به گزارش مشرق به نقل از روزنامه لبنانی البناء،، حزبالله لبنان با سرعت بالای پیروزیهای خود در مبارزه با جبهه تروریستی النصره در ارتفاعات شهر عرسال دشمنان و بدخواهان خود را غافلگیر کرد. این در حالی بود که آنها اعتقاد داشتند که چنین جنگی قابلیت فرسایش حزبالله و متوقف کردن رویکردهای منطقهای آن را خواهد داشت و می تواند حزبالله را به سمت فتنه مذهبی در داخل لبنان بکشاند. اما این پیروزی تمام رویاهای آنها را نقش بر آب کرد و حزبالله خیلی زود ارتفاعات موردنظر را براساس عملکرد حرفهای مبارزان خود بازپس گرفت و اقدامات تنشآفرین داخلی و جاروجنجال خارجی را نارکارآمد کرد.
درست است که مبارزه با جبهه النصره پیامدهای داخلی مخصوص خود را داشت ، اما ابعاد عربی و منطقهای و بینالمللی این اتفاق گستردهتر بود ، چرا که بخشی از روند مبارزه محور مقاومت از یمن گرفته تا عراق و سوریه و لبنان بر ضد تروریسم و حامیان آنها بود. لازم به ذکر است که سیاست آمریکا همواره به صورت مخفیانه به دنبال مشروعیت دادن به جبهه النصره است. در همین راستا بود که نام این جبهه به همراه تمامی برنامههای کاری آن تغییر کرد تا شاید بتواند خون تازه ای در بحران سوریه برای طولانیتر کردن این بحران تزریق کند.
مشکل است اینگونه تصور کنیم که پیروزی عرسال بدون تلاشهای طرفین آمریکایی و خلیجی برای مانعتراشی در روند این پیروزی به دست آمده است ، این در حالی است که کشورهای مذکور در مراحل پیشرفته حتی از رژیم صهیونیستی نیز استفاده میکنند.
در حال حاضر جریانهای تروریستی شاهد شکستهایی هستند که آنها را در آستانه شکست اعلام نشده نهایی قرار داده است ، این بدان معنا است که سیاستهای آمریکایی و خلیجی باید به دنبال راهکارهای سرنوشت ساز بیشتر جهت مقابله با حزبالله لبنان و از بین بردن آنها در داخل لبنان باشند. براساس ارزیابیهای آمریکا و کشورهای حاشیه خلیج فارس حزب الله لبنان با گرایش عربی و پیروزیهای خود پوششی برای نفوذ ایران است و جذابیت بالایی برای بخش گستردهای از افکار عمومی مشرق و مغرب عربی دارد. به این ترتیب این حزب میتواند مبارزان عرب و مسلمان را به سمت خود جذب کند و آنها از تجربههای پیروزمندانه این حزب در مبارزه با اسرائیل و رویکردهای تروریستی استفاده کنند.
این تحلیل است که باعث شده آمریکاییها و کشورهای حاشیه خلیج فارس طرح جدیدی را مبتنی بر مبارزه با حزبالله از طریق تمامی ابزارهای ممکن از داخل لبنان اجرا کند. البته این طرح خیلی هم جدید نیست و پیش از این در چارچوب تحریمهای اعمال شده بر ضد آن چیزی که فعالیتهای اقتصادی حزبالله در لبنان و جهان نامیده میشود ، مورد استفاده قرار گرفته است ، اما کارایی لازم را در آن مرحله از خود نشان نداد.
در همین رابطه طراحان این پروژه تحریمهای خود نسبت به حزبالله لبنان را به تحریم تمامی طوایف و مؤسسات دولتی و افراد ساکن در این کشورها و حتی مهاجران گسترش دادهاند. این طرح شامل تحریمهای اقتصادی و هدف قرار دادن مناسبات اقتصادی و بانکی لبنان با کشورهای عربی و غربی است که باعث امتیازدهیهای خطرناک اقتصادی از سوی لبنان می شود و طراحان آن، مسئولیت این تحریم ها را بر دوش حزبالله قرار میدهند. این تحریمها علاوه بر تحریمهای بانکی است که در روند فعالیتها و مناسبات بانکی این این کشور به صورت کامل مانع ایجاد میکند.
براساس این طرح همچنین تصمیم به تحریم دولت لبنان نیز مطرح است، چرا که حزبالله لبنان در مؤسسات سیاسی دولت در سطح مجلس نمایندگان و وزرا حضور دارد. اما بخش دیگری از این توطئه که خطر کمتری نسبت به بخشهای دیگر ندارد ، متهم کردن شهروندان لبنانی حاضر در کشورهای حاشیه خلیج فارس و آفریقا و مانعتراشی در روند فعالیتهای آنها است تا از این کشورها اخراج شده و به لبنان بازگردند و مسئولیت تمامی این اتفاقات از دید طراحان این پروژه بر دوش حزب الله انداخته شود.
این اقدامات با هدف ایجاد انفجار در مناسبات بین حزبالله و دولت لبنان و ساختارهای فرقه ای آن و ایجاد نابسامانی و اضطراب در داخل شیعیان دنبال میشود. طراحان این پروژه معتقدند که این روند باعث تضعیف حزبالله و از بین رفتن نقش آن در عرصه داخلی لبنان و کشورهای منطقه می شود.
شاخصهایی وجود دارد که به شکل صحبتهای در گوشی خلیجی نسبت به خطرات آینده این حزب بر سلامت دولت لبنان هشدار می دهد. یکی از این شاخصها گروهک کویتی العبدلی است که به عنوان نمونهای برای اتهامزنی ساختگی جهت آسیب زدن به حزبالله لبنان مورد استفاده قرار گرفته است. بعد از بازداشت متهمان این پرونده کویت مدعی شد که آنها بخشی از گروهک العبدلی در نزدیکی مرزهای کویت و عراق هستند و تسلیحاتی از آنها گرفته شده است که برای تجهیز یک گردان کافی است. با این وجود دستگاه قضایی کویت به قرینه بی گناهی احتمالی، آنها را آزاد کرد.
چنین اقدامی معمولاً در هیچ یک از دستگاههای قضایی انجام نمیشود مگر اینکه یقین به بیگناهی آنها وجود داشته باشد. اما دو سال بعد دستگاه قضایی کویت بار دیگر این پرونده را باز کرده و متهمان آن را به ده سال زندان و حتی بیشتر محکوم کرده و مدعی شد آنها با قایقهای سریعالسیر به ایران فرار کرده اند. سناریوسازی آنها در این رابطه مانند فیلمهای هالیوودی است که دست پخت سرویسهای جاسوسی آمریکا است.
سؤالی که در این زمینه مطرح است اینکه آیا آمریکاییها و کشورهای خلیج فارس میتوانند تنش مذکور را تا این حد دنبال کنند و آیا تحمل انفجار نظام سیاسی لبنان در این مرحله را دارند؟ این توطئه به صورت خودکار باعث تخریب دولت لبنان و ورود آن در جنگ منطقهای متنوعی میشود که از مرزهای فلسطین اشغالی آغاز شده و تا سوریه و عراق امتداد پیدا کرده است.
این موضوع به دو علت غیرممکن است: عامل اول به حزبالله و ائتلافهای عربی و منطقهای و بینالمللی آن باز میگردد که اجازه این تخریب را نخواهد داد. اقدامات آنها و حمایتهای گسترده اقتصادی و سیاسی و نظامی آنها باعث جلوگیری از فروپاشی حزب الله شده و دولت لبنان از دولتی که حزب الله در آن جایگاه قابل احترامی دارد ، به صورت کامل به دولت حزب الله تبدیل خواهد شد. در نتیجه این تحولات تمامی جریانهای سیاسی لبنانی که هوادار آمریکا و غرب و کشورهای خلیج فارس فرو خواهند پاشید و به جریانهای حامی محور مقاومت تبدیل خواهد شد.
عامل دوم آن به نقش کشورهای اروپایی – خلیجی باز میگردد که ابعاد این طرح و تاثیرات آن بر ساختارهای طایفه ای لبنان و پیامدهای آن بر ساخت اجتماعی تمامی کشورهای مذکور را میشناسند. با این وجود باید دید آیا واشنگتن باز هم تلاش خواهد کرد لبنان را به خاستگاه جنگ جهانی گسترده خود تبدیل کند؟
براساس آنچه که گفته شد گرچه پیروزی عرسال از نظر آمریکاییها و کشورهای حاشیه خلیج فارس و رژیم صهیونیستی قابل پذیرش نیست، اما غیر ممکن است آنها بتوانند طرح انفجار کامل خلیج فارس را اجرا کنند و آن را به گونهای پیش ببرند که خودشان تنها برندگان این رویکرد باشند. علاوه بر اینها پناه بردن به گزینه های متزلزل رژیم صهیونیستی ، اقدامی حکیمانه نخواهد بود ، چرا که حزبالله و متحدانش احتمالاً به درگیریهای مرزی اکتفا نمیکنند و به سمت ایجاد جنگهای بزرگ پیش میروند ، به ویژه در شرایطی که موازنه های نظامی کاملاً به نفع آنها است.
از همین رو کشورهای غربی از ایجاد انفجار گسترده در بدترین مرحله مناسبات بینالمللی جلوگیری خواهد کرد ، مرحلهای که در آن مناسبات بین روسیه و آمریکا و مناسبات بین آمریکا با چین و کره شمالی و ایران دستخوش فروپاشی شده و اعلام جنگ بزرگ در این مرحله خیلی ساده است.
اینها عوامل هستند که این باعث میشود طرح مشترک آمریکایی خلیجی شکست خود را پیش از اجرا ثابت کند. چرا که این طرح نمیتواند نقش نیروهای مقاومت حزبالله لبنان را در ابعاد داخلی و عربی و منطقهای جهت دهی کند. پیروزیهای متوالی در کشورهای محل درگیریها بهترین دلیل بر این نکته است که از درون لوله تفنگ های نیروهای مقاومت از لبنان گرفته تا یمن دوران جدیدی در حال شکلگیری است.