه این واژهها زبانِ خیلیها شده، اما به نظرم باز میتوان معادلهایی را در فیلمها برای برخی کلمات درنظر گرفت. شما وقتی به یک تئاتر سیاهبازی میروید، خودش میگوید من چه تئاتری هستم. شما اصلا به این دلیل به دیدن این نمایشها میروید که کلماتی از جنس آنجا را بشنوید. اما فضای سینما و فیلم کمدی که مخاطب بسیار گستردهای دارد فرق میکند و باید با کلمات و صحنههای خندهدار اما مناسب با تماشاگران مواجه شد. منتهی باید قدری فضا را باز بگذاریم تا اتفاقات خوبی در زمینه سینمای کمدی بیفتد.
لقمههای شبههدار و ابتذال فرهنگی
پرویز شیخ طادی، نویسنده و کارگردان سینما که ساخت فیلم کمدی «دایناسور» با بازی خسرو شکیبایی را در کارنامه دارد، درباره ابتذال برخی دیالوگها و صحنهها در سینما گفت: یک نگرش کلان و نگاه به جامعه و اقتصاد جامعه وجود دارد که سینما هم زیرمجموعه همین نگرش و نگاه است. این نگاه متعلق به ما نیست. این یک نگاه سودمحور است که میگوید جذب سود و سرمایه به هر قیمت. قیمت این موضوع تعیین نشده و اینکه به چه قیمتی و با چه اندازه خسارت میتوان به آن دست یافت. این فقط مربوط به سینما نیست، بلکه میتواند همه حوزهها را درگیر کند که خیلی خطرناک است. اگر خودمان را مدام با جهان سرمایهداری تنظیم کنیم و بخواهیم شکل و شمایل اقتصاد، فرهنگ و فضای اجتماعی خود را براساس نظام سرمایهداری مصرفگرای سودمحور ببینیم، آسیبها و ترکشهای آن تمام حوزهها را دربرمیگیرد ازجمله سینما.
کارگردان پشت پرده مه و امپراتور جهنم افزود: جذب سرمایه و سودآوری اینقدر ارزش شد که تعریفها را هم عوض کرد. درواقع این تاکیدها و این ارزشگذاری بر سود و گیشه، یکسری مسیرهای دور از شأن اجتماع و اخلاق جامعه را شکل داد؛ با این تعاریف که ما برای گیشه میسازیم و اقتصاد سینما باید خودمحور و خودچرخش باشد. درواقع تبصرههای این موضوع دیده نشد. ما در مسیری افتادیم که آسیبهای اجتماعی خیلی زیادی به همراه دارد، اولین آسیبها هم نصیب خود سینماگران میشود و فرزندان و خانواده اینها با این فیلمها بزرگ و تربیت میشوند و تبعات آن وارد ادبیات اجتماعی، احترام، اخلاقیات و ارزشهای جامعه میشود. وقتی هر کدام از اینها توسط سینما ضربه میخورد، هم گریبان اجتماع را میگیرد و هم گریبان فیلمساز و خانواده و اطرافیان او را. درنهایت و خدای ناکرده شاهد عاقبت شومی در این زمینه خواهیم بود.
شیخ طادی ادامه داد: فیلمسازانی که بچه مسلمان هستند و آنها که خود را مقید و انقلابی و متعهد به دین و خدا میدانند، باید بدانند که درآمد فیلم هم حلال و حرام دارد و اگر ما بیادبی را ترویج کنیم، به لحاظ شرعی حرام است. مردم ما که اینطوری نیستند، اما اگر همه جهان هم بیادبی بخواهند، یک فیلمساز نباید برای پول و سرمایه به هر کاری دست بزند. لذا خود فیلمساز باید یک منش و ارزش و استقلال شخصیتی و اخلاقی داشته باشد. فیلمساز یک نقاش خصوصی نیست که یک نقاشی را داخل خانهاش بکشد و بگذارد و بگوید من هستم و گناه شخصی و خدای خودم. فیلمساز دارد یک محصول اجتماعی تحویل میدهد و یک محصول اجتماعی، مسئولیت اجتماعی به همراه دارد. اگر فیلمساز مسئولیت اجتماعی را نادیده بگیرد و فقط به فکر سودآوری خودش باشد، این پول، یک لقمه شبههدار میشود و به لحاظ فقهی و شرعی باید به آن فکر کند. اگر فیلمسازان ملی هم که وطن و اصالت خود را دوست دارند، بخواهند فقط دنیایی نگاه کنند، راه به جایی نخواهند برد. درواقع تخریب جهان اجتماعی اتفاق میافتد که این هم خطرناک است. نسلی که با سینما تربیت و با آن بزرگ میشود و اخلاق و فرهنگ خود را با سینما تنظیم میکند و تاثیرپذیری آن زیاد است، در مواجهه با دیالوگها، صحنهها و فیلمهای نامناسب که فقط بهدنبال سودآوری بیشتر هستند، در معرض آسیبهای جدی قرار دارد. اگر قرار است این بچهها پای پرده سینمای نامناسب فیلمسازان بزرگ شوند، این یک خیانت و جفای ملی است. هیچ کس با ملت و خانوادهاش این کار را نمیکند. برخی فیلمسازان را سراغ دارم که حتی خانوادههایشان هم فیلمهای آنها را نگاه نمیکنند.
کارگردان دفتری از آسمان و سینه سرخ افزود: در یک جامعه برخی مسئولیتپذیر هستند و برخی نیستند. اینجا باید قانون به میدان بیاید؛ قانونی که حافظ منافع اخلاقی جامعه باشد. وقتی اسم نظارت میآید، همه موضع میگیرند، اما به نظرم حافظ منافع اخلاقی و اجتماعی مردم و کشور است. به همین دلیل وقتی مسئولیتپذیری توسط نظام سرمایهداری در سینما کمرنگ میشود، این دستگاههای نظارتی و شخصیتهای فرهیخته و متعهد نسبت به جامعه که در آنها کار میکنند، وظیفه اعمال قانون را به عهده دارند. آنها باید با قانون کاملا واضح، شفاف و تصویب شده کشور، جلوی بی تعهدی و خسارتها را در سینما بگیرند.