به گزارش مشرق، امیر سمواتی تهیهکننده شناختهشده سینما که در آثاری چون «دربند»، «نفس عمیق»، «باغ قرمز»، «پنج ستاره»، «کافه تزانزیت» و ... در انتقاد با نحوه پخش و اکران آثار سینمایی و همچنین وظایفی که سازمان سینمایی در این عرصه باید انجام دهد، گفت: واقعیت این است که سیستمی که در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی وجود دارد، به شدت کهنه است یعنی الگویی از سالهای دهه 60 انتخاب کردند که همین طور هم مانده است و همه به این کهنگی اذعان دارند و همه تصمیمگیریها بر اساس مواردی لحاظ میشود که در دهه 60 لحاظ شده است. واقعیت ماجرا این است که فرهنگ کشور دیگر توسط وزارت ارشاد کنترل نمیشود و در آنجا شکل نمیگیرد.
*وزارت ارشاد رسالتش را فراموش کرده/ فرهنگ در کف بازار شکل میگیرد
این تهیهکننده گفت: در واقع فرهنگ در کف بازار قرار گرفته است. در حال حاضر سینماها مشخص میکنند که ما به عنوان تهیهکننده، کارگردان و نویسنده چه بسازیم و چه بنویسیم و وزارت ارشاد تنها کارش در بخش ممیزی است که مثلاً فلان بخش حذف بشود یا نشود و مشخصکننده اصلی فرهنگ سینمادار است و سینمادار یعنی کف بازار.
وی اظهار داشت: آنهایی که سینمادار هستند گاهی از عکس یک بازیگر خوششان میآید و گاهی بدشان میآید، بنابر این وقتی تصمیمگیرنده اصلی سینمادارها هستند، تمام چارچوبهایی که ارشاد مدنظر دارد به نوعی روی هواست و تأثیری ندارد؛ اگر شما به عنوان مثال بهترین فیلم را هم در سینمای ایران بسازید اما سینمادار خوشش نیاید به هر دلیلی فیلمتان باید در قوطی باقی بماند و اگر فیلمی ساخته شود که عرف و فرهنگ را به استهزا بگیرد و یا شوخیهای جنسی پایینتنهای داشته باشد، گویا موفقتر است و از آن استقبال بیشتری میشود؛ البته همه جای دنیا هم به این شکل است واقعاً وزارت ارشاد در طی این سالها فراموش کرده است که چه رسالتی دارد، در واقع نمیدانیم کجا هستیم و به کجا میخواهیم برویم و اصل ماجرا فراموشمان شده است.
*کسی که سالن دارد نباید پخش کننده باشد/ اگر سینمادار و پخش کننده یکی باشد چه میشود؟!
او همچنین در ادامه با اشاره به معضلات حوزه پخش و اکران و اینکه قدرت عرصه مذکور در دستان عدهای معدود است که مشخص کننده نوع فرهنگ و ترویج آن هستند، گفت: کسانی که سالن سینما دارند، چرا باید حق پخش داشته باشند؟ اگر یک مطالعه تحقیقاتی و پژوهشی شود متوجه میشویم که این نکته در سایر کشورها هم که دارای سینما هستند لحاظ میشود. در واقع شما فردی را در سینما میبینید که مثلاً 50 سالن سینما دارد و از آن طرف دارای دفتر پخش فیلم هم است. میدانید در این شرایط چه اتفاقی میافتد، در اینجا فقط فیلمهایی اکران میشود که خود آن فرد تهیهکنندگی و پخشکنندگی آن فیلم را بر عهده دارد. در این شرایط چنین افرادی هستند که فرهنگ را برای ما تعریف میکنند و میسازند. کسی که سالن دارد نباید پخشکننده هم باشد یا حداقل برای سوء استفادههایی از این دست باید قوانین تعیین کرد. ما میآییم پروانه ساخت میگیریم و میلیاردی برای یک فیلم هزینه میکنیم در نهایت هیچ تضمینی داده نمیشود که فیلم ما چگونه، کی و در کجا اکران میشود. به هر حال برنامهریزی وجود ندارد، اگر برنامهریزی درست وجود داشته باشد و فیلمساز بداند که در چه زمانی فیلمش اکران میشود سرمایه خود را بیش از حد معمول با ساخت فیلم راکد نگه نمیدارد تا هدر شود. این نوع برنامهریزیها برای سازندگان فیلم جزو وظایف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است.
سمواتی در پاسخ به این پرسش که چگونه باند و مافیا میتواند در فرهنگ سازی یک کشور نقش بیشتری از وزارت فرهنگ و ارشادش داشته باشد اظهار کرد: در شرایطی که تمام قدرت در بخش های مختلف به دستان یک عده باشد قطعا اتفاق های خوشایندی نخواهد افتاد. مگر میشود یک نفر هم تهیهکننده باشد هم سالندار و هم پخشکننده و به صورت فردی مسیر فرهنگ کشور را در عرصه سینما تعیین کند؟! آن هم با محدودیتهایی که برای ما وجود دارد مرحله زمان اکران یک فیلم و تعداد سالنها و مشخصاتی از این دست باید قبل از ساخت فیلم توسط سازمان سینمایی یا وزارت ارشاد مشخص شود و با چنین برنامهریزی یک سرمایهگذار متضرر نخواهد شد.
*رییس سازمان سینمایی به زیرمجموعههایش نگاهی بیندازد/ دفاتر پخش آمار ارائه کنند
وی در ادامه اظهار کرد: از آقای حیدریان خواهش میکنم به این مسئله رسیدگی کند و برخی از دوستانی که در وزارت ارشاد فعالیت دارند، جزء بانیانی هستند که به این افراد که در سطوح مختلف دارای نفوذ هستند، کمک میکنند. خواهش میکنم رئیس سازمان سینمایی نگاهی به زیرمجموعههایش بیندازد و ببیند که چه اتفاقی در حال رخ دادن است. بهتر است شرایطی مهیا شود که دوستان را مجاب کند تا دفاتر سازمان سینمایی به ارائه آمار بپردازند که مثلاً فلان دفتر پخش چند میلیارد گردش مالی داشته، مگر چه تعداد دفتر پخش داریم؟ تعدادشان مشخص است با ارائه آمار بهتر میتوانیم دریابیم که طی یک دهه چه اتفاقی افتاده است.
*سینما در دست چند نفر رانت نمیآورد؟!/ آنهایی که دارای قدرت شدهاند شبهاپوزیسیون هستند
تهیه کننده فیلم سینمایی «دربند» عنوان کرد: عملکرد تهیهکننده، پخشکننده و سینمادار را که یک فرد است، مرور کنیم و دریابیم به چه نتیجهای میرسیم، مگر میشود برخی هر چه میخواهند بسازند و یک عده هر کاری میکنند به سرانجام نرسد. واقعاً نمیتوان در چنین سینمای ضعیفی همه قدرت را بین چند نفر محدود تقسیم کرد اگر یک فردی در چند شورا وجود داشته باشد، فیلم داشته باشد، تهیهکننده، پخشکننده و ... باشد، آیا به این شکل رانت به وجود نمیآید و برخی افراد ورشکسته نمیشوند؟ این افراد قدرتمند به راحتی میتوانند فیلمی را که میخواهند در اصطلاح بالا بکشند یا پایین بیاورند و متأسفانه اینها، افرادی هستند که شبه اپوزسیوناند و تنها چیزی که واقعا برایشان مهم نیست فرهنگ این مملکت است وگرنه نمیآمدند در سینما آن هم به این شکل در فیلمهایشان تنها در مورد فروش در مورد پایینتنها حرف بزنند و شوخیهای جنسی داشته باشند.
*آنهایی که ریشه دواندهاند در جشنوارهها هم نفوذ دارند
سمواتی افزود: بالاخره باید کاری کرد، این افراد در بخشهای مختلف سینما ریشه دواندهاند، در جشنوارهها هم نفوذ دارند مثلاًفیلمهایی را حذف میکنند و کنار میگذارند. واقعاً وزارت ارشاد برای چه دست روی دست گذاشته شرایطی است که باید طرحی نو را مطرح کرد تا قدرت در سینما در دستان عدهای که به نظر نمیرسد دلسوز سینما و فرهنگ باشند قرار نگیرد. امیدوارم به صورت جدی به بررسی این شرایط بپردازند. برخی از فیلمسازان را نگاه کنید واقعا در مییابید که تعدادیشان دچار افسردگی شدند.
*برنامه ریزی پنهان توسط سینمادار و پخش کننده
وی افزود: واقعاً چطور میشود که سینمادار و یا پخشکننده در لایههای زیرین در نقش اصلی را در فرهنگسازی باید دارا باشد و فرهنگ کشور را بسازد، چطور میشود که برخی فیلمشان را دیرتر از بقیه که در نوبت اکران هستند میسازند و جلوتر از آنها به نمایش عمومی در میآورند؟! جایی با عنوان شورای سیاسی درست شده و تنها تعداد افراد محدودی در آن نفوذ دارند. یک برنامهریزی پنهان وجود دارد که توسط حوزه سینماداری و یا پخشکنندهها آن را شکل داده، برنامهریزی که باید توسط وزارت فرهنگ و ارشاد و یا سازمان سینمایی صورت گیرد. نهادهای مربوطه باید برای سرمایههایی که وجود دارد برنامهریزی داشته باشد و جلوی برنامهریزی پنهان عدهای را در عرصه فرهنگ که دارد بگیرد. واقعا رفتارهایی از این دست به نوعی استعمارگری بچههای مظلوم سینماست. در این سینما عدهای جزء اغنیا هستند و تعدادی به نان شبشان محتاج هستند عدهای در پنتهاوس زندگی میکنند و با افتخار از آن یاد میکنند و فکر میکنند با پول و سرمایهای که دارند در همه جا میتوانند نفوذ کنند و کاری کنند که افراد برای آنها کار کنند.
سمواتی همچنین به چند پرسش مهم اشاره کرد که شاید با جواب دادن به آنها بشود در مسیر اصلاح این رویه قرار گرفت. سوالاتی ازجمله اینکه: چرا به سرمایه در سینمای ایران توجه نمیشود؟ / چرا برنامهریزی برای اکران پخش و نمایش فیلم وجود ندارد؟و چطور میشود که یک فرد هم تهیهکننده، پخشکننده و سینمادار است؟